eitaa logo
نَحنُ عُشاق الرِضا
100 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
138 فایل
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي
مشاهده در ایتا
دانلود
واقعی دوییدم سمت خیابون با دیدن یه ماشین که با سرعت به سمتم میومد وسط خیابون خشکم زد میخواستم از جام تکون بخورم ولی نمیتونستم پاهام یاری نمیکردن با پرت شدنم به عقب به خودم اومدم نگاهی به دور و اطرافم کردم....مردم یه قسمت جمع شده بودن‌...زنی اومد طرفم..‌.کمکم کرد گفت: -دخترم یه نفر به سرعت تو رو پرت کرد و ماشین به شدت به اون زد _کی؟ گفت: همونی که اونطرف خیابون بود رد نگاهشو گرفتم وبلندشدم ودوییدم سمت جمعیت‌.‌... اشکام راهشونو پیدا کرده بودن دستمو محکم گرفت با صدای کم جونش زیر گوشم گفت: آوا وسط هق هقم بزور گفتم: جانم؟ لبخندی زدو....... دستمو گرفتم جلوی دماغش.. نفس نمی کشید _ تروخدا نرو جون آوا پاشو... چشماتو باز کن ... دختره عزیز ترین کس زندگیش رو تو تصادف از دست داد 😭🖤 ادامه پارت توی کانال پایین👇 https://eitaa.com/joinchat/3898474687C305ca690b5
واقعی دوییدم سمت خیابون با دیدن یه ماشین که با سرعت به سمتم میومد وسط خیابون خشکم زد میخواستم از جام تکون بخورم ولی نمیتونستم پاهام یاری نمیکردن با پرت شدنم به عقب به خودم اومدم نگاهی به دور و اطرافم کردم....مردم یه قسمت جمع شده بودن‌...زنی اومد طرفم..‌.کمکم کرد گفت: -دخترم یه نفر به سرعت تو رو پرت کرد و ماشین به شدت به اون زد _کی؟ گفت: همونی که اونطرف خیابون بود رد نگاهشو گرفتم وبلندشدم ودوییدم سمت جمعیت‌.‌... اشکام راهشونو پیدا کرده بودن دستمو محکم گرفت با صدای کم جونش زیر گوشم گفت: آوا وسط هق هقم بزور گفتم: جانم؟ لبخندی زدو....... دستمو گرفتم جلوی دماغش.. نفس نمی کشید _ تروخدا نرو جون آوا پاشو... چشماتو باز کن ... دختره عزیز ترین کس زندگیش رو تو تصادف از دست داد 😭🖤 ادامه پارت توی کانال پایین👇 https://eitaa.com/joinchat/3898474687C305ca690b5
واقعی دوییدم سمت خیابون با دیدن یه ماشین که با سرعت به سمتم میومد وسط خیابون خشکم زد میخواستم از جام تکون بخورم ولی نمیتونستم پاهام یاری نمیکردن با پرت شدنم به عقب به خودم اومدم نگاهی به دور و اطرافم کردم....مردم یه قسمت جمع شده بودن‌...زنی اومد طرفم..‌.کمکم کرد گفت: -دخترم یه نفر به سرعت تو رو پرت کرد و ماشین به شدت به اون زد _کی؟ گفت: همونی که اونطرف خیابون بود رد نگاهشو گرفتم وبلندشدم ودوییدم سمت جمعیت‌.‌... اشکام راهشونو پیدا کرده بودن دستمو محکم گرفت با صدای کم جونش زیر گوشم گفت: آوا وسط هق هقم بزور گفتم: جانم؟ لبخندی زدو....... دستمو گرفتم جلوی دماغش.. نفس نمی کشید _ تروخدا نرو جون آوا پاشو... چشماتو باز کن ... دختره عزیز ترین کس زندگیش رو تو تصادف از دست داد 😭🖤 ادامه پارت توی کانال پایین👇 https://eitaa.com/joinchat/3898474687C305ca690b5
