مفاهیم کلی مانند انسان، بر مصادیق زیادی صادقند، و در آنها سریان دارند. اما سریان مفهومی، که لازمه آن خرد شدن و فنای مفهوم در دل مصادیق است.
چنانکه انسان در زید، زید است و در بکر، بکر؛ یعنی انسان، با همان اطلاق و کلیت در خارج تحقق نمییابد.
کلی مفهومی چنان گنگ، ضعیف و نامعین است که در هر فردی، به شکل و قالب آن فرد، در میآید، و با جایگاه خود مزج میگردد.
اما حضور و سریان حقیقت هستی، در مظاهر خود به عکس مفاهیم کلی است؛ چنانکه رنگ هیچ مظهری را نپذیرفته و با اطلاق خویش، در همه حضور دارد، و هرگز با آنها ممزوج نمیشود؛ «داخل فی الاشیاء لا بالممازجة و خارج عنها لا بالمزایلة»
حق مطلق، با حفظ اطلاقش، در همه ساری است. او با سریان خویش، به اشیاء رنگ واقعیت میبخشد. و آنها را متحقق میسازد.
او همه جا هست، اما به رنگ هیچ جایگاهی در نمیآید. بلکه اوست که به هر جایگاهی رنگ خاصی از واقعیت را میبخشد.
او در آسمان هست، اما آسمان نیست، خودش است. در زمین هست، اما زمین نیست، بلکه خودش است.
او در آسمان و زمین اوست؛ «هو الذی فی السماء اله و فی الارض اله» زخرف/۸۴
به دریا بنگرم، دریا «تو» بینم
به صحرا بنگرم، صحرا «تو» بینم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا «تو» بینم
#ر_س
#توحید_عرفانی
#هویت_مطلقه
#وحدت_سریانی
@sooyesama
جناب خواجه نصيرالدّين طوسى در ابتداى رساله شريف آغاز و انجام فرمايد: «سپاس آفريدگارى را كه آغاز همه از اوست و انجام همه بدوست بلكه خود همه اوست».
اگر از بيشتر مردم پرسى كه شب به فروغ ماه روشن است يا خورشيد، هر آيينه گويند ماه و شايد پرسنده را پاسخ ندهند كه پرسشى نابخردانه است؛ ولى آنكه در دانش ستارهشناسى دست دارد میگويد شب هم از فروغ خورشيد روشن است نه از ماه؛ زيرا كه ماه خود از خورشيد فروغ میگيرد.
اين مثل را بدان آوردم تا گفتار خواجه را دريابى و بدانى كه « اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ » (نور، آیه۳۵).
مثل ديگر: اگر در صحن خانه چراغى روشن است و بر ديوارهاى خانه آيينههايى بكار رفته باشد كه همه از آن چراغ نور بگيرند آنكه از دور آيينهها را میبيند و از چراغ بیخبر است پندارد كه نور از آن آيينههاست. ولى آنكه از واقع آگاه است گويد همه از نور چراغ است.
اين نكته بلند را پيشواى عارفان امير مؤمنان وصى خاتم پيمبران على (عليه السّلام) در دعاى عظيم الشأن صباح آورده است آنجا كه گويد: جعلت الشمس و القمر للبرية سراجا وهّاجا. يعنى گردانيدى آفتاب و ماه را براى خلایق يك چراغ بسيار درخشنده.
اينكه ترجمه كردهام به (يك چراغ) علّتش اين است كه با دو بودن شمس و قمر امير المؤمنين به صيغه تثنيه سراجين وهّاجين نفرموده و بدون هيچ شك و ريبى اگر قمر هم بالذّات چون شمس مضىء بود به صورت تثنيه میفرمود.
همچنانکه نور ماه از ضياء آفتاب است ماسوا از يك شمس حقيقت نورانیاند؛ «لا اله الا اللّه وحده وحده وحده»؛ وحده اوّل توحيد در ذات و دوم در صفات و سوم در افعال است.
از خداى متعال توفيق حضور تام و مراقبت كامل بخواه تا نور وحدت حقّه در جانت بتابد و از پاى تا سرت همه نور خدا شود.
#علامه_حسنزاده_آملی
(نامهها برنامهها)
#توحید_عرفانی
@sooyesama
اگر به اعماق زمین روم تو باز آنجا حضور داری. یا بهتر بگویم که تنها و تنها در تو میتوانستم وجود یابم؛ زیرا جملگی کائنات از تو، در تو و بهسوی تو اند.
#آگوستین_قدیس
#توحید_عرفانی
@sooyesama