eitaa logo
شرغین وهمه عالم
490 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
8.8هزار ویدیو
98 فایل
این کانال در ادامه کانال در تلگرام میباشد لطفا به جمع ما بپیوندید
مشاهده در ایتا
دانلود
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ توهمات مزدوران رسانه‌ای رژیم صهیونیست... ♨️بوی کباب شنیده اند... 💯همه بدانند مساله اینجور نخواهد ماند...
14.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پایتخت دل‌ها در آستانه سالگرد سردار دل‌ها ▪️گزارش تسنیم از حال‌ و هوای کرمان 🔹کرمان این روزها در تکاپوی بزرگداشت پنجمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی است؛ از موکب‌ها گرفته تا آماده‌سازی مدارس برای اسکان زائران. 🔹همه چیز حکایت از عزم مردمی دارد که با عشق و وفاداری راه حاج قاسم را ادامه می‌دهند.
داستان عجیب این دو تصویر! در سال 1991 صدام دستور کشتار شیعیان در عراق رو صادر کرد و از سلاح‌های شیمیایی برای سرکوب مردم نجف و کربلا استفاده کرد. آن‌زمان، زیارت کربلا در جرمی با مجازات شکنجه و اعدام بود. در سال 2021 اما، بیش از 16 میلیون نفر برای زیارت به کربلا رفته بودند!
«داستانی خنده دار و آموزنده»😄 رفیقم میگفت : ۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز . رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم .🚌 صندلی جلوم زن و شوهری بودند که یه بچه تُپل و شیرین ۳یا ۴ ساله داشتند.👶 اتوبوس راه افتاد. ۱۶ ساعت راه بود. طی راه ؛ بچه تپل و شیرین که صندلی جلو بود؛ هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید.😁 چندبار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید...😁 دست بچه یه کاکائو که نمیخوردش . تو دالی بازی ؛ یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم . بچه کمی خندید..😁 کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت: ببین ؛ بالاخره کاکائو را خورد.☺️ دیدم پدر و مادرش خوشحالند؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشند. خلاصه ۳ تا کاکائو را کم کم از دست بچه؛ یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید.😁 مدتی بعد خسته شدم. چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم ، که یهو ای واییییی..😱 مردم از دل پیچه.....دل و رودم اومد تو دهنم..سرگیجه داشتم.. داشتم میترکیدم.😱 دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم. راننده با غرغر 😏 تو یه کافه وایساد. عین سوپر من پریدم و رفتم دستشویی برگشتم واز راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی. اتوبوس راه افتاد. هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که درددل شروع شد. طوری شده بود که صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم .از درد میخواستم داد بزنم‌.چه دل پیچه وحشتناکی..تموم بدنم را میکشیدند..مردم خدا....😭😱 دویدم پیش راننده و با عز والتماس وضعیتم را گفتم. . راننده اومد اعتراض کنه؛ حالت چهره مو دید،😰 راننده زد بغل جاده و گفت: بدو داداش پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس. تشکر کردم.. از درد داشتم میمردم. دهنم خشک بود و چشام سیاهی میرفت. رفتم روی صندلی نشستم. گفتم چرا اینجوری شدم. غذای فاسد که نخورده بودم. دیدم دست بچه باز کاکائو هست. از پدر بچه پرسیدم : بچتون کاکائو خیلی میخوره؟ پدرش گفت: نه ؛ کاکائو براش بده. اومدم بپرسم پس چرا کاکائو بهش میدی؟ که مادرش گفت: حقیقت بچمون یبوست داره. روی کاکائو ،ملین زدم تا شاید افاقه کنه؛ تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ؛ ولی بی فایده بوده. من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجددا اومد. میخاستم داد بزنم و کف اتوبوس غلت بزنم .😱😱 رفتم پیش راننده؛ راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه؛ ماشین که شخصی نیست. برو بشین.