💔 رسول‌جان‌ممنون‌که‌من‌رو‌باور‌داشتی‌ ممنون‌که‌خواهرت‌رو‌‌به‌سپردی‌ رسول‌سعید‌اقا‌محمد‌داوود‌شماها‌ها‌رو‌‌عین‌برادرهام‌دوست‌داشتم‌...ممنون‌که‌کنارم‌بودید‌💔 ازتون‌یه‌خواهش‌دارم‌میشه‌پیکر‌من‌رو‌توی‌امام‌زاده‌ی‌حرم‌شاه‌عبدالعظیم ‌دفن‌کنید؟💔 رسول‌به‌عارفا‌بگو‌مراقب‌پسرمون‌باشه‌اون‌رو‌به‌درستی‌تربیت‌کنه💔 ـ؋ـرشےـב 💔 واقعی خلیل :خب خب ...آقا فرشید گل میگم خیلی انگار درد داری هان میخوای راحتت کنیم ؟ فرشید:........... خلیل:نه مثل این که میخوای راحتت کنیم باشه ...اهای بیاید یکیتون چاقو رو تیز کنه ... پ.ن‌..شهادت موجی افتخار است شهادت آرزویی زیباست عاشقانه ی برای خداست💔 https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665
واقعی دوییدم سمت خیابون با دیدن یه ماشین که با سرعت به سمتم میومد وسط خیابون خشکم زد میخواستم از جام تکون بخورم ولی نمیتونستم پاهام یاری نمیکردن با پرت شدنم به عقب به خودم اومدم نگاهی به دور و اطرافم کردم....مردم یه قسمت جمع شده بودن‌...زنی اومد طرفم..‌.کمکم کرد گفت: -دخترم یه نفر به سرعت تو رو پرت کرد و ماشین به شدت به اون زد _کی؟ گفت: همونی که اونطرف خیابون بود رد نگاهشو گرفتم وبلندشدم ودوییدم سمت جمعیت‌.‌... اشکام راهشونو پیدا کرده بودن دستمو محکم گرفت با صدای کم جونش زیر گوشم گفت: آوا وسط هق هقم بزور گفتم: جانم؟ لبخندی زدو....... دستمو گرفتم جلوی دماغش.. نفس نمی کشید _ تروخدا نرو جون آوا پاشو... چشماتو باز کن ... دختره عزیز ترین کس زندگیش رو تو تصادف از دست داد 😭🖤 ادامه پارت توی کانال پایین👇 https://eitaa.com/joinchat/3898474687C305ca690b5
خوش اومـבین بـہ کلبـــ گانـבویـے ها @ilove_gando_roman _اینده محمد: میگی یا با این لحیم بسوزونمت؟😡 + ولممم کنننننن😭😭😭 محمد: مونا لحیم اماده شد؟ مونا: بله بفرمایید محمد: بدش به من وقتی لحیمو نزدیک من اورد دیگ سر سر شده بودم رسول: ولش میکنی یا نه😡😡😡 پریدم بغل رسول رسول:برو عقب محمد وگرنه میکشمت محمد: عا عا این اسلحه برات خطرناکه بزا اول زنتو با لحیم بسوزونم بعد منو بکش .... رسول: بیا گمشو اینور من مث تو بی غیرت نیستم ....تو واقعا پدری 😡😡😡 اگه پدری چرا داری دخترتو با لحیم میسوزنی که مونا زغالارو ریخت روم +اییییی😭😭😭😭😭😭😭😭😭 رسول" برو گمشووووووووو + اه😓😭😭😭 که لحیمو کرد جای زخمم تاریکی مطلق + فاطمه قربون اون چشات بشم چشاتو باز کن من بدون تو نمیتونم زندگی کنمممممم😭😭😭😭 عه داشتی میخوندی بیا اینجا از اول بخونننننن @ilove_gando_roman
