eitaa logo
به سوی سماء
960 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
487 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
مرغى كه از زمين بالا پرد، اگرچه به آسمان نرسد، امّا اين‌قدر باشد كه از دام دورتر باشد و برهد. همچنين اگر كسى درويش [سالک] شود و به كمال درويشى نرسد، اما اين‌قدر باشد كه از زمرۀ خلق و اهل بازار ممتاز باشد و از زحمت‌هاى دنيا برهد و سبك‌بار گردد كه: نَجا المخفّفون و هلك المثقلون. (به نقل از عبدالرحمن جامی، نفحات الانس، ص۵۳) @sooyesama
جهان، شبکه هوشمند هستی است. همه آن‌چه در بیرون جدا و پراکنده‌اند، پیوندی درونی دارند. می‌توان دست بر رود گذاشت و کوه را نوازش کرد. می‌توان در گوش گلبرگی نجوا کرد و با آهویی در دوردست سخن گفت. و می‌توان خود شبکه را نگریست و با معدن هوشیاری رویارو شد. پروردگار محمود، در پس هر رویدادی هویدا و گویاست. پرده‌ها را بگشا و ژرف بنگر. جهان پیکری است که از تراکم روح هشیاری، پدید آمده است. @sooyesama
متابعت محمّد آن است که او به معراج رفت، تو هم بِروی در پی او. @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
شیشه عطر بهار لب دیوار شکست و هوا پر شده از بوی خدا... @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
چه خدا نزدیک است لب درگاه عبودیت توست به کناری بزن این پرده حجب همنوا شو تو با زمزمه سبز حیات به زلالیت چشمان بهاری که گریست او همین نزدیکی ست عطر او در تن باغ نور او در مهتاب به نم آه و هم‌آوایی دست تاری پنجره بگرفته نگاهش کردم باغ آرام و هوایی دل‌چسب ذهن نمناک درخت، بوی باران می‌داد جیرجیرک در باغ آخرین شعر خودش را می‌خواند حسن یوسف آرام، سوزن از گل سرخ قرض گرفت پشت پیراهن برگش را دوخت کفش‌دوزک به لب غنچه سرخ، بوسه ای زد وَ گریخت ماهی کوچک حوض، خواب دریایی خود را می‌گفت و همه ماهی‌ها باله جنبان گفتند: خواب خوبی‌ست، خدا خیر کند شیشه عطر بهار، لب دیوار شکست و هوا پر شده از بوی خدا لب پاشویه نشستم چه زلال است این آب ماه در حوض خودش را می‌شست دست در حوض زدم ماه شرمنده، خجل، پیچ و تابی به خودش داد و گریخت نردبان گفت به مهتاب: آسمان را تو بیاور تا بام بام تا صحن حیاتش با من غبطه خوردم به درخت غبطه خوردم به گل اطلسی کنج حیاط گل شیپوری سر به گوش گل کوکب می‌گفت: صبح‌دم وقت نماز من صدایت کردم خواب اگر می‌ماندی، صبح در باغ خجل می‌گشتی قاصدک شاد و سبکبال و رها، نامه سوسن سنبل را داد سرو با طمانینه وضو کامل کرد رفت سر وقت نماز پیچک گوشه باغ، چون که بازوش دگر تاب نداشت، دست بر خاک تیمم می‌کرد جیرجیرک از دور، آخرین مصرع شعرش را خواند همهمه در دل باغ بلبل از شاخه با آواز بخواند: سرو قامت بسته است، وقت تنگ است، شتاب همه قامت بستند باغ می‌رفت ملاقات خدا جیرجیرک شنل سبز خودش را بتکاند ماند در آخر صف باغ پر بود ز تسبیح خدا من خجل از همه غفلت خویش دست و پایم گم شد، نرسیدم به نماز گل میمون خندید، وَ گل مریم هم سرو در بین رکوع، آن‌قدر ماند که شبنم برسد من‌که یک عمر به دنبال خدا می‌گشتم امشب این گوشه باغ، او صدایم می‌کرد من چه اندازه دلم بیدار است من خدا را دیدم پشت آن کوکب سرخ لای آن بوته رز قامت سرو بلند برق آن پولک ماهی در آب عطر آن یاس سپید نور آن ماه قشنگ خنک آبی آب روی آرامش خواب گل یخ چه خدایی دارم چه به من نزدیک است پشت هر بارش باران بهار بعد هر قوس و قزح لای هر پیچ اقاقی در باغ پشت راز گل سرخ، مهر آن مهر گیاه هر اناری به درخت، گره مشت خدا مشت او باز کنید دانه سرخ انار همه تسبیح خدا باغ، لوح زیبای وجود هر درخت، سوره ای از هستی برگ‌هایش، همه آیات خدا آیه‌ای سبزتر از این دیدی؟ تو به یک شبنم اگر خیره شوی، طپش ابر بهاری پیداست گوش اگر باز کنی، سر گلدسته کاج بلبل از شوق اذان می‌گوید تو مناجات شب زنجره را‌، می‌شنوی خاک این باغ، پس از موسم سرما هرسال، پر شد از ذکر معاد بوم نقاشی به این زیبایی و خدا، قلم خلقت خود برد به رنگ رنگ سبزی برداشت سرو و شمشاد و صنوبر و کمی بوته شبدر پایین و سپس سرخی آن گل و پرهای شقایق و کمی لاله ناب آبی آب و دم بلبل و شب بو و کنارش سنبل زرد بر بال قناری و رز و گندم پاک این همه جلوه هستی از کیست؟ یاس از آن دور صدا کرد، خدا گل سرخ خوش بود غنچه کوچک خود را به بغل سخت فشرد غنچه کوچک مینای صبور ، چشمکی زد وَ شکفت گل محبوبه شب، عطر خود را از دور، زد و یک گوشه نشست دل باغ، هوس باران داشت قطره‌ای ریخت به پاشویه حوض تا که آن ابر سپید، دل خود را بتکاند فردا ناودان زمزمه کرد: بارش ابر صفایی دارد صبح فردا دل من، میزبان طپش جاری آب حلزونی کوچک، بی‌خبر از همه‌جا قامت خسته خود را تنها، پشت یک برگ تماشا می‌کرد چه حیاتی جاری‌ست، در تن زنده باغ روح من، پر ادراک خداست گل نیلوفر گفت: همه جا آیت اوست دیدنش آسان است سخت آن است نبینی او را شب که از نیمه گذشت من و مهتاب و گل یاس و همه ماهی‌ها به جماعت چه نمازی خواندیم @sooyesama
«یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَال» احسنِ حال این است که آدم حقیقت‌جو باشد. باید به حقیقت توجه پیدا کرد، نه این‌که انسان ظهوراتِ حقیقت را حقیقت بداند. همۀ موجوداتِ عالم عکسِ حقیقت هستند. هرکس به تماشایی رفتند به صحرایی مارا که تو منظوری خاطر نرود جایی @sooyesama @malakedaei
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا * حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْس (کهف: ۸۹-۹۰) پس سببی را پی گرفت تا به جایگاه طلوع خورشید رسید @sooyesama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سحرگاهان که موذن برآورد آواز به روی دل شود از حق، در عنایت باز @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
مهم‌ترین مراقبات ماه رمضان: ۱- دعاهای سه‌گانه ذیل پس از نمازهای فریضه: (یا علی و یا عظیم...) + (اللهم ادخل علی اهل القبور...) + (اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام...) ۲- تلاوت قرآن (یک جزء) ۳- تسبیحات ده‌گانه روزها: (سبحان الله بارئ النسم...) ۴- دو رکعت نماز، هر شب، پس از نماز مغرب: (هر رکعت: حمد و ۳مرتبه توحید + پس از اتمام نماز: «سبحان من هو حفیظ لا یغفل، سبحان من هو رحیم لا یعجل، سبحان من هو قائم لا یسهو، سبحان من هو دائم لا یلهو» + سپس هفت مرتبه تسبیحات اربعه + سپس: «سبحانک سبحانک سبحانک، یا عظیم إغفر لی الذنب العظیم» + سپس: ده مرتبه صلوات) ۵- تلاوت فرازهایی از دعای «جوشن کبیر»، «ابوحمزه» هنگام سحر ۶- صد مرتبه: «سبحان الضار النافع، سبحان القاضی بالحق، سبحان العلی الأعلی، سبحانه و بحمده، سبحانه و تعالی». (منبع: مفاتیح الجنان) یادآوری: ۱- عنایت بیشتر به نمازهای نافله و تذکر مَلَک داعی، بسیار مورد توجه است. ۲- شایسته است حجم برنامه عبادی، مناسب با توان افراد، انتخاب شده، و مداوم باشد. @sooyesama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب از سرچشمه جوشیدن گرفته و زلال وحی در حال فرود آمدن است. بیست روز و اندکی دیگر قرآن، این همه حقیقت و هدایت، فرو می‌آید. از امروز آغاز شده است تا روزهای پس از این، به اوج برسد. نیک بنگر شب قدر یک نقطه زمانی نیست یک حقیقت انسانی است که در بازه‌ای از زمان، که شرایط آماده گردد، رخ می‌نماید. @sooyesama
ملاحظه كن، گل چگونه وقت بهار، هستى خود را در معرض نسيم خوش و بادهاى بهارى قرار می‌دهد و باد بهارى و هواى بهار نيز از رنگ و بو و مستى بخشيدن به او دريغ نمى‌كند و هرچه مى‌خواهد به او مى‌بخشد. پس تو نيز در بذل هستىِ خود چون گل باش، تا تو را نيز رنگ و بويى از ديدار دوست نصيب گردد. (شرح غزلیات حافظ) @sooyesama