هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
🗓 جمعه ١٢ اسفند ماه ١۴٠١
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔸 [اگر] کسی معرفت پیدا کند، مسئله ظهور امام و غیبت امام را میفهمد. [در حقیقت] ما [او را] نمیبینیم، او ما را میبیند؛ ما کلامش را نمیشنویم، او کلام ما را میشنود...
📚 کتاب حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف، ص١١۶
🔷 ما معرفتمان ناقص است. عینک ما یک[مقدار] تاری دارد و الّا آنها (ائمه علیهمالسلام) که ما را میبینند.
📚 کتاب حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف، ص٣٣۴
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔷هرکدام در فکر حوایج شخصی خود هستیم، و به فکر آن حضرت که نفعش به همه بر میگردد و از اهم ضروریات است، نیستیم!
📚کتاب حضرت حجت(عج)، ص٣۴٠
مجموعه فرمایشات آیتاللّٰه بهجت پیرامون حضرت حجت، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
♦️خیلی بلاها بر سر ما آمده است؛ از روز اوّل [این بلاها بوده] و هنوز هم رو به شدت است. اما چه باید کنیم؟ آیا نباید یک رابطه خصوصی هم با حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف داشته باشیم؟
🔸 حالا که این درب آهنین [بین ما و حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف] فاصله است، چه کاری برای رفع این بلاها مؤثر است؟
🔆 چیزی که هست این توسلات به حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف، نماز حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف و سایر منسوبات به ایشان، قطعاً مؤثر است؛ نباید انسان [این توسلات را] فراموش کند!
📚کتاب حضرت حجت(عج)، ص١٣٩
مجموعه فرمایشات آیتاللّٰه بهجت پیرامون حضرت حجت ، امام زمان عجلالله تعالی فرجهالشریف
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
🗓 چهارشنبه ١٧ اسفند ماه ١۴٠١
✅ حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔷 اگر ظهور حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف نزدیک باشد، باید هر کس خود را برای آن روز مهیا سازد؛ از جمله اینکه از گناهان توبه کند. همین توبه باعث میشود که اینهمه بلاهایی که بر سر شیعه آمده است، که واقعاً بی سابقه است، و بلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت پیش می آید، از سر شیعه رفع و دفع گردد.
📚 کتاب حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف، ص١٨۴
مجموعه بیانات آیتالله بهجت قدسسره پیرامون حضرت ولی عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف
🔻مناسبتها:
🔹 ولادت حضرت قائم عجلاللهتعالیفرجهالشریف؛ ٢۵۵ق (تعطیل) و روز جهانی مستضعفان
🔹 رحلت جناب ابوالحسن علیبنمحمد سمُری، آخرین نایب خاص امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف، آغاز غیبت کبری؛ ٣٢٩ق.
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
🌟🌸 میلاد با سعادت منجی عالم بشریت، برپاکننده قسط و عدل، منتقم خون اباعبدالله الحسین (ع)، حضرت حجت، امام زمان،
مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، بر عموم شیعیان جهان مبارک باد🌸🌟
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔹بدون عدل، کار مردم درست نمیشود،
؛
🔸 و جامعه و افرادِ اجتماع، جز با آمدن آن حضرت اصلاح نمیگردد!
📚کتاب حضرت حجت(عج)، ص٢۶٣
مجموعه فرمایشات آیتاللّٰه بهجت پیرامون حضرت حجت ، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ»
انسانها با همه تکثرشان از حیث خلقت و آفرینش ریشه یکسانی دارند: همه از یک مرد و یک زن هستند؛
اما در مقام جعل، تکثری پیدا میکنند از دو حیث شعوب و قبایل، یعنی هم در ابعاد گستردهتری همچون نژاد و ملیت، و هم در ابعاد خُردتری همچون خانواده و خاندان؛ مثلا وقتی به مقایسه خود با همدیگر میپردازیم ابتدا توجهمان به این جلب میشود که مثلا من از نژاد و ملیت فارس هستم و دیگری ترک یا هندی یا ژرمن یا ...؛ بعد داخل همین نژادها و ملیتها که میشویم توجهمان به این جلب میشود ک من از فلان خاندان و خانواده هستم، اما دیگری از خاندان و خانواده دیگر.
آن وحدتی که بین ما برقرار است، وحدتی در متن آفرینش است (با تعبیر «خلقناکم» از آن یاد کرد)- هرچند که در همین مرحله یک تفاوتی در متن خلقت بین ما هست: تفاوت بین مذکر و مونث، که این هم امری عینی است- ؛
ولی آن کثرت، کثرتی ناشی از جعل است، نه کثرتی در متن اولیه آفرینش.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
از مهمترین سوالات حوزه «انسانشناسی» غربی (Anthropology) این است که چرا انسانها با اینکه به لحاظ زیستشناسی نوع واحدی محسوب میشوند، چنین زیستهای کاملا متکثری دارند؟!
ریشه این سوال در آن نگاه داروینیای است که پشتوانه انسانشناسی مدرن قرار گرفته، که:
انسان موجودی است صرفا در امتداد تکاملی حیوانات؛ و نه چیزی بیش از آن.
(قبلا بارها درباره تفکر داروینی در انسانشناسی اشاراتی شد و بیان شد این مقدار از تئوری داروین که ریشه انسان را به تکسلولیها و احتمالا از آن به خاک برمیگرداند، لزوما مشکلی ندارد. آنچه مشکل دارد این است که این سابقه را تنها سابقه وجود آدمی میداند. در حالی که انسان یک سابقه دیگری هم دارد: خداوند متعال علاوه بر اینکه انسان را از خاک آفرید، از روح خود در او دمید، و فرشتگان را هم به سجده کردن بر او واداشت؛ مثلا، ر.ک: جلسه۲۲۵، تدبر۲ https://yekaye.ir/al-baqarah-02-35/).
درست است که در حیواناتی که زندگی اجتماعی دارند تنوعی در زندگی مشاهده میشود، اما هرجا تنوعی باشد حتما به لحاظ بیولوژیکی تفاوتی در کار است؛ یعنی
درست است که علاوه بر تفاوت بین زندگی اجتماعیِ مثلا زنبور با مورچه، یا میمون با شیر، تفاوتهایی بین خود اینها هم برقرار است، مثلا زنبورهای مختلف، انواعی از زندگی اجتماعی دارند که با هم تفاوتهایی دارند؛
اما هر زنبوری که زندگی متفاوتی دارد حتما به لحاظ بیولوژیکی (یعنی در متن خلقتش) نیز متفاوت است؛
اما انسانها با اینکه به لحاظ بیولوژیکی یکسانند اما زندگیهای کاملا متفاوتی دارند.
جالبتر اینکه حتی اگر بتوانیم - با اندک تسامحی - از نژاد بینِ مثلا زنبورها سخن بگوییم، این نژاد یک تفاوت بیولوژیکی را رقم زده، که اگر تفاوتی را بین زنبورهای دو نژاد برقرار میکند، این تفاوت قطعی است؛ یعنی اگر تفاوتی بین زندگی دو نژاد از زنبورهای مشاهده میشود، اما بر تمام زنبورهای یک نژاد واحد الگوی زندگی یکسانی حکمفرماست؛
در حالی که در انسانها، هم با نژاد واحد، تفاوت در زندگی مشاهده میشود، و هم با نژادهای متفاوت، وحدت در زندگی مشاهده میگردد.
🤔همه اینها نشان میدهد که این تفاوتی که در انسانها هست صرفا یک امر بیولوژیکی (ناشی از تفاوت در آفرینش و خلقت) نیست؛ بلکه خداوند امر دیگری (جعل و اعتبار) را هم در زندگی انسان وارد کرده است.
در حقیقت، چون زندگی انسانها با اعتبار و جعل گره خورده است این جعل در نظام زندگی انسانی منجر به کثراتی در میان انسانها میشود که جنس این کثرات (شعوب و قبائل) با جنس کثراتی که در یک گونه واحد زیستشناختی وجود دارد نیز متفاوت است.
💢پس آنچه عرصه حیات انسانی، دو حیثیت درهمتنیده دارد:
▪️حیثیت تکوینی در متن آفرینش (که از این جهت با سایر موجودات مشابه است)، و
▪️حیثیت اعتباری در نظام جعل (که خاص انسان است)؛
که در هریک از اینها، دو عرصه مورد توجه است:
▪️در اولی (متن آفرینش):
▫️یکی وحدت نوعی است که مستقیم بدان اشاره شد (خاستگاه مشترک آفرینش همه انسانها)؛ و
▫️دیگری کثرت صنفیِ ناشی از مذکر و مونث بودن در متن آفرینش، که غیر مستقیم مورد توجه قرار گرفت (هم خود خاستگاه، یعنی دو جنس با هم متفاوتند، و هم همه ما که از آن خاستگاه آمدهایم در دو جنس زن و مرد قرار میگیریم)؛
و
▪️در حیثیت دوم (نظام جعل و اعتبارات):
▫️یکی تکثر گستردهی مربوط به شعوب (نژادها و ملیتها و ...)، و
▫️دیگری تکثر جزییتر درون شعوب، یعنی تکثر قبائل (خاندانها و خانوادهها).
@yekaye
👇ادامه مطلب👈
https://eitaa.com/yekaye/10284
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر ۳
💢پس این آیه:
🔸از سویی، به تفاوت بنیادین انسان با سایر موجودات عالم اشاره میکند:
در سایر موجودات (چه سایر موجودات دنیوی مثل حیوانات و ...، و چه موجودات ملکوتی مانند فرشتگان)، تنها عرصهای که در زندگیشان وجود دارد عرصه «خلق» است، اما در انسان عرصه جعل هم وجود دارد،
چنانکه در ابتدای آفرینش انسان نیز، با تعبیر «جعل» امتیازی به انسان داد که اساسا او را متفاوت از فرشتگان و همگان قرار داد: «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً» (بقره/۳۰). (جالب اینجاست که ماده «جعل» در ۳۴۶ آیه از قرآن آمده که عمده آنها، یا مستقیما ناظر به اقدامی الهی ناظر به انسان و عالم انسانی است، یا ناظر به روابط بین خود انسانها.)
و وجود همین دو حیثیت (یا به تعبیر دیگر، وجود حیثیت جعل، علاوه بر حیثیت خلق، در انسان) موجب شده است که اساسا علومی که میخواهند درباره زندگی انسانی بحث کنند (= علوم انسانی، علوم اجتماعی) با علومی که درباره سایر موجودات زنده بحث میکنند (علوم زیستشناسی) بشدت متفاوت شوند (چنانکه این هم بر همگان آشکار شده که علوم زیستشناسی که از موجودات زنده صحبت میکنند تفاوت جدی دارند با علوم فیزیک که از جمادات سخن میگویند).
بدین ترتیب میتوان گفت پروژه پوزیتیویستها (که میپنداشتند دقیقا همان الگوی فیزیک و زیستشناسی در حوزه علوم انسانی قابل اجراست) دهها سال است که ناکام بودنش بر همگان آشکار گشته است (امروزه در میان پارادایمهای علوم انسانی غربی، پاردایمهای تفسیری و انتقادی و ساختارگرا و برساختگرا، عرصه را بشدت بر پاردایم پوزیتیویستی و رفتارگرا تنگ کرده است).
🤔اما عجیب اینجاست که با اینکه این تفاوت ماهوی انسان با سایر جانداران کاملا آشکار گردیده است، اما همچنان در عرصه مباحث «انسانشناسی» (Anthropology) بر شرح داروینی (که منکر تفاوت بنیادین انسان با حیوانات است، و انسان را صرفا گونه خاصی از حیوانات پستاندار، و همخانواده با میمونها قلمداد میکند) اصرار میشود! (تفصیل بحث در مقاله: فطرت به مثابه یک نظریه انسانشناختی رقیب برای علوم انسانی مدرن:
🌐https://www.souzanchi.ir/fitrat-human-nature-as-a-competing-humanistic-theory-for-modern-humanities-and-social-sciences/
🔸و از سوی دیگر، کارکرد این جعل و تکثر خاص عالم انسانی را بیان میدارد؛
که این کارکرد تعارف است؛
که چون زندگی شما در فضای اعتبارات رقم میخورد «تقوا» را جدی بگیرید (برای حیوانات و فرشتگان تقوا معنا ندارد)
و شاید چون در زندگی انسانی حس استخدام و برتریجویی وجود دارد، بلافاصله غیرمستقیم سراغ یک کژکارکرد هم میرود، میفرماید تقوا را مدار برتری خود قرار دهید؛ غیرمستقیم یعنی نه اینکه این تکثر اعتباری محض را معیار برتری ببینید.
🔸و نهایتا هم با آوردن تعبیر «إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ» تاکید میکند که: اینکه انسانها در عین حال که در متن خلقت ریشه واحدی دارند اما به لحاظ جعل الهی از حیث شعوب و قبایل متفاوتند همگی بر اساس علم و خبرویت خداوند بوده است، نه از سر اتفاق و جهش کور طبیعت!
🔹تبصره
شاید تنها امری که در قرآن هم از تعبیر خلق و هم از تعبیر جعل برای آن استفاده شده است «زوجیت» است که ناظر به انسان است؛
البته آنجا که ظاهرا ناظر به زوجیت عمومی است، برای آن هم فقط از تعبیر خلق استفاده شده: «وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى» (لیل/۳)؛
اما در جایی که بحث در خصوص زوجیت مربوط به انسان است هم تعبیر خلق آمده و هم تعبیر جعل: «وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى؛ مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى» (نجم/۴۵-46) و «أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى؛ ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى؛ فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى» (قیامت/37-39)؛
که این نشان میدهد واقعا جنسیت در انسان، به تبع فطرت خاص انسان، اقتضاءات خاص خود را دارد و امری نیمه تکوینی- نیمه اعتباری است.
(تفصیل بحث در مقاله: جنسیت و فطرت؛ گامی به سوی یک «نظریه جنسی» اسلامی:
🌐 https://www.souzanchi.ir/sexuality-and-human-nature-a-step-towards-an-islamic-theory-of-sexuality/
@yekaye
#حجرات_13
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6️⃣ «... وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا ...»
خداوند هدف از این تنوعبخشی به انسانها در قالب نژادها (ملیتها) و خاندانها را حصول «تعارف» معرفی کرد؛ که اگر این تنوع و در پی آن این تعارف (همشناسی) نبود زندگی دنیا سامان نمیگرفت
📚(مجمع البيان، ج9، ص207 ).
در نکات ادبی توضیح داده شد که «معرفت» متمایز کردنی است که قوامش به بیان خصیصههای آشکار است؛ و «تعارف» حصول متقابلِ این معرفت است؛
پس فلسفه اصلی این تنوعی که خداوند در میان انسانها قرار داده است این است که به شناخت همدیگر به نحو عمیقتر و دقیقتر دست یابند؛ و به تعبیر دیگر، این تنوع بین خویش را به رسمیت بشناسند.
به رسمیت شناختن این تنوع، به معنای آن است که از این تنوع برای تقویت پیوندهای انسانی و رشد هرچه بیشتر انسان و جوامع انسانی استفاده کنند؛ و واضح است که این شناخت متقابل تنها و تنها در صورتی امکانپذیر است که باب گفتگوی حقیقتجویانه و حقمدارانه بین اقشار مختلف بشری باز شود و همگان قبول کنند که به قول بزرگمهر حکیم «همه چیز را همگان دانند»، و به تعبیر امیرالمومنین ع، هیچکس نیست هرچند منزلتش عظيم باشد، محتاج به كمك نباشد، و هيچ كس هم نیست که هرچند او را كوچك شمارند، هیچ نیازی به کمک وی نباشد (حدیث۱۵).
البته این «تعارف» اقتضاءاتی دارد که در آیات قبل اشاره شد:
➖اینکه همدیگر را مسخره نکنند؛
➖نسبت به هم دنبال عیبجویی نباشند؛
➖برای هم لقب نگذارند؛
➖به هم بدگمان نباشند؛
➖اگر گمان بدی هم پیدا کردند به تجسس در کار هم نپردازند؛
➖اگر بر بدیای آگاهی یافتند با غیبت کردن آن را نشر ندهند؛
و در یک کلام
➖تقوا داشته باشند؛
شاید به همین جهت است که هم در پایان آیه قبل، که جمعبندی توصیههای دو آیه ۱۱ و ۱۲ بود کلام را با «اتقوا الله» ختم کرد؛ و هم بعد از توصیه به «تعارف» تاکید کرد که همانا برترین شما نزد خدا باتقواترینتان است.
🔖تکمله
آقایان اسلامیتنها و غمامی در کتاب و مقالاتی که ناظر به این موضوع نوشتهاند نشان دادهاند که در خصوص تعامل و ارتباط بین انسانها سه نظریه در دنیای کنونی وجود دارد:
🔻الگوی انگلیسی [آمریکایی] «تطابق» (همسازی)؛ با نظریهپردازانی همچون مید و گادیکانست
🔻الگوی فرانسوی «تعاون» (همکاری)؛ با نظریهپردازانی همچون اشتروس و کاربو
🔻الگوی آلمانی «تحاور» (همگویی، گفتگو)؛ با نظریهپردازانی همچون هابرماس و ویمر
🔺و در قبال اینها میتوان با توجه به همین آیه، نظریه اسلام را نظریه «تعارف» (همشناسی) دانست که اقتضاءات آن و تفاوتهای آن بویژه با نظریه گفتگوی هابرماس را شرح دادهاند.
💢برای تفصیل بحثهای ایشان میتوانید به کتاب همشناسی فرهنگی ویا مقاله "«همشناسی فرهنگی» به مثابه الگوی ارتباطات میان فرهنگی در قرآن؛ رویکردی تطبیقی" (فصلنامه مطالعات فرهنگ – ارتباطات، بهار 1401، شماره 89) مراجعه کنید:
🌐https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/134196/7
@yekaye
#حجرات_13
🌹سال نو مبارک باد🌹
🎊 #هدیهای_معنوی برای لحظه تحویل سال از حضرت آیتالله بهجت قدسسره
🌸 دعای حفظ در سال 🤲
🌿 این دعا، یکی از دستورالعمل هایی است که بر اساس روایتی از امام صادق علیهالسلام به دست خط مبارک آیت الله بهجت قدسسره برای حفظ در طول سال به آن توصیه شده است.
📚برگرفته از کتاب تازه انتشار یافته #بهجتالدعاء، ویراست دوم، ص٢٨٠
🔻برای دسترسی به متن دعا و ترجمه آن، به لینک ذیل در سایت رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله بهجت مراجعه فرمایید:
🌐 https://bahjat.ir/fa/content/13689
لازم به ذکر است که این دعا اختصاص به لحظه تحویل سال ندارد؛ و اگر بعد از تحویل سال هم به دست شما رسید، خود را از ثمرات آن محروم نکنید.
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَیئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»
این آیه بوضوح بین اسلام و ایمان فرق میگذارد:
عدهای ادعای ایمان میکنند؛ اما حقیقتا ایمان وارد دلهایشان نشده و فقط مسلماناند؛ یعنی چون در ظاهر اقرار به اسلام کردهاند حکم مسلمانی بر آنان بار میشود و مانند مسلمانان با آنان رفتار میشود (ازدواج با آنان جایز است؛ حکم بازار مسلمین بر طهارت و حلیت کسب و کارهایشان حمل میشود؛ و ...)، اما مؤمن به معنای دقیق کلمه محسوب نمیشوند؛ هرچند مؤمن محسوب نشدنشان بدین معنا نیست که اگر اعمال خوبی انجام دهند پاداش نخواهند دید.
📝نکته تخصصی #دینشناسی
تفکیک اسلام و ایمان در این آیه دلالت آشکاری دارد که اسلام هم برای دنیای انسانها برنامه دارد و هم برای آخرت؛ و به تفاوت این دو حیثیت توجه دارد:
▪️یک برنامه ظاهری برای دنیای انسانها دارد، که در مقام اجرای این برنامه، مسلمان بودن (اظهار ظاهری اسلام) را کافی میداند؛
▪️در عین حال، برنامه اصلیاش را متناسب با آخرت انسانها تنظیم کرده، و افراد باید از سطح اسلام گذر کنند و ایمان بیاورند تا به مزایای واقعی این برنامه برسند.
در واقع اسلام برنامهای آورده که با مدیریتی در زندگی دنیوی ما، وضعیت اخروی ما را سامان دهد؛ اما در عین حال به اقتضائات متفاوت این دو هم توجه دارد.
🔸 توجه به این نکته چند ثمره مهم دارد:
🌴الف. نباید به خاطر توجه به هریک، دیگری را نادیده گرفت؛ یعنی
گاه برخی چنان بر ابعاد دنیوی برنامه اسلام (که در آن تاکید خاصی بر رعایت ظواهر و مناسک و حقوق ظاهری هست) تاکید میکنند که گویی صرف همین ظواهر کافی است؛
و از آن سو، برخی چنان بر ابعاد اخروی برنامه اسلام (با محوریت ایمان و نیت درونی) تاکید میکنند که گویی این ظاهر هیچ اهمیتی ندارد و میتوان آن باطن را بدون این ظاهر به دست آورد!
🌴ب. در عین اینکه اینها دو حیث متفاوتند اما بشدت درهمتنیدهاند، تا حدی که در ادامه آیه توضیح میدهد اینکه ایمان در دل کسی وارد نشده باشد بدین معنا نیست که کارهایش در آخرت هیچ خاصیتی ندارد؛ بلکه همین شخص اگر از خدا و رسولش اطاعت کند ذرهای از اعمالش هدر نخواهد رفت؛
و در احادیث هم توضیح داده شده که چگونه گناه از حیث اثر اخرویش، گاه انسان را از ایمان بیرون میبرد و گاه حتی از اسلام هم بیرون میبرد؛ یعنی اسلام آوردن حتی در وضعیت اخروی هم آثاری دارد (حدیث۱۵).
از سوی دیگر، این توجه توأمان، تفاوت مهمی بین برنامه دنیوی اسلام با سایر مکاتبی که برنامهای برای زندگی دنیوی انسان ارائه میکنند نیز ایجاد میکند.
در واقع، اسلام برنامه دنیویاش کاملا مستقل از ابعاد اخرویش نیست؛ از این رو، این گونه نیست که مساله ایمان در ابعاد زندگی دنیوی و برنامهای که اسلام برای زندگی دنیوی ارائه میدهد نقشی نداشته باشد؛ بلکه بالعکس، بقدری این دو بعد درهمتنیده است که علیرغم اینکه در این آیه بین ایمان آوردن و اسلام آوردن تفکیک شده، اما در همین قرآن بارها و بارها کسانی با تعبیر «مؤمن» مورد خطاب واقع شدهاند، که صرفا از همین ظاهر اسلام برخوردارند
(این تکتهای است که در تدبر بعد به تفصیل درباره آن توضیح داده خواهد شد).
📝تفاوت بنیادین #احکام_شریعت و #قوانین_حقوقی
بخاطر همین توجه توأمان به اسلام و ایمان، احکامی که در @علم_فقه ارائه میشود، با اینکه در بسیاری از عرصهها در ظاهر متکفل همان عرصههایی است که در #علم_حقوق غربی مورد توجه است، اما تفاوتی بنیادین با آن دارد:
🤔شریعت اسلام برای ضمانت اجرای خود، عنصر ایمان را نیز به نحوی در معادلات خود وارد میکند؛ که بی توجهی به این نکته سوءتفاهمهای فراوانی را در مقام تحلیل احکام شریعت در پی دارد.
مثلا در علم حقوق مدرن وقتی قانونی گذاشته میشود مهمترین عنصری که برای کارآمدی قانون در نظر گرفته میشود ضمانت اجرای بیرونی آن است به طوری که اگر در قانونی ضمانت اجرای بیرونی لحاظ نشود آن را قانونی لغو و ناکارآمد میشمرند. اما در احکام شریعت، بسیاری از قوانین، با اینکه جنبه حقوقی دارد، اما ضمانت اجرایش در ایمان اشخاص تعقیب میشود.
برای اینکه این تفاوت بهتر فهم شود شاید مثال زیر مناسب باشد.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ»
در این آیه فرمود که هرکسی که مسلمان است، لزوما ایمان ندارد.
🤔اما این سخن بدین معنا نیست که هرجا قرآن کسی را به خطاب «مؤمن» یا «یا ایها الذین آمنوا» مخاطب قرار داد، وی حتما فراتر از یک مسلمان ظاهری است❗️
این #شبهه بقدری رواج یافته که امروزه برخی با استناد به اینکه آیات حجاب (نور/۳۱ و احزاب/۵۹) مؤمنان را مخاطب قرار داده ادعا میکنند که پس برای عموم مسلمانان عادی، حجاب واجب نیست!!!
📝نکته تخصصی #دینشناسی:
عدم تفاوت احکام شرع برای #مؤمنان و #مسلمانان
اگر تفکیک اسلام و ایمان در این آیه را بدون توجه به درهمتنیدگی اسلام و ایمان در آیات دیگر در نظر بگیریم دچار خطای راهبردی یهودیان (أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْض؛ بقره/۸۶) و منافقان (نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْض؛ نساء/۱۵۰) خواهیم شد.
حقیقت این است که بسیاری از اوقات کلمه «مؤمن» و «الذین آمنوا» در ادبیات قرآن به صورت یک اصطلاح برای اشاره به افراد مسلمان درآمده (به اصلاح فنی علم اصول، کاربردش در خصوصِ مطلقِ مسلمانان، «حقیقت شرعیه» شده است)؛
چنانکه گاه این دو را دقیقا به جای هم به کار میبرد: «فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛ فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ: [فرشتگان گفتند: پس هرکس از مومنان را در آنجا بود بیرون بردیم؛ هرچند در آنجا غیر از خانهای از مسلمانان نیافتیم» (ذاريات/35-36).
و عموم مواردی که مطلبی درباره مؤمنان مطرح میشود - جز مواردی که قرینه خاصی باشد مانند همین آیه-، مقصود، تمام جامعه مسلمانان است، نه صرفا افراد متعالی و خاص؛ و این آیه بیشتر ناظر به مدیریت عنوانی است که خود افراد برای خود برمیگزینند، نه عنوانی که حکم شرعی بر آن بار شود.
کافی است به مواردی که در همین سوره از تعبیر مؤمن استفاده کرد نگاهی بیندازیم:
در دو آیه اول با خطاب «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» به افرادی هشدار داد که به خاطر عملشان به حبط اعمال (=نابودی تمام کارهای خوبشان) مبتلا میشوند؛ در آیه ۹ درباره طائفهای از «مؤمنین» سخن گفت که از روی ستم به قتل و غارت طائفه دیگر اقدام کرده و چنان بر این تجاوز و ستمگری ادامه میدهد که بقیه مسلمانان وظیفه دارند آنان را با قاطعیت سرکوب کرده، سرجایش بنشانند؛ و در آیات ۱۱ و ۱۲ به رواج گناهانی همچون تمسخر کردن همدیگر، با القاب زشت خطاب کردن، عیبجویی، سوءظنهای گناهآلود، تجسس نابجا، و غیبت کردن در میان «الذین آمنوا» خبر داد و از آنها خواست از این کارها دست بردارند!
این گونه موارد در قرآن کریم فراوان است؛ یعنی کسانی را با تعبیر «مؤمن» خطاب قرار میدهد که اگر کسی ایمان در دلش وارد شده باشد چنین کارهایی نمیکند، و با خطابِ «یا ایها الذین آمنوا» از آنها میخواهد که از این کارها دست بردارند، کارهایی در حد ریاکاری (بقره/۲۶۴)، رباخواری (بقره/۲۷۸ و آل عمران/۱۳۰)، دوستی با کافران و کسانی که دین خدا را به بازی میگیرند (مائده/۵۷)، پذیرش ولایت دشمنان خدا و کسانی که مورد غضب خدا هستند (ممتحنه/۱و۱۳)، و حتی خیانت به خدا و رسول (انفال/۲۷) و پیروی از قدمهای شیطان (نور/۲۱).
شاید از همه واضحتر، مواخذه «الذین آمنوا» باشد بخاطر اینکه چیزهایی میگویند که بدان عمل نمیکنند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون؛ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون» (صف/۲-۳)؛ در حالی که در بسیاری از احادیث (که برخی از اینها در قسمت حدیث گذشت و بسیاری از آنها ذیل آیه بعد خواهد آمد) عمل را جزیی از ایمان شمرده شده است.
در واقع، رمز این مساله آن است که توجه کنیم که ایمان امری مشکک و ذومراتب است؛ یعنی (غیر از کافران صریح از سویی، و اولیای مقرب الهی همچون معصومان از سوی دیگر)، در مورد هر شخصی، با توجه به مرتبهای که در آن قرار دارد، بتوان گفت که وی در نسبت با عدهای دیگر از افراد، ایمان دارد، و در نسبت با عدهای دیگری، هنوز ایمان در دل او وارد نشده است.
@yekaye
💢شاید دو مثال از دو سر این طیف، مساله را بهتر معلوم سازد:
👈ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر ۳
📝نکته تخصصی: #عرب و #أعراب در قرآن کریم
میدانیم که در مجموع قوم عرب همواره یک روحیه نژادپرستانه داشته و خود را برتر از دیگران میدیده است؛ و یکی از مشکلات پیامبر ص و امامان، بویژه امیرالمؤمنین ع، غلبه بر این روحیه نژادپرستی عربی بوده است؛ روحیهای که متاسفانه هنوز در جوامع عرب مشاهده میشود.
در نکات ادبی بیان شد که غالبا بین «عربیّ» و «أعرابیّ» (که جمع آنها به ترتیب «عرب» و «أعراب» است) تفاوت میگذارند:
«عربیّ» را به عربهای شهرنشین (با فرهنگ و تمدن) و «أعرابی» را به عربهای بادیهنشین (دور از فرهنگ و تمدن) اطلاق میکنند.
🔸در قرآن کریم ماده «عرب» ۲۲ بار به کار رفته، که:
▫️یک مورد آن اصلا ربطی به زبان عربی ندارد و به معنای زنان شوهردوست است (عُرُباً أَتْراباً؛ واقعه/37)؛
▫️ ۱۰ مورد آن صرفا اشاره به عربی بودن زبان قرآن است که باز ربطی به ابعاد قومی ندارد.
▪️از ۱۱ مورد باقیمانده که ناظر به همین «عربیّ» و «أعرابیّ» است،
▫️تنها یک مورد از تعبیر «عربیّ» استفاده شده، که آن هم جایی است که خود عربها درباره خودشان اظهار نظر کردهاند: «وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ: اگر این را قرآنی به زبان عجمی قرار میدادیم قطعا میگفتند چرا آیاتش تفصیل داده نشده است: آيا این عجمی [نازل شده] است در حالی که ما عرب هستیم؟» (فصلت/۴۴) و
▫️بقیه موارد همواره از تعبیر «أعرابیّ» (البته به صورت جمع، یعنی «أعراب») استفاده شده است.
💢صرف نظر از اینکه خود همین عدم استفاده خداوند از کلمه «عربیّ» برای اشاره به این قوم میتواند نمونهای از مقابله قرآن کریم با روحیه نژادپرستی عرب باشد (زیرا آنان با این کلمه به خود افتخار میکنند و اگر کسی با کلمه «أعراب» یا «أعرابی» به آنان خطاب کند ناراحت میشوند؛ و خداوند برای اشاره به آنان هیچگاه از تعبیر «عرب» استفاده نکرده و هرجا خواسته درباره افرادی از این قوم سخن بگوید با تعبیر «أعراب» یاد کرده است)، توجه به کاربردهای قرآنی همین کلمه هم میتواند نکاتی در برداشته باشد:
▪️از این ۱۰ مورد کاربرد (که ۶ مورد از آنها در سوره توبه آمده) تنها دوبار از آنان با تعبیر مثبت یاد شده است:
▫️در سوره توبه بعد از اینکه از بهانهتراشی اعراب برای عدم شرکت در جهاد سخن گفت: «وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَ قَعَدَ الَّذينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ سَيُصيبُ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَليمٌ» (توبه/90) و آنان را دارای بالاتریم مراتب کفر و نفاق و بیخبری از احکام خداوند خواند: «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ» (توبه/97) و فرمود که برخی از اینکه در راه باطل چه هزینههایی میکنند و مرتب منتظرند که اوضاع شما مسلمانان بد شود: «وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ» (توبه/98)، صرفا یک اشاره کرد که البته در میان آنان کسانی هم هستند که ایمان آورده و در راه خدا هزینه میکنند: «وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ في رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ» (توبه/99)؛ و البته بلافاصله تکرار کرد که در میان این اعراب پیرامون شما منافقانی هست که شما از منافق بودنشان بیخبرید: «وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظيمٍ» (توبه/101).
▫️مورد دوم هم این است که در آیات پایانی همین سوره اشاره کرد که اینان و اهل مدینه نباید از دستورات پیامبر ص تخلف کنند، زیرا هر مصیبت و زحمتی که در این راه بدانها برسد خداوند برایشان عمل صالح منظور میکند: «ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ» (توبه/120).
@yekaye
👇ادامه مطلب👇