😡 مونده بودم بین درد و خجالت. یه فکری کردم. برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یبوست دارم . میشه به من هم کاکائو بدید.. ۳ تا کاکائو ملین گرفتم و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم: 😅 عزیز چرا داد میزنی ؛ نوکرتم؛ فداتم ؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست. معذرت میخام. بیا و دهنت را شیرین کن‌.. راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود؛ گفت : ایول ؛ دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی خلاصه ؛ ۳ تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم.😰 ۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کردو گفت: داداش ؛ جون بچت چی به خورد من دادی؟؟ترکیدم. داستان کاکائو و بچه را براش گفتم. راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین. خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار و میگفت: بریم رفیق.. مسافرها هم اعتراض که میکردند؛ راننده میگفت: پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد؛ تو جاده میخ ریختند؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره... ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند.😌😃 🌙⭐️🌙 *این را عرض کردم که بدانید برای انجام هر کاری؛مسئولش باید همدرد باشه؛ تا حس کنه طرف چی میکشه. مسئول باید مثل آحاد جامعه ماهی بیشتر از ۱۲ الی ۱۳میلیون حقوق نداشته باشد* *آن وقت با خانه مستاجری،هزینه های سرسام آور زندگی... می فهمید درد مشترک یعنی چی* *ای کاش از این شکلاتها داشتیم و به هر مسئولی ۳ تا فقط۳ تا میدادیم تابگه داداش وایسا باهم بریم😂😂😂😂😂
مراسم گرامیداشت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و شهدای همرزمش با روایتگری همرزم حاج قاسم سلیمانی 13 دی ماه 1403 همراه با اقامه نماز مغرب و عشاء مکان : مسجد جامع روستای شرب العین پایگاه مقاومت بسیج شهدای شرب العین هیئت امنای مسجد جامع شورا و دهیاری روستای شرب العین کانون فرهنگی هنری شهید محمد رضا شورغینی
nf00634560-1.mp3
1.63M
سرعت گرفتن در کار خیر
⭕️عمل عجیب و غیرمنتظره حضرت مسیح(ع) ❇️حضرت عیسی(ع) به حواریین گفت: «من خواهش و حاجتی دارم، اگر قول می‌دهید آن را برآورید بگویم». حواریین گفتند: «هرچه امر کنی اطاعت می‌کنیم». عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست. ❇️ حواریین در خود احساس ناراحتی می‌کردند، ولی چون قول داده بودند خواهش عیسی را بپذیرند تسلیم شدند و عیسی پای همه را شست. همین‌که کار به انجام رسید، حواریین گفتند: «تو معلم ما هستی، شایسته این بود که ما پای تو را می‌شستیم نه تو پای ما را». ❇️عیسی فرمود: «این کار را کردم برای اینکه به شما بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به اینکه خدمت مردم را به عهده بگیرد «عالم» است. 👈این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شما درس تواضع را فرا گیرید و بعد از من که عهده‌دار تعلیم و ارشاد مردم می‌شوید راه و روش خود را تواضع و خدمت خلق قرار دهید. 👈اساسا حکمت در زمینه تواضع رشد می‌کند نه در زمینه تکبر، همان گونه که گیاه در زمین نرم دشت می‌روید نه در زمین سخت کوهستان». 📚داستان راستان، شهید مطهری، ج۱، ص۲۳۴. ·—————··𑁍··—————·
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 فرستادن صلوات در جشن کریسمس کلیسای وانک! 🔺تجمع پرازدحام مردم در مقابل کلیسای وانک اصفهان به مناسبت شب کریسمس. ·—————··𑁍··—————·
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پیامی مهم شهید حاج قاسم سلیمانی به برخی از مسئولین: 🔹چرا امیرالمومنین با معاویه صلح نکرد؟! 🔹کوچه دادن به دشمن بدترین نوع خیانت است. 🔹در درون تفرقه ایجاد کردن خیانت است. 🔹آدرس غلط به جامعه ندهید. 👈 حساسیت جامعه را نسبت به وجود دشمن از بین نبرید. ·—————··𑁍··—————· 🪴آگاهـی،
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️به روایت رهبری فیلم دوربین مداربسته بیمارستانی که حاج قاسم سلیمانی پشت در اتاق عمل چشم انتظار عمل جراحی نوه دوست شهیدش بود. ‌‌ ·—————··𑁍··—————· 🪴آگاهـی،