eitaa logo
سلطان نصیر
3.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
436 ویدیو
245 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
فرارسیدن ایام اربعین حسینی بر حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه شیعیان و محبین خاندان نبوت و امامت تسلیت و تعزیت باد. @soltannasir
جواب شهروند آذربایجانی به ایرادگیری الهام علی اف به برگزاری مانور ایران در منطقه مرزی. 👇👇👇 الهام علی اف در پیام به مردم جمهوری آذزبایجان به مناسبت سالروز حمله نظامی به نیروهای ارمنی در قراباغ در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ ، عملا با وارد کردن اتهامات بی اساس به ایران، در واقع ایران را به جای ارمنستان به عنوان دشمن خارجی جدید برای جمهوری آذربایجان تعریف کرد. علی اف برگزاری مانور ایران در مناطق مرزی را عملی خصمانه علیه جمهوری آذربایجان قلمداد کرد و با تکرار ادعای تردد کامیونهای ایرانی به قراباغ کوهستانی، ایران را به بی احترامی به تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان متهم کرد. علی اف در جسارتی آشکار، با اشاره به "معترض بودن آذربایجانی های دنیا" در برابر ایران، عملا ایران را به تحریک قومیتی آذری ها تهدید کرد! بیان این جسارتها به ایران در پیام به مردم، نشانه اهمیت این موضوع است و قطعا باید در ساعات نیمه شب امشب علی علیزاده، سفیر جمهوری آذربایجان به وزارت خارجه احضار و با عتاب و خطاب به باکو هشدار داده شود. وگرنه، باکو وارد فازهای خطرناکتری علیه ایران خواهد شد. https://t.me/mutaliatazerb @soltannasir
سلطان نصیر
بسم الله الرحمن الرحیم هشدار ⛔️⛔️⛔️ هشداری بسیار بسیار جدی به تمام مسئولین کشور و مردم شمال غرب
با اعلام فرمانده نیروی زمینی ارتش امیر سرتیپ حیدری رزمایش بزرگی با نام فاتحان خیبر، توسط نیروی زمینی ارتش فـردا در منطقه شمال‌ غرب کشور و در نزدیکی مرز ایران، ارمنستان و آذربایجان برگزار می‌شود. در اين رزمايش، یگان‌های زرهی، توپخانه، پهپاد، ‌جنگال و هوانیروز حضور دارند. پ ن: نام رزمایش در نوع خود قابل توجه است. خیبر نام قلعه بزرگ یهودیان در صدر اسلام بود که توسط مسلمانان فتح شد و دولت باکو دژ فعلی رژیم صهیونیستی اسرائیل در مرزهای شمالی ایران است. پ ن دوم: به نظر می آید هدف از رزمایش جنگ نیست بلکه تهدید دولت باکو و حامیانش می باشد. اما اگر دولت باکو در سیاست های توسعه طلبانه خویش تجدید نظر نکند و دست به حماقت بزند آن هنگام جنگ قطعی است. @soltannasir
فرارسیدن ایام شهادت حضرت سید المرسلین حضرت محمّد مصطفی رسول الله حبیب الله صلی الله علیه و آله وسلّم و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام بر همه محبین و شیعیان حضرتشان تسلیت و تعزیت باد. و این ایام مقارن شد با به درک واصل شدن کاریکاتوریست توهین کننده به رسول خدا (ص) https://t.me/BisimchiMedia/83236 🔹مطلب مربوط به هفتورنگ از ستارگان نگهبان آسمان شب تقریبا تکمیل شده است. ان شاالله تا فردا ارسال می شود. علت تاخیر، تحقیق در مورد ریشه های هفتورنگ در اساطیر و مذهب تمدن ایلام بود که متاسفانه به دلیل کمبود منابع به در بسته خوردم. @soltannasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرارسیدن ایام شهادت مظلومانه و غریبانه ثامن الائمه، شمس الشموس حضرت سلطان علی بن موسی الرضا علیه السلام بر حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه شیعیان و محبین خاندان نبوت و امامت تسلیت و تعزیت باد. @soltannasir
@soltannasir {روشنگری در مورد ستارگان سلطنتی پارس ۴} ادامه...👇 اما حال به سراغ هفتورنگ یا نگهبان شمال در متون ایرانی می رویم. در کتب ستاره شناسی ایرانی در دوره اسلامی نظیر التفهیم درباره هفتورنگ اینگونه آمده است: 👇 {و جمله ستارگان خرس کوچک را بنات النعش خُرد (بنات النعش کوچک) خوانند، زیرا که نهادشان مانند نهاد آن هفت روشن است که ایشان را بپارسی هفتورنگ و بتازی بنات النعش بزرگ و قطب را به ایشان قطب بنات النعش خوانند. اما نعش آن چهاراند که برمانندگی تخت چهارسواند. و بنات آن سه اند که بر درازا، نه راست نهاده است. ... و بیرون از صورت عوا ستاره ای است بزرگ برابر بنات النعش، او را سماک رامح خوانند. ...