💔 رسول‌جان‌ممنون‌که‌من‌رو‌باور‌داشتی‌ ممنون‌که‌خواهرت‌رو‌‌به‌سپردی‌ رسول‌سعید‌اقا‌محمد‌داوود‌شماها‌ها‌رو‌‌عین‌برادرهام‌دوست‌داشتم‌...ممنون‌که‌کنارم‌بودید‌💔 ازتون‌یه‌خواهش‌دارم‌میشه‌پیکر‌من‌رو‌توی‌امام‌زاده‌ی‌حرم‌شاه‌عبدالعظیم ‌دفن‌کنید؟💔 رسول‌به‌عارفا‌بگو‌مراقب‌پسرمون‌باشه‌اون‌رو‌به‌درستی‌تربیت‌کنه💔 ـ؋ـرشےـב 💔 واقعی خلیل :خب خب ...آقا فرشید گل میگم خیلی انگار درد داری هان میخوای راحتت کنیم ؟ فرشید:........... خلیل:نه مثل این که میخوای راحتت کنیم باشه ...اهای بیاید یکیتون چاقو رو تیز کنه ... پ.ن‌..شهادت موجی افتخار است شهادت آرزویی زیباست عاشقانه ی برای خداست💔 https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665
واقعی دوییدم سمت خیابون با دیدن یه ماشین که با سرعت به سمتم میومد وسط خیابون خشکم زد میخواستم از جام تکون بخورم ولی نمیتونستم پاهام یاری نمیکردن با پرت شدنم به عقب به خودم اومدم نگاهی به دور و اطرافم کردم....مردم یه قسمت جمع شده بودن‌...زنی اومد طرفم..‌.کمکم کرد گفت: -دخترم یه نفر به سرعت تو رو پرت کرد و ماشین به شدت به اون زد _کی؟ گفت: همونی که اونطرف خیابون بود رد نگاهشو گرفتم وبلندشدم ودوییدم سمت جمعیت‌.‌... اشکام راهشونو پیدا کرده بودن دستمو محکم گرفت با صدای کم جونش زیر گوشم گفت: آوا وسط هق هقم بزور گفتم: جانم؟ لبخندی زدو....... دستمو گرفتم جلوی دماغش.. نفس نمی کشید _ تروخدا نرو جون آوا پاشو... چشماتو باز کن ... دختره عزیز ترین کس زندگیش رو تو تصادف از دست داد 😭🖤 ادامه پارت توی کانال پایین👇 https://eitaa.com/joinchat/3898474687C305ca690b5
خوش اومـבین بـہ کلبـــ گانـבویـے ها @ilove_gando_roman _اینده محمد: میگی یا با این لحیم بسوزونمت؟😡 + ولممم کنننننن😭😭😭 محمد: مونا لحیم اماده شد؟ مونا: بله بفرمایید محمد: بدش به من وقتی لحیمو نزدیک من اورد دیگ سر سر شده بودم رسول: ولش میکنی یا نه😡😡😡 پریدم بغل رسول رسول:برو عقب محمد وگرنه میکشمت محمد: عا عا این اسلحه برات خطرناکه بزا اول زنتو با لحیم بسوزونم بعد منو بکش .... رسول: بیا گمشو اینور من مث تو بی غیرت نیستم ....تو واقعا پدری 😡😡😡 اگه پدری چرا داری دخترتو با لحیم میسوزنی که مونا زغالارو ریخت روم +اییییی😭😭😭😭😭😭😭😭😭 رسول" برو گمشووووووووو + اه😓😭😭😭 که لحیمو کرد جای زخمم تاریکی مطلق + فاطمه قربون اون چشات بشم چشاتو باز کن من بدون تو نمیتونم زندگی کنمممممم😭😭😭😭 عه داشتی میخوندی بیا اینجا از اول بخونننننن @ilove_gando_roman
💔 رسول‌جان‌ممنون‌که‌من‌رو‌باور‌داشتی‌ ممنون‌که‌خواهرت‌رو‌‌به‌سپردی‌ رسول‌سعید‌اقا‌محمد‌داوود‌شماها‌ها‌رو‌‌عین‌برادرهام‌دوست‌داشتم‌...ممنون‌که‌کنارم‌بودید‌💔 ازتون‌یه‌خواهش‌دارم‌میشه‌پیکر‌من‌رو‌توی‌امام‌زاده‌ی‌حرم‌شاه‌عبدالعظیم ‌دفن‌کنید؟💔 رسول‌به‌عارفا‌بگو‌مراقب‌پسرمون‌باشه‌اون‌رو‌به‌درستی‌تربیت‌کنه💔 ـ؋ـرشےـב 💔 واقعی خلیل :خب خب ...آقا فرشید گل میگم خیلی انگار درد داری هان میخوای راحتت کنیم ؟ فرشید:........... خلیل:نه مثل این که میخوای راحتت کنیم باشه ...اهای بیاید یکیتون چاقو رو تیز کنه ... پ.ن‌..شهادت موجی افتخار است شهادت آرزویی زیباست عاشقانه ی برای خداست💔 https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665
