🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان_واقعی_عاشق_شدن_آیتالله_محمد_صادق_شیرازی
روزى زنی به مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى #چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و #عشق_آن_بانو" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به #مرگ" نزدیک کرد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "زن" برساند هر چند که آن زن #همسر داشت
زن به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى "#ازدواج" با تو آماده هستم ولى دو شرط دارم...
بعد از انجام دو شرط من باید از شوهرم "#طلاق_بگیرم."
ادامه در این کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/2699362458C51869ee361
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان_واقعی_عاشق_شدن_آیتالله_محمد_صادق_شیرازی
روزى زنی به مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى #چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و #عشق_آن_بانو" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به #مرگ" نزدیک کرد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "زن" برساند هر چند که آن زن #همسر داشت
زن به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى "#ازدواج" با تو آماده هستم ولى دو شرط دارم...
بعد از انجام دو شرط من باید از شوهرم "#طلاق_بگیرم."
ادامه در این کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/2699362458C51869ee361
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان_واقعی_عاشق_شدن_آیتالله_محمد_صادق_شیرازی
روزى زنی به مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى #چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و #عشق_آن_بانو" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به #مرگ" نزدیک کرد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "زن" برساند هر چند که آن زن #همسر داشت
زن به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى "#ازدواج" با تو آماده هستم ولى دو شرط دارم...
بعد از انجام دو شرط من باید از شوهرم "#طلاق_بگیرم."
ادامه در این کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/2699362458C51869ee361
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان_واقعی_عاشق_شدن_آیتالله_محمد_صادق_شیرازی
روزى زنی به مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى #چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و #عشق_آن_بانو" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به #مرگ" نزدیک کرد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "زن" برساند هر چند که آن زن #همسر داشت
زن به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى "#ازدواج" با تو آماده هستم ولى دو شرط دارم...
بعد از انجام دو شرط من باید از شوهرم "#طلاق_بگیرم."
ادامه در این کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/2699362458C51869ee361
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان_واقعی_عاشق_شدن_آیتالله_محمد_صادق_شیرازی
روزى زنی به مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى #چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و #عشق_آن_بانو" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به #مرگ" نزدیک کرد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "زن" برساند هر چند که آن زن #همسر داشت
زن به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى "#ازدواج" با تو آماده هستم ولى دو شرط دارم...
بعد از انجام دو شرط من باید از شوهرم "#طلاق_بگیرم."
ادامه در این کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/2699362458C51869ee361
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان_واقعی_عاشق_شدن_آیتالله_محمد_صادق_شیرازی
روزى زنی به مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى #چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و #عشق_آن_بانو" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به #مرگ" نزدیک کرد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "زن" برساند هر چند که آن زن #همسر داشت
زن به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى "#ازدواج" با تو آماده هستم ولى دو شرط دارم...
بعد از انجام دو شرط من باید از شوهرم "#طلاق_بگیرم."
ادامه در این کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/2699362458C51869ee361
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان_واقعی_عاشق_شدن_آیتالله_محمد_صادق_شیرازی
روزى زنی به مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى #چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و #عشق_آن_بانو" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به #مرگ" نزدیک کرد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "زن" برساند هر چند که آن زن #همسر داشت
زن به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى "#ازدواج" با تو آماده هستم ولى دو شرط دارم...
بعد از انجام دو شرط من باید از شوهرم "#طلاق_بگیرم."
ادامه در این کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/2699362458C51869ee361
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان_واقعی_عاشق_شدن_آیتالله_محمد_صادق_شیرازی
روزى زنی به مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى #چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و #عشق_آن_بانو" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به #مرگ" نزدیک کرد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "زن" برساند هر چند که آن زن #همسر داشت
زن به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى "#ازدواج" با تو آماده هستم ولى دو شرط دارم...
بعد از انجام دو شرط من باید از شوهرم "#طلاق_بگیرم."
ادامه در این کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/2699362458C51869ee361
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان_واقعی_عاشق_شدن_آیتالله_محمد_صادق_شیرازی
روزى زنی به مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى #چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و #عشق_آن_بانو" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به #مرگ" نزدیک کرد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "زن" برساند هر چند که آن زن #همسر داشت
زن به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى "#ازدواج" با تو آماده هستم ولى دو شرط دارم...
بعد از انجام دو شرط من باید از شوهرم "#طلاق_بگیرم."
ادامه در این کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/2699362458C51869ee361
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان_واقعی_عاشق_شدن_آیتالله_محمد_صادق_شیرازی
روزى زنی به مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى #چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و #عشق_آن_بانو" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به #مرگ" نزدیک کرد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "زن" برساند هر چند که آن زن #همسر داشت
زن به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى "#ازدواج" با تو آماده هستم ولى دو شرط دارم...
بعد از انجام دو شرط من باید از شوهرم "#طلاق_بگیرم."
ادامه در این کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/2699362458C51869ee361
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