و او را از بهر بلندی سماک خوانند و گروهی او را نگهبان شمال نام کنند }(التفهیم صص 100 و 101) ملاحظه می نمایید که هفتورنگ و نگهبان شمال ارتباطی با ستاره فم الحوت(دهان ماهی) ندارد. همچنین از نوشته های بیرونی در می یابیم که نام هفتورنگ از دوره ساسانی به دوره اسلامی منتقل شده است و به فراموشی سپرده نشده است. تنها نکته سردرگم کننده برای محققین این است که هفتورنگ ظاهرا نام هفت ستاره بنات النعش در صورت فلکی خرس بزرگ است و از طرفی سماک رامح در صورت فلکی عوا نگهبان شمال نام دارد؟! هر چند که این دو صورت فلکی به یکدیگر نسبتا نزدیکند اما فاصله آنها از یکدیگر به گونه ای نیست که بتوان هفت ستاره از بین این دو صورت را یک صورت جدید در نظر گرفت. نکته دیگری هم که باید در نظر گرفت این است که هفتورنگ همانگونه که از نامش پیداست صورت فلکی ای شامل هفت ستاره است که احتمالا یک ستاره از این هفت ستاره باید پرنورتر از سایر ستارگانش باشد. بعضی از محققین معتقدند که این چهارستاره سپاهبد در متن بندهش طبیعتا باید جز ستارگان پرنور و قدر اول در آسمان شب باشند که منطقی به نظر می رسد. سه ستاره شعرای یمانی (تیشتر) و ونند (نسرواقع) و سدویس (آخرالنهر یا شاید سهیل) جز ده ستاره پرنور آسمان شب می باشند. اما ستاره دبه به عنوان پرنورترین ستاره صورت فلکی بنات النعش در بین سی ستاره پرنور آسمان شب جای ندارد بلکه رتبه سی و یکم را دارد. (با احتساب خورشید سی و دوم) حال آنکه سماک رامح در صورت فلکی عوا پس از شعرای یمانی و سهیل پرنوترین ستاره آسمان شب است. استاد مهرداد بهار در کتاب پژوهشی در اساطیر ایران در مورد هفتورنگ اینچنین نوشته اند : 👇 {- (هفت اورنگ) پهلوی: haftoring، اوستا: hapto-iringa، به معنای دارای هفت نشان. آن را بنات النعش اكبر دانسته اند که در فارسی به معنای هفت تخت آمده است. در ادبیات پهلوی او سپاهبد شمال و از سیارات، هرمزد دشمن او است و چنانچه خواهد آمد، محتمل است سماک رامح باشد. اما آقای مهندس سرفراز غزنی چنین گمان دارند که چهار سپهبد آسمان منطقا می بایست از میان ستارگان قدر اول انتخاب شده باشند؛ زیرا آنچه از متن بندهش بر می آید، جز ستاره جدی که سپهد سپهبدان است، سه سپهبد از چهار سپهبد چهار سوی آسمان از اختران قدر اول اند، از آن جمله است تیشتر که سرور ستارگان و روشنترین ستاره شبهای آسمان است، با قدری برابر ۱/۵_ ؛ سهیل با قدری برابر ۰/۷۳ - که دومین ستاره درخشان آسمان است و نسر واقع با قدری برابر ۰/۰۴ که چهارمین ستاره درخشان آسمان است. بنابراین، منطقا باید هفت اورنگ به صورت فلکی دب اکبر، بلکه سومین ستاره درخشان آسمان، یعنی سماک رامح باشد که قدری برابر ۰/۰۰ (۱) دارد و سومین ستاره درخشان آسمان شمالی است، در حالی که در همه دب اکبر ستاره ای از قدر اول موجود نیست و شش تای آنها از ستارگان قدر دوم اند و هفتمین آنها از ستارگان قدر سوم است. اما آقای مهندس غزنی دلایل دیگری هم دارند: (۱) در کتاب صورالكواكب عبدالرحمن صوفی رازی درباره سماک رامح چنین آمده است، و سماک را تنها حارس شمال، يعني پاسبان شمال و حارس السماء نیز خوانند. (۲) در کتاب پهلوی کارنامه اردشیر بابکان آمده است: «سالار اختر شماران به پاسخ گفت که کیوان در حضیض و ستاره هرمزد به اوج آمد. از برای او(؟) بهرام و ناهید به ناحیت هفت اورنگ و شیراختر (برج اسد) قران شوند و به هرمزد یاری دهند و بدین روی چنین نماید که خدایگان و پادشاهی نو به پیدایی آید.》 آنچه در این متن مهم است، این است که سیارات در منطقة البروج حرکت می کنند و هرگز به هفت اورنگ که دب اکبر باشد، نمی رسند. اما انتهای صورت فلکی عوا، که سماک رامح از جنوبی ترین ستارگان آن است، در مداری قرار می گیرد که با مدار صورت فلکی شیر یک است. } پ ن ۱ : میزان نور ستاره سماک رامح و نسر واقع طبق محاسبات اخیر اندکی با آنچه استاد مهرداد بهار نوشته اند تفاوت دارد که ما بدلیل نقل امانت مطلب ایشان را همانگونه که در کتاب آمده بود نقل نمودیم. ادامه...👇 @soltannasir 🦁
