eitaa logo
به سوی سماء
958 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
485 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
از سر کوی تو برخواست نسیمی، سحری به شقایق نفسی داد و به شعله شرری آری از دشت چو بگذشت، بسی لاله شکفت تا به دریا زد و شد حملهٔ موج دگری #ر_س @sooyesama
صدای ناله‌ات که از محراب بر می‌خواست، دل پولادین ما نیز می‌شکست و چشم بی‌فروغمان نمناک می‌شد دیدنت سراسر ذکر بود و تو خود، مجموعه اذکار تو نیز رفتی تا ما بدانیم تنها خداست که می‌ماند. @sooyesama
نبردهای توحیدی، لایه‌های عمیقی از لطافت دارند که در کمال شگفتی، لابلای صحنه‌های دلخراش پنهان شده‌اند دردهایی زیبا جراحاتی دلنواز و مرگ، به مثابه جامی لبریز از زندگی «ما رایت الا جمیلا» @sooyesama
خورشید تجلی به میانه آسمان رسید، دقیقا عمود بر دشت دل‌ها. و عشق پیدا شد. نور چنان پی در پی می‌تابید که زمین از خواب بیدار شده بود و بذرهای نهفته را می‌رویاند. آری بهار آمده بود و جان‌ها از عشق بارور شده بود. و تو می‌بینی که عاشورا فرصتی برای آشکاری استعدادهای پنهان است. حتی آن جوان گنهکار گوشه‌ای از این معرکه خدمتی خواهد کرد. و این نشانه ختم تجلی است. قیامت، در گرو انهدام عالم در آینده‌ای نامعلوم نیست. قیامت قیام همین حقیقتی است که این روزها به سادگی از کنارش عبور می‌کنیم! خورشید تجلی عمود بر نصف النهار قلب می‌تابد. و استعدادهای الهی مردم شکوفا می‌گردد. گاهی باورش مشکل است اما تو می‌بینی آن جوان گنهکار بیش از تو، مجذوب این معرکه است. آنگاه از خود می‌پرسی به راستی حسین ع کیست؟ و عاشورا چیست؟ اندکی بعد به یاد می‌آوری که این پرسش پیشینه‌ای تاریخی دارد: «این حسین کیست که دل‌ها همه دیوانه اوست - وین چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه اوست». آنگاه به یاد می‌آوری که پاسخ این پرسش قرن‌ها پیش، ارائه شده است: «ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المومنین، لن تبرد ابدا» این حرارت، نتیجه ختم تجلی است. اگر عالم یک روز طولانی باشد عاشورا دقیقا ظُهر شرعی است؛ هنگامی‌که خورشید تجلی عمود بر نصف النهار قلب، می‌تابد. اینجاست که گل درد شکوفا می‌شود و طلب وصل، تو را نیز درگیر می‌کند. تو، که چندی پیش از اصلاح خویش ناامید شده بودی. آه ای حسین! دلم دریای اندوه است. کاش مرا نیز به حریم خورشید باری بود. کاش این نقطه ناچیز هم در امتداد خط وجود تو محو می‌شد. خطی که از ازل عشق آغاز می‌شود و به ابد وصل می‌انجامد. چو خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد @sooyesama
موت را که بپذیری، همه غم و غصه‌ها می‌رود و بی اثر می‌شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه‌هایت کم می‌شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. حضرت امیر علیه السلام فرمود: یک ساعت دنیا را به همه آخرت نمی‌دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می‌کند و آخرت را بزرگ. امام سجاد ع در دعای شب ۲۷ رمضان می‌فرماید: «اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور، و الانابة الی دار الخلود، و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت» (مفاتیح الجنان) @sooyesama
خداپرستی برای آدم كردن است نه اینكه بخواهند چیزی نشان بدهند و خواب صادق و مكاشفه و طیّ‌الأرض و كارهای خارق‌العاده و اخبار از ضمائر ملاك پیشرفت نیست. اگر كسی صاحب طیّ‌الأرض شد حتی اگر دارای موت اختیاری هم شد دلیل قرب نیست بلكه میزان، درك توحید و قرب الهی است @sooyesama
حقیقت هر شخصی اندیشه اوست. و اندیشه حضرت سیدالشهدا ع در دعای عرفه تبیین گشته و در صحرای کربلا نمودار شده است. بنابراین زیارت حقیقت سیدالشهدا (ع) توجه به دعای عرفه و نمودهای آن در صحرای کربلاست. حضرت در دعای عرفه می‌فرماید: «الهی علمت باختلاف الآثار و تنقلات الاطوار، ان مرادک منی، ان تتعرف الیّ فی کل شیء، حتی لا أجهلک فی شیء» ؛ خدایا، از جابجایی آثار [انوار]، و دگرگونی اطوار دانستم، که مراد تو از من، این است که در همه چیز برای من نمایان شوی، تا در هیچ جایگاهی به تو جاهل نباشم. اگر کسی این حقیقت را دریافت و در خود پیاده کرد، او حقیقت سیدالشهدا (ع) را زیارت نموده است. @sooyesama
