امیرمؤمنان علی علیه السلام:
هنگامیکه عارف از دنیا رفت، نه شهدا در قیامت او را مییابند و نه رضوان بهشت در بهشت، و نه مالک آتش در آتش. کسی عرض کرد: عارف کجا نشسته؟ امام فرمودند: "فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر" [در جایگاهی راستین، نزد پادشاهی توانا] (قمر؛ ۵۶).
#ملاعبدالصمد_همدانی
(بحرالمعارف، ج۱، ص۲۱)
#مقام_عندیت
#جایگاه_عارف
@sooyesama
#امام_صادق (ع)
(یادآوری: متن بالا محتوای کلی حدیث است نه عین سخنان امام)
#انتخاب_میان_دو_حاکم
@sooyesama
وصف رخ آن آهو پیچده سر هر کو
افسوس که دیدارش چیزی است چو افسانه...
دل در گرو عشقم افتاد و نمیآید
دستی که به گیسوی نیکوی تو زد شانه
#ر_س
@sooyesama
1.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شگفتیهای_آفرینش
جانوران دریایی که تولید الکتریسیته میکنند
@sooyesama
ما دو دعوت داریم:
۱. یک دعوت این است که کسی یک جا مینشیند و به مردم میگوید بروید. این صدا با فطرت مردم سازگار نیست به همین خاطر مردم آن را قبول نمیکنند.
۲. یک دعوت این است که به مردم گفته شود «مردم من رفتم شما هم بیایید». این صداست که با فطرت مردم آشنا و مردم به دنبالش راه میافتند.
فرق امام خمینی(ره) و دیگران نیز همین بود. امام قائد بود دیگران سائق بودند. دیگران میگفتند بروید امام میگفت بیایید. سر موفقیت امام این بود که قائد و پیشرو بود نه سائق. انبیاء نیز اینطورند.
#آیتالله_جوادی_آملی
(تفسیر آیات ۲۰ تا ۲۷ سوره یاسین)
#رمز_پیروزی_امام_خمینی
@sooyesama
از کلمات جامع امام خمینی این بود که میفرمود: «اگر آینه وجود مستوی نباشد، انبیا و اولیا را نیز در حال اعتدال نخواهد دید؛ تا چه رسد به مسائل غامضه عرفان».
#سیداحمد_فهری
(مقدمه شرح دعای سحر)
#کلمه_جامع_امام_خمینی
#استوای_نفس
#پذیرش_حقایق
@sooyesama
پیش از این پندارم این بود از خطا
هرکه نامش عارف او مَحرم مرا
با صَدیقان میتوان اسرار گفت
رازها بیپرده از رخسار گفت
لیک در واقع کسی صدّیق نیست
راز جز در سینه ایمن هیچ نیست
گرچه نام و دعوی عرفان بسی است
لیک این معنا برای اندکی است
آنچه را سلمان به دل دارد نهان
قاتل بوذر بود اندر عیان
هست تفضیلی میان انبیا
پس نمیگوید به یکسان هم خدا
خُلق مردم تنگ و معنا بس دراز
لب فرو بند و به خاموشی بساز
لب چو بگشایی همین یارانِ نیم
میزنندت سنگ چون دیو رجیم
چون غیور است عشق، پس چیزی مگو
بهرِ توست این وصل و این جام سبو
هرکه بر لب نام دلبر میبرد
محرم راز تو نبود در خرد
ای بسا مست خودند و نامجو
بهر خود دارند بر لب نام او
تا خلاف باور خود بشنوند
جمله را انکار در دم میکنند
باور خود را خدا پنداشتند
هرچه جز او را خطا پنداشتند
سخره میدارند حرف ناب را
خاک میپاشند اینچنین مهتاب را
جمله را با خویش سنجند از عما
پس کنند انکار مردان خدا
اولیا اما به حق مستغرقاند
جمله پا تا سر چو آیینهی حقاند
نیست موهوم آنچه ایشان یافتند
لیک وهم مردم اینسان یافتند
گر سخنهاشان فرا از وهم ماست
وهم ما در فهمشان اندر خطاست
راه حُب را منکر است آنکس که خویش
در محبت مینزد گامی به پیش
راه عشق آری شگفت آرد بهبار
پس نباید گفت هرگز راز یار
هرکه در هر منزلی باشد خوش است
حرف والا نزد پایین ناخوش است
"هرکه را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند"
#ر_س
@sooyesama
امام صادق (ع):
هدانی الیه و دلّنی حقیقة الوجود علیه و ساقنی من الحیرة الی المعرفة
حقیقت هستی مرا به او [خداوند] هدایت و دلالت نمود و مرا از حیرت به معرفت کشانید
(بحارالانوار، ج۷۶ ، ص۳۷۰)
@sooyesama
ای آینه معنا رویی بنما، بر ما
تا در تو شود پیدا روح و خفی و اخفی
جز وهم خودی ما را از ما نشود ظاهر
پندار خودی بستان رخسار خودت بنما
تصویر چو میافتد در آینه میمیرد
در چشم تو کاش افتد عکسی ز من شیدا
آیینه چشمانت قربانگه تصویرم
پندار خودی میرد آنجا که تویی پیدا
با مهر مرا بنگر تا عشق بهجوش آید
ابروی کمان تو یادی کند از "الا"
جادوی نگاه تو آهوی خرامان است
دل را که به دست آرد پنهان شود آن زیبا
جان من دیوانه در لانه چشمانت
چون عکس به دام افتاد از مرگ چرا پروا؟
عکسی ز تو در عالم افتاد و هویدا شد
این جلوه بیپایان این جمله خودپیدا
اکنون ز من بیدل عکسی به دلت بنشان
جانی ز تنم بستان، رویی به دلم بنما
#ر_س
@sooyesama