هدایت شده از عقل منور
درسنامه علوم عقلی مجمع عالی حکمت اسلامی برای سال ۹۹-۹۸
(ویرایش یکم)
@aqlemonavar
امام صادق (ع):
کان الله و لا شیء غیره... و کذلک هو الیوم و کذلک لا یزال ابدا
خدا بود و جز او چیزی نبود... و امروز نیز او چنین است و همواره چنین خواهد بود.
(صدوق، التوحید، ص۱۴۱)
@sooyesama
امام سجاد (ع):
بِسمِ اللّهِ كَلِمَةِ المُعتَصِمينَ و مَقالَةِ المُتَحَرِّزينَ
«بِسمِ اللّه» سخن پناهجويان و گفتار حمايتخواهان است.
(کفعمی، بلد الامین، ج۱، ص۱۰۰)
@sooyesama
خدایا
آثار گوناگونت را بر دلم باریدی و میان گونههای هستی جابجایم کردی، تا به این نقطه رساندی.
اینجا که به دم جانبخش اولیایت از خویشم رها کرده و به حقیقت بیکرانت نزدیک نمودی.
اینجا که پیدرپی در نی نیستیام دمیدی و دمبهدم از لب اسرارت نوشاندی.
اینجا که در نزدیکی دل اولیایت به دیدارت جانی دوباره بخشیدی.
اینجا که در ماتم ولی اعظمت، به سروری وصفناپذیر رساندی و ختم تجلی را بر سید شهیدانت، نشان دادی.
اینجا که آنرا آکنده از مائدههای بهشتی و نداهای ملکوتی کرده بودی.
اینجا که با دل برنای پیر همدلم کردی و اسمای حسنایت را آشکار ساختی.
اما اکنون، دوباره موسم رفتن است. هنگامه جابجایی است و دوباره دلم را درد میفشارد.
آه خدای من
آنکه داد میستاند و آنکه آورد میبرد. و من جز تسلیم به این اقیانوس پرتلاطم، راه دیگری ندارم.
بارالها
همواره مرا از همه چیز عبور دادی و اینبار نیز خواهی داد. هرگاه به هرچه دل بستم ستاندی و هرچه را خوش داشتم میراندی.
عزیزا
هرچه نیکویی است به تو میسپارم و چون درویشان خانه بهدوش، تنها، از این منزل نیکو نیز میگذرم.
الها
فرمودی به وادی کثرت باز گردم و باز میگردم. اما ببین که بیپناهم، پناهم باش تا روزی که دوباره به این منزل والا و بالاتر از آن، بازم میگردانی...
#ر_س
@sooyesama
قطره عسلی بر زمین افتاد. مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که زود برود.
اما مزه عسل برایش شگفتانگیز بود، پس برگشت و جرعهای دیگر نوشید وباز عزم رفتن کرد. اما حس میکرد که خوردن از لبه عسل بس نیست و مزه واقعی را نمیدهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هر چه بیشتر و بیشتر لذت ببرد.
مورچه در عسل غوطهور شد و لذت میبرد... اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت... او در این حال ماند تا مرد.
و این حکایت دنیای ماست. اگر از او بهره بگیری شیرین است و اگر در او غرق شوی خواهی مرد.
#حکایت_دنیا
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
رستم
پهلوان تهمتن، پیروز بر دیو سیاه و سپید، فاتح هفت خان بلکه هفت اقلیم وجود، سرانجام در خان هشتم زمینگیر شد.
خان هشتم، خان تزویر بود. دشمنان که دریافتند حریف پهلوانی و قهرمانی رستم نمیشوند، برادر او را خریدند. برادر رستم او را دعوتی کرد و در راه او خندقی کند و در خندق انواع تیغ و نیزه را به زهر بیالود.
رستم به خندق افتاد و همراه رخش زمینگیر شد. در آخرین لحظات چشم گشود و رخش را دید زخمی از تیغ تزویر!
چشمها را بست تا به چیزی نیندیشد؛ زیرا تزویر تلخترین پلیدی عالم بود. آیا برادر با برادر چنین میکند؟!
رستم که دیوها را شکست و سیاهی را از عالم زدود، اکنون به سیاهیای که سالها در کنارش پنهان بود، گرفتار شده بود. برادری از جنس دیو!
و باز چشمها را گشود؛ رخش دست و پا میزد و زهر در پیکرش رسوخ مینمود. پس چشمها را بست؛ زیرا تزویر دیدنی نیست! چه پلیدیِ پلشتی؛ زشتتر از هر دیو!
