eitaa logo
سبک زندگی دینی
127 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
23 فایل
آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
رعایت حقوق مؤمنین.mp3
3.24M
▫️ مرحوم آیت الله کشمیری چشمانی باز و نافذ داشت. این را بسیاری از علما یقین داشتند. ایشان می فرمود: برزخ یکی از علمای بزرگ نجف را مشاهده کردم که به سختی گرفتار بود! وقتی علت را پرسیدم گفت: من یکبار حرفی زدم که در نتیجه آن خون بی گناهی ریخته شد، برای همین اینجا گرفتارم... 📙برگرفته از کتاب نسیمی از ملکوت. تجربه نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی. ✅حالا برزخ برخی ها که در این ایام، ندانسته حرفهای دروغ دشمنان را منتشر کردند و باعث ریختن خون ده ها بی گناه شدند چگونه است؟! ▫️امام صادق علیه السلام: المُؤمنُ حرامٌ كُلُّهُ: عِرضُهُ و مالُهُ و دَمُهُ مؤمن سراسر وجودش حرمت دارد یعنی آبروی او، مال او و خون و جان او حرمت دارد. (مستدرک، ج ٩، ص ٢٣٩) 🎙
📌 برای چی ببریم؟ یکی از بستگان امام (ع) بیمار بود. جماعتی از به عیادت او رفتند. در راه به امام برخورد کردند. امام صادق(ع) فرمود: کجا می روید؟ آنان گفتند: به فلانی می رویم. امام فرمود: برای مریض ای مانند: ،🍏🍎 ،🍐🍐 🍊🍊 و به همراه خود آورده اید؟ آنان گفتند، خیر. امام فرمود: مگر نمی دانید، که در بستر است از تحفه ای که برایش می آوردید، دلخوش می گردد. 📚کلینی، كافى، ج۳، ص۱۱۸.
💠 امام رضا(ع) در مجلسی پرسش‌های مردم را پاسخ می دادند که مردی وارد شد و بعد از سلام، گفت: 🔻ای فرزند رسول خدا! من از دوستداران شما و خاندانتان هستم؛ از سفر حج بر می گردم. به جهت از دست رفتن دارایی ام، هزینه ی رسیدن به منزل ندارم؛ اگر لطف شما شامل من شود، سوی خانواده ام رفته و به محض رسیدن، به همان مقدار از جانب شما صدقه می دهم. ✅ امام رضا (ع) ضمن دعوت او به نشستن، خواستار رحمت الهی برای او شد و سپس به پاسخ به سؤالهای مردم پرداخت. 🔷 پس از جلسه ی پرسش و پاسخ، حضرت با کسب اجازه از چند نفر از یاران خویش که در مجلس باقی مانده بودند، وارد اتاقی شد و از پشت در، آن مرد را خواست و از بالای در دویست اشرفی به او عطا فرمود و از او خواست تا این پول را صرف زندگی اش کند و از صدقه دادن از طرف امام خودداری کرده و قبل از اینکه حضرت او را مشاهده کند، از آنجا بیرون رود. 🔶 سلیمان جعفری که ناظر جریان بود، از امام پرسید: جانم فدای شما؛ با اینکه مبلغ زیادی هدیه دادید، چرا روی مبارک خود را از او پوشاندید؟ 🔷امام رضا(ع) فرمود: از آن ترسیدم که به جهت برآورده کردن نیازش، شرمنده شود و او را در آن حال ببینم؛ مگر رسول اکرم ص نفرمودند: نیکی را در خفا و پنهانی انجام دادن برابر با به جا آوردن هفتاد حج است. 📚 بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۱ ~~~~~~~~~~~~~~~~ امام رضا (ع): 🔻السخی قریب من الله؛ قریب من الجنه؛ قریب من الناس؛ بعید من النار؛ 🍃 با سخاوت به خداوند متعال، بهشت و مردم نزدیک واز آتش بدور است.(عیون‌اخبارالرضا،ج۲،ص۱۲)
آقای مجتهدی فرمودند: در یکی از سفرهایی که از طرف حضرت ماموریت پیدا کرده بودم، به قهوه خانه‌ای رفتم در آن جا با شخصی آصوری (از اهالی روسیه شوروی) برخورد نمودم، او گفت: حیف که ایرانی‌ها قدر امام رضا علیه‌السلام را نمی‌دانند سپس جریانی از معجزات حضرت رضا علیه‌السلام را که برایش اتفاق افتاده بود چنین تعریف کرد: زمانی که در روسیه آشوب بود و تزارها دست به کشت و کشتار زده بودند و همه را اعدام می‌کردند من هم در شمار اعدامی‌ها بودم، چند نفر دیگر باقی مانده بود تا نوبت من بشود که ناگهان به یاد حرف مادرم افتادم که می‌گفت: هر وقت جایی گیر کردی که نه راه پس داشتی و نه راه پیش این را بدان که ایرانی‌ها امامی دارند به نام امام رضا علیه‌السلام که در این گونه مواقع از کسانی که به او پناه ببرند دستگیری می‌کند، من همانجا قلباً به امام رضا علیه‌السلام سلام کردم و گفتم اگر مرا از مرگ نجات دهید مسلمان می‌شوم، سپس نوبت من و عده‌ای دیگر شد و به محوطه اجرای حکم رفتیم هنوز آن توسل و عهد با امام رضا علیه‌السلام از صحیفه قلبم پاک نشده بود که ناگهان صدایی به گوشم رسید که گفت: همین جا بایست با تو کاری ندارند. تمام کسانی را که اطراف من بودند به تیر بستند و کشتند اما گویا مرا نمی‌دیدند! سپس صدایی دیگر شنیدم که گفت: به طرف خراسان حرکت کن ما تو را کمک می‌کنیم. هنگامی که با حیرت و شگفتی به طرف خراسان می‌آمدم در بین راه چند نفر از علمای شیعه را دیدم که به استقبال من آمده بودند! آنها در خواب حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کرده و ایشان پس از ذکر نشانه‌های من به آنها فرموده بودند: او مهمان ماست که از روسیه می‌آید، از او پذیرایی کنید، سپس من جریان خود را با آنها در میان گذاشتم، آنها گفتند: ما مامور هستیم شما را به پابوس حضرت ببریم تا به عهد خود وفا کنید و مسلمان بشوید و پس از آن مکان مناسبی برایم فراهم کردند و ماشین برایم مهیا نمودند تا با آن مخارج زندگی خود را تامین کنم و از آن موقع تاکنون من زیر سایه آن حضرت زندگی می‌کنم و صاحب عیال و فرزند شده‌ام. آقای مجتهدی بعد از ذکر این واقعه می‌فرمودند: در هر کجای عالم که قلباً حضرت رضا علیه‌السلام را صدا بزنید و به ناحیه مقدسه ایشان توجه کنید آن بزرگوار سریعاً نظر می‌کنند و این معنای حقیقی کلمه «انیس النفوس» است. ( لاله ای از ملکوت، ج ۲، ص ۲۹۰)
علامه سید علی قاضی فرموده بودند کسی که همیشه به نماز اول وقت اهمیت می دهد اگر به مقامات عالیه نرسید، آب دهان در صورت من بیاندازد... ابراهیم هادی همیشه و همه جا به نماز اول وقت اهمیت می داد و راز ماندگاری او را در همین مطلب باید جستجو کرد
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آیت الله فاطمی‌نیا از شیوه جالب محاسبات خدا می‌گوید
باغداری خدمت امام سجاد علیه السلام آمد و از آفت زدگی و بی برکتی باغش گله کرد. امام پرسیدند که آیا نماز نمی خوانی؟ گفت: می خوانم و مرتب و به جماعت و اول وقت هم می خوانم. امام سوال کردند که آیا از نزدیکان و اقربای شما کسی نماز نمی خواند؟ گفت: نه، تارک الصلاه در نزدیکان و اقربا نداریم. امام باز پرسیدند که آیا از غلامان و کنیزان کسی هست که نماز نمی خواند؟ گفت: همه به نماز مقیدند. لذا از امام خواهش کرد که از طریق علم امامت خود ببیند مشکل چیست و از کجاست؟ امام سجاد علیه السلام تاملی فرموده و به او گفتند که در بالای فلان درخت چنار در باغ شما لانه کلاغی هست که تکه استخوان یک شخص بی نماز در آن قرار دارد و برو آن استخوان را از باغت بیرون ببر. تکه استخوان از باغ خارج شده و برکت به باغ بازگشت 🔸 نماز رو دست کم نگیر ...🔸 از امام کاظم (علیه السلام) اَفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ به العَبدُ اِلی اللهِ بَعدِ المَعرِفَةِ به، الصَلوةُ بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، نماز است. ✍ منبع: تحف العقول،ص455 و تا می توانید با تارکان نماز مراوده ننمایید کانون بلا ، بی برکتی و مصیبت اند
🌷 بالاترین ذکر، همین ذکری است که عرض می‌کنم، نیت بکند که اگر خدا به او صد سال عمر داد، یک دفعه عالماً، عامداً، مختاراً معصیت خدا را نکند. این بالاترین ذکر است. ذکر عملی است! اگر همه ما این ذکر را داشته باشیم، همه ما با فضل خدا اهل بهشتیم، اگر این ذکرمان دوام داشته باشد. 📚 آیت‌الله بهجت ١٣٨۵/٠۶/٢٧ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
♨️ وقتی به خدا از شر دشمنان پناه بیاوریم خداوند با ولایت و نصرت و هدایتش دست ما را می گیرد. هیچ باغبانی نمیگذارد کسی نهال هایش را زیر پا له کند. خدا که نهال وجود انسان را کاشته و پروریده نمی گذارد که کرم ها در ساقه و ریشه ها ما نفوذ کند. عین صاد؛ تطهیر با جاری قرآن
🌷پیامبر مهربانی ها(صلی الله علیه و آله و سلم ): نشانه‌ی داشتن خداوند دوست داشتن یاد خداست. 📗بحارالانوار، ج۶۹ ص۲۵۲ ___ 🌸 خداوند به داود عليه السلام فرمود: مرا دوست بدار و مرا در نظر مخلوقاتِ من نيز بگردان. گفت: پروردگارا باشد. من تو را دوست دارم ولى چگونه تو را محبوبِ آفريدگانت بسازم؟ فرمود: نزد آنان هاى مرا ياد كن. يقينا وقتى نعمت هاى مرا براى آنان ياد كردى مرا دوست خواهند داشت. 📗بحارالانوار ج۱۳ ص۳۸
مناجات زیبای دکتر چمران خدایا! از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس می گیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد .. گاهی فراموش می‌کنم که وقتی کسی کنار من نیست، معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه می‌کردم ...! دوستت دارم خدای خوب من!
🍀تا به حال با کسی همسفر شده‌اید که صبحانه بخورد بپرسد ناهار چه بخوریم، ناهار بخورد بپرسد شام چه بخوریم؟ شام هم بخورد و نگران صبحانه فردا باشد؟ چند وقت پیش سفری پیش آمد، با یک گروه همسفر شدم، یک خانمی توی گروه بود نی‌قلیان، مثل مداد ! خوب هم می‌خورد، اما مدام نگران وعده بعدی بود. سال‌ها پیش، یک دوستی داشتم هر روز صبح، نگران زنگ می‌زد که فلانی، اگر فلانی نباشد من می‌میرم، همسرش را می‌گفت. من هر روز دلداری‌اش می‌دادم که نگران نباش، نمی‌میری. یک روز به شوخی گفتم‌‌ همان بهتر که او نباشد و تو بمیری، که اگر او باشد هم ، تو، با این ترس‌هایت می‌میری... حکایت ما حکایت یک گاو است که از صبح تا شب، توی یک جزیره سبزِ خوش آب و علف مشغول چراست. خوب می‌چرد، خوب می‌خورد، چاق و فربه می‌شود، بعد شب تا صبح از نگرانی اینکه فردا چه بخورد، هرچه به تن‌اش گوشت شده بود، آب می‌شود... ❣ حکایت آن گاو، حکایت دل نگرانی‌های بی‌خود ما آدم‌هاست. حکایت‌‌ همان ترس‌هایی، که هیچ‌وقت اتفاقی نمی‌افتد، فقط لحظه‌هایمان را هدر می‌دهد. یک روز چشم باز می‌کنی، به خودت می‌آیی، می‌بینی عمری در ترس گذشته و تو لذتی از روز‌هایت نبردی. معتاد شده‌ایم، عادت کرده‌ایم هر روز یک دل مشغولی پیدا کنیم. یک روز غصه گذشته ر‌هایمان نمی‌کند، یک روز دلواپسی فردا... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مدتی است فکرم مشغول این تک بیت «باید پارو نزد وا داد» شده است! خوب است گاهی، دلمان را به دریا بزنیم و امیدوار باشیم موج بعدی که می‌آید ما را به جاهای خوب خوب می‌رساند! باور کنید‌‌ همان فکرش هم خوب است، شما را به جاهای خوب می‌رساند... نگران وعده های بعدی نباشید امروز را لحظه به لحظه زندگی کنید...