ما نماز خواندن بلد نیستیم، نماز را سید الشهدا در ظهر عاشورا خواند؛
الحق نماز، آن، به در بینیاز کرد
کز خون وضو گرفت و به مقتل نماز کرد
#استاد_مهدی_سمندری
@sooyesama
خدای من
خوش دارم که هنگام وداع با دنیا تنها باشم، جز تو کسی مرگ مرا نبیند، جز تو کسی قبر مرا نداند.
خوش دارم که به کلی محو شوم، کسی مرا به یاد نیاورد، کسی بر من اشک نریزد، کسی عکس مرا به دیوارها نصب نکند، کسی به دیدار قبر من نیاید.
فقط آسمان بلند و ستارگان زیبایش انیس سکوت ابدی من باشند
#شهید_مصطفی_چمران
@sooyesama
قمار عشق:
بازی عاشقانهای است، که اولیاء الهی با حق تعالی دارند.
یعنی پس از باختن تک تک نعماتی که در اختیار دارند، به نقطهای میرسند که هستی خویش را در این بازی میبازند.
آنگاه بی هیچ تعینی، با حقیقت هستی مواجه میشوند.
و این دروازه فناء فی الله است.
#ر_س
@sooyesama
️پیامبر خاتم، تجلی اعظم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
الدُّنْيَا مَلْعُونَةٌ مَلْعُونٌ مَنْ فِيهَا، مَلْعُونٌ مَنْ طَلَبَهَا وَ أَحَبَّهَا وَ نَصَبَ لَهَا؛ دنيا ملعون است. و هرکه در اوست ملعون است. و ملعون است هر كه به آن عشق بورزد و طالب آن باشد و آن را هدف نهائى خود قرار دهد.
(بحار الأنوار، ج74، ص: 105).
نکته ۱:
چیست دنیا؟ از خدا غافل شدن
نِیْ طلا و نقره و فرزند و زن
نکته۲:
ملعون یعنی دور شده از رحمت خداوند
@sooyesama
صفر، ماهی است که خاتم الانبیاء ص در آن رحلت میکند. ظرفی از زمان که جایگاه فقدان نبوت است. لذا نَحس و بلاخیز است. هر جایگاهی که فاقد روح نبوت باشد، نحس و بلاخیز است.
البته زمان و مکان، به خودی خود، نه نحساند و نه سعد. اما اتفاقاتی که در آنها روی میدهد بدانها رنگ میدهد و سبب نحسی یا سعدی آندو میگردد. مانند روز عاشورا و مکان کربلا که نقش ویژهای در تربیت نفوس دارد.
ماه صفر نیز جایگاه رحلت خاتم الانبیاء ص، است. و هرجا که روح نبوت نباشد نحس خواهد بود. اما ربیعالاول (که جایگاه میلاد نبی است) سعد و موجب رشد آدمی است.
اینکه پیامبر ص فرمود: «هرکه مرا به خروج صفر بشارت دهد، او را به بهشت بشارت میدهم». مراد این است که هرکس از اقامت در صفر (فقدان روح نبوت) خارج شود، وارد بهشت شده است.
حرام و مکروه، «صفر» اند؛ یعنی فاقد روح نبوت هستند، و واجب و مستحب، «ربیع» اند؛ یعنی واجد روح نبوت هستند.
#استاد_محمود_امامی
#نحوست_ماه_صفر
@sooyesama
عارفی سرشناس به نانوایی رفت و چون لباس درستی نداشت، نانوا به او نان نداد.
مردی به نانوا گفت این مرد را میشناسی؟ او فلان عارف بود. نانوا گفت: من از علاقهمندان اویم.
نانوا در پیاش دوید و گفت: میخواهم شاگرد شما باشم، عارف قبول نکرد. نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام میدهم، عارف قبول کرد.
وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟ عارف گفت: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی.
@sooyesama
چرا خُلقِ حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم ، «عظیم» است؟ چون در محدوده ماده نیست.