💔 رسول‌جان‌ممنون‌که‌من‌رو‌باور‌داشتی‌ ممنون‌که‌خواهرت‌رو‌‌به‌سپردی‌ رسول‌سعید‌اقا‌محمد‌داوود‌شماها‌ها‌رو‌‌عین‌برادرهام‌دوست‌داشتم‌...ممنون‌که‌کنارم‌بودید‌💔 ازتون‌یه‌خواهش‌دارم‌میشه‌پیکر‌من‌رو‌توی‌امام‌زاده‌ی‌حرم‌شاه‌عبدالعظیم ‌دفن‌کنید؟💔 رسول‌به‌عارفا‌بگو‌مراقب‌پسرمون‌باشه‌اون‌رو‌به‌درستی‌تربیت‌کنه💔 ـ؋ـرشےـב 💔 واقعی خلیل :خب خب ...آقا فرشید گل میگم خیلی انگار درد داری هان میخوای راحتت کنیم ؟ فرشید:........... خلیل:نه مثل این که میخوای راحتت کنیم باشه ...اهای بیاید یکیتون چاقو رو تیز کنه ... پ.ن‌..شهادت موجی افتخار است شهادت آرزویی زیباست عاشقانه ی برای خداست💔 https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665
💔 رسول‌جان‌ممنون‌که‌من‌رو‌باور‌داشتی‌ ممنون‌که‌خواهرت‌رو‌‌به‌سپردی‌ رسول‌سعید‌اقا‌محمد‌داوود‌شماها‌ها‌رو‌‌عین‌برادرهام‌دوست‌داشتم‌...ممنون‌که‌کنارم‌بودید‌💔 ازتون‌یه‌خواهش‌دارم‌میشه‌پیکر‌من‌رو‌توی‌امام‌زاده‌ی‌حرم‌شاه‌عبدالعظیم ‌دفن‌کنید؟💔 رسول‌به‌عارفا‌بگو‌مراقب‌پسرمون‌باشه‌اون‌رو‌به‌درستی‌تربیت‌کنه💔 ـ؋ـرشےـב 💔 واقعی خلیل :خب خب ...آقا فرشید گل میگم خیلی انگار درد داری هان میخوای راحتت کنیم ؟ فرشید:........... خلیل:نه مثل این که میخوای راحتت کنیم باشه ...اهای بیاید یکیتون چاقو رو تیز کنه ... پ.ن‌..شهادت موجی افتخار است شهادت آرزویی زیباست عاشقانه ی برای خداست💔 https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665
💔 رسول‌جان‌ممنون‌که‌من‌رو‌باور‌داشتی‌ ممنون‌که‌خواهرت‌رو‌‌به‌سپردی‌ رسول‌سعید‌اقا‌محمد‌داوود‌شماها‌ها‌رو‌‌عین‌برادرهام‌دوست‌داشتم‌...ممنون‌که‌کنارم‌بودید‌💔 ازتون‌یه‌خواهش‌دارم‌میشه‌پیکر‌من‌رو‌توی‌امام‌زاده‌ی‌حرم‌شاه‌عبدالعظیم ‌دفن‌کنید؟💔 رسول‌به‌عارفا‌بگو‌مراقب‌پسرمون‌باشه‌اون‌رو‌به‌درستی‌تربیت‌کنه💔 ـ؋ـرشےـב 💔 واقعی خلیل :خب خب ...آقا فرشید گل میگم خیلی انگار درد داری هان میخوای راحتت کنیم ؟ فرشید:........... خلیل:نه مثل این که میخوای راحتت کنیم باشه ...اهای بیاید یکیتون چاقو رو تیز کنه ... پ.ن‌..شهادت موجی افتخار است شهادت آرزویی زیباست عاشقانه ی برای خداست💔 https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665
💔 رسول‌جان‌ممنون‌که‌من‌رو‌باور‌داشتی‌ ممنون‌که‌خواهرت‌رو‌‌به‌سپردی‌ رسول‌سعید‌اقا‌محمد‌داوود‌شماها‌ها‌رو‌‌عین‌برادرهام‌دوست‌داشتم‌...ممنون‌که‌کنارم‌بودید‌💔 ازتون‌یه‌خواهش‌دارم‌میشه‌پیکر‌من‌رو‌توی‌امام‌زاده‌ی‌حرم‌شاه‌عبدالعظیم ‌دفن‌کنید؟💔 رسول‌به‌عارفا‌بگو‌مراقب‌پسرمون‌باشه‌اون‌رو‌به‌درستی‌تربیت‌کنه💔 ـ؋ـرشےـב 💔 واقعی خلیل :خب خب ...آقا فرشید گل میگم خیلی انگار درد داری هان میخوای راحتت کنیم ؟ فرشید:........... خلیل:نه مثل این که میخوای راحتت کنیم باشه ...اهای بیاید یکیتون چاقو رو تیز کنه ... پ.ن‌..شهادت موجی افتخار است شهادت آرزویی زیباست عاشقانه ی برای خداست💔 https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665
💔 رسول‌جان‌ممنون‌که‌من‌رو‌باور‌داشتی‌ ممنون‌که‌خواهرت‌رو‌‌به‌سپردی‌ رسول‌سعید‌اقا‌محمد‌داوود‌شماها‌ها‌رو‌‌عین‌برادرهام‌دوست‌داشتم‌...ممنون‌که‌کنارم‌بودید‌💔 ازتون‌یه‌خواهش‌دارم‌میشه‌پیکر‌من‌رو‌توی‌امام‌زاده‌ی‌حرم‌شاه‌عبدالعظیم ‌دفن‌کنید؟💔 رسول‌به‌عارفا‌بگو‌مراقب‌پسرمون‌باشه‌اون‌رو‌به‌درستی‌تربیت‌کنه💔 ـ؋ـرشےـב 💔 واقعی خلیل :خب خب ...آقا فرشید گل میگم خیلی انگار درد داری هان میخوای راحتت کنیم ؟ فرشید:........... خلیل:نه مثل این که میخوای راحتت کنیم باشه ...اهای بیاید یکیتون چاقو رو تیز کنه ... پ.ن‌..شهادت موجی افتخار است شهادت آرزویی زیباست عاشقانه ی برای خداست💔 https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665
بسم رب دل آرام علی (ع)🧸 سلام به دختر خانم های محجبه✌️ امروز اومدم کانال دلنوشته های یک دهه نودی🤌💗 رو بهتون معرفی کنم😏 خب این کانال پر از رمان هست🤯 نام رمان های تمام شده: آزادی همیشه در معرکه رمان در حال پارت گزاری: تلخ و شیرین خب بریم تیکه ای از رمان تلخ و شیرین رو بخونیم :🤫 بعد باشگاه بعد حموم داشتم موهام رو خشک میکردم که دیدم یکی داره در میزنه محمد: میتونم بیام تو _بفرما محمد آروم میاد تو و سلام می‌کنه و روی تختم میشینه _به به بلاخره بزرگوار به ما هم سری زد امرتون 😐 محمد آروم گفت: امر خیره _وات فاز 😂 محمد: شما که ترشیدی برای دوست تون _خفه محمد صداش رو صاف می‌کنه و میگه: ستاره خانم قصد ازدواج دارن🤭 با حرفش سشوار از دستم افتاد و بی اراده گفتم: رفیق صمیمیم ستاره رو میگی😱 محمد: اگه مارو نکشی بله🙂 تنها حرفی که زدم این بود: برو بیرون صدام رو بردم بالاتر برووووو بیروننن محمد هم ناراحت شد و رفت بیرون رو تختم ولو شدم بی اراده تو ذهنم اومد: ولی دیگه زن داداشم رفیق جون جونیمه ها 😂✌️ اومدم بیرون و مامان مریم گفت: خب شماره خونه ستاره جون رو نمیدین خنده ریزی کردم و گفتم وا مگه خودت نداری مامان لبخندی زد و گفت: راست میگیا تو با ستاره از ۷ سالگی دوستی منم با مامانش دوستم😂✌️ خندیدم و باهم شام خوردیم خب ادامش رو میخوای میخوای کلش رو بخونی ؟ بفرما اینم لینک 🥺 https://eitaa.com/joinchat/929366253Cd956440d62 عضو شدی یه سرباز امام زمان رو خوشحال کنی🥺
بسم رب دل آرام علی (ع)🧸 سلام به دختر خانم های محجبه✌️ امروز اومدم کانال دلنوشته های یک دهه نودی🤌💗 رو بهتون معرفی کنم😏 خب این کانال پر از رمان هست🤯 نام رمان های تمام شده: آزادی همیشه در معرکه رمان در حال پارت گزاری: تلخ و شیرین خب بریم تیکه ای از رمان تلخ و شیرین رو بخونیم :🤫 بعد باشگاه بعد حموم داشتم موهام رو خشک میکردم که دیدم یکی داره در میزنه محمد: میتونم بیام تو _بفرما محمد آروم میاد تو و سلام می‌کنه و روی تختم میشینه _به به بلاخره بزرگوار به ما هم سری زد امرتون 😐 محمد آروم گفت: امر خیره _وات فاز 😂 محمد: شما که ترشیدی برای دوست تون _خفه محمد صداش رو صاف می‌کنه و میگه: ستاره خانم قصد ازدواج دارن🤭 با حرفش سشوار از دستم افتاد و بی اراده گفتم: رفیق صمیمیم ستاره رو میگی😱 محمد: اگه مارو نکشی بله🙂 تنها حرفی که زدم این بود: برو بیرون صدام رو بردم بالاتر برووووو بیروننن محمد هم ناراحت شد و رفت بیرون رو تختم ولو شدم بی اراده تو ذهنم اومد: ولی دیگه زن داداشم رفیق جون جونیمه ها 😂✌️ اومدم بیرون و مامان مریم گفت: خب شماره خونه ستاره جون رو نمیدین خنده ریزی کردم و گفتم وا مگه خودت نداری مامان لبخندی زد و گفت: راست میگیا تو با ستاره از ۷ سالگی دوستی منم با مامانش دوستم😂✌️ خندیدم و باهم شام خوردیم خب ادامش رو میخوای میخوای کلش رو بخونی ؟ بفرما اینم لینک 🥺 https://eitaa.com/joinchat/929366253Cd956440d62 عضو شدی یه سرباز امام زمان رو خوشحال کنی🥺
بسم رب دل آرام علی (ع)🧸 سلام به دختر خانم های محجبه✌️ امروز اومدم کانال دلنوشته های یک دهه نودی🤌💗 رو بهتون معرفی کنم😏 خب این کانال پر از رمان هست🤯 نام رمان های تمام شده: آزادی همیشه در معرکه رمان در حال پارت گزاری: تلخ و شیرین خب بریم تیکه ای از رمان تلخ و شیرین رو بخونیم :🤫 بعد باشگاه بعد حموم داشتم موهام رو خشک میکردم که دیدم یکی داره در میزنه محمد: میتونم بیام تو _بفرما محمد آروم میاد تو و سلام می‌کنه و روی تختم میشینه _به به بلاخره بزرگوار به ما هم سری زد امرتون 😐 محمد آروم گفت: امر خیره _وات فاز 😂 محمد: شما که ترشیدی برای دوست تون _خفه محمد صداش رو صاف می‌کنه و میگه: ستاره خانم قصد ازدواج دارن🤭 با حرفش سشوار از دستم افتاد و بی اراده گفتم: رفیق صمیمیم ستاره رو میگی😱 محمد: اگه مارو نکشی بله🙂 تنها حرفی که زدم این بود: برو بیرون صدام رو بردم بالاتر برووووو بیروننن محمد هم ناراحت شد و رفت بیرون رو تختم ولو شدم بی اراده تو ذهنم اومد: ولی دیگه زن داداشم رفیق جون جونیمه ها 😂✌️ اومدم بیرون و مامان مریم گفت: خب شماره خونه ستاره جون رو نمیدین خنده ریزی کردم و گفتم وا مگه خودت نداری مامان لبخندی زد و گفت: راست میگیا تو با ستاره از ۷ سالگی دوستی منم با مامانش دوستم😂✌️ خندیدم و باهم شام خوردیم خب ادامش رو میخوای میخوای کلش رو بخونی ؟ بفرما اینم لینک 🥺 https://eitaa.com/joinchat/929366253Cd956440d62 عضو شدی یه سرباز امام زمان رو خوشحال کنی🥺
