eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
459 دنبال‌کننده
5 عکس
4 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. 📔وسائل الشیعه @stayashura99 ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
سر که از عشق علی دیوانه شد ، سر می شود دل که از غیر علی بیگانه شد ، زر می شود هوش از سر می رود با دیدن ایوان او در شب میلاد ایوانش چه محشر می شود من مرید قنبرم خاک کف پای علی نوکر درگاه او بر خلق رهبر می شود خالق من اذن داده خلق دست او شوم هر کسی خلق علی شد عبد داور می شود از اضافات گل او خلق گشته شیعه اش پس میان هر دو عالم شیعه سرور می شود تا که چشمم خورد بر طور نجف آدم شدم کیمیا این است با او پست ، برتر می شود در شب معراج سهم او معین بوده است گر چه سیبش روزی و سهم پیمبر می شود او طهور است و طهارت بی علی ناممکن است بی ولای او تمام دهر کافر می شود کاش می شد در شب میلاد بودم در نجف سائلش باشم میان صحن بهتر می شود @stayashura313
مدح امیرالمؤمنین بر اساس زیارت غدیریه پیمبر شهر علم و مرتضی دروازه ی آن است سراغ غیر حیدر هرکسی رفته است حیران است علی که وارث علم تمام انبیا باشد کنار سفره ی علمش تمام خلق مهمان است ولای مرتضی را شیعه گر مختار خود کرده مرامش را هم اصل و پایه ی کردار خود کرده اگر تنها علی باشد امین الله فی ارضه سفیه است آن که غیر از مرتضی را یار خود کرده امیرالمؤمنین دین قویم خالق یکتاست مزار انورش قطعا حریم خالق یکتاست هزاران راه در دنیا به گمراهی شود مختوم فقط حیدر صراط المستقیم خالق یکتاست علی تا پای جان بهر دفاع از مصطفی جنگید به غیر از مرتضی در بستر احمد چه کس خوابید؟ علی بین خبرهای الهی اعظم آن هاست که بر هر امّتی فضلش چنان خورشید می تابید فضیلت های حیدر گرچه در عالم فراوان است ولی اوج مقاماتش برای خلق پنهان است خدا بر مصطفی فرمود فرزند ابوطالب امام المتّقین و شاه پیشانی سفیدان است بدون مرتضی مختوم بر نار است هر راهی نبی فرموده شک بر فضل او کفر است و گمراهی کسی که بعد پیغمبر سراغ غیر حیدر رفت خدا داند که دینِ او ندارد ارزش کاهی علیٌّ عُروةُ الوثقی علیٌّ معدنُ الأسرار علی رکن زمین است و وصیّ احمد مختار هزاران سال دنبال زوال نور او بودند ولی هرگز نشد خاموش نور حیدر کرار امیرالمومنین اصل و اساس اعتقاد ماست محبّت بر علی معیار پاکی نهاد ماست هدایت می کند با نور خود کلّ خلایق را علی تنها ذخیره بهر سختیِ معاد ماست برای حفظ دین وقتی علی میرفت در میدان حریف دلدل او هم نمی گردید یک گردان خلیفه نیست آن کس که فرار از جنگ می کرده خدا فضل مجاهد را بیان کرده است در قرآن علی در خاک برده با خودش عدل و عدالت را شده ضرب المثل عدل علی بین مسیحی ها نشد حقّ کسی ضایع سر تقسیم بیت المال به نزد مرتضی فرقی ندارد بنده با مولا ولای مرتضی باشد اساس سنجش ایمان مریدش حاتم طائی شده در بخشش و احسان طعام سفره ی خود را به سائل داد بی منّت بیان کرده نمی از فضل او را سوره ی انسان علی باشد طریق روشنِ عالم بدون شک که بوده دستگیر حضرت آدم بدون شک خدا را شکر در بند ولای مرتضی هستیم خدا بخشیده بر ما نعمت اعظم بدون شک علی باشد یگانه مقتدای عالم بالا به نامش مرده را کرده است زنده حضرت عیسی به جز پروردگار و غیر پیغمبر در این عالم کسی قادر نباشد فضل حیدر را کند احصا عدالت در حکومت ریشه ی افکار حیدر بود نشستن با فقیران روز و شب کردار حیدر بود معاویه ملاکش حیله و نیرنگ بود و بس ولی تنها رضای حق ملاک کار حیدر بود علی پای عبادت احسن الخلق خدا