تزویر همان بود که کنار بستر پیامبر ص و پس از رحلت او رخ نموده بود. تزویر همان بود که علی ع را خانه نشین، و حسن مجتبی ع را مسموم کرده بود. و حسین ع را در کربلا تنها گذاشته بود و...
تزویر در لباس دوستی و خیرخواهی میآید، اما آکنده از زهر دشمنی و کینهتوزی است.
تزویر، گاهی چنان سحرآمیز و خوش لعاب است که تنها باطل کننده آن، مرگی سرخ خواهد بود.
و رستم، آرام آرام، میرفت و دنیا را با تزویرش رها مینمود. و رَخش، خونین یال، در خان هشتم زمینگیر شد. خانِ تزویر!
#ر_س
@sooyesama
امام علی (ع):
ربَّ كَلامٍ جَوابُهُ السُّـكُوتُ.
چه بسیار سخنى كه پاسخ آن، خاموشی است.
(غررالحكم: ج۴، ص۶۴)
#سکوت
@sooyesama
خِرد شد خُرد و دل در گل گرفتار
که بیند روی و نادیدست رخسار
تو خود را بین و ما را شهد دیدار
درون آینه بر جای بگذار
#ر_س
@sooyesama
میاندیشی...
چرا امامان پس از اباعبدالله (ع) قیام نمیکردند؟ حتی گاهی که مقدمههای ظاهری فراهم بود، از قیام پرهیز میکردند.
میاندیشی...
چرا مختار، زید و... قیام کردند و امامان با دعای خیر آنها را بدرقه کردند، اما خود وارد قیام نشدند؟
مگر چه واقعیتی را میدیدند که همه این مقدمههای ظاهری هم آنها را به قیام مجاب نمیکرد؟
میاندیشی...
شاید با حسین (ع) قیام هم کشته شده است. حسین (ع) نماد قیام بود و کشتن او این واقعیت را شکست.
سالهای زیادی خواهد گذشت تا دوباره انسان کامل مکملی پرچم قیام را برافرازد. شاید از این رو است که ظهور حضرت قائم (ع) به درازا کشیده است.
زمان و حرکتهای پیدرپی میگذرند تا آرام آرام، دوباره پرچم قیام به دستی که باید، افراشته گردد.
این قاعدهای تکوینی است: هنگامیکه جریانی بهسبب سستی پیروانش، در اوج میشکند، از باطن عالم محو خواهد شد. و زمان زیادی میخواهد تا حرکتهای عالم طبیعت، دوباره حقیقت آنرا از تکوین عالم احضار کند.
مراقب باش...
آنگاه که به اوج رسیدی، گام پایانی را محکم بردار. اگر تردید و ترس تو را از حرکت باز داشت، بدان که واقعیتی را به محاق بردهای که شاید هرگز به ساحل هستی باز نگردد.
دریغ از تو...
دریغ...
با این سخنان که شنیدی مرا با گمانهای ناروا و بازیهای سیاسی متهم مسازی. باید بدانی که خروش مختار و زید و همه انقلابهای آزادیخواهان جهان، بخشی از حرکتهای بسیاری است که باید در عالم طبیعت روی دهد تا حقیقت تکوینی قیام را پدیدار سازد.
ازاینرو انتظار ظهور نیز بهمعنای ایجاد امواجی در عالم است که بستر آن حقیقت تکوینی را فراهم میکند.
اکنون ای دل عزیزم...
که با کوتاهیها حقیقتی را شکستی، بر ساحل ناآرام هستی بنشین. شاید روزی آن حقیقت والا از لجه به ساحل باز آید. شاید...
#ر_س
@sooyesama
امام رضا (ع):
اول عبادة الله معرفته و اصل معرفته توحیده
آغاز بندگی خداوند شناخت اوست و پایه شناختش توحید اوست
(صدوق، التوحید، ص۳۵)
@sooyesama
هدایت شده از آیت الله حسینی آملی
کانال رسمی بارگذاری دروس فلسفه و عرفان و تفسیر آیت الله حسینی آملی
عضویت🔽
@Ershad_Algholoob
سید هاشم رضوی نقل میکند که من بارها در مسجد کوفه و سهله او [مرحوم قاضی] را دنبال کردم و مواردی از تهجد و تلاوت قرآن و سجدههای طولانی و تفکر و تأمل عمیق و خیره شدنها و بهت زدگیهای او (و برگشت دوباره او به حالت اولی، بعد از انتظار و تأمل دراز) را که شگفت انگیز و دهشت آور بود، مشاهده کردم.
(آیتالحق، ج۱، ص۴۳۲)
@sooyesama