خورشید تجلی به میانه آسمان رسید، دقیقا عمود بر دشت دلها. و عشق پیدا شد.
نور چنان پی در پی میتابید که زمین از خواب بیدار شده بود و بذرهای نهفته را میرویاند.
آری بهار آمده بود و جانها از عشق بارور شده بود. و تو میبینی که عاشورا فرصتی برای آشکاری استعدادهای پنهان است.
حتی آن جوان گنهکار گوشهای از این معرکه خدمتی خواهد کرد. و این نشانه ختم تجلی است.
قیامت، در گرو انهدام عالم در آیندهای نامعلوم نیست. قیامت قیام همین حقیقتی است که این روزها به سادگی از کنارش عبور میکنیم!
خورشید تجلی عمود بر نصف النهار قلب میتابد. و استعدادهای الهی مردم شکوفا میگردد. گاهی باورش مشکل است اما تو میبینی آن جوان گنهکار بیش از تو، مجذوب این معرکه است.
آنگاه از خود میپرسی به راستی حسین ع کیست؟ و عاشورا چیست؟ اندکی بعد به یاد میآوری که این پرسش پیشینهای تاریخی دارد:
«این حسین کیست که دلها همه دیوانه اوست - وین چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست».
آنگاه به یاد میآوری که پاسخ این پرسش قرنها پیش، ارائه شده است:
«ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المومنین، لن تبرد ابدا»
این حرارت، نتیجه ختم تجلی است. اگر عالم یک روز طولانی باشد عاشورا دقیقا ظُهر شرعی است؛ هنگامیکه خورشید تجلی عمود بر نصف النهار قلب، میتابد.
اینجاست که گل درد شکوفا میشود و طلب وصل، تو را نیز درگیر میکند. تو، که چندی پیش از اصلاح خویش ناامید شده بودی.
آه ای حسین!
دلم دریای اندوه است. کاش مرا نیز به حریم خورشید باری بود.
کاش این نقطه ناچیز هم در امتداد خط وجود تو محو میشد. خطی که از ازل عشق آغاز میشود و به ابد وصل میانجامد.
چو خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم
او که میرفت مرا هم به دل دریا برد
#ر_س
@sooyesama
موت را که بپذیری، همه غم و غصهها میرود و بی اثر میشود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصههایت کم میشود.
آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. حضرت امیر علیه السلام فرمود: یک ساعت دنیا را به همه آخرت نمیدهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.
ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک میکند و آخرت را بزرگ.
#میرزا_اسماعیل_دولابی
امام سجاد ع در دعای شب ۲۷ رمضان میفرماید: «اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور، و الانابة الی دار الخلود، و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت»
(مفاتیح الجنان)
@sooyesama
خداپرستی برای آدم كردن است نه اینكه بخواهند چیزی نشان بدهند و خواب صادق و مكاشفه و طیّالأرض و كارهای خارقالعاده و اخبار از ضمائر ملاك پیشرفت نیست.
اگر كسی صاحب طیّالأرض شد حتی اگر دارای موت اختیاری هم شد دلیل قرب نیست بلكه میزان، درك توحید و قرب الهی است
#آیت_الله_انصاری_همدانی
@sooyesama
حقیقت هر شخصی اندیشه اوست. و اندیشه حضرت سیدالشهدا ع در دعای عرفه تبیین گشته و در صحرای کربلا نمودار شده است.
بنابراین زیارت حقیقت سیدالشهدا (ع) توجه به دعای عرفه و نمودهای آن در صحرای کربلاست.
حضرت در دعای عرفه میفرماید: «الهی علمت باختلاف الآثار و تنقلات الاطوار، ان مرادک منی، ان تتعرف الیّ فی کل شیء، حتی لا أجهلک فی شیء» ؛ خدایا، از جابجایی آثار [انوار]، و دگرگونی اطوار دانستم، که مراد تو از من، این است که در همه چیز برای من نمایان شوی، تا در هیچ جایگاهی به تو جاهل نباشم.
اگر کسی این حقیقت را دریافت و در خود پیاده کرد، او حقیقت سیدالشهدا (ع) را زیارت نموده است.
#استاد_محمود_امامی
#دعای_عرفه
#زیارت_حقیقی_سیدالشهدا
@sooyesama
تحلیل واقعه کربلا، جدا از مصائبش، یک وادی بسیار عجیبی از ظهور درکهای توحیدی است.
اگر این واقعه خوب تحلیل بشود، آن مرتبه خضوع تامّ در برابر حق تعالی با شهادت امام ظهور پیدا میکند.
تا قبلش ظهور نکرده بلکه تا آخرین مرحله ظهور پیدا کرد وقتی امام حسین ـ علیهالسلام ـ صورت به خاک گذاشت و آن کلام را اظهار کرد :
«إلَهی رِضاً بِرِضَائِک لَا مَعْبُودَ سِوَاکَ».
امام حسین ـ علیهالسلام ـ علاوه بر ابراز توحید اعتقادی، توحید عملی را با حرکتش ظهور داد.
یکی از مظاهر توحید عملی اینکه اعلام بکند که حاکمیت در عالم فقط حاکمیت خدا و دین خدا و ولیّ خدا باشد. این را به جهان اسلام و حتی جهان دینداران آن زمان اعلام کرد (یهود و نصاری که در دربار معاویه و يزید بودند هم فهمیدند).