باشد که ضرب خندقش افضل ز فعل ما سوا باشد به هنگام نمازش تیر از پایش جدا کردند درون سجده از دنیا و مافیها جدا باشد تمام عزّت مؤمن، امیرالمؤمنین باشد که با عشق علی، سختی عالم دلنشین باشد نباید لحظه ای مؤمن جدا از مرتضی گردد خدا دستور داده در کنار صادقین باشد نباشد بنده ی حق، هرکه بدخواه علی باشد علی همراه حق و حق به همراه علی باشد سقیفه بی علی تشکیل شد پس باطل محض است مدار حق در این دنیا فقط راه علی باشد علی بعد از نبی باشد یگانه محور وحدت نباشد جانشین حق به جز حیدر در این امت اگر حیدر به امر حق هدایت می کند ما را فلانی هم به سمت آتش دوزخ کند دعوت به کام مرتضی سلطانی دنیا گوارا نیست به جز او حاکمی زاهد چنین در دار دنیا نیست که تکه استخوان خوک در دست جذامی ها به چشم مرتضی برتر از این دنیای ظلمانی است پس از احمد که باید بین مردم درس دین می گفت فقط نام خدا را مرتضی روی زمین می گفت همان وقتی که آن دو می پرستیدند بت ها را علی در سجده ذکر یا اله العالمین می گفت پناه اول و آخر امیرالمؤمنین باشد خلیفه بعد پیغمبر امیرالمؤمنین باشد پس از احمد علی نسبت به جان مؤمنین اولاست خدا گفته فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد علی در دست دارد خلق انسان را به تنهایی هدایت می کند تا حشر، انسان را به تنهایی چنانچه ظالمین یعسوبشان اموال این دنیاست علی یعسوب باشد اهل ایمان را به تنهایی توسل بر علی کرده است هنگام بلا، آدم گرفته بیعت از امت برایش حضرت خاتم شهادت می دهم حیدر امیرالمومنین باشد که قرآن بر ملا کرده ولایش را در این عالم کسی که بر دلش مهر امیر المؤمنین شد حک نخواهد شد مسیر و مقصدش از نور حق منفک نه تنها مهر حیدر در دل شیعه فراوان است خدا هم دل سپرده بر علی باشد بدون شک
گِل آدم و رد پای نجف گِل نوح، از ناخدای نجف گِل هود و صالح، فدای نجف به جان همین انبیای نجف منم عبد دولتسرای نجف رسیدم به خیرِ کثیرِ غدیر که بیعت کنم با امیر غدیر موحد شدم از مسیر غدیر به هر ذره ی حق نمای نجف منم عبد دولتسرای نجف قسیم است بین سعید و شقی نرفته سرم زیر هر بیرقی غدیریه خوانده علیَ النَّقی... که باشم به زیر لوای نجف منم عبد دولتسرای نجف نمک گیر، از سفره ی حیدرم علی رازقِ اول و آخرم به ‌خوش یمنی عصمتِ مادرم... شدم از ازل مبتلای نجف منم عبد دولتسرای نجف به نور کمیل و مناجات خود به تفسیر قرآن و آیات خود به این عبدِ آیینه از ذات خود... مباهات دارد خدای نجف منم عبد دولتسرای نجف چه ننگی است، جویای فانی شدن گرفتار هر آستانی شدن مرید فلان و فلانی شدن چه دانند قدر و بهای نجف منم عبد دولتسرای نجف چه خوب است میل عنب داشتن ارادت به ماه رجب داشتن علیٌ مَعَ الحَق به لب داشتن... سر کوی دارالشفای نجف منم عبد دولتسرای نجف ره عاشقی را رصد می کنم به خود، "ذکرِ هو" گوشزد می کنم توسل به بنت اسد می کنم... که جویم دلِ مقتدای نجف منم عبد دولتسرای نجف به نور علی شد قرین، فاطمه علی دین و معیار دین، فاطمه در این راه، تنها معین، فاطمه دهد بوی او جای جای نجف منم عبد دولتسرای نجف هلاک بتولم، هلاک علی شدم فاطمی، سینه چاک علی به یک جرعه باده ز تاک علی... شدم مست ایوان طلای نجف منم عبد دولتسرای نجف دوباره دچار مُحرم شدم دچارِ نگارِ محرم شدم ببین بیقرار محرم شدم حسینی شو از کربلای نجف منم عبد دولتسرای نجف اگر غم چشیدی، بگو یاحسین اگر آب دیدی، بگو یاحسین کفن گر خریدی، بگو یا حسین برو گریه کن پا به پای نجف منم عبد دولتسرای نجف @stayashura313