تحلیل واقعه کربلا، جدا از مصائبش، یک وادی بسیار عجیبی از ظهور درک‌های توحیدی است. اگر این واقعه خوب تحلیل بشود، آن مرتبه خضوع تامّ در برابر حق تعالی با شهادت امام ظهور پیدا می‌کند. تا قبلش ظهور نکرده بلکه تا آخرین مرحله ظهور پیدا کرد وقتی امام حسین ـ علیه‌السلام ـ صورت به خاک گذاشت و آن کلام را اظهار کرد : «إلَهی رِضاً بِرِضَائِک لَا مَعْبُودَ سِوَاکَ». امام حسین ـ علیه‌السلام ـ علاوه بر ابراز توحید اعتقادی، توحید عملی را با حرکتش ظهور داد. یکی از مظاهر توحید عملی اینکه اعلام بکند که حاکمیت در عالم فقط حاکمیت خدا و دین خدا و ولیّ خدا باشد. این را به جهان اسلام و حتی جهان دینداران آن زمان اعلام کرد (یهود و نصاری که در دربار معاویه و يزید بودند هم فهمیدند). @sooyesama
هنگامی كه امام حسین علیه السلام مي‌خواستند از مدينه منوّره به مكّه مكرّمه حركت كنند، وصيّت نامه‌اي نوشته و آنرا به برادر خود محمّدبن حنفيّه دادند. سپس با او وداع نموده و در دل شب سوّم شعبان سال شصت هجري با جميع اهل بيت خود به سمت مكّه رهسپارشدند. آن وصيّت چنين است: «بسم الله الرّحمن الرّحيم. اين است وصيّتي كه حسين بن عليّ بن أبي طالب به برادرش : محمّد كه معروف به ابن حنفيّه است مي نمايد: حقّاً حسين بن عليّ گواهي مي‌دهد كه هيچ معبودي جز خداوند نيست؛ اوست يگانهٔ بی‌شريك. و بدرستيكه محمّد صلّي الله عليه وآله ، بنده او و فرستاده اوست كه به حقّ از جانب حقّ آمده است. و بهشت و جهنّم حقّ است، و ساعت قيامت فرا مي‌رسد و در آن شكّي نيست. و خداوند تمام كساني را كه در قبرها هستند برمي‌انگيزاند. من خروج نكردم از براي تفريح و تفرّج، و نه از براي استكبار و بلندمنشي، و نه براي فساد و خرابي، و نه از براي ظلم و ستم و بيدادگري! بلكه خروج من براي اصلاح امّت جدّم محمّد صلّي الله عليه وآله مي باشد. من مي‌خواهم امر به معروف نمايم و نهي از منكر كنم، و به سيره و سنّت جدّم و آئين و روش پدرم عليّ بن أبي طالب عليه السّلام رفتار كنم. پس هر كه مرا بپذيرد و به قبولِ حقّ قبول كند، پس خداوند سزاوارتر است به حقّ. و هر كه مرا در اين امر ردّ كند و قبول ننمايد، پس من صبر و شكيبائي پيشه مي گيرم، تا آنكه خداوند ميان من و ميان اين جماعت، حكم به حقّ فرمايد؛ و اوست كه از ميان حكم كنندگان مورد اختيار است. و اين وصيّت من است به تو اي برادر! تأييد و توفيق من نيست مگر از جانب خدا؛ بر او توكّل كردم، و به سوي او بازگشت مي‌نمايم. و سلام بر تو و بر هر كه از هدايت پيروي نمايد. و هيچ جنبش و حركتي نيست، و هيچ قوّه و قدرتي نيست مگر به خداوند بلند مرتبه و بزرگ» @sooyesama
کودکانه نام زیبایت مرا دلداده کرد شمع بودی و دلم را شور تو پروانه کرد خیمه‌ای بود و غمی مرموز در کنج دلم تا به خود آیم غمت ناگه مرا دیوانه کرد #ر_س @sooyesama
شنیده بودم که عارفان بزرگ، با فانی کردن خویش، به بقای ابدی می‌رسند. و به ملاقات حقیقت مشرف می‌شوند. هربار که می‌خواستم تعلقات خود را فانی سازم، موانع و جاذبه‌ها مانعم می‌شد. تنها جایی که سبک‌بار تن به فنا می‌دادم، مجلس تو بود. وقتی‌که در اوج سبکی هستی خویش را به پایت می‌ریختم. تو که سلطان فنایی و مظهر بقا! تو به من آموختی که می‌توان همه چیز را در قمار عشق باخت. و عریان به مسلخ توحید رفت. دلم که با تو پیوند خورد، همه چیزم از دست رفت. بی هیچ زحمتی هستی‌ام از کفم رفت. ای کیمیای عشق و اکسیر حیات! تا با توام هراسی از مراحل و موانع نیست. رهایم مکن ای سلطان فنا، سیدالشهدا! وَه که یاران باوفایت از چشم مستت چه‌ها دیدند و از لعل لبانت چه‌ها نوشیدند. آنانکه زره از تن فکنند و برهنه به لشکر زدند و نعره مستانه زدند: «حُبُّ الحسین أَجُنَّني» @sooyesama
شراب وصل تو مُهلک است، ثارالله قمار عشق تو زد شرر به غیرالله به خاکِ تیره نهادی چو گونهٔ تسلیم گسست جهنم از غم و جمله سوخت، نارالله #ر_س @sooyesama