eitaa logo
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه
3.7هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
308 ویدیو
48 فایل
سایت مرکز: https://www.pasokh.org سامانه پاسخ: https://www.spasokh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
عنوان: اهل سنت و تولد امام مهدی عج 📝شبهه شماره 117 با توجه به اینکه اهل سنت هیچ مدرک معتبر و مورد تاییدی مبنی بر تولد مهدی از نسل امام حسن عسکری ع ندارد، لذا راه اثبات وجود و حیات چنین فردی براي اهل‌سنت بسته است. 🌸پاسخ 1⃣بیان عقیده شیعیان درباره دوازده امام و نام بردن از امام دوازدهم (ع) توسط ابوالحسن اشعری نشانگر این است که عقیده شیعه درباره ائمه، تولد و حیات امام زمان (ع) در آن عصر از شهرت جامعی در میان شیعیان برخوردار بوده است[1]؛ آنچنان که حتّی مخالفان شیعه هم کاملاً از این مطلب آگاهی یافته بودند. 2⃣ تعدادي زيادي از دانشمندان حقيقت‌بين اهل‌سنت، با توجه به استحكام اخبار شيعه درباره تولد امام زمان (ع)، آن را پذيرفته‌اند؛ در ميان آن‌ها کسانی هستند كه هرچند حيات فعلي و طول عمر آن حضرت را قبول نكرده‌اند، ولي اخبار تولد ايشان را پذيرفته‌اند؛ بنابر تحقيق یکی از محققان، تعداد اين افراد به 68 نفر مي‌رسد.[2] 3⃣بسیاری از عالمان اهل‌سنت علاوه بر پذیرش اخبار تولد امام مهدی، بر این واقعیت که او فرزند امام عسگری است، تصریح کرده‌اند.[3] این گروه معتقدند امام مهدی(ع)، همانکه ظهورش در آخرالزمان وعده داده شده است، کسی جز محمد بن حسن العسکری (ع) امام دوازدهم از ائمه اهل البیت (علیهم السلام) نیست و تصریحات متعددی را بیان نموده‌اند. 4⃣بی‌شک یکی از بهترین گواهانی که تولد امام مهدی (ع) را می‌تواند اثبات کند، نقل این خبر توسط متخصصان و خبرگان فن نسب‌شناسی است؛ چرا که در این زمینه علمای انساب بهتر از دیگران می‌توانند اظهار نظر کنند. در این مورد می‌توان به نسب‌شناسانی معروفی از جمله سهل بن داود بن سلیمان بخاری، معاصر دوره غیبت صغری[4]، سید عمری، نسابه مشهور قرن پنجم هجری[5]، فخر رازی شافعی، نسابه قرن پنجم هجری[6] اشاره نمود. 5⃣از هنگام تولد امام مهدی (ع) و در طول غيبت صغري، علاوه بر برخی خواص شيعيان، برخی از بزرگان اهل سنت مثل ابن عربی و شیخ حسن العراقی به سعادت ديدار آن حضرت نائل شده‌اند به عنوان مثال ابن عربی در فتوحات مکیه چندین مرتبه به این ملاقات اشاره کرده است. ✍پی نوشت: [1] غلامحسن محرمی، نگرشی تاریخی به حیات امام زمان(عج)، ص140. [2] ر.ک: آيه الله صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ج 2، ص 376. [3] سید ثامر هاشم العمیدی، در انتظار ققنوس، ترجمه مهدی علیزاده، ص 164. [4] ابی نصر بخاری، سر السلسله العلویه، ص 38و 40. [5] على بن محمد العلوى العمري، المجدي في أنساب الطالبين، ص 130. [6] فخر الدين رازي، الشجرة المباركة في أنساب الطالبية، ص 78. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951779/ 🆔@spasokh
عنوان: قرآن کریم و پرسش های حکیمانه 📝شبهه شماره 118 طرح پرسش های انکاری اگر چه خوب و مفید است اما در قرآن به صورت نادرست و ناموجهی به کار گرفته شده است، به عنوان نمونه 1. در سوره زخرف آنجا که می خواهد اعتقاد مشرکان بر زن بودن فرشتگان را نفی کند، می پرسد که آیا آنان در وقت آفرینش فرشتگان حاضر بوده اند؛ در حالی که چنین پرسشی در واقع سخن از امری محال است! 2. در سوره ملک آنجا که می‌خواهد یگانگی خدا را اثبات کند، از کافران می پرسد آیا در خلقت آسمان ها و زمین تفاوتی می بینند؛ در حالی که هم کلمات این پرسش، مبهم است و هم پرسش با توجه به هدف، لغو و بیهوده است. 🌸پاسخ 1⃣در پرسش مطرح شده در آیه 19 سوره‌ی زخرف، خداوند با این پرسش از مشرکان می‌خواهد تا دلیل حس و مشاهده را اقامه کنند و با استفهام‌انکاری، مسدودبودن راه اثبات مدعا (حس و مشاهده) را متذکر می‌شود و سبب استفهام انکاری این است که زبان خداوند در آیات قرآن، زبان عرفی و همگام با درک و فهم مخاطبان قرآن است و مفاهیمی چون مادی و مجرد در آن زمان در تلقی عامه‌ی مردم، مفهوم نبوده است؛ اگر خداوند در قالب زبان فلسفی و عقلی، جنسیت ملائکه را نفی کند، گرچه به واقع صحیح است، ولی چون از درک غالب مردم بیرون است، به مقتضای حکمت، کار صحیحی نیست![1] 2⃣در آیه‌ی 3 سوره‌ی ملک قرآن کریم با بیان دعوت به تأمل در آفرینش و پرسش از اینکه آیا انسان می‌تواند خللی در آن بیابد، در حقیقت باور به شعورمندی جهان و دانایی و توانایی خالق آن را در عقل و قلب انسان تقویت کند. پس ادعای نامفهوم‌بودن معنای «فطور» (خلل و نقصان) ادعایی غیرعالمانه است؛ زیرا معنای واژه، «تفاوت در آفرینش»، یعنی این که اجزای عالم با یکدیگر تناسب نداشته باشند؛ مانند این که بعضی از اجزا، باعث از بین‌رفتن اجزای دیگر شود و با اجزای دیگر سازگار نباشد؛[2] که این پدیده در عالم مشاهده نمی‌شود. 3⃣با نیافتن نقصان نمی‌توان به نبودن آن حکم کرد؛ ولی در عین حال نمی‌توان به بودن آن هم حکم کرد؛ زیرا دلیل وجود ندارد؛ نکته‌ی مهم این است که سخن قرآن مبنی بر نبود خلل و نقصان در نظام آفرینش، معطوف به عدم امکان وجود چنین نقصانی است؛ یعنی سخن قرآن این است که اساساً چنین اختلافی در نظام آفرینش به دلیل یگانگی خلقت و تدبیر رب یگانه‌ی آن امکان پذیر نیست.[3] ✍پی نوشت: [1]نکونام، جعفر، در آمدی بر معناشناسی قرآن، اصول الدین، 73. [2]زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتب العربی، سال چاپ 1407 ق، ج4، ص 577. [3]طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، سال چاپ 1417 ق، ج14، ص 267. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951780/ 🆔@spasokh
عنوان: ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر 📝شبهه شماره 119 چرا پس از فتح خرمشهر با وجود توقف جنگ از سوی عراق و پیشنهادهای صلح، ایران تا 27 تیرماه سال 67 قطعنامه را نپذیرفته و به جنگ ادامه داد؟ 🌸پاسخ 1⃣صلح مجموعه‌اي از آتش‌بس، عقب‌نشيني، تعيين متجاوز، تأمين خسارتهاي وارده، تضمین عدم تعرض مجدد و... است كه در آن زمان، چنین پیشنهاد جامعی صورت نگرفته و شوراي امنيت و ديگران،‌ تنها آتش بس به معنای حالت نه جنگ، نه صلح را توصيه مي‌كردند که اگر ایران می پذیرفت، جنگ تا سالهای متمادی طول می کشید. 2⃣با وجود خروج عراق از خرمشهر، مناطق مهمی همچون شلمچه، طلائيه، فكّه، قصر شيرين، سومار، نفت شهر و مهران يا در تيررس مستقيم دشمن و يا عملاً در اشغال آنها بوده و امكان آزادسازي آنها که بالغ بر پنج هزار كيلومتر مربع از خاك ايران بود، از طریق آتش بس و مذاكره غير معقول و ناممكن به نظر مي‌رسيد. 3⃣در آن مقطع هيچ يك از مجامع بين‌المللي حاضر نشدند تا صدام و حزب بعث را محكوم نموده و آنان را به عنوان متجاوز معرفي نمايند و صدام هم اعلام می کرد که صرفا اندکی نیروهایش را عقب کشیده است و در نتیجه جز با ادامه جنگ و ورود در خاک عراق بر اساس اصل متعارف نظامي «تعقيب دشمن»، هیچ تضمینی برای حمله مجدد صدام وجود نداشت. 4⃣در پيشنهادهاي آتش‌بس پس از فتح خرمشهر و نيز در قطعنامه‌هاي شوراي امنيت هيچ راهكاري براي پرداخت غرامت و جبران خسارات جنگ پيش‌بيني نشده بود و پیشنهادهایی همچون تشکیل صندوق مشترک جهت تامین پول و تقسیم آن میان دو کشور، به لحاظ حقوقی مبتنی بر پذیرش مقصر بودن ایران و عراق در جنگ بود در حالی که صرفا عراق، متجاوز بود. ✅در پايان جنگ، مجامع بين‌المللي با مشاهدة قدرت رزمندگان اسلام در «فاو» تصميم قطعي به خاتمه جنگ به هر شكل ممكن گرفتند. از اينرو قطعنامة 598 را به نحوي تدوين كردند كه در برگيرندة برخي از خواسته‌هاي مشروع ايران بود و ايران اسلامي نيز با در نظر گرفتن اوضاع و شرايط منافع كشور، قطعنامه را پذيرفت. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951781/ 🆔@spasokh
عنوان: تعارض روایات سنّ امام زمان عج 📝 شبهه شماره 120 در میان برخی از روایات مربوط به ظهور امام زمان ع و سنّ ایشان در هنگام ظهور، دو نمونه تعارض درون متنی دیده می شود.1. در یکی از این روایات، هم آمده ایشان به صورت مردی جوان ظهور می کنند و هم پشت سرش آمده که سبحان الله مگر این امر دانسته می شود و دست خداست.2. در روایتی دیگر آمده حضرت به صورت جوانی چهل ساله ظاهر می شوند در حالی که بین سن جوانی و چهل سالگی اختلاف است. پاسخ در باب روایات مربوط به سن امام زمان علیه السلام در زمان ظهور اختلافی نیست زیرا در روایت اول به جوان بودن حضرت در زمان ظهور تاکید شده پس از آن امام مشخصات دقیق ظاهری حضرت را به خدا واگذار کردند.[1] در روایت دوم هم مشکلی وجود ندارد چراکه اطلاق لفظ جوان بر یک شخص حدودا چهل ساله در نزد عرف هیچ منعی ندارد و می توان چهل سالگی را سرحد کمال جسمی و روحی جوانی قلمداد کرد.[2] [1]شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، دوم، 1395ق، ج2، ص652. [2]مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، الوفاء، 1404ق، ج51، ص218. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951782/ 🆔 @spasokh
عنوان: تفاوت مالکیت انسان در دنیا با قیامت و خطا ناپذیری قرآن کریم 📝شبهه شماره 121 گزاره های خبری یا عام است، یا خاص است؛ و یا در ظاهر عام است اما به واسطه گزاره دیگری، برخی از افراد موضوع از دایره عنوان عام خارج می‌شوند، حال اگر مقصود از یک واژه عام برخی از مصادیق آن باشد و گوینده با کلام دیگری آن را روشن نکند، حکمت و عقلانیت او زیر سوال می‌رود. در قرآن گزاره‌های عامی داریم که در واقع عام نیست اما هیچ گزاره توضیحی برای رفع این ابهام بیان نشده و این خود نشانه این است که قرآن کلام خدا نیست. مثلا در سوره نجم آمده است: و اینکه نیست برای انسان جز آنچه سعی می کند.[1] مسلما همه دارایی های انسان از تلاش او به دست نمی آید، بلکه برخی از دارایی هایش محصول تلاش اوست اما در اینجا به صورت کلی همه دستاوردهای انسان را نتیجه تلاش او دانسته و این یک غلط فاحش است. 🌸پاسخ 1⃣در تفسیر آیات می‌بایست به آیه‌های قبل و بعد و نیز آیات هم محتوی توجه شود تا معنای دقیق آیات روشن شود. برخی از افراد بدون توجه به این آیات، آیه 39 سوره نجم را به امور دنیایی تفسیر کرده و این تصور برایشان ایجاد شده است که این آیه به طور عام می‌گوید هر کس مالک تلاش خود است. 2⃣آیه نمی‌گوید که انسان فقط مالک تلاش‌های خود در این دنیاست تا گفته شود که مثلا انسان مالک اموال پدرش نیز می‌شود در حالی که برای بدست آوردنش تلاشی نکرده است؛ بلکه آیه درباره قیامت است که قرآن به صراحت می‌گوید هر کس به اندازه سعی و تلاش خود در اعمالش پاداش یا مجازات می‌شود و به خاطر گناه دیگران مجازات نخواهد شد.[2] در نتیجه آیه 9 سوره نجم مربوط به دنیا نیست تا شبهه شود که چرا تخصیص نخورده است و بلکه مربوط به قیامت می‌باشد. خدای متعال هیچ کس را به خاطر گناه دیگری عذاب نمی‌کند و بلکه در قیامت هر کس نتیجه سعی و تلاش خود در دنیا را خواهد دید و این قابل تخصیص نیست. ✍پی نوشت: [1]. «أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» (نجم/ 39). [2]. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ اول، 1374ش، ج22، ص554. طباطبايى، محمد حسين، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوى همدانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1374ش، ج19، ص76. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951783/ 🆔@spasokh
عنوان: اسلام عامل انحطاط یا پیشرفت 📝شبهه شماره 122 🌸اعتقاد و ایمان مردم در کشورهای اسلامی به صورت ناآگاهانه و از روی اجبار روانی و فرهنگی است. در این جوامع ساز و کارهای روانشناختی و جامعه شناختی، گرایش مردم به دین را موجب می‌شود نه انتخاب آگاهانه؛ زیرا با همه موهومات و خرافاتی که در متن قرآن وجود دارد، همچنان نسل‌های پی در پی به آن ایمان آورده و به آن چونان کتابی علمی و تمدن ساز می‌نگرند. پاسخ 1⃣در دنیا هیچ جامعه‌ای را نمی‌توان نشان داد که به نحوی به یک دین و مکتبی وابسته نباشد. حتی بی‌دینان نیز برای خود راه و روش خاصی هرچند در قالب بی‌خدایی، دارند. ممکن است آموزه‌های برخی ادیان از خرافات و اساطیر نامعقول متأثر بوده و باعث انحطاط علمی و فرهنگی در جامعه خود باشد اما این مطلب در مورد همه ادیان از جمله دین اسلام کلیت ندارد. 2⃣روش عقلایی در جامعه بشری اعم از دین‌داران و بی‌دینان این است که فرزندانشان را با آنچه از آن پیروی می‌کنند آشنا کرده و آنان را معتقد به آموزه‌های آن به بار بیاورند؛ زیرا طبع مسئله اقتضا می‌کند، هر جامعه و هر فردی کودکان و فرزندانشان را با دین حاکم بر جامعه و فرهنگ برخاسته از آن آشنا کنند و حال آنکه محتوای اسلام معقول و مطابق با ارزش‌های انسانی است. 3⃣چگونه قرآن عاری از عنصر علمی و تمدنی تلقی شده است درحالی‌که موریس بوکای در کتاب «مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم» بیان کرده که در قرآن کریم راجع به موضوع‌های بسیار متفاوت ایده‌های وجود دارد که قرن‌ها بعد ثابت خواهد شد که بادانش نو موافقت دارد و این ایده‌ها نمی‌تواند تقریر بشری آن زمان باشد. [1] 4⃣اگر امروز کشورهای اسلامی نتوانسته اند مانند گذشته در حوزه‌های مختلف پیشرفتی داشته باشند عوامل خاصی خارج از دین اسلام دارد و دین اسلام در عقب‌افتادگی کشورهای اسلامی هیچ نقشی ندارد چه اینکه آموزه‌های دین مبین اسلام تأکید بر پیشرفت و شکوفایی علمی، بهداشتی و امثال این امور هم داشته است که در آموزه‌ها و تعالیم سایر مکاتب و ادیان هیچ اثری از این‌گونه دستورات وجود ندارد. ✍پی نوشت: [1]موریس بوکای، مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم ، ترجمه: ذبیح الله دبیر، تهران، دفتر نشر فرهنگی ، چ13، 1388ش، ص172. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951784/ 🆔@spasokh
عنوان: ساخت حسینیه توسط شیعیان در راستا یا تقابل با مسجد 📝شبهه شماره 123 متأسفانه شيعيان به جای روی آوردن به مساجد که مكاني ساده و مخصوص عبادت در اسلام بود، همچون صوفیه که خانقاه ساختند، به ساختن حسینیه، زینبیه و بارگاه برای پیشوایان شان روی آوردند؛ چنين به نظر مي رسد كه ابتدا خانقاه در برابر مسجد ساخته شد وگفتند مسجد جاي اهل ظاهر و خانقاه جلوس اهل باطن است به مرور زمان تكيه، حسينه، زينبيه، هيئتهاي ابوالفضل، حسين و ...پديد مي آيد و همه اينها در مقابل مكان ساخته شده توسط پیامبر ص يعني مسجد بود! پاسخ 1⃣شیعیان همانند سائر فرق اسلامی، اهمیت فوق العاده برای مساجد قائل بوده و از نظر فقهی، مساجد را برترین مکان برای عبادت میدانند؛ امّا حسينيه و... با هدف خاصي براي احترام به مسجد بعضاً در كنار آن ساخته مي‌شود. آن هم براي عزاداري سالار شهيدان و برگزاری محافل دینی كه در منابع اسلامي شديدا به آن توصيه شده است. ⚠️نکته ای که بر هیچ انسان منصفی پوشیده نیست اینست که در تمام عتبات مقدسه انبیا و ائمه اطهار از جمله در قم و مشهد، به جز رواق محل دفن، بقیه ساحات، مسجد و به این نام ساخته شده اند و نمازهای جماعت هم در مساجدی که در حوالی و اطراف عتبات هستند برگزار می گردند؛ و این نیست مگر به خاطر اهمیت مسجد در میان شیعیان و احترام فوق العاده که آنها به مسجد دارند. 2⃣حسينيه، زینبیه، مهدیه و... جايي است كه براي اقامه محافل مذهبی مانند سوگواري اباعبدالله الحسين و برگزاری دیگر مجالس دینی، ساخته مي‌شود. اینگونه اماکن كه در شهرهاي مختلف مذهبي بنا می گردد، اغلب علاوه بر تجمع هیئتهای مذهبی و تشکیل محافل دینی، حالت زائرسرا و مسافرخانه‌اي را دارد كه زائران از آن استفاده ميكنند و جنبه تسهیلاتی دارد. 3⃣از عمده علل روي آوردن شيعه به «حسينيه و...» در طول تاریخ،آن است كه مساجد، أغلب در اختيار حكومت‌هايي بوده كه براي تشيع و مراسم ديني شيعه، محدوديت ايجاد مي‌كردند. همچنین از ديگر علل ايجاد اینگونه اماکن در ميان شيعيان اين است كه رفتن در مساجد براي زنها در ايام عادت ماهانه جايز نيست چنانکه افراد ديگر نيز محدوديت دارند، از این روی ايجاد حسينيه به جهت احترام به مساجد مي‌باشد نه در جهت تضعيف آنها. 4⃣خانقاه محلي است كه درويشان در آن تجمع كرده و آداب و رسوم تصوّف را اجرا مي‌نمايند. از آنجا كه «خانقاه» به قصد جايگاه عبادت و براي كمرنگ نمودن حضور مسلمين در مسجد به وجود آمده و در هيچ يك از منابع اسلامي به آن اشاره نگرديده و در زمان رسول خدا و ائمه نيز چيزي به نام «خانقاه» وجود نداشته است، از این روی ساخت خانقاه از جمله بدعت‌هايي است كه تصوّف در دين به وجود آورده‌اند فلذا مراجع دینی شيعه حضور در خانقاه را ولو به قصد اجراي مراسم مذهبي جايز نمي‌دانند. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951785/ 🆔@spasokh
عنوان: تناقض در قرآن 📝شبهه شماره 124 وجود رسولاني مثل اسماعيل، صالح و هود كه همه براي امت عرب فرستاده شدند و خدا در آیه 89 سوره انعام تصریح کرده است كه اسماعيل كتاب آسماني داشته؛ در تناقض مستقيم با آيه 44/ سبا و 21/ زخرف است كه مي گويد قبل از محمد براي امت عرب پيامبري از جانب خدا نيامده و اعراب تا زمان محمد هيچ كتاب آسماني دريافت نكرده¬اند؟! 🌸پاسخ 1⃣آیات 44/ سباء و 21/ زخرف که می گویند ما بر آنان کتابی نازل نکردیم، منظورش کفار و مشرکین قریش و عصر پیامبر ص است نه کل عرب و آیه 89/ انعام ناظر به اين است كه خداوند به همه انبيا از جمله حضرت اسماعیل، هود و ...كتاب و حكم و نبوت داده است و این دو ارتباطی به هم ندارد تا تناقضی داشته باشد. 2⃣ظاهر جمله اتیناهم در آیه «أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ... »[انعام/89] اين است كه خداوند به همه انبيا از جمله حضرت اسماعیل، هود و...كتاب و حكم و نبوت داده و ليكن اين از باب توصيف مجموع است به وصف مجموع، و منافات ندارد كه بعضى از اين مجموع بعضى از آن اوصاف را نداشته باشد، زيرا كتاب به برخى از انبيا مانند نوح، ابراهيم، موسى و عيسى داده شده است. اما تردیدی نیست که برای همه امتها چه عرب و چه غیر عرب پیش از اسلام، پیامبران و هادیان آسمانی فرستاده شده اند؛ خدا می¬فرماید: ما تو را فرستاديم، تا بشير و نذير باشى، و اين كار ما كارى نوظهور نيست، براى اينكه هيچ امتى از امم گذشته نيست، مگر آنكه نذيرى در آنها بوده و گذشته، و اين فرستادن بشير و نذير از سنتهاى جارى خدا است، كه همواره در خلقتش جريان دارد.[ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص51] پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951786/ 🆔@spasokh
عنوان: هاوکینگ و مبدا جهان 📝شبهه شماره 125 هاوکینگ معتقد است خلقت جهان به‌صورت خودبخودی است و هر امر خود به خودی نیازی به فاعل و یا آفریننده ندارد. پس این جهان فاعل و یا آفریننده‌ای ندارد. 🌸پاسخ 1⃣علوم بشری به دو دسته تجریدی و تجربی و یا به عبارت دیگر به مادی و معنوی تقسیم می‌گردد. حیطه‌ی علوم تجربی، استخراج قوانین حاکم بر پدیده‌های مادی یا محسوس و احکام آن‌هاست؛ در مقابل علم تجربی، علوم تجریدی قرار دارد که واقعیات را از حیث اصل وجود و نه احکام خاص آن‌ها، مورد بررسی قرار می‌دهد. هاوکینگ به عنوان یک دانشمند تجربی می‌تواند در حیطه‌ی علوم تجربی اظهار نظر کند، اما اگر نظریات وی داخل در علوم تجریدی و از جملۀ آن‌ها، فلسفه باشد، برای درستی آن به بررسی فلسفی مطلب مورد نظر نیاز است. این در حالی است که در فلسفه ثابت شده است که عدم، نمی‌تواند اعطا کننده وجود باشد. 2⃣علل مؤثر در عالم، تنها علل مادی نیستند، بلکه سنخ دیگری از علل وجود دارد که از جنس ماده نیست. کاملاً منطقی است که در کنار این علل قریب یک سری علت‌های بعید هم وجود داشته باشد. بنابر این حالت کاملاً تحمل‌پذیر و منطقی است که خداوند شرایط را برای وقوع انفجار بزرگ و شکل‌گیری کهکشان‌ها بر اساس آن فراهم کرده باشد. در میان روایات نیز تصریح شده منشاء عالم ماده، امری غیرمادی است و نظر هاوکینگ مبنی بر به وجود آمدن جهان مادی از غیرماده می‌تواند تا حدودی شبیه به روایات حضرات معصومین (علیهم‌السلام) باشد. 3⃣هاوکنیگ باید مشخص کند که ماده اولیه‌ای که موجب انفجار بزرگ شده است از کجا پدید آمده است. اگر بگوید خود به خود که لازمه آن دور است واگر چیز دیگری را معرفی کند یا مادی و حادث است یا فرامادی و قدیم، در صورت اول در تسلسل گرفتار می‌شود و در صورت دوم مدعای اولیه خود را نقض کرده است! 4⃣خود این سخن که خلقت جهان خود به خود است اول بحث است و باید توسط هاوکینگ اثبات شود. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951787/ 🆔@spasokh
عنوان: قرباني شیعیان براي خدا یا خیر خدا 📝شبهه شماره 126 قرباني فقط براي خداوند است، اما شيعه به نام غير خدا قرباني ميکند! 🌸پاسخ به نظر شيعه، قرباني بايد به قصدتقرب به خداوند انجام شود. منتهي مصاديق چنين قصد قربتي متفاوت است. گاه شخص قرباني را به قصد قربت و امتثال امر الهي انجام داده، چنانكه فرد حاجي در مني گوسفندي را قرباني مي كند. و گاه قرباني به قصد قربت انجام و ثواب اين عمل به روح امام يا حضرت ابوالفضل، هديه مي شود. منشأ اشتباه وهابيت و متهم نمودن نوع دوم به شرك, اشتباه و مغالطه در فهم معناي لامي است كه در عبارت نذر آورده شده مي باشد. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951788/ 🆔@spasokh
عنوان: اسلام و احکام مبتنی بر هلال ماه 📝 شبهه شماره 127 اسلام احکامش را بر پایه ماههای قمری و دیدن هلال ماه تنظیم کرده چون در حجاز هوای ابری و برفی نبوده است و این احکام در مناطق دیگر دنیا قابل اجرا نیست. پاسخ 1⃣ چگونه ممکن است بگوییم قرآن از هوای ابری بی¬خبر بوده است در حالیکه بارها در این کتاب از ابر و باران سخن گفته شده است: «او کسي است که برق را به شما نشان مي‌دهد، که هم مايه ترس است و هم مايه اميد؛ و ابرهاي سنگين ‌بار ايجاد مي‌کند»[رعد/12] «ما بادها را براي بارور ساختن (ابرها و گياهان) فرستاديم؛ و از آسمان آبي نازل کرديم، و شما را با آن سيراب ساختيم؛ در حالي که شما توانايي حفظ و نگهداري آن را نداشتيد.»[حجر/22] 2⃣در حجاز نیز هوای ابری و بارانی وجود دارد و به همین دلیل روایاتی برای بیان وظیفه در صورت عدم رؤیت هلال وارد شده است و گفته¬اند در این وضعیت باید ماه را سی روز به حساب آورد و در مورد تعیین وقت نماز باید صبر کرد تا گمان به داخل¬شدن وقت نماز پیدا شود. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951789/ 🆔 @spasokh
عنوان: معنای مولی در حدیث غدیر 📝شبهه شماره 128 كلمه «مولي» در حديث غدير به معناي «دوست داشتن» است؛ زيرا عده اي از صحابه با امام علي كدورت داشتند؛ در نتيجه پيامبر مردم را جمع كرده و اعلام نمود: «هر كسی من دوست اويم، علي هم دوست اوست». 🌺پاسخ 1️⃣ معنايي كه از كلمه «مولي» بدون قرینه متبادر مي شود همان سرپرستي است خصوصا زمانی که به افراد اضافه شود مانند مولای طفل؛ 2️⃣ صحابه اي كه در غدير خم حضور داشته و سخنان پيامبر را شنيده اند، همگي از اين حديث معناي سرپرستي و اولي در تصرف و امامت را فهميده اند. [احمدبن حنبل، مسند احمد، ج38، ص543، ح23563] 3️⃣ پيامبر اسلام چندین هزار نفر را جمع كرده و در ابتدا از آنان اقرار به اولويت و سرپرستي خود نسبت به ديگران را گرفت و بلافاصله سرپرستي و اولويت داشتن حضرت علي را بيان نمود؛ این کار با اعلام دوستی نمی سازد. به عبارتی پيامبر اكرم در صدر حديث فرمودند: «آيا من سزاوار بر شما از خود شما نيستم؟» همگي گفتند: آري؛ آن گاه فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه». [حاكم نيشابوري، مستدرك علي الصحيحين، ج3، ص119] 4️⃣ قبل از اينكه پيامبر جمله «من كنت مولاه...» را بگويد، ترس از تكذيب اين گفتار از سوي مخاطبان را داشت [سيوطي، الدر المنثور، ج3، ص117]، بعد از آن كه اين گفتار را به مردم بيان نمود، آيه نازل شد كه امروز دين كامل شد. [خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج9، ص221] در حالی که اعلام دوستی با علی ع، نه ترس از تکذیب شدن داشت و نه ارتباطی با کامل شدن دین داشت. 5️⃣برخي از علماي اهل سنت مانند: «سبط بن جوزي و گنجي شافعي» اذعان نموده اند كه «مولي» در حديث غدير به معناي «اولويت» و « سرپرستي» است؛ بسياري از علماي اهل لغت تصريح نموده‌اند كه «مولي» به معناي« اولي» نیز آمده است: [محمد سائب كلبي، فراء و زجاج، ابو عبيده.] 6️⃣طبق نقل های روایی اهل سنت، ابوبكر و عمر نیز در معرفی خود به عنوان خلیفه، خود را «ولي رسول خدا» مي دانستند.[نيشابوري، صحيح مسلم، ج3، ص1377]، چنانکه در نقل های دیگر ابوبكر خود را «ولي امر مسلمين» مي دانست. [بلاذري، انساب الاشراف، ج1، ص590] 7️⃣ در برخي روايات كلمه بعدي آمده است. «من كنت مولاه فانّ عليا بعدي مولاه...»؛ [ابن عساكر، تاريخ دمشق، ج42، ص220] اگر پيامبر از كلمه مولي اراده محبت كرده بود، وجهي براي ذكر كلمه «بعدي» وجود نداشت؛ چنانكه پيامبر بارها به امام علي فرمودند« إِنَّ عَلِيًّا مِنِّي، وَأَنَا مِنْهُ، وَهُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي» . پاسخ کامل: http://www..pasokh.org/fa/telegram/View/951790/ 🆔 @spasokh
عنوان: امام علی(ع) و سوزاندن مرتدها 📝شبهه شماره 129 از ابن عباس روايت است كه به ايشان، اطلاع دادند كه على ع عده اى انسان(مرتد) را سوزانده است. ابن عباس گفت: اگر من بجاى او مى‌بودم، آنها را نمى‌سوزاندم. زيرا نبى‌اكرم فرمود: ” مردم را با عذاب خدا (آتش) عذاب ندهيد.”بلكه آنها را مى‌كشتم همانطور كه پیامبر فرمود: “هركس دينش را تغيير داد او را بكشيد.” [مختصر صحيح بخارى، باب٧٠، ص٦٤٩ ] بعد مسلمانان ژست حق به جانب مي‌گيرند و مي گويند داعش مسلمان نيست. مگر مسلمان آدم را مي‌سوزاند؟! ... 🌺پاسخ آنچه در مورد سوزاندن افراد توسط پیشوایان مسلمین نقل شده است باید به دقت بررسی شود چون این عمل را نمی توان با اسناد ضعیف به کسی نسبت داد مخصوصا کسانی که مهربان ترین انسانها بوده اند و صدها روایت تاریخی صحیح، این مسئله را اثبات می کند. یکی از راویان این حدیث عکرمه است که به اقرار علمای اهل سنت فردی دروغگو بوده است: جریر بن عبدالحمید از یزیدبن ابی زیاد نقل می کند که روزی به دیدار علی بن عبدالله بن عباس رفتم و عکرمه را دیدم که بر درب نخلستان بسته شده بود، پرسیدم: چرا عکرمه را بسته ای؟ گفت: او بر پدرم دروغ می بندد. [1] قضیه دروغ بستن عکرمه بر ابن عباس بین خواص مشهور بود تا جائی که ضرب المثل شده بود کما اینکه یحیی بن بکا می گوید از ابن عمر شنیدم که به نافع می گفت: از خدا بترس و بر من دروغ نبند همان گونه که عکرمه بر ابن عباس دروغ می بست. [2] گفته شده که عکرمه بر رأی خوارج بوده است به همین خاطر امام مالک و مسلم از او روایتی نقل نکرده اند. [3] قاسم به عثمان بن مرة گفت: ای برادر! عکرمه انسان دروغگوئی است. صبح یک حدیثی را نقل می کند و غروب از حدیث خود بر می گردد. [4] با توجه به این توضیحات این نقل نمی تواند به عنوان سند قابل اعتماد محسوب شود. 📚 پی نوشت: [1]. إبن حجر، تهذيب التهذيب، ج7، ص238 و ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج5، ص23. [2]. همان، ج7، ص237. [3]. أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي، تذکرة الحفاظ، ج1، ص74. [4]. أبی محمد القضاعی الکلبی، تهذیب الکمال، ج20، ص286 پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951792/ 🆔@spasokh
عنوان: ممنوعیت تقلید بر اساس آیه 36 سوره اسراء 📝 شبهه شماره 130 با توجه به مفهوم کلمه "لاتقف" در اسراء/36 که میفرماید: «لا تَقفُ مالَيسَ لَكَ بِهِ علمٌ؛ هرگز از آنچه به آن علم نداري پیروي مكن.» باید گفت که پیروی از مراجع دینی امری ناپسند و مورد نهی خداوند است. مفهوم لغوي كلمه "قفوا" در هشدار "لاتقفُ"، يعني ندانسته پيرو كسي يا چيزي شدن که در شريعت الهی ممنوع بوده وعقاب اخروی را در پی خواهد داشت. این کار به دلیل عدم استفاده ازاستعدادهای خدادادی وهمچنین عدم مراجعه به قرآن است. پاسخ 1⃣ تقلید به دو نوع پسندیده و ناپسند تقسیم میشود. نوع اول: پیروی جاهِل از عالِم، مانند تقلید از مراجع دینی که مورد تاکید آیات و روایات بوده و نزد عقلا نیز امری ممدوح است. نوع دوم: پیروی جاهل از جاهل، عالم از جاهل که مورد مذمت قرآن، سنت و عقلا است. درآیه 36/ اسراء، فقط تقلید کورکورانه مورد مذمت قرار گرفته است. [1] 2⃣ زندگانی هر انسان دارای محدودیت های مختلفی است که تخصص در همه علوم مورد نیاز را ، برای او غیر مقدور می سازد. پیروی ازمجتهدین و فقهاء نه تنها امری ناپسند نیست بلکه نشان از درک واقعیات مورد تاکید در قرآن، سنت و مورد اتفاق همه عقلا دارد و راهی است برای اطمینان از صحت انجام تکالیف الهی. 3⃣ باتوجه به تفسیرآیه نفر (توبه/122) و این نکته که اجتهاد در فقه و استنباط و استخراج احکام شرعی از منابع دینی (قرآن و سنت)، مستلزم تحمل سالها سختی، تلاش مستمر و یادگیری چندین رشته تخصصی از قبیل ادبیات عرب،منطق، فقه،اصول،رجال،درایه،حدیث و تفسیر در حد مطلوبی میباشد، مسلما عده ای اندک میتوانند مجتهد شوند. لذا رجوع افراد عادی به قرآن و سنت بدون طی کردن مراتب علمی فوق، نتیجه ای جز برداشتهای نادرست از قرآن و روایات را در پی نخواهد داشت. 4⃣ در برخی روایات [2] و [3] نیز امام برای دریافت مسائل شرعی، مردم را به مراجعه به مجتهد رهنمون می سازد. ✍پی نوشت: [1]طباطبايى، ترجمه الميزان، ج13، ص127. [2]عاملى، حرّ‌، وسائل الشیعه،ج27 ،ص 146،ح33442. [3]سید رضی، نهج البلاغه، نامه شماره 67. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951793/ @spasokh
عنوان: شیعه و اتهام بدعت گذاری در دین 📝 شبهه شماره 131 شيعه عبارتست از نسخه وارونه «دين اسلام»، چرا که با اقداماتی مرتکب انحراف و شرک و کفر شده اند از جمله دشمني با تمام اصحاب پيامبر، ايجاد اصلي به نام واسطه وتوسل به غیرخدا، ايجاد قانون زناي شرعي به نام «صيغه جنسي»، ايجاد دستورات ابداعي ومخالف اصول فقهي در وضو ونقض اصل طهارت بعنوان هدف از وضو و ايجاد اعمال جديدي بعنوان عبادت مانند زيارت قبور و غیره. پاسخ 1⃣ شیعه هیچگاه با هیچ یک از صحابه دشمنی شخصی ندارد بلکه صرفا معتقد است که صحابه بودن به تنهایی معیار ارزشگذاری نمیباشد بلکه باید هر یک از صحابه را منطبق با معیارهای اسلامی مورد سنجش قرار داد. در واقع، آنچه مهم است، تقوای الهی است نه صحابه بودن. 2⃣ توسل یک اصل دینی است که خداوند در قرآن ما را به آن امر کرده است.[مائده/35] و اگر در مواردی توسل را نهی میکند از این جهت است که شخص مورد توسل ماذون از جانب خداوند نیست و یا قدرت بر انجام آن کار ندارد و غیره. آری گاهی در قرآن، خداوند شفاعت دیگران را نفی میکند[سجده/4] اما در آیات دیگر خاطرنشان میسازد که شفاعت دیگران نیز امری ممکن است و وابسته به اذن خداوند است[بقره/255] . بر همین اساس، امامان شیعه ع نیز با توسل مخالفت نکرده اند. 3⃣ شیعیان معتقدند همانطور که قول رسول الله ص لازم الاتباع است، قول امامان ع نیز چنین است. این مطلب مستند به قرآن و روایات است[نساء/54]. به باور شیعیان، علی ع و اوصیای او، مصداق آیه اولی الامر هستند[ر.ک: بحرانی،غایه المرام،ج2،ص15-23.] که اطاعت از آنها همچون اطاعت از پیامبر ص واجب شمرده شده است. بر همین اساس، شیعیان مستند به قول امامان ع به لزوم وضو به شیوه خاص و جواز صیغه موقت، حکم میکنند. لازم به ذکر است که قول امامان ع در تقابل با قول قرآن و سنت نبوی نیست بلکه تفسیر آن است. مثلا آیه 6 مائده، شستن دست را به صورت مطلق بیان میکند که هم میتواند از بالا به پایین باشد و هم از پایین به بالا. اما امامان شیعه ع در تفسیر آیه میگویند که وضوی صحیح، از بالا به پایین است. یا امامان ع در توضیح آیه 24 نساء که به صورت مطلق است، بیان میکنند که این آیه در مورد صیغه موقت است، البته اهل تسنن نیز معتقدند که قرآن و سنت نبوی نیز متعه و صیغه موقت را حلال دانستند اما برخی از آنها معتقدند که این امر بعدا نسخ شده و ممنوع گشته است.[فخرالدين رازى، مفاتيح الغيب، ج10، ص33-45]. 4⃣ اما درباره زیارت قبور خداوند پیامبر را از نماز گزاردن بر کافران و حضور بر قبور آنان نهی نموده است.[توبه/84]، به گفته مفسران نهی از این دو امر، مطلوب بودن آن را نسبت به مؤمنان میرساند[علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج9، صص486-487.]. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951794/ @spasokh
عنوان: امکان فلسفه اسلامی و تلاش فکری در اسلام 📝شبهه شماره 132 🌸 تبعیت مطلق از الله در اسلام، بزرگ ترین مانع فلسفیدن و تلاش های فکری است. چیزی که در سنت تاریخی ما به نام فلسفه اسلامی وجود دارد، چیزی جز فلسفه یونان نیست که رنگ و آبی شرقی و تا حدی اسلامی به خود گرفته است و گرنه کسی که بخواهد به اسلام وفادار بماند نمی تواند فیلسوفی کند. تلاش فکری و فلسفیدن مستلزم رهایی از قیودات فکر دینی است. پاسخ [1]. انسان در زندگی خود ضرورتا فیلسوفانه عمل می کند و هرگز نمی تواند از فلسفیدن رها شود. هرکس هر مبنا و هر عقیده ای را در زندگی بپذیرد بر اساس استدلالی پیدا یا پنهان پذیرفته است. از این رو با پذیرش مبانی فکری در ساحت هستی شناسی و معرفت شناسی ضرورتا در مسیر خاصی قدم می گذارد. پذیرش مبنا یا مبانی دیگر راه دیگری را برای او رقم می زند. از این رو انسانی که در هستی شناسی به وجود ماوراء طبیعت معتقد می شود و ساحت های عمیق تری را برای معرفت شناسی باور می کند ضرورتا به شناخت ها و آموزه هایی می رسد که متفاوت و یا متضاد با کسی است که این مبانی را نپذیرفته است. بر این اساس کسی که بخواهد صرفا خود فلسفیدن مداوم را بدون رسیدن به مبانی ای اساسی و دائمی فضیلت بشمارد یا باید به شکاکیت مداوم و یا آنارشیسم فکری و معرفتی رأی دهد. به علاوه شکاکیت و آنارشیسم هم فرد را در تعینی متناسب با خود قرار می دهند که بودن در آن، جز با پذیرش مبانی شکاکیت و آنارشیسم ممکن نیست. در نتیجه هیچ کس نمی تواند دیگری را به نفلسفیدن متهم کند بلکه تنها می¬تواند در مقدمات فکری و نتائج فلسفیدن او خدشه وارد کند! 2⃣ اعتقاد به خدا و باور به پیامبری محمد ص یک مبنای فلسفی است که فرد معتقد را در تعینی ویژه وارد می کند و فرد نمی تواند این دو مبنا را بپذیرد و باز هم در مبانی و آموزه های برآمده از این دو باور بنیادین به فلسفه دیگری پرداخته و به شناختی متفاوت یا متضاد یا متناقض با آن دو برسد و اسم کار خود را فلسفیدن بگذارد! 3⃣ هرچند فلسفه رایج اسلامی ( یا مسلمانان) زاییدۀ فلسفه یونانی است ولی فلسفه اسلامی به علت رشد و تحولِ مبتنی بر آموزه های اسلامی و با قدرت فکریِ مسلمانان، با فلسفه یونانی بسیار تفاوت دارد و از شکوفایی خاصی برخوردار است. 4⃣ در اسلام میزان عقل انسان است و فراوان بر تعقل و تفکر تاکید شده (بیش از 300 بار در قرآن به تعقل و تفکر و تدبر و... اشاره شده) و پیروی از قرآن و شریعت با عقل امکان پذیر است. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951795/ 🆔 @spasokh
عنوان: تناقض در قرآن بر اساس تعداد شرق و غرب 📝شبهه شماره 133 از موارد تناقض در قرآن این است که یک بار از يك شرق و يك غرب (شعراء/ 28)، یاد می کند، بار دیگر از دو شرق و دو غرب (الرحمن/ 17) و در آیه ای دیگر به وجود چندين شرق و چندين غرب (معارج/40) اشاره می کند. 🌸پاسخ 1⃣ هر یك از تعابیر قرآن در باره مشرق و مغرب که به صورت مفرد(بقره/115)، تثنیه(الرحمن/17) و جمع(معارج/40) آمده، اشاره به نكتهای است و آن اینكه خورشید، هر روز از نقطه‌ تازهای طلوع و در نقطه‌ تازهای غروب میكند؛ بنابراین به تعداد روزهای سال، مشرق و مغرب داریم. از سوی دیگر، در میان همه‌ مشرقها و مغربها، دو مشرق و دو مغرب ممتاز است كه یكی در آغاز تابستان، یعنی حداكثر اوج خورشید در مدار شمالی و یكی در آغاز زمستان یعنی حداقل پایین آمدن خورشید در مدار جنوبی است (كه از یكی تعبیر به مدار رأس سرطان و از دیگری تعبیر به مدار رأس جدی میكنند). [1] 2⃣ این آیات در عین دلالت بر متعدّد بودن محل طلوع و غروب خورشید، به كروی بودن زمین نیز اشاره دارند؛ زیرا اگر زمین كروی باشد، طلوع كردن و تابیدن آفتاب بر هر جزئی از اجزای كره‌ زمین مستلزم غروب از جزء دیگر آن است و در این صورت تعدّد مشرقها بدون هیچ گونه تكلّف و زحمت، روشن و واضح میگردد، ولی در غیركروی بودن زمین، تعدّد مشرقها و مغربها كه از آیه استفاده میگردد قابل درك و فهم نیست[2]؛ زیرا جسم مسطّح بیش از یك شرق و یك غرب ندارد. هم‌چنین اختلاف افقها دلالت بر كرویت زمین میكند و آن را مشارق و مغارب متعدّدی است[3]؛ چنانكه از حضرت علی ع روایت ‌شده كه فرمود: «خورشید سیصد و شصت مشرق و سیصد و شصت مغرب دارد، از آن نقطهای كه امروز طلوع كرد دیگر طلوع نمیكند تا سال بعد در همان روز».[4] 3⃣ تعبیر «فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»، ممكن است به مشرقها و مغربهای مختلف مكانی اشاره داشته باشد؛ چرا كه كرویت زمین سبب میشود كه به تعداد مناطق روی آن، مشرق و مغرب وجود داشته باشد؛ یا اشاره به مشرقها و مغربهای زمانی باشد، زیرا میدانیم كه حركت زمین به دور آفتاب سبب میشود كه هرگز دو روز پشت سر هم خورشید از یك نقطه طلوع و غروب نكند.این تفاوت مشرقها و مغربها كه با نظم بسیار دقیق و حساب شدهای انجام میگیرد، از یك سو سبب پیدایش فصول چهارگانه‌ سال و از سوی دیگر، باعث تعدیل حرارت و رطوبت در سطح زمین میگردد؛ هم‌چنین زندگی انسانها و حیوانات و گیاهان را سروسامان میبخشد.[5] ✍پی نوشت: [1]. مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 25، ص 45 -46. [2]. ابوالقاسم خویی، البیان، ص 75 ـ 76. [3]. علی رضا میرزا خسروی شاهزاده، تفسیر خسروی، ج 5، ص382. [4]. طباطبائی، تفسیرالمیزان،‌ مترجم موسوی همدانی، ج20، ص36. [5]. مكارم شيرازی، پیام قرآن، ج 21، ص 194. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951796/ 🆔@spasokh
⚫️ دريافت رايگان نسخه کامپيوتري نرم افزار «اربعین عشق» اين نرم افزار که در مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم تهیه شده است شامل 152 پرسش و پاسخ در 9 موضوع و بخش مقالات و اشعار می‌باشد. پاسخ های مجموعه‌ی حاضر پس از بازبینی صدها پرسش و پاسخ در موضوع «نهضت عاشورا و اربعین» تحت عنوان نرم افزار «اربعین عشق» از بانک سوالات این مرکز انتخاب شده و بعد از اصلاح براي استفاده در نرم افزار آماده شده است. برای دریافت رایگان این نرم افزار به آدرس ذیل مراجعه فرمایید: http://www.andisheqom.com/fa/software/View/951797/
برای دریافت رايگان نسخه کامپيوتري نرم افزار «اربعین عشق» به آدرس ذیل مراجعه فرمایید: http://www.andisheqom.com/fa/software/View/951797/ 🆔 @spasokh
عنوان: تناقض در قرآن به استناد داستان حضرت نوح ع 📝 شبهه شماره 134 میان آیات مربوط به نوح در قرآن تناقض وجود دارد؛ در آیه 9/ قمر آمده است که نوح را تبعید کردند، در حالی که در آیه 38/ هود آمده که قومش او را مسخره کردند؛ اگر نوح از منطقه‌اش تبعید شده بود، چطور قومش می‌توانستند در هنگام رد شدن از كنار نوح كه كشتی می‌ساخت او را مسخره كنند؟ پاسخ 1⃣ آنچه باعث توهم تناقض میان آیه 9/ قمر با آیه 38/ هود شده، کلمه «ازدجر» است که طراح شبهه به «تبعید شدن»، ترجمه کرده است و نتیجه گرفته که نوح از بین قومش رفته بود لذا مسخره کردن معنا ندارد. در حالی که با توجه به معنای لغوی «ازدجر» و نیز تفسیرها و روایات اسلامی، از این آیه تبعید شدن حضرت نوح استفاده نمی‌شود. این کلمه در اصل «ازتجر» بود که «تا» مبدل به «دال» شده است [1] و از ریشه «زجر» می‌باشد[2]. «زجر» در لغت دو معنا دارد: اول: راندن با صدای بلند[3]. دوم: منع و نهی و جلوگیری کردن[4]. 2⃣ در تفسیر این آیه نیز سه دیدگاه وجود دارد که در هیچ‌کدام، «تبعید شدن» نیامده است. 3⃣ در عرف نیز از رانده شدن مفهوم «تبعید» فهمیده نمی‌شود و اگر گفته شود فلانی را از سیاست راندند یا از جامعه راندند به این معنا نیست که او را از کشور اخراج کردند، بلکه مراد این است که دیگر فلانی نفوذ سیاسی و اجتماعی ندارد. ✍ پی نوشت: [1] . بابتى، عزيزه فوال، المعجم المفصل في النحو العربي، ج 1، ص 540. [2] . فراهیدی، کتاب العین، قم، ج 6، ص 61. [3] . راغب اصفهانى، مفردات الفاظ قرآن، ص 378؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 3، ص 315. [4] . ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 318. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951798/ 🆔 @spasokh