@soltannasir {روشنگری در مورد ستارگان سلطنتی پارس ۵} ادامه مطلب استاد مهرداد بهار از کتاب پژوهشی در اساطیر ایران ...👇 {(3) در صورالکواکب آمده است: او را رامح از جهت آن خوانده اند که کوکب شانزدهم را که بر فخدر است و بیستم را که بر ساق چپ است، به نیزه تشبیه کرده اند که او دارد، و آن دو کوکب متقارب را که بر کمر اند، یعنی هفدهم و هژدهم، به سر نیزه که در طرف شانزدهم باشد از نیزه و بیست و یکم و بیست و دوم را به سر نیزه که در دیگر طرف باشد که کوکب بیستم است (تشبیه کرده اند) و شانزدهم را عرب تابع سماک و رایت شمال، یعنی علم او و رایت فکه نیز خوانند. }(کتاب پژوهشی در اساطیر ایران مهرداد بهار صص ۶۴ و ۶۵ ) پ ن۲: استاد بهار در ادامه بند سوم هفت ستاره صورت فلکی عوا را که از نظر ایشان بر طبق نظرات استاد سرفراز غزنی همان هفتورنگ هستند مشخص نموده اند که ما در ادامه در تصویر نشان خواهیم داد. پ ن۳: در مورد آنچه در متن پهلوی کتاب کارنامه اردشیر بابکان در مورد جایگاه هفتورنگ آمده ذکر این نکته ضروری است که هفتورنگ در متن این کتاب غیر از شیر اختر (برج اسد) است و هر چه هست در نزدیکی مکان صورت فلکی اسد قرار دارد. بخشی از صورت فلکی بنات النعش تقریبا در بالای برج اسد قرار دارد. هر چند که سیارات در منطقه البروج حرکت می کنند و فاصله بنات النعش با برج اسد نسبتا زیاد است. اما با اینحال در تقسیمات ۳۰ درجه ای که برج اسد را شامل می شود. درجات آخر آن از کوکب خالی است و صورت فلکی اسد را شامل نمی شود اما به موازات آن در بالا بخشی از صورت فلکی بنات النعش قرار دارد. پس ممکن است قران بهرام و ناهید در این ناحیه صورت گرفته باشد. احتمال دیگر این است با توجه به اینکه دبه پرنورترین و آخرین ستاره بنات النعش به موازات برج اسد و در بالای ستاره ظهرالاسد در صورت فلکی اسد قرار دارد و حدودا ده الی پانزده درجه انتهایی برج اسد با هفتورنگ (بنات النعش) در یک راستا قرار دارد بنابراین قران (همنشینی) بهرام و ناهید در این محدوده رخ داده است. اما احتمال سوم آنچه است که مهندس سرفزاز غزنی گفته اند و آن اینکه انتهای صورت فلکی عوا و ستاره سماک رامح به انتهای برج اسد نزدیک است. هر چند به نظر بنده استدلال جناب غزنی در اینجا تمام نیست. زیرا صورت فلکی عوا در بالای برج میزان و سنبله قرار دارد و تنها در صورتی می توان امتداد هفتورنگ را تا ناحیه بین صورت فلکی اسد و سنبله در نظر گرفت که صورت فلکی گیسوی برنکی هم جزئی از هفتورنگ باشد. و طبق نظر مهندس غزنی هم باید قران بهرام و ناهید در انتهای برج اسد صورت گرفته باشد. نتیجه گیری و جمع بندی : از مجموعه شواهد می توانیم مطمئن باشیم که هفتورنگ یا سپاهبد شمال در منطقه ای نزدیک به صورت فلکی اسد قرار دارد. و طبیعتا با یکی از دو صورت فلکی بنات النعش و یا عوا در ارتباط است. بر اساس جدولی که در کتاب منتهی الادراک فی تقسیم الافلاک آمده است. چهار نگهبان آسمان کاملا با آخرالنهر (نگهبان جنوب) و شعرای یمانی (نگهبان شرق) و نسرواقع یا شاید طبق نظر هنینگ نسرطائر (نگهبان غرب) و سماک رامح (نگهبان شمال) هماهنگ است. اما بر طبق متن کتاب کارنامه اردشیر بابکان احتمالا هفتورنگ باید همان‌بنات النعش باشد. بنده برای حل معمای هفتورنگ بودن بنات النعش و نگهبان شمال بودن سماک رامح یک نظریه دیگری داشتم که متاسفانه بدلیل کمبود منابع اصیل که عمدتا به زبان انگلیسی است و در خارج از کشور یافت می شود به در بسته خوردم. یافته بنده این بود. در کتاب فرهنگنامه خدایان و دیوان بین النهرین از گروهی از ایزدان هفتگانه با نام sebittu یاد شده است. محققین معتقدند که این ایزدان ریشه ایلامی دارند و خواهر این ایزدان در ایلام باستان narunte نام دارد. بنده احتمال می دهم که این هفت ایزد که با یکدیگر برادر هستند همان هفتورنگ متون ایرانی باشد. جالب است که بدانید هفتورنگ در متون فارسی هفت برادر نیز نامیده می شوند. شباهت دیگر این گروه از ایزدان به هفتورنگ متون پهلوی حالت مبارزه آنان است. آنان در نقوش کاخ ها و سنگ نگاره ها سلاح در دست دارند و در توصیفات با قدرت های جادویی بر علیه دیوان مبارزه می نمایند. در واقع می توان گفت که پاسبان هستند. و این دقیقا همان توصیف هفتورنگ در متون پهلوی ما است که این هفت ستاره بر سر دوزخ به پاسبانی گماشته شده اند. نظریه بنده این بود که هفتورنگ یا هفت برادر همان هفت ایزد ایلامی و سماک رامح خواهرشان باشد. البته وجهی دیگر نیز به نظرم رسید و آن اینکه هفتورنگ همان هفت ستاره صورت فلکی عوا (شامل سماک رامح) باشند و خواهرشان سماک اعزل در صورت فلکی سنبله باشد. مع الوصف این نظریات مانعی دارد و آن این است که در متن کتاب فرهنگنامه دیوان و خدایان بین النهرین این هفت ایزد را با ستارگان خوشه پروین مرتبط دانسته اند. ادامه دارد... @soltannasir
