eitaa logo
به سوی سماء
960 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
489 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
امام سجاد علیه‌السلام: ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَى اللّه مَن یَقتَدی بِسُنَّةِ إمامٍ و لا یَقتَدِی بِأعمالِهِ هشدار که منفورترین مردم نزد خداوند کسى است که سیره امامى را برگزیند ولى از کارهاى او پیروى نکند. (الکافى: ج۸، ص۲۳۴) @sooyesama
مهمترين شعب تزكيه ، تطهير سر و ذات انسان از شك و ريب در ايمان بالله است كه با نور معرفت از ظلمات اوهام و وساوس بدر آيد و به حليت توحيد حقيقى كه توحيد قرآنى است متحلى گردد و اگر همت بگمارى كه يك انسان قرآنى بشوى كه در حق تو صدق آيد لا يمسه الا المطهرون خوشا به حالت. (رساله نور علی نور) @sooyesama @TohideSamadi
در این شبها با خدا باید حرف زد، از خدا باید خواست. اگر معانی این دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و خواسته‌ها در همین دعاها و شبهای ماه رمضان و شبهای احیاء و دعای ابی‌حمزه و دعاهای شبهای قدر است. اگر کسی معانی این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان دعا کنید؛ خودتان با خدا حرف بزنید. ۱۳۸۷/۰۶/۳۰ @sooyesama @Khamenei_ir
پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله): ای سلمان محبت فاطمه در صد جا سودمند است که آسان‌ترین آن‌ها هنگام مرگ و محاسبه اعمال است. (بحار الانوار، ج۲۷، ص۱۱۶) @sooyesama
مخلَصین کسانی هستند که خداوند وجود آنها را برای خودش خالص گردانیده است. در نتیجه هیچ چیز غیر از خدا نصیبی از آنها ندارد نه در ذاتشان و نه در عملشان. و این بالاترین مقام بندگی است. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۶۳) @sooyesama
مهرت ز عدم کشید ما را به وجود شیدای توام گه به قیام و به سجود بی‌مهر شدی، فسرده چون شام، شدم شب، موسم بی‌فروغی مهر تو بود #ر_س @sooyesama
دل و جانم فدای حضرت دوست نی، فدای گدای حضرت دوست هر دمی صد جهان ز جان خواهم تا فشانم بپای حضرت دوست چشم فتّان او بلای دل است دل فدای بلای حضرت دوست هست پاداش نیستی هستی نیست شو در هوای حضرت دوست گر فنا شد وجود ما گو شو باد دائم بقای حضرت دوست از دل و دین و هست و نیست برست هرکه شد مبتلای حضرت دوست با سگ کویش آنکه اُنس گرفت شد سوا از سوای حضرت دوست هر کرا  کُشت خونبهایش شد ای فدای بهای حضرت دوست خلد و کوثر بجرعه‌ای بفروش غیر مگزین بجای حضرت دوست @sooyesama
دل را ساده و هموار دار که عکوس ارواح در او گرد آوری، که دل سالم کرسی ملائکه و عکاس ارواح گردد. #علامه_حسنزاده (نامه‌ها و برنامه‌ها) @sooyesama
«كُنّا عِنْدَ اَبِي‌عَبْدِاللهِ علیه السلام. فقال رَجُلٌ فِي الْمَجْلِسِ اَسْاَلُ اللهَ الْجَنَّةَ. فَقالَ اَبُوعَبْدِاللهِ علیه السلام اَنْتُمْ فِي الْجَنَّةِ فَاسْاَلُوا اللهَ اَنْ لا يُخْرِجَكُمْ مِنْها». (مجلسی، بحار، ج۶۵، ص۱۰۲ ؛ برقی، محاسن، ج۱، ص۱۶۱) موسی‌بن‌بکر می‌گوید: نزد امام صادق (ع) بودیم که مردی گفت: من از خدا بهشت می‌خواهم. امام فرمود: شما [اکنون] در بهشت هستید. پس از خدا بخواهید که از آن خارج نشوید! @sooyesama