#استاد_محمدباقر_تحریری
@sooyesama
هنگامی كه امام حسین علیه السلام ميخواستند از مدينه منوّره به مكّه مكرّمه حركت كنند، وصيّت نامهاي نوشته و آنرا به برادر خود محمّدبن حنفيّه دادند. سپس با او وداع نموده و در دل شب سوّم شعبان سال شصت هجري با جميع اهل بيت خود به سمت مكّه رهسپارشدند. آن وصيّت چنين است:
«بسم الله الرّحمن الرّحيم. اين است وصيّتي كه حسين بن عليّ بن أبي طالب به برادرش : محمّد كه معروف به ابن حنفيّه است مي نمايد:
حقّاً حسين بن عليّ گواهي ميدهد كه هيچ معبودي جز خداوند نيست؛ اوست يگانهٔ بیشريك. و بدرستيكه محمّد صلّي الله عليه وآله ، بنده او و فرستاده اوست كه به حقّ از جانب حقّ آمده است. و بهشت و جهنّم حقّ است، و ساعت قيامت فرا ميرسد و در آن شكّي نيست. و خداوند تمام كساني را كه در قبرها هستند برميانگيزاند.
من خروج نكردم از براي تفريح و تفرّج، و نه از براي استكبار و بلندمنشي، و نه براي فساد و خرابي، و نه از براي ظلم و ستم و بيدادگري! بلكه خروج من براي اصلاح امّت جدّم محمّد صلّي الله عليه وآله مي باشد. من ميخواهم امر به معروف نمايم و نهي از منكر كنم، و به سيره و سنّت جدّم و آئين و روش پدرم عليّ بن أبي طالب عليه السّلام رفتار كنم.
پس هر كه مرا بپذيرد و به قبولِ حقّ قبول كند، پس خداوند سزاوارتر است به حقّ. و هر كه مرا در اين امر ردّ كند و قبول ننمايد، پس من صبر و شكيبائي پيشه مي گيرم، تا آنكه خداوند ميان من و ميان اين جماعت، حكم به حقّ فرمايد؛ و اوست كه از ميان حكم كنندگان مورد اختيار است. و اين وصيّت من است به تو اي برادر!
تأييد و توفيق من نيست مگر از جانب خدا؛ بر او توكّل كردم، و به سوي او بازگشت مينمايم. و سلام بر تو و بر هر كه از هدايت پيروي نمايد. و هيچ جنبش و حركتي نيست، و هيچ قوّه و قدرتي نيست مگر به خداوند بلند مرتبه و بزرگ»
#ر_س
@sooyesama
شنیده بودم که عارفان بزرگ، با فانی کردن خویش، به بقای ابدی میرسند. و به ملاقات حقیقت مشرف میشوند.
هربار که میخواستم تعلقات خود را فانی سازم، موانع و جاذبهها مانعم میشد.
تنها جایی که سبکبار تن به فنا میدادم، مجلس تو بود. وقتیکه در اوج سبکی هستی خویش را به پایت میریختم.
تو که سلطان فنایی و مظهر بقا! تو به من آموختی که میتوان همه چیز را در قمار عشق باخت. و عریان به مسلخ توحید رفت.
دلم که با تو پیوند خورد، همه چیزم از دست رفت. بی هیچ زحمتی هستیام از کفم رفت.
ای کیمیای عشق و اکسیر حیات! تا با توام هراسی از مراحل و موانع نیست. رهایم مکن ای سلطان فنا، سیدالشهدا!
وَه که یاران باوفایت از چشم مستت چهها دیدند و از لعل لبانت چهها نوشیدند. آنانکه زره از تن فکنند و برهنه به لشکر زدند و نعره مستانه زدند:
«حُبُّ الحسین أَجُنَّني»
#ر_س
@sooyesama
خداي بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجي که در راه خدا تحمـل کرده است، پاداش مي دهد. ارزش انسان به اندازه درد و رنجي است که در اين راه تحمل کرده است.
و مي بينيم که مردان خدا بيش از هر کس در زندگي خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند.
علی(ع) بزرگ را بنگريد که
خداي درد است؛ گويي بند بند وجودش با درد و رنج جوش خورده است.
حسين(ع) را نظاره کنيد که در دريايي از درد و شکنجه فرو رفت که نظير آن در عالم ديده نشده است.
و زينب کبري (س) را ببينيد که با درد و رنج انس گرفته است.
درد، دل آدمي را بيدار ميکند، روح را صفا ميدهد، غرور و خودخواهي را نابود ميکند، نخوت و فراموشي را از بين ميبرد و انسان را متوجه وجود خود ميکند.
#شهید_مصطفی_چمران
@sooyesama
در قرآن کریم، زن فرعون نمونهی ایمان شناخته شده است، برای مرد و زن در طول زمان تا آخر دنیا.
آن وقت مقایسه کنید زن فرعون را که به موسی ایمان آورده بود، وقتی در زیر فشار شکنجهی فرعونی قرار گرفت، که با همان شکنجه هم از دنیا رفت، شکنجهی جسمانی، او را به فغان آورد و میگفت «ربّ نجّنی» و طلب مرگ میکرد.
در حالی که جناب آسیه شکنجهاش و درد و رنجش، جسمانی بود؛ مثل حضرت زینب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زیادی از نزدیکان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند.
بعد از شهادت، آن همه محنتها را دید، تهاجم دشمن را، هتک احترام را، مسئولیت حفظ کودکان را، زنان را. عظمت این مصیبتها را مگر میشود مقایسه کرد با مصائب جسمانی؟
اما در مقابل همهی این مصائب، زینب به پروردگار عالم عرض نکرد: «ربّ نجّنی»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. بدن پاره پارهی برادرش در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم، عرض میکند: پروردگارا! این قربانی را از ما قبول کن.....
#آیت_الله_خامنهای
(رهبری انقلاب)؛ ۸۸/۱۱/۱۹
@sooyesama