در سمت چپ تصویر، صورت فلکی عوا (گاوران) را مشاهده می نمایید. ستاره سماک رامح یا نگهبان شمال را که سومین ستاره پر نور آسمان شب است با رنگ نارنجی در این صورت فلکی مشاهده می نمایید. این ستاره از نظر بعضی محققین به همراه شش ستاره پر نور دیگر در این صورت فلکی همان هفتورنگ یا سپاهبد شمال است. به فاصله انتهای این صورت فلکی با صورت فلکی اسد توجه نمایید این فاصله آنقدر زیاد است که به سختی می توان نظر مهندس غزنی را در این باره پذیرفت که هفتورنگ در متن کارنامه اردشیر بابکان همین هفت ستاره باشد. 🧽رنگ زرد ستاره دبه در صورت فلکی بنات النعش است. 🔹رنگ آبی ستاره ظهر الاسد در صورت فلکی اسد است. نکته: طبق روایتی که از بعضی مغان زرتشتی شنیده ایم. چون گاوران ها (صورت فلکی عوا) در آسمان ظاهر شوند. گاهان حقیقی احیا خواهد شد. @soltannasir
این تصویر نقشه ستارگان آسمان شب است که در کتاب نجوم به زبان ساده آمده است. اگر تصویر را بزرگ نمایید به فهم شما در تقسیم بندی جایگاه چهار ستاره سپاهبد در متن بندهش کمک می نماید. رنگ سفید ستاره آخرالنهر (احتمالا نگهبان جنوب) است که تقریبا در پایین صورت فلکی حمل قرار دارد. رنگ آبی ستاره شعرای یمانی یا تشتر (نگهبان شرق) که تقریبا به موازات برج سرطان در پایین خط دایره البروج قرار دارد. رنگ نارنجی ستاره سماک رامح (نگهبان جنوب) که تقریبا به موازات برج میزان در ناحیه شمال قرار دارد. رنگ صورتی ستاره نسرواقع و رنگ سبز ستاره نسر طائر (نگهبان غرب) که تقریبا به موازات برج جدی قرار دارد. پ ن: اکثر محققین ونند را نسر واقع می دانند. اما هنینگ ونند را نسر طائر می داند. پ ن ۲: این تقسیم بندی نشان می دهد که چهار ستاره سپاهبد آسمان شب هیچ کدامشان جزو ستارگان صور فلکی منطقه البروج نیستند‌ پ ن۳: در پایین شعرای یمانی، ستاره سهیل را می بینید که اکثر محققین آن را نگهبان جنوب می دانند. از آنجایی که وی تقریبا نزدیک به شعرای یمانی و کمی پایین تر از وی قرار دارد بنده آخرالنهر را گزینه مناسب تری می دانم. @soltannasir
تصویر هفت ایزد ایلامی (هفت برادر) در سنگ نگاره ای متعلق به ۱۲۰۰ پیش از میلاد یافته شده در شوش. این هفت ایزد همگی سلاحی در دست دارند و گویی از چیزی یا جایی پاسبانی می کنند. محتمل است که اینان همان هفت اورنگ یا هفت برادر باشند که در متون پهلوی پاسبان دوزخ می باشند و مانع از خروج دیوان و دروجان از دوزخ به جهان ما می شوند. البته اکثر محققین این هفت برادر را با خوشه پروین مرتبط می دانند. این هفت ایزد در میان رودان sebittu نامیده می شوند. https://en.m.wikipedia.org/wiki/Sebitti در نسک مینوی خرد صفحات ۶۰ و ۶۱ در مورد هفتورنگ اینگونه آمده: 👈 { و ستاره هفت اورنگ با ۹۹۹۹۹ فروهر مقدسان در در و گذر و دوزخ‌گمارده شده است. برای بازداشتن آن ۹۹۹۹۹ دیو و دروج و پری و جادوگری که در مخالفت با سپهر و اخترانند. حرکتش پیرامون دوزخ است. و کار اساسیش این است که دوازده خانه بروج را در دست دارد به منظور درست آمدن و رفتن آن ها. و آن دوازده برج هم همان گونه به یاری و نیروی هفت اورنگ حرکت می کنند. هر اختری چون به البرز داخل شود، پشت به هفت اورنگ کند. و پناه از هفت اورنگ خواهد.} @soltannasir
تصویر سه تن از هفت ایزد با تبرها و چاقوهایی در دست که کمان های اصلی آنها پاک شده است. سنگ بنای حجاری شده کاخ سلطنتی آشوربنی پال نینوا (فرهنگنامه خدایان دیوان بین النهرین ص ۲۷۰) به شباهت تصویر این ایزدان با همتای ایلامیشان در شوش دقت نمایید. {درست همانند گروه دیوها (هفت دیو)، sebittu ( نام سومریشان iminbi) نامی برای هفت خدای نیکوکار نیز بوده است که می توان قدرتشان را با استفاده از افسونهای جادویی، علیه دیوان شیطانی مهار کرد. هفت خدا با یکدیگر به همراه خواهرشان نَرودو narudu که احتمالا اصلیتش عیلامی و به نام الهه نرونته narunte بوده و بنابراین شاید اصلیت خود خدایان نیز عیلامی بوده باشد، فعالیت می کردند. آنها را باید از هفت خردمند (apkallu بابلی) متمایز دانست. آنها شاید همان هفت فرزند ایش هره ishara باشند. آنها گاهی با گروه دیگری که احتمالا هفت پسر ان مشره enmesarra می باشند، معابدی برای این هفت ایزد در پایتختهای آشوری، یعنی کلهو kalhu (نیمرود)، دور_شرکین dur_sarken (خورساباد) و نینوا، وجود داشته است. از نظر ستاره شناسی آنها با گروه ستاره ای هفت خواهر یا پروین مشخص می شدند‌. } ادامه...👇 @soltannasir