اگر بناست ببخشد مرا خدای علی سزاست آن که ببخشد فقط برای علی کمیت توبه ی من بی کمیل می لنگد نجات داده مرا بارها دعای علی هر آن که خواند علی را، خدا نگاهش کرد رضای حضرت حق است در رضای علی هوای طفل زمین خورده را پدر دارد فدای این پدر مهربان، فدای علی برای روز پدر، کاش در نجف بودم که باز سر بگذارم به زیر پای علی پیام حق به همه، روز سَدُّ الابواب است که نیست هیچ کسی محرمم سوای علی خوشا به حال نبی، وقت خلوتش با رب شنید در شب معراج خود، صدای علی علی نخوانده خودش را خدا قبول ولی چه شد که خواند خودش را "علی"، خدای علی کنون که سفره ی احسان مرتضی پهن است بگیر کرب و بلا، از کرم سرای علی علی حواله دهد تا بخوانم از نوه اش همان که شد بدنش جمع در عبای علی همان که پیکر رعنایش ارباً اربا شد فدای آن تن صد چاک و ناله های علی حسین پیش علی اکبرش زمین افتاد شکست قامت ارباب در عزای علی @stayashura313
رأفت در آستان تو تفسیر می شود دل با خیال حسن تو تسخیر می شود صدها هزار نامه ی آلوده از گناه با یک نگاه عفو تو تطهیر می شود پیش از اجل به خانه ی چشمم قدم گذار تعجیل کن فدات شوم دیر می شود حتیّ سکوت در حرم تو عبادت است اینجا نفس به یاد تو تکبیر می شود اینجا اگر کبوتر دل آید از بهشت اطراف گندم تو زمین گیر می شود در میهمانسرای تو مهمان چو پا نهد از میوه های باغ جنان سیر می شود دیوانه می شود دل عاقل در این حرم دیوانه ای که عاشق زنجیر می شود صیّاد را به نیم نگه صید می کنی آهو به یک ضمانت تو شیر می شود بیداری اش به عرش خدا با ملایک است خوابی که در حریم تو تعبیر می شود «میثم» بگو به کوری دشمن، ثنای دوست کاین جا قلم به دست تو شمشیر می شود @stayashura313
ترجیع بند مدح امیرالمؤمنین علیه اسلام خوشم با حب حیدر قد کشیدم دلم را از همه عالم بریدم به غیر از مرتضی چیزی ندارم به غیر از مرتضی چیزی ندیدم چه شوری در دلم افکنده عشقش پر از عشقم، پر از از خوف و امیدم خوشم حلقه به گوش این سرایم به هر محفل ثنایش را شنیدم حیاتش ساده تر از بندگان بود عجب شاه و امیری برگزیدم گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه * صد و ده بار ذکر هو گرفتم از این دنیا و اهلش رو گرفتم مگر عقلم کم است از او نخوانم مگر کم آبرو از او گرفتم دل من زیر و رو شد از شبی که به دستم در حرم جارو گرفتم خراسان و نجف، این آبرو را هم از این سو، هم از آن سو گرفتم علی گفتم کمی زهرا بخندد چه پاداشی از این بانو گرفتم گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه * خدا رو کرد با او گوهرش را تجلی صفات و مظهرش را زمان وحی نور قل هو الله میان کعبه خوانده مادرش را نبی هم در شب تاریک فتنه به حیدر می سپارد بسترش را میان اوج پرواز نمازش به سائل می دهد انگشترش را همه بی تاب بر سجده می افتند اگر افشا نماید قنبرش را گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه * نجاتم داده استغفارهایش دلم را برده با رفتارهایش شده سرتاسر نهج البلاغه نَمی از باطن پندارهایش ملائک از شعف هو می کشیدند همیشه لحظه ی پیکارهایش نبی دلگرم بازوی علی بود به جای تک تک سردارهایش چنان از قلعه در را مرتضی کند ترک برداشت تا تالارهایش گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه * رها کردن مرامِ پیر من نیست به دست دیگران زنجیر من نیست مرا دیوانه می خوانند مردم اگر مجنون شدم تقصیر من نیست اگر از مرتضی کمتر بخوانم اثر بر ناله ی شبگیر من نیست بدون گوهر حب ولایت به غیر از معصیت تکبیر من نیست گره خورده دلم با حب حیدر به جز این عشق در تقدیر من نیست گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه * ازل از جام خود بر ما چشانده همین باده دل ما را کشانده زمان خلقت آب و گل ما کمی خاک عبایش را تکانده کسی که روی دوش مصطفی رفت یتیمان را سر دوشش نشانده خدا هم از زبان مرتضایش پیمبر را شب معراج خوانده به شوق وعده ی " یا حارَ هَمْدان..." برایم طاقت و صبری نمانده ¹ گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه * برای مؤمنین یعسوب دین است خداوند کرم روی زمین است عبای وصله دار کهنه ی او تجلی همان حِصن حصین است نشستن زیر ایوان طلایش برایم بهتر از خلد برین است اگرچه منکرانش هم نفهمند فقط حیدر امیرالمومنین است به یمن شیر پاک مادر خود تمام عمر، حرفم این چنین است گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه *** ۱. امیر المومنین علیه السلام فرمودند: یا حار همدان! من یمت یرنی هر کسی بمیرد من را می‌بینید بحار الانوار، ج 6، ص 160 @stayashura313
شانه می‌زد تا به گیسوی علی، بنت اسد می‌شنید از هر سرِ مو: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» مست شد از عطر جاری در هوای خانه‌‌اش به! چه عطری! خوش به حال شانه و دندانه‌اش شانه می‌زد حلقه حلقه، شانه می‌زد مو به مو مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو می‌رسند عشاق حق و حلقه بر در می‌زنند حلقه بر این در، فقط با عشق حیدر می‌زنند عالمی چون کعبه، از حیرت، دهانش باز شد با محمد، «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد» مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز از هزاران نکته‌ی باریک تر از مو، هنوز عاشق تیغ تو را، با هر خم ابرو چه کار؟ مست را با نکته‌ی باریکتر از مو، چه کار؟ پیچ و تاب راه عشق ، از پیچ و تاب زلف توست ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازکتر است در معاد عاشقان، یک تار موی حیدر است سِرّ «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری»، شبِ گیسوی توست آیه‌ی «اِنّا فَتَحْنا»، نقش بر بازوی توست تیغِ کج، شد عاشقانت را «صِراطَ المُسْتَقیم» یک دعا ما را ست، آن هم: «يَا عَلِيُّ يَا عَظِيم» من نه آن اللهی‌ام، مولا! نه این اللهی‌ام جای من، امن است در ایمان، «امین اللهی‌»ام عاقلان در مکه، گرمِ علم و آگاهی شدند عاشقانِ وجه رب، سوی نجف راهی شدند ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّهُم» هستی، علی‌! از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی! می‌‌کِشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون در هوایت، می‌شویم «السّابقونَ السّابقون» می‌شویم السابقون، در عشقِ تو مولا! به صف می‌شویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف قاسم_صرافان @stayashura313
باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست بعد از خدا بزرگ همه ماسوا که هست بعد از خدا و بعد رسول خدا، علی ساقی‌ست؛ گر شراب نداری بیا که هست گیرم که با علی دل ما نیست آشنا اما دل علی به غریب آشنا که هست مشکل‌گشا علی‌ست و لشکرگشا علی فرمانروا که بود و شه لافتی که هست ما سائل رکوع علی نیستیم اگر او «إنّما ولیّکم الله» ما که هست محشر صفی به وسعت آغوش مرتضاست ای عاشقان! هجوم نیارید، جا که هست... عاشق گناهکار اگر شد در آتش است اما حسابش از همه عالم جدا که هست فرق علی شکافت، به خون خفت مجتبی عباس من! صبور بمان کربلا که هست آن بی نشانه‌ای که نشان داشت از علی دل بی قرار یافتنش، هرکجا که هست مهدی_جهاندار @stayashura313
