نویسنده، برای ارائه آن معانی که در دلش نهفته است، لب به سخن میگشاید، یا دست به قلم میبرد. بنابراین معانی است، که کلمات را میآورد.
علامه طباطبایی ره، ادراکاتی داشت که برای آشکار نمودن آن، حروف و کلمات را تنظیم کرد و تفسیر المیزان را نگاشت.
مورچهای که بر صفحات این کتاب راه میرود، تنها یک سری خطوط کج و ماوج میبیند.
اما دانشمندان با دیدن این خطوط، معانی مکنون در دل مصنف را در مییابند.
اساسا نگارش این کتاب عظیم، برای دانشمندانی است که توان فهم آنرا دارند، نه مورچگانی که خطوط کج و ماوج میبینند.
حق تعالی نیز کتاب عالم را برای کسانی نوشت که بنیه خواندن و فهمیدن آنرا دارند. و با مطالعه کتاب عالم، به حقایق مکنون در صقع ربوبی پی میبرند.
انبیا و پیروان حقیقی آنها، مخاطبان کتاب عالم هستند. که خداوند این کتاب را برای آنها نوشته است.
خاتم الانبیاء ص، کسی است که به تمام رازهای این کتاب پی برده است و تمامی حقایق مکنون آنرا کشف نموده است. و خداوند، کتاب عالم را برای چنین مخاطبی نگاشته است؛ «لولاک لما خلقت الافلاک».
#استاد_محمود_امامی
#ختم_نبوت
@sooyesama
بسم الله الرحمن الرحیم
افراد مختلف، مواجهه مختلفی با عالم دارند:
۱- گروهی چشم وجودشان نابیناست. اینها توانایی ادراک خویش و دیگران را ندارند؛ مانند جمادات.
۲- گروهی دارای علم و تجرد ضعیفی هستند. ادراک ایشان از عالم، منحصر در حواس پنجگانه است. و هیچ تحلیل عقلیای از محسوسات خویش ندارند؛ مانند حیوانات و اطفال.
۳- گروه سوم تجرد عقلی دارند و میتوانند دادههای حسی را تحلیل نموده، آثار و لوازم اشیاء را کشف کنند؛ مانند دانشمندانی که قواعد عالم طبیعت را دریافت میکنند.
۴- گروه چهارم افزون بر مراحل پیش، دارای ادراک قلبیاند و هویت مخلوقات را کشف میکنند. و کلمات کتاب تکوین را حاکی از معانیِ توحیدی مییابند. این معانی، روح کلماتند، و کلمات پیکر آن معانی.
انبیاء ع، با مطالعه کتاب تکوین، به مقصود خالق این کتاب پی میبرند، و ملائک و اسماء پنهان در اشیاء را مشاهده مینمایند:
غیر فهم و جان که در گاو و خر است
آدمی را فهم و جانی دیگر است
باز غیر از فهم و جان آدمی
هست جانی در نبی و در ولی
۵- آخرین گروه افزون بر کشف معنای تکتک کلمات وجودی، به روح کلیِ حاکم بر این کتاب دست مییابند.
خاتم الانبیاء ص، پس از کشف معانی و ارواح تکتک کلمات، روح واحد ساری در عالم را شهود میکند.
او با فنای ارواح جزئی و خرق حجب نوری، به روح کلی عالم دست مییابد؛ «انا انزلناه فی لیلة القدر... تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر».
روح کلی عالم، همان نَفَس و نفخه الهی است که عالم در تلاطم امواج او شناور است؛ «ما امرنا الا واحدة».
این همه عکس می و نقش مخالف که نمود
یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد
#استاد_محمود_امامی
(با تصرف و تلخیص)
#کتاب_تکوین
#کلمات_وجودی
#نبوت
#ختم_نبوت
@sooyesama