بسم الله الرحمن الرحیم
افراد مختلف، مواجهه مختلفی با عالم دارند:
۱- گروهی چشم وجودشان نابیناست. اینها توانایی ادراک خویش و دیگران را ندارند؛ مانند جمادات.
۲- گروهی دارای علم و تجرد ضعیفی هستند. ادراک ایشان از عالم، منحصر در حواس پنجگانه است. و هیچ تحلیل عقلیای از محسوسات خویش ندارند؛ مانند حیوانات و اطفال.
۳- گروه سوم تجرد عقلی دارند و میتوانند دادههای حسی را تحلیل نموده، آثار و لوازم اشیاء را کشف کنند؛ مانند دانشمندانی که قواعد عالم طبیعت را دریافت میکنند.
۴- گروه چهارم افزون بر مراحل پیش، دارای ادراک قلبیاند و هویت مخلوقات را کشف میکنند. و کلمات کتاب تکوین را حاکی از معانیِ توحیدی مییابند. این معانی، روح کلماتند، و کلمات پیکر آن معانی.
انبیاء ع، با مطالعه کتاب تکوین، به مقصود خالق این کتاب پی میبرند، و ملائک و اسماء پنهان در اشیاء را مشاهده مینمایند:
غیر فهم و جان که در گاو و خر است
آدمی را فهم و جانی دیگر است
باز غیر از فهم و جان آدمی
هست جانی در نبی و در ولی
۵- آخرین گروه افزون بر کشف معنای تکتک کلمات وجودی، به روح کلیِ حاکم بر این کتاب دست مییابند.
خاتم الانبیاء ص، پس از کشف معانی و ارواح تکتک کلمات، روح واحد ساری در عالم را شهود میکند.
او با فنای ارواح جزئی و خرق حجب نوری، به روح کلی عالم دست مییابد؛ «انا انزلناه فی لیلة القدر... تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر».
روح کلی عالم، همان نَفَس و نفخه الهی است که عالم در تلاطم امواج او شناور است؛ «ما امرنا الا واحدة».
این همه عکس می و نقش مخالف که نمود
یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد
#استاد_محمود_امامی
(با تصرف و تلخیص)
#کتاب_تکوین
#کلمات_وجودی
#نبوت
#ختم_نبوت
@sooyesama