انسان در محدوده ماده کوچک میشود، و سینه انسان تنگ میشود، فکرش کوچک شده و دیدش محدود میگردد.
چنين انساني نميتواند به «خُلقِ عظیم» برسد
خداوند خطاب به رسول اكرم (صلیالله علیه و آله و سلم) ميفرمايد: «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيم» این عظمت خُلق او از عظمت «عبودیت» اوست، شعبهای از چشمه عبودیت و بندگی اوست.
#استاد_علی_فروغی
@sooyesama
پروردگارا
«صَفر» رفت و «ربیع» آمد
یعنی از ظرف زمانی «رحلت نبی» گذشتیم و به جایگاه زمانی «تولد نبوت» رسیدیم، که بهشت حقیقیِ آدمی است.
بار إلها
آیا شود که جان ما، همچون ربیع، جایگاهِ تولد و تکوین نبوت گردد.
خدایا
ما را از این جهنم رهایی بخش، و بدان بهشت متنعم فرما.
الهی...
هیهات! ماهکذا الظنُ بک
و لا أخبِرنا بِفَضلک عنک...
عامِلنا بفضلک
و لا تُعامِلنا بعدلک
#ر_س
@sooyesama
برای تبین مسائل علمی، سه روش عمده وجود دارد:
۱- ابتدا دیدگاه غلط بیان شده، سپس نواقص آن تبیین شده، و در پایان دیدگاه درست مطرح میشود.
۲- ابتدا دیدگاه صحیح تبیین گشته، و سپس دیدگاههای نادرست و نقد آنها، اشاره میشود.
فایده روش نخست این است که ذهن مخاطب پله پله اوج میگیرد و در نهایت با تلقی دیدگاه صحیح، به حقیقت أمر، دست مییابد. در واقع نفی باطل، مقدمهای برای دریافت حقیقت میشود، چنانکه کریمه «لا اله الا الله» مشیر بدین معناست.
اما ارائه باطل، پیش از تبیین حقیقت، سبب بدگمانی ذهن به حقایق میگردد؛ زیرا ذهن با اولین مطلبی که دریافت میکند انس گرفته و بدان متلوّن میگردد. و اگر این مطلب باطل باشد، تا انتها شبهه و گمان آن (ولو در لایههای پنهان ذهن) باقی میماند.
بهتر است که حقیقت، نخستین چیزی باشد که ذهن شاگرد با آن مواجه میشود (روش دوم). اما ذهن در ابتدای راه آمادگی کاملی برای این دریافت ندارد. و اساسا مبارزه با باطل و نفی آن، ذهن را برای پذیرش حقیقت آماده خواهد نمود.
بنابراین، روشهای بالا هریک دارای نواقص و کمالاتی است. لذا ضرورت روش سومی روشن میگردد که جامع کمالات و نافی نواقص آنها باشد.
۳- ابتدا دیدگاه حق به نحو اجمال ارائه میشود تا ذهن شاگرد در اولین مواجهه، آنرا دریابد. سپس تبیین تفصیلی قول حق، در قالب نفی باطلها خواهد بود. یعنی ارائه و نقد دیدگاههای باطل، خود، تبیین تفصیلی حقیقت خواهد بود. چنانکه کریمه «الله لا اله الا هو...» بدان اشاره دارد.
در واقع تبیین اجمالی حقیقت، چون بذری است که در همان اولین برخورد به جان شاگرد القاء میشود. و سپس با نقد و بررسی دیدگاههای باطل، آن بذر، با عبور از ظلمات، رشد نموده و به ثمر مینشیند. که تبیین تفصیلی آن حقیقت علمی است.
آنچه گفته شد پیرامون علم و سیر علمی است. اما در سیر عملی نیز همین روشهای سه گانه وجود خواهد داشت.
«الله، لا اله الا هو، الحی القیوم»
#ر_س
@sooyesama