بسم رب دل آرام علی (ع)🧸 سلام به دختر خانم های محجبه✌️ امروز اومدم کانال دلنوشته های یک دهه نودی🤌💗 رو بهتون معرفی کنم😏 خب این کانال پر از رمان هست🤯 نام رمان های تمام شده: آزادی همیشه در معرکه رمان در حال پارت گزاری: تلخ و شیرین خب بریم تیکه ای از رمان تلخ و شیرین رو بخونیم :🤫 بعد باشگاه بعد حموم داشتم موهام رو خشک میکردم که دیدم یکی داره در میزنه محمد: میتونم بیام تو _بفرما محمد آروم میاد تو و سلام می‌کنه و روی تختم میشینه _به به بلاخره بزرگوار به ما هم سری زد امرتون 😐 محمد آروم گفت: امر خیره _وات فاز 😂 محمد: شما که ترشیدی برای دوست تون _خفه محمد صداش رو صاف می‌کنه و میگه: ستاره خانم قصد ازدواج دارن🤭 با حرفش سشوار از دستم افتاد و بی اراده گفتم: رفیق صمیمیم ستاره رو میگی😱 محمد: اگه مارو نکشی بله🙂 تنها حرفی که زدم این بود: برو بیرون صدام رو بردم بالاتر برووووو بیروننن محمد هم ناراحت شد و رفت بیرون رو تختم ولو شدم بی اراده تو ذهنم اومد: ولی دیگه زن داداشم رفیق جون جونیمه ها 😂✌️ اومدم بیرون و مامان مریم گفت: خب شماره خونه ستاره جون رو نمیدین خنده ریزی کردم و گفتم وا مگه خودت نداری مامان لبخندی زد و گفت: راست میگیا تو با ستاره از ۷ سالگی دوستی منم با مامانش دوستم😂✌️ خندیدم و باهم شام خوردیم خب ادامش رو میخوای میخوای کلش رو بخونی ؟ بفرما اینم لینک 🥺 https://eitaa.com/joinchat/929366253Cd956440d62 عضو شدی یه سرباز امام زمان رو خوشحال کنی🥺
بسم رب دل آرام علی (ع)🧸 سلام به دختر خانم های محجبه✌️ امروز اومدم کانال دلنوشته های یک دهه نودی🤌💗 رو بهتون معرفی کنم😏 خب این کانال پر از رمان هست🤯 نام رمان های تمام شده: آزادی همیشه در معرکه رمان در حال پارت گزاری: تلخ و شیرین خب بریم تیکه ای از رمان تلخ و شیرین رو بخونیم :🤫 بعد باشگاه بعد حموم داشتم موهام رو خشک میکردم که دیدم یکی داره در میزنه محمد: میتونم بیام تو _بفرما محمد آروم میاد تو و سلام می‌کنه و روی تختم میشینه _به به بلاخره بزرگوار به ما هم سری زد امرتون 😐 محمد آروم گفت: امر خیره _وات فاز 😂 محمد: شما که ترشیدی برای دوست تون _خفه محمد صداش رو صاف می‌کنه و میگه: ستاره خانم قصد ازدواج دارن🤭 با حرفش سشوار از دستم افتاد و بی اراده گفتم: رفیق صمیمیم ستاره رو میگی😱 محمد: اگه مارو نکشی بله🙂 تنها حرفی که زدم این بود: برو بیرون صدام رو بردم بالاتر برووووو بیروننن محمد هم ناراحت شد و رفت بیرون رو تختم ولو شدم بی اراده تو ذهنم اومد: ولی دیگه زن داداشم رفیق جون جونیمه ها 😂✌️ اومدم بیرون و مامان مریم گفت: خب شماره خونه ستاره جون رو نمیدین خنده ریزی کردم و گفتم وا مگه خودت نداری مامان لبخندی زد و گفت: راست میگیا تو با ستاره از ۷ سالگی دوستی منم با مامانش دوستم😂✌️ خندیدم و باهم شام خوردیم خب ادامش رو میخوای میخوای کلش رو بخونی ؟ بفرما اینم لینک 🥺 https://eitaa.com/joinchat/929366253Cd956440d62 عضو شدی یه سرباز امام زمان رو خوشحال کنی🥺