eitaa logo
به سوی سماء
1.1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
554 ویدیو
40 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
این‌گونه نیست که تجارب هرکس در سلوک مانند دیگری باشد‌؛ زیرا خداوند هرکس را از مسیری راه می‌بَرَد، که صلاح اوست. سلوک سلیمان از طریق پادشاهی‌اش است و سلوک ایوب از طریق بیماری‌اش. ابراهیم باید از آتش گذر کند و یوسف از چاه سر در آورد. عبور موسی از آب است و عیسی از آسمان... هرکس حکایت خود را دارد و تو نیز حکایت خود را. آن‌چه که ثابت است، رجوع به حق برپایه قواعد کلی است و آن‌چه بی‌شمار است، راه‌های جزئی به‌سوی خداست: "الطُّرقُ اِلَی اللهِ بِعَدَدِ نُفُوسِ الخَلایِقِ". (ارسالی از اعضای محترم) @sooyesama
به سوی سماء
زندگی در آغاز، زیبا، صمیمی و پر شور است. اما در میانه تلخی‌ها رخ می‌نمایند. و در پایان، سکون، رنج و درد، بیشترین چیزی است که دیده می‌شود. اکنون کدام نگاه حقیقت دارد؟ کودکی، جوانی یا پیری؟ آیا زندگی، ماجرایی زیبا، صمیمی و پرشور است و ما رفته‌رفته آنرا زشت، غیر قابل اعتماد و ساکن می‌کنیم؟ یا برعکس؟ کدام دیدگاه، کدام مقطع، کدام حالت، واقعیت دارد؟ یا دست‌کم به واقعیت نزدیک‌تر است؟ آیا احتیاط و محافظه‌کاری پیری درست است؟ یا خطرپذیری و نواندیشی جوانی؟ چرا در هر مقطعی نظر دیگری داریم؟ در موسم جوانی خلقیات پیران را، و در موسم پیری روحیات جوانان را، ناروا می‌یابیم. باخود می‌اندیشم: این نقطه‌های پراکنده، هریک اقتضای ویژه‌ای دارند. اما این نقاط، درواقع قطعه‌های خطی هستند که پیدا و پنهان، پیش می‌رود. زندگی، پویا و ناایستا است. زندگی از روزنه‌های گوناگون به واقعیت می‌نگرد تا زوایای گوناگون آن‌را دریابد. زندگی، اگر اجازه دهیم آن‌گونه مایل است بچرخد، ما را با پیچ و خم واقعیت آشنا می‌کند. مشکل آن‌جاست که ما با جریان زندگی همگام نمی‌شویم. ما در قطعاتی که دوست داریم می‌ایستم. و هنگامی که فرصت پایان می‌یابد با آه و ناله، خیال را در آن مقطع نگاه می‌داریم. درحالی‌که جریان زندگی از آن مقطع گذشته است. آه، و این چقدر دردناک است. رنج، زاییده ایستادن در مقطعی است که نیست. شاید برای همین، سالکان در لحظه می‌زیند. اکنون ای دل عزیزم، چرا می‌ایستی و رنج می‌بری؟ چرا خود را چنین سخت می‌آزاری؟ آیا نگران چیزی هستی؟ بلی! تو نگران دل‌کندن از مقطع کنونی هستی. می‌هراسی که این شیرینی موجود، اگر مفقود شود، چه دردناک است. اما رنج نگرانی بیش از دل‌کندن است. بگذار و بگذر. راه، تو را آرام خواهد کرد. شیرینی سفر، کم از شیرینی آن مقطع که دیگر نیست، نیست. ای دل عزیزم! دست‌های تمنا را از مقاطع گذشته، کوتاه کن. خود را رها کن تا این رود خروشان به پایان خویش نزدیک شود. آخر، پایان همه رودها، دریاست. دریا، آرام، بی‌انتها و زیباست. دریا، دوای همه دل‌بریدن‌ها و پاسخ همه پرسش‌های رودهاست. کودکی، جوانی و پیری؛ همه نگاه‌ها، هریک به‌اندازه خویش، واقعی است. اما واقعیت برآیند همه آنهاست. باید می‌گذشتی تا می‌یافتی. باید می‌یافتی تا می‌گذشتی. اکنون، در پایان راه، می‌یابی همه چیز حق بود. حتی آن میل ناروایی که به ایستایی داشتی. همه و همه، سیر تو برای گذشتن و یافتن بود. تو چیزی جز این فراز و فرودها نبودی. بدون این‌ها، تو، تو نبودی. این شیوه تو برای پیوستن به دریای حقیقت بود. @sooyesama