تصویر مجسمه سنگی ایزدبانوی ایلامی ناروندی یا نرونته (narunte) خواهر هفت برادر یا هفت ایزد نگهبان یافت شده در شوش متعلق به ۲۱۰۰ پیش از میلاد ادامه...👇 {شمایل نگاری حساب شده از هفت خدا در دوره نو-آشوری مشخص است. آنها کلاههای استوانه ای با لبه های بالایی پردار به سر داشته و رداهای بلند جلو باز به تن دارند. هریک تبر و چاقویی و همچنین یک تیر و کمان در دست دارند. اینها خصوصیاتی هستند که با توجه به کارایی پیکره های محافظ واقع در اطراف خانه طی مراسم مذهبی مخصوص هفت خدا، در نظر گرفته می شدند. در عمل ظاهرأ، وقتی این شمایل نگاری در هنری غیر از هنر تجسمی، ظاهر می شدند، مشکلاتی را ایجاد می کرده اند. چرا که بر روی یک تخته سنگ کنده کاری شده از کاخ آشور بانیپال (دوره حکومت ۶۶۸ - ۶۲۷ پیش از میلاد) در نینوا، كمانهای بلندی که اول حجاری شده بودند، بعدها به خاطر تبرها و چاقوها، پاک گردیدند. دست کم در هنر نو-بابلی و نو-آشوری، نماد هفت خدا»، هفت نقطه بوده است که گاهی هفت ستاره (احتمالا اشاره ای به هویت هفت خواهر یا پروین) جای آنها را می گرفته است.}(کتاب فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بین النهرین ص ۲۶۹) @soltannasir
کتاب تاریخ زبان های سامی نوشته اسرائیل ولفنسون ترجمه: جواد اصغری و مهدی برزگر قطع: رقطعی تعداد صفحات: ۳۱۴ جلد: شومیز سال انتشار: ۱۴۰۰ نشر: نگارستان اندیشه قیمت : ۷۵۰۰۰ تومان کتاب تاریخ زبان های سامی کتابی نسبتا قدیمی است که شاید از نظر علمی بخش _کوچکی_ از نظریات نویسنده آن منسوخ شده باشد. بهتر بود مترجمان کتابی بروزتر را در این موضوع انتخاب و ترجمه می کردند. با اینحال این تنها کتاب با این موضوع در بازار کتاب ایران است. این‌کتاب برای علاقه مندان به دانش زبان شناسی و زبان آموزان عبری و عربی و طلاب کتاب مناسبی می باشد. قابل تهیه از کتابفروشی انتشارات مولی و سایت ایران کتاب و... توضیحات در مورد کتاب و نویسنده : 👇 https://www.ibna.ir/fa/tolidi/310613/%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D9%85%DB%8C @soltannasir
سلطان نصیر
کتاب تاریخ زبان های سامی نوشته اسرائیل ولفنسون ترجمه: جواد اصغری و مهدی برزگر قطع: رقطعی تعداد
تصویر فهرست اولیه کتاب تاریخ زبان های سامی ملاحظه می نمایید که معیار تقسیم بندی نویسنده بر اساس کتاب مقدس است که تقریبا بخشی از این تقسیم بندی های سنتی امروزه دیگر چندان پذیرفته شده نیست. @soltannasir
@soltannasir {روشنگری در مورد ستارگان سلطنتی پارسی۶ } ادامه...👇 پس از روشن شدن نسبی جایگاه تیشتر و هفتورنگ به سراغ سپاهبد غرب یعنی ستاره ونند می رویم. تقریبا اکثر محققین به اتفاق ونند را ستاره نسر واقع می دانند. در لینکی که پیشتر فرستاده شد ملاحظه نمودید که گروهی از منجمین غربی ونند را قلب الاسد می دانند که از اساس اشتباه است. اما حال بدنبال پاسخ این سوال برویم که چرا اکثر محققین ونند را نسرواقع می دانند؟ در متن بندهش صفحه ۴۳ منزل بیستم قمر ورننت نام دارد که از نظر جمله محققین همان ونند است. به فقرات زیر توجه نمایید : 👇 { ونند: درباره ی هویت این ستاره «اجماع» وجود دارد که =نسرواقع vega است. سید حسن تقی زاده در [کتاب] گاهشماری صفحه ی 335 یادداشت 470 به آورده شدن [اسم] ونند در فهرست منازل قمر سغدی، شماره ی ۲۰، جلب توجه کرده است. منزل قمری هندی معادل آن شماره ی ۲۰ آبهیجیت abhijit =نسر واقع است. اما ونند به عنوان اسم یکی از منازل قمری پهلوی، یعنی [منزل] شماره ی ۲۰ نیز به کار رفته است. صورت پازند آن 《ورنت varant=ولند》 پهلوی که املای رایج پهلوی وننت vannant (نشان دهنده ی بی شباهتی n_n :r_n) از تساوی ورنت=نسر واقع هم اکنون در یادداشت ها که پیش از این آمد استفاده شد. }(کتاب علم در ایران و شرق باستان ترجمه همایون صنعتی زاده مقاله فصل نجومی بندهش ص ۳۴) ملاحظه می نمایید که برابری منزل بیستم ورننت از منازل قمر ایرانی با منزل آبهیجیت در نجوم هندی که با نسرواقع مرتبط است. باعث شده که ایران شناسان ونند را ستاره نسرواقع بدانند. ضمن اینکه باید توجه داشت که تیشتر یا شعرای یمانی که سپاهبد شرق است به موازات برج سرطان قرار دارد. طبیعتا سپاهبد غرب باید شش برج آن طرف تر یعنی در ناحیه جدی باشد که این مشخصه در ستاره نسرواقع موجود است که پرنورترین ستاره آن ناحیت از آسمان نیز محسوب می شود. بنابراین تقریبا شکی نمی ماند که نسرواقع همان ونند متون ایرانی است. در مورد شباهت ایزد ونند که در گذرگاه های کوه البرز اساطیری قرار داشت و این گذرگاه ها را از نفوذ شیاطین حفظ می کرد با فرشته ترجائیل روایت کوه قاف که چون کرکس بود و ارادتمند امیرالمومنین علیه السلام بود پیشتر سخن گفتیم و ذکرش دیگر اینجا ضروری نیست. پ ن: منازل قمر در نجوم ایرانی به مانند نجوم هندی ۲۷ منزل است. اما تصمیم دارم دلایل دیگری را در مورد ارتباط ستاره ونند با نسر واقع و آن ناحیت از آسمان را بر اساس اسطوره شناسی تطبیقی آسمان شب نقل نمایم. ابتدا باید بدانیم‌ که ستاره ونند با فریدون آبتین در ارتباط است. در متن رساله پهلوی نیرنگ زهر بستن اینگونه آمده است : 👇 {ماه سپندارمذ (اسفند) و روز سپندارمذ (پنجم) و روز سپندارمذ و ماه سپندارمذ و سپندارمذماه سپندارروز بستم زهر، سم و زفر (=دهان) همه خرفستران به نام و نیروی 👈فریدون نیو (و) 👈یاری ستاره ونند هرمزدآفریده باوریگان (که همیشه) روا باد، ایدون باد. اشم شفا باد. } (کتاب متن های پهلوی۰ گردآوری جاماسپ جی دستور پژوهش سعیدعریان ص ۱۰۳) فریدون و ستاره ونند با بستن زهر در ارتباط هستند. ارتباط ستاره ونند را با بستن زهر خرفستران (نظیر مار و عقرب و..) در متن کوتاه ونندیشت (یشت ۲۱) هم می بینیم : 👇 {ونند، ستاره مزدا آفریده اَشَوَن، رد اَشَه را می ستاییم. وَنَند درمان بخش و سزاوار بلندآوزگی را می ستاییم؛ پایداری در برابر 《خرفستران》راندنی زشت_[آفریدگان] اهریمنی_را که یکسره باید راند [شان]. وَنند، ستاره مزدا آفریده را درود می فرستم. 《اشم وهو...》 《اَهمایی رئِشچه..》} (اوستا ونندیشت ترجمه جلیل دوستخواه جلد اول ص ۵۰۷) ملاحظه نمودید که ونند در متن اوستا نیز با بستن زهر خرفستران در ارتباط است. اما ونند طبق نظر استاد بهرام فره وشی در کتاب فرهنگ زبان پهلوی _صفحه ۵۷۵_ از ریشه van و به معنی چیره شونده، پیروز شونده است. و این صفتی است که از نظر بنده در درفش کاویانی شاه فریدون وجود داشته است و بزودی آن را رازگشایی خواهم نمود. دوستداران علم احکام نجوم نیز می توانند صفت چیره شوندگی و پیروزی را برای این ستاره (نسرواقع) در نظر بگیرند. اما اکنون برای رازگشایی کامل به سراغ بخشی از متن کتاب بندهش می رویم در مورد فریدون و آژی دهاک می رویم : 👇 {(چنین) گوید به دین که سه هزار سال هستی مینوی بود که آفرینش بی اندیشه و بی جنبش و نابسودنی بود (که) هزاره خدائی بره، گاو و دوپیکر (صورت فلکی حمل و ثور و جوزا) بود. سه هزار سال کیومرث (انسان اولیه ایرانی) را با گاو هستی بی پتیاره بود (که) هزاره خدایی خرچنگ و شیر و خوشه بود (سرطان، اسد، سنبله) که (روی هم) شش هزارسال بود. چون هزاره خدایی به ترازو (میزان) در آمد، اهریمن در تاخت. کیومرث در (دوران) تازش، سی سال زیست. پس (از) چهل سال، مشی و مشیانه فراز رُستند و پنجاه سال آن بود که ایشان را زناشویی نبود. } ادامه...👇 @soltannasir
تصویر زیبای ستاره ونند یا نسر واقع (کرکس نشسته) {ونند، ستاره مزدا آفریده اَشَوَن، رد اَشَه را می ستاییم. وَنَند درمان بخش و سزاوار بلندآوزگی را می ستاییم؛ پایداری در برابر 《خرفستران》راندنی زشت_[آفریدگان] اهریمنی_را که یکسره باید راند [شان]. وَنند، ستاره مزدا آفریده را درود می فرستم. 《اشم وهو...》 《اَهمایی رئِشچه..》} (اوستا ونندیشت ترجمه جلیل دوستخواه جلد اول ص ۵۰۷) @soltannasir
@soltannasir {روشنگری در مورد ستارگان سلطنتی پارسی۷} ادامه متن بندهش : 👇 {نود و سه سال و شش ماه با هم زن و شوی بودند تا آن که هوشنگ به برنایی آمد. هوشنگ چهل سال، تهمورث سی سال، جم _تا فره از او بشد_ ششصد و شانزده سال و شش ماه. پس از آن یکصدسال در گریز بود (که) هفتصد و شانزده سال و شش ماه بود. پس هزاره خدایی به 👈کژدم آمد. ضحاک یکهزار سال شاهی کرد. پس هزاره خدایی به نیمسب آمد. فریدون پانصدسال شاهی کرد. }(بندهش ترجمه مهرداد بهار ص ۱۵۵) ملاحظه نمودید که هزاره سلطنت آژی دهاک کژدم یا عقرب است و دوران سلطنت فریدون قوس یا نیمسب است. این گزاره نجومی متن بندهش دارای وجهی اساطیری در آسمان شب نیز می باشد. می دانیم که آژی دهاک اژدهاوش است و فریدون وی را نکشت و در دماوند اسیر کرد چون اگر وی را می کشت جهان پر از خرفسترانی چون مار و عقرب و چلپاسه می شد. پس طبیعی است که آژی دهاک در هزاره ای که متعلق به کژدم است که خود تنها خرفستر منطقه البروج است. بتواند سلطنت را از جم برباید و خود هزار سال سلطنت نماید. اما از طرف دیگر می دانیم فریدون بر طبق متن اوستا و سایر متون تاریخی در دانش پزشکی مهارتی بسیار داشته است. به فقرات زیر توجه نمایید : 👇 {فروهر پاکدین فریدون از خاندان آبتین را می ستاییم، برای مقاومت کردن بر ضد جرب و تب و...و لرزه تب و ...، برای مقاومت کردن بر ضد آزار و مار، ....}(فروردین یشت کرده ۲۹ بند ۱۳۱ ترجمه پورداود) فقراتی دیگر از متون تاریخی دوره اسلامی که استاد پورداود در کتاب هرمزدنامه آورده اند : 👇 { در سنت ایران فریدون نخست کسی است که تریاق ساخت. حمزه اصفهانی در تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا گوید: 《و فریدون احدث الرقی و ابدع التریاق من جرم الافاعی و اسس الطب و دل من النبات مایدفع الآفات عن اجسام ذوی الارواح». (۱) در تاریخ بلعمی آمده : «و نخست پادشاهی که در نجوم نگریست او [فریدون] بود. و در علم طب نیز رنج ببرد و تریاق او ساخت و اول پادشاهی که بر پیل نشست او بود. پیل را حرب فرمود». }(هرمزدنامه صص ۱۱۱ و ۱۱۲ پورداود) پ ن۱: ترجمه متن حمزه اصفهانی: فریدون افسونها و تریاق را از تن افعی ها پدید آورد. دانش پزشکی را بنیان نهاد و به گیاهانی که آفت و گزند را از جانداران دور می کند رهنمون شد. پیشتر ملاحظه نمودید که نام فریدون با بستن دهان خرفستران (مار و عقرب و...) در افسون ها مرتبط است و اکنون ملاحظه می نمایید که‌ خُره فریدون از خاندان آبتین بر ضد تب و سم مار عمل می نماید. در واقع به نوعی خُره فریدون با علم طب و پزشکی در ارتباط است. موید این مطلب، نوشته حمزه اصفهانی و بلعمی در کتب تاریخی است که فریدون را به نوعی بنیان گذار دانش طب یا صاحب علم طب می دانند. حال با توجه به آنچه گفته شد اکنون فریدون با کدام صورت فلکی مرتبط است؟ پاسخ ساده است. صورت فلکی آسکليپوس (asklepios) که Ophiuchus (مارافسای) نیز نامیده می شود. آسکلیپوس در اساطیر یونانی ایزد طب است که گویی ماری را در دستان خویش دارد. این صورت فلکی درست در ناحیه ای بین صورت فلکی عقرب و قوس در آسمان شب قرار دارد به گونه ای که بعضی از منجمین معتقدند وی صورت فلکی سیزدهم منطقه البروج است. همچنین بخشی از پای آسکلیپوس در آسمان شب بر بالای صورت فلکی عقرب قرار دارد. طبیعی است که این صورت فلکی علاوه بر دانش طب در بستن دهان خرفستران و تهیه پادزهر از زهر خرفستران نقش داشته باشد. زیرا عقرب را در پایین پای خویش و ماری را در دستان خویش دارد. بنابراین کاملا با فریدون انطباق دارد. اما آژی دهاک با کدام صورت فلکی ارتباط دارد ? شاید عده ای فکر کنند که آژی دهاک همان ماری است که در دستان آسکلیپوس قرار دارد. یا با صورت فلکی عقرب مرتبط است. اما در پاسخ باید بگویم خیر آژی دهاک طبق اسطوره شناسی تطبیقی با صورت فلکی هیدرا یا مارآبی که شجاع نیز نامیده می شود در ارتباط است. یکی از ایزدان میان رودانی، نینگیشزیدا نام دارد که نگاره های آن به توصیفاتی که در باره آژی دهاک در شاهنامه گفته شده شباهت دارد. این موجود بر طبق نظر محققین با صورت فلکی هیدرا یا شجاع در آسمان شب ارتباط دارد. صورت فلکی ای که از برج سرطان تا ناحیه سر عقرب کشیده شده است. (اسناد و تصاویر آن در ادامه خواهد آمد. بنده نخستین بار اشاره به این نگاره را در کتاب اسطوره شناسی آسمان شب دکتر شروین وکیلی دیدم. این را بدین خاطر نوشتم که بگویم بنده نخستین فرد در جامعه ایرانی نیستم که به این مسئله توجه نموده است. ) نکته : در اساطیر یونانی هرکول با صورت فلکی جاثی در ارتباط است و با هیدرا می جنگد. فریدون متون ایرانی شباهت هایی به هرکول هم دارد. اما با توجه به دانش پزشکی فریدون و بستن زهر خرفستران توسط وی انتساب فریدون به صورت فلکی مارافسای قطعی به نظر می رسد. ادامه دارد... @soltannsir
در سمت راست تصویر ایزد انکی را ملاحظه می نمایید که بر تختی نشسته و رود فرات از دو شانه وی جاری می شود. در میانه تصویر ایزد نین گیشزیدا را ملاحظه می نمایید که چون آژی دهاک دو مار بر روی شانه خویش دارد. در سمت چپ تصویر شاه گودئا حاکم شهر لاگاش (۲۲۰۰ پیش از میلاد ) در سومر را ملاحظه می نمایید. ممکن است نینگیشزیدا همان آژی دهاک اسطوره ای متون ایرانی باشد که تا کنون در دماوند در بند است و به یکی از دجال های متون روایی اسلامی شباهت دارد. {ایزد 《نین گیش زیده》، رب النوع جهان زیرین و پسر خدا نینزو بوده است. معنی نام وی با توجه به اصول واژه شناسی، 《خداوندگار درخت پاک》 می باشد. در شعر سومری 《مرگ گیل گمش》، گیلگمش نین گیش زیده و دوموزی را با هم، در جهان زیرین، ملاقات می کند. افسونهای بابلی از نین گیش زیده به عنوان نگهبانی جهت دیوهایی که در جهان زیرین زندگی می کنند، نام می برند. نام این خدا در سوگواریهای مرگ دوموزی نیز آورده می شود. گودئا، حاکم سومری لاگاش که معبد نین گیرسو را ساخت، نین گیش زیده را رب النوع محافظ شخصی، به حساب می آورد و ظاهرش را برای وی در یک رویا توصیف می کند. } ادامه...👇 @soltannasir
تصویر دو مار در هم تنیده بر روی آثار هنری میان رودان، این دو مار در هم تنیده را دانشمندان بر اساس شواهدی نماد نین گیش زیدا می دانند. ادامه...👇 {در اسطوره اَدَپه، همان خردمندی که به آسمان عروج کرد، به طور غیر منتظره ای با دوموزی و خدایی به نام گیش زیده که مسلما مخفف نین گیش زیده می باشد، مواجه می شویم که از دروازه مرتفعترین آسمان، یعنی آسمان آنو محافظت می کنند. به اَدَپه گفته می شود که وی می باید در پاسخ به سوالات خدایان نگوید که در حال عزاداری برای این دو ایزد، یعنی دوموزی و گیش زیده که از روی زمین ناپدید شده اند، می باشد. این موضوع به همراه تاثیر متقابل و پیچیده مضامین مرگ و جاودانگی در این اسطوره، این قضیه را مشخص می سازد که پیدا شدن دوموزی و گیش زیده در آسمان، در چنین وضعیتی، یک استثنا بوده است. نماد و چهارپای 《نین گیش زیده》، مار شاخدار یا اژدها بشمو basmu بود و وی از لحاظ ستاره شناسی با صورت فلکی 👈مار آبی مرتبط می باشد. نام این خدا شاید 《نین گیزیده ningizzida》 تلفظ می شده است. }(کتاب فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بین النهرین باستان صفحات ۲۲۹ الی ۲۳۱) @soltannasir
تصویر آسکلیپوس (مارافسای) که در آسمان شب به صورت یک صورت فلکی در آمده است وی به مانند شاه فریدون در متون ایرانی طبیب است و با علم طب ارتباط دارد. در پایین پای چپ وی صورت فلکی عقرب قرار دارد که هزاره پادشاهی آژی دهاک منسوب به این صورت فلکی است و با اتمام آن فریدون (مارافسای) به سلطنت رسید. در پایین صورت فلکی عقرب انتهای صورت فلکی شجاع (هیدرا) است که همان آژی دهاک است. فریدون با بستن دهان خرفسترانی چون عقرب و مار در افسون ها ارتباط دارد. ملاحظه می نمایید که صورت فلکی مارافسای ماری را در دستان خویش دارد و عقرب را در پایین پای خویش بنابراین وی را می توان همتای فریدون در متون ایرانی دانست. نکته نجومی دیگر در داستان شاه فریدون : در متن بندهش صفحه ۱۴۹ هنگامی که نسب اجداد فریدون تا ده نسل قبل یاد می شود در نام تمام اجداد وی گاو وجود دارد. گاو با برج ثور مرتبط است که مقابل برج عقرب قرار دارد. تا هنگامی که اثفیان پرگاو، صاحب فریدونی می شود که مارافسای است و آن هنگام هزاره کژدم به پایان می رسد و فریدون بر آژی دهاک (هیدرا) غلبه می نماید. @soltannasir
در سمت راست، تصویر بالا صورت فلکی شلیاق را و در پایینش، تصویر درفش کاویانی ملاحظه می نمایید. آن ستاره پرنوری که در بالای لوزی موجود در صورت فلکی شلیاق قرار دارد. ستاره نسرواقع (کرکس نشسته) یا ونند است. ونند را می توان به پرنده بالای چلیپای درفش کاویانی شبیه دانست. و چلیپای درفش کاویانی را می توان با لوزی موجود در صورت فلکی شلیاق اینهمان دانست. در ادامه در تصویر دیگر فاصله صورت فلکی شلیاق (درفش کاویان) را با صورت فلکی مارافسای (فریدون) ملاحظه می نمایید. رنگ آبی صورت فلکی مارافسای است. و رنگ قرمز شلیاق است. پ ن: درفش کاویانی حقیقی در خاک آذربایجان غربی مدفون است و هرگز بدست شاهان ساسانی نرسیده بود تا در حمله اعراب نابود شود. درفشی که در کتب تاریخی از آن یاد شده است. توسط مغان در دوره ساسانی باز طراحی شده بود و احتمالا دارای لوح‌ وفقی صد در صد بوده است. اما درفش کاویانی حقیقی طبق نظر مغان عصر حاضر از چهار لوح چهل در چهل تشکیل شده است. @soltannasir