امام على (ع): أعلم الناس بالله اکثرهم له مسألة خداشناس ترين مردم پر درخواست ترين آنها از خداست. (غررالحکم و درر الکلم، ص۱۹۲) @sooyesama
به نام او یکی از آفات سلوک آن است که سالک گاه می‌انگارد روش‌ها و اساتید موجود، هر یکی دارای نواقصی است. آن‌گاه تلاش می‌کند روش نوینی کشف نماید که جامع کمالات روش‌های موجود و فاقد نواقص آن‌ها باشد. این انگاره، نوعی استقلال است که از نهان سالک سر بر آورده است و آرام آرام تعلق او را به استاد کمرنگ می‌کند. نوعی سپر دفاعی در برابر تعلیمات و دستورات استاد، در سالک ایجاد می‌شود و کوس استقلال به صدا در می‌آید. این سرآغاز سقوط و پیدایش «من» در برابر ولیّ خداست. باید دانست که استاد کامل مکمّل، به حقیقت معنای کلمه، حضرت بقیةالله (عج) است که برزخ کبری، جامع اسماء و معدّل بین آنهاست. از او که بگذریم، هر استادی در بعضی جنبه‌ها قوی‌تر است. اما این نکته نباید پندار استقلال از استاد را در سالک تقویت نماید؛ زیرا اگر امر دایر بین اشتباه استاد و شاگرد باشد، شاگرد أولی به اشتباه است. اصل اساسی در سلوک، گذار از خویشتن و تن دادن به امر ولیّ خداست. اینکه آن امر لزوماً مطابق واقع باشد، نکته دیگری است. مانند فتوای مرجع تقلید که احتمال خلاف دارد اما تبعیت آن لازم است. استقلال در مسائل سلوکی دمدمه شیطان است که اگر نفوذ کند، جهنمی از شک و تردید را فروزان می‌کند. لازم به ذکر است که آنچه درباره تبعیت از استاد گفته شد در جایی است، که استاد شرایط دست‌گیری را، که در منابع عرفانی ذکر شده، دارا باشد. تبیین بیشتر این نکته‌ها، نیازمند فرصت دیگری است که مبانی بحث به دقت روشن گردد. @sooyesama
بسم الله الرحمن الرحیم عارف و صوفی ۱ واژگان «صوفی» و «عارف» در عرف، غالبا مترادف به کار می‌روند، اما به لحاظ اصطلاحی تفاوت‌هایی دارند. بی‌توجهی به این تفاوت باریک، سوء برداشت‌هایی را سبب می‌شود. «تصوف»، روشی عملی برای تزکیه نفس و وصول به حق تعالی است. و «عرفان» یک مکتب فکری و اندیشه‌ای الهی است که عالم و آدم را بر اساس توحید، تعریف می‌کند. به عبارت دیگر: تصوف بیشتر ناظر به جنبه‌های عملی و سلوکی است، اما عرفان ناظر به جنبه‌های معرفتی و علمی است. گرچه ریشه و خاستگاه تصوف و عرفان اسلامی، خود پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) او هستند. اما واژه تصوف و اطلاق آن بر گروه خاصی از مسلمانان از قرن دوم هجری آغاز شد. جریان غالب در این گروه از آغاز پیدایش تا قرن هفتم، تصوف و جنبه‌های عملی، بود و بیشترین تمرکز صوفیان بر تبیین مراحل سلوکی و تمییز مشرب‌ها و طریقه‌های مختلف بوده است. عرفان عملی یا همان تصوف در این پنج قرن رشد بسیاری نمود و کتاب‌های مهمی مانند قوت القلوب ابوطالب مکی، رساله قشیریه ابوالقاسم قشیری و منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری در همین قرون نگاشته شد. در قرن هفتم با ظهور محیی‌الدین عربی، آرام آرام، عرفان نظری شکل گرفت و بعدها توسط شاگردان و پی‌روان او تکمیل و ترویج شد. مهم‌ترین کاری که محیی‌الدین عربی انجام داد این بود که در کنار تمرکز بر خود سلوک و تبیین مراحل و مقامات آن (تصوف)، بر شهودهای حاصل از سلوک تمرکز نمود و با تبیین و تحلیل آن‌ها، حقایقی چون توحید، معاد، نبوت، ولایت و... را بازتعریف کرد. به این ترتیب یک مجموعه منسجم، مرتبط و سازوار از حقایق معرفتی به دست آمد که بعدها عرفان نظری نامیده شد. نکته قابل توجه اینکه سالک در مراحل سیر خود شهودهای متفاوتی دارد که هرچه سیر او پیش می‌رود، شهودها نیز دقیق‌تر و زلال‌تر می‌گردند. محیی‌الدین، عرفان نظری خود را بر پایه آخرین شهودها که در سفر چهارم رخ می‌دهد، تنظیم نموده است. و این دلیل بسیار موجهی برای برتری عرفان مصطلح بر تصوف مصطلح خواهد بود. صوفیانی که از قرن دوم تا پنجم ظهور کرده‌اند یکسان نبوده‌اند و مشرب و منتهای سیر آنها متفاوت بوده است؛ برای نمونه بایزید بسطامی (متوفی ۲۶۱ ه.ق) طریقه «سُکر» را برگزید. سکر، همان مستی و بی‌خودی است که در پایان سفر اول و تمام سفر دوم رخ می‌دهد. در این حال، سالک از کثرات مادی، مثالی و عقلی عبور نموده و در دریای اسماء و صفات الهی غوطه می‌خورد. او در سفر دوم، مجذوب وحدت و بی‌خبر از کثرت است. لذا ممکن است رفتار یا گفتاری از او ظهور نماید که با موازین عرفی سازگار نباشد. این‌گونه ظهورات ناشی از فنا و سکر حاصل از فناست که ظرف وجودی سالک را فرا می‌گیرد و از آن لبریز می‌شود، آنگاه سالک که به منزله زبان الهی است می‌گوید: «لیس فی جبتی الا الله». این سخن برای سالک فانی توجیه پذیر است؛ زیرا همان خدایی که از زبان درخت، خطاب به موسی (ع) فرمود: «انی انا الله» (قصص/۳۰). می‌تواند از زبان سالک فانی نیز سخن بگوید. شیخ شبستری می‌گوید: «روا باشد اناالحق از درختی - چرا نبود روا از نیکبختی». صوفیان طریقه سُکر که پیشوای آنها در تصوف اسلامی بایزید بسطامی است، به رغم منزلت والایی که دارند، اما در سفر دوم متوقف مانده‌اند. ایشان در فنا و سکر حاصل از او حیرانند و در حال مستی عنان از کف داده و اسراری را آشکار می‌کنند که مشیت الهی مایل به ظهور همگانی آنها نیست. به همین جهت جنید بغدادی (متوفی ۲۹۷ ه.ق) طریقه «صَحو» را مطرح کرد. صحو به معنای هشیاری پس از مستی است و جنید با این روش، پیروان خود را از سکر و شیرینی فنا عبور داد و به بقای پس از فنا رساند. رخدادی که در سفر سوم آغاز می‌شود و در سفر چهارم به اوج می‌رسد. جنید برخلاف بایزید خرقه نمی‌پوشید و لباس عالمان دینی به تن داشت. اهل سماع نبود و به ظواهر شرعی بسیار پای‌بند بود. این‌ها نشانه‌های گذار او از سفر دوم است. جالب اینکه جنید در طریقت، تاکیدی بسیاری بر سنت نبوی و مشرب علوی داشت و شاید همین تاسی به اهل بیت (ع) سبب عبور او از منزل سکر و راه‌یابی به مقام صحو شده بود. ۱ @sooyesama