eitaa logo
به سوی سماء
957 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
482 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
چنان‌که ارسطو گفته کسی‌که از شناخت خود ناتوان است از شناخت حق نیز ناتوان خواهد بود؛ زیرا معرفت ذات، صفات و افعال نفس نردبان معرفت حق تعالی است؛ چراکه حق تعالی انسان را بر مثال خویش آفرید. پس کسی‌که از نفس خویش آگاه نباشد، علم پروردگارش را نیز نمی‌داند. (اسفار، ج۶) @sooyesama
مقدمه: تجربه‌گران گاهی خاطراتی را از حوادث قبل از تولد به یاد می‌آورند، این نوشتار است در توجیه این خاطرات. از مسائل مشهوری که بین فلاسفه، مورد بحث و گفتگو بوده است، مسئله قبل از است؛ آیا روح هر انسانی، قبل از خلقت بدنش موجود بوده است؟ یا بعد از این که بدن هر انسانی در دوره جنینی به مرحله رشد کافی خود رسید، روح او آفریده می‌شود؟ در بین فلاسفه قبل از اسلام، به موجودیت روح قبل از بدن، بلکه به ازلیت و قدم روح، قائل است؛ اما به حدوث روح همزمان با حدوث بدن جنین، معتقد است؛ در دوره اسلامی نیز، ، موافق با دیدگاه ارسطو، قائل به حدوث روح است؛ اما ، موافق با نظریه افلاطون، معتقد به ازلیت و قدم روح است. در این میان اما، نظریه بدیعی دارد و به‌ گونه‌ای انظار دیگران را در نظریه خود جمع کرده است؛ نظریه او، به و بودن نفس معروف است. بیان اجمالی نظریه: روح انسان، و مراحلی دارد؛ و این مراتب گوناگون، احکام مختلفی دارند که می‌توان اقوال مختلف مربوط به حدوث و قدم نفس را با هم جمع کرد؛ 1️⃣ مرتبه عقلانی در قوس نزول روح انسانی یک مرتبه عالی با تجرد عقلانی دارد؛ در این مرتبه، روح قبل از بدن به‌صورت ازلی موجود بوده است؛ و این مرحله همان مرتبه‌ای است که می‌توان بر اساس آن، دیدگاه و پیروانش را پذیرفت؛ 2️⃣ مرتبه مثالی روح در قوس نزول هبوط نفس از مرتبه عقلانی به مرتبه مادی یک مرتبه اتفاق نمی‌افتد بلکه بین این دو مرتبه عالی و دانی، یک مرتبة واسطه، قرار دارد که همان وجود مثالی روح است؛ در این مرتبه واسطه، روح عقلانی (که فاقد هر گونه صورت بود)، اینک در شکل و شمایل انسانهایی با صورتهای متفاوت، ظاهر می‌شود؛ و با قیافه‌های گوناگون صنفی و شخصی شکل می‌گیرند؛ شاید این مرحله، همان است که در آیه (11 سوره اعراف) بدان اشاره شده است آنجا که گفته شده "لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُم" (ما ارواح شما را آفریدیم و سپس شما را با صورتهای گوناگون صورت‌بندی کردیم)؛ در همین مرحله واسطه است که روابط نَسَبی افراد انسانی مثل پدر بودن و فرزند بودن و سایر نسبتهای خویشاوندی تعیّن یافته‌؛ و روابط خاصی بین افراد تحقق می‌یابند، روابطی که در مرتبه دنیایی نیز بعدا به صورت نازل‌تری نیز ظاهر می‌شوند و اجتماعات گوناگون انسانی در دنیا بر اساس آنها شکل می‌گیرند؛ روایت معروف «الْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَفَ وَ مَا تَنَاكَرَ مِنْهَا اخْتَلَف‏»، به آن اشاره دارد؛ معنایش این است که ارواح انسانی (در دوره مثالی) گروه‌های گوناگون دارند؛ لذا افرادی که در آنجا با هم در یک گروه، آشنایند، (در دوره دنیایی) نیز با هم الفت می‌یابند؛ و افرادی که در آنجا ناآشنایند، (در دوره دنیایی) نیز با هم ناآشنا بوده و نسبت به هم متخالف و بیگانه‌اند. 3️⃣مرتبه استعداد مادی در قوس نزول مرتبه دیگری از روح با بدن مادی او گره خورده است؛ چون روح از مقام عقلانیش به عالم مثالی و از عالم مثالی به عالم مادی هبوط می‌کند، و در عالم مادی، ابتدا به صورت در نطفه و علقه و مضغه؛ حادث و ظاهر می‌شود؛ این «استعداد مادی» نازل‌ترین مرتبه وجود روح انسانی در قوس نزولی است. مرحله عالی عقلانی روح و هبوط و نزولش به‌صورت یک استعداد مادی و موجودی بالقوه (که پست‌ترین مرتبه موجودیت مادی است) همان دو مرحله‌ای است که در آیه (4 سوره تین) بدان اشاره شده است؛ "لقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِين" بخش یکم (ادامه دارد....) @sooyesama @oshaghierfan
أما علوم الآخرة، فلا تحصل الا برفض محبة الدنیا عن القلب و مجانبة الهوی، و لاتدرس الا فی مدرسة التقوی؛ کما قال الله: «واتقوا الله و یعلمکم الله»، فجعل العلم میراث التقوی. اما دانش‌های اخروی [که از توحید و معاد گزارش می‌کنند] جز با راندن محبت دنیا از دل و دوری از خواهش‌ها به‌دست‌ نمی‌آید. و جز در مدرسه پروا آموخته نمی‌شود؛ چنان‌که خداوند فرمود: «از خدا پروا کنید تا شما را بیاموزد» و دانش را دنباله پروا قرار داد. پی‌نوشت: "تقوی" را گاه به "پرهیز" ترجمه می‌کنند که شایسته نیست؛ زیرا خدا، این کمال نامتناهی، چیزی نیست که از او پرهیز کرد. اما "پروا" برگردان بهتری برای واژه "تقوی" است؛ زیرا به گونه‌ای مراقبه و توجه در رویارویی با کمال مطلق، اشاره دارد. (ایقاظ النائمین) @sooyesama
اسرار شریعت الهی را نمی‌توان از مباحث کلامی و آرای جدلی دریافت، بل‌که راه رسیدن به آن منحصر در دو راه است: ۱. روش ابرار؛ به این‌که جوامع عبادات را اقامه کند و مراسم عدالت را پی گیرد و وساوس عادت را ازاله نماید. ۲. روش مقربان؛ به این‌که ریاضت‌های علمی پیشه کند و قوای ادراکی را به جانب قدس متوجه نماید و آینه نفس ناطقه را صیقلی دهد و آن‌را اعتدال بخشد تا به نجاست اخلاق زشت آلوده نشود و به اوصاف جسمانی که حواس می‌آورند زنگار نگیرد و به آرای فاسد کجی نپذیرد؛ زیرا در این هنگام صور حقایق ایمانی را در خود می‌نمایاند و امور پنهان از حواس را مشاهده می‌کند و آن‌ها را به‌واسطه صفای جوهرش تعقل می‌نماید. اما وقتی به اعمال زشت آلوده گردید، یا به اخلاق زشت زنگار گرفت و یا به آرای فاسد کژی یافت و بر همین حال ادامه داد، مانند بیش‌تر ارباب جدال از ادراک حقایق امور ایمانی محجوب می‌ماند و از وصول به خدای تعالی ناتوان می‌شود و نعیم آخرت از وی رخت می‌بندد. (اسفار، مرحله دوم، فصل هشتم) @sooyesama