نه تنها من، نه تنها تو، نه تنها آن‌که دین دارد که عالم هر چه دارد از امیرالمومنین دارد بگو در چنته‌ی خود هر چه دارد رو کند، اما مگر دنیا چه خیری جز علی در آستین دارد؟ بگو موسی، بگو عیسی، بگو آدم، بگو خاتم... که هرچه انبیا دارند امام المتقین دارد خودش گفته‌ست مخلوق است، اگرنه باورم این بود که اوصافی شبیه ذات رب‌العالمین دارد ید الله و لسان الله و عین الله و وجه الله کدام انسان در این دنیا صفاتی این‌چنین دارد؟ بخوان آیاتی از نهج البلاغه، کاملاً پیداست که او هم یک کلامُ‌اللهِ اعجازآفرین دارد زمانی که به پیغمبر تمام قوم شک کردند فقط حیدر، فقط حیدر، فقط حیدر یقین دارد خدا را شکر حیدر هست... عیدُالله اکبر هست پیمبر خاطرش تخت است از اینکه جانشین دارد بگو با یار و با اغیار، غیر از حیدر کرّار ردای جانشینی را نه آن دارد، نه این دارد حکومت بر شما کمتر از آب بینی بز بود زمانی که علی اشراف بر عرش برین دارد تمام کهکشان می‌چرخد آری روی انگشتی که هر چه خواهی انگشتر برای سائلین دارد چه حاجت دارد این مولا به انگشتر زمانی که رکاب عرش از یاقوت چشمانش نگین دارد از اشک چشم او یک قطره بر خاک نجف افتاد از آن اشک است آری، هر چه دُرّ این سرزمین دارد خدا بی‌شک برای شیعیان در جنت الاعلی از انگور ضریحش خوشه‌ خوشه دست‌چین دارد خدا را شکر هم کفوی برایش هست در عالم علی، خیرالبشر، خیر نساءِالعالمین دارد بگو تا سوره‌ی کوثر بخواند، تازه می‌فهمی چقدر این قاری قرآن صدایی دلنشین دارد... ... زبانم قاصر است اما حکایت همچنان باقی است به پایان آمد این دفتر، ولی نه! نقطه چین دارد...
دنیای بی‌امام به پایان رسیده است از قلب کعبه قبله ایمان رسیده است از آسمان حقیقت قرآن رسیده است شأن نزول سوره «انسان» رسیده است وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند در قاب کعبه وجه خدا را نشان دهند روزی که مکه بوی خدای احد گرفت حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت خانه ز نام صاحب‌خانه مدد گرفت از سمت مستجار، حرم سینه چاک کرد کوری چشم هرچه صنم سینه چاک کرد وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف کرد وقتی علی به خانه خود اعتکاف کرد وقتی خدا جمال خودش را مطاف کرد کعبه سه روز دور سر او طواف کرد حاجی شده است کعبه و سنت شکسته است با جامه سیاه خود احرام بسته است از باغ عرش رایحه نوبر آمده‌ست خورشید عدل از دل کعبه برآمده‌ست از بیشه‌زار شیر شجاعت در آمده‌ست حسن خدای عزوجل حیدر آمده‌ست جانِ جهان همین که از آن جلوه جان گرفت حسنش «به‌اتفاق ملاحت جهان گرفت» ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما! ای منتهی به کوچه تو ردّ پای ما! ای بانی دعای سریع ‌الرّضای ما! پیر پیمبران، پدری کن برای ما! لطف تو بوده شامل ما از قدیم‌ها دستی بکش به‌روی سر ما یتیم‌ها پشت تو جز مقابل یکتا دو تا نشد تیر تو جز به‌جانب شیطان رها نشد حق با تو بود و لحظه‌ای از تو جدا نشد خاک تو هر کسی که نشد توتیا نشد* ای شاه حُسن!‌ با تو «گدا معتبر شود» آری! «به‌یمن لطف شما خاک زر شود» ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما! شیرینی اذان و اقامه به کام ما! تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما «ثبت است بر جریده عالم دوام ما» این حرف‌های آخر شعر است و خواندنی است بر پای تو هر آن‌که نماند نماندنی است. محسن_عرب_خالقی @stayashura313
بنويسيد مرا بنده‌ى سلطان نجف بنويسيد كه عالم همه قربان نجف ما غباريم..غبارى زِ بیابان نجف بنويسيد على را گُلِ گلدان نجف وسط عرش بُوَد تختِ سليمانِ نجف آنكه بر خاك ، حياتِ دو جهان داد ، كه هست؟ آنكه بر مُرده زبان داد ، توان داد كه هست؟ آنكه در كعبه خودش اِذنِ اذان داد كه هست؟ تَرَك كعبه به ما نيز نشان داد كه هست... كعبه با آن عظمت دست به دامان نجف حق بده ! ديدن اين صحن تماشا دارد حرمش هم به خدا هيبتِ او را دارد نه حرم بلكه على عرشِ معلى دارد و اگر كعبه دَرَد سينه‌ى خود ،جا دارد سر ببرید ز ما بر سرِ ايوان نجف زِ قدومش همه‌ى راه به هم مى‌ريزد دلِ عشاق به ناگاه به هم مى‌ريزد تا ببيند رُخ او ماه ، به هم مى‌ريزد گر على گريه كُنَد ، چاه به هم مى‌ريزد جانِ عالم به فداى شه مردان نجف من على را به خدا رازِ خدا ميدانم ولى‌الله شده منصبِ آقاجانم ها على و بشر و كيف بشر ميخوانم به هواى حرمش ابرِ پُر از بارانم بنويسيد مرا بى سر و سامانِ نجف خلقت هر دوجهان گوشه‌اى از تلميحَش از كران تا به كران دانه‌اى از تسبيحَش فتح خيبر كه نشد معجزه...شد تفريحش و نشد غيرِ على كَس به على تشبيهش بنويسيد على بانىِ ايمان نجف جلوه‌ى ديگرى از جلوه‌ى مولا زهراست روى پيشانى او نقش فقط يا زهراست به دلم غم نرود تا كه دلم با زهراست نهراسم به خدا روز جزا تا زهراست غيرِ زهرا نبُوَد همدم جانانِ نجف تا كه در معركه شمشير به دستش اُفتاد دشمن از ترس دگر اسم خودش بُرد زِ ياد دامنش خيس شد و آبرويش رفت به باد... چاره ای نیست به جز گفتن دادِ بى داد.... چه شكوهيست در اين هيبت طوفان نجف تو بر اين سلسله‌ها حق خلافت دارى نه فقط شيعه به دنيا تو ولايت دارى كه در عُقبى تو فقط حُكمِ حكومت دارى به غلامانِ خودت نيز عنايت دارى بطلب اين همه سرمست به ايوان نجف شاعر: آرمان_صائمی @stayashura313
آمد و عالی ترین قبله نمای کعبه شد آن امامی که قدمگاهش بنای کعبه شد بوسه بر پایِ علی بن أبيطالب(ع) زدن افتخارِ دلنشینی که برای کعبه شد از شبِ میلادِ حیدر تا به محشر، بارها خواندنِ "نادِ علی(ع)" مشکل گشایِ کعبه شد پیش از آغازِ خلقت، اولِ صبح ِ ازل حضرتِ مولایِ ما؛ عشقِ خدایِ کعبه شد خانهٔ امنِ الهی نیست جایِ دیگران دیگران نه! شخص ِ حیدر آشنایِ کعبه شد در خیالاتم شبی دیدم که جایِ سنگ و خشت رج به رج؛ دُرّ نجف سنگِ نمایِ کعبه شد تا که دیدم سرزده خورشید از جایِ شکاف از همانجا در دلم ایجاد شد شوقِ طواف خط به خط قرآن ندارد مَدخلی إلا علی(ع) لب نخواهد گفت با صوتِ جلی إلا علی(ع) لافتی إلا علی(ع)...فریاد میزد جبرئیل در جوانمردی نباشد اولی؛ إلا علی(ع) ای دلِ تاریک، ای گمراه ِ سرگردان بدان نیست در ظلمت. چراغ و مشعلی إلا علی(ع) تا که شد مغرورِ نورش؛ سورهٔ والشمس گفت: نیست ای آیینه! شمس ِ منجلی إلا علی(ع) مُهر باطل خورد بر پرونده اش آنکه به غیر- دستِ بیعت داد و گفت آری، بلي...إلا علی(ع) من مسلمانم! ببین مابینِ کتفم حک شده لا نبي إلا محمد(ص) لا ولي إلا علی(ع) این عبارت میدرخشد بر جبینِ متّقین مادرم زهراست(س)، بابایم أمیرالمؤمنین(ع) آمد آقایِ تمام ِ عاشقانِ با شرف نذرِ مولا ریسه بندان کن دلت را با شعف شد فقط حیدر به إذنِ الله؛ خیرُ الأوصیا کوریِ چشم ِ خلیفه هایِ پست و ناخلف وای بر حال اذانِ بی علی(ع)...فریاد از- عمرِ آن گلدسته که؛ بی حبّ حیدر شد تلف آمد و فوراً به راه افتاد باران در کویر ریخت دریا، سیلِ مروارید در دستِ صدف در حرم، حور و ملَک یکریز می‌ریزند گل ایستاده خادم از عرش ِ معلّی صف به صف بر ضریحش خوشهٔ انگورها کِل میکشند من که میمیرم برایش کنجِ ایوانِ نجف در میان خیلِ خاطرخواه هایِ بیشمار تیرِ چشمش میگرفت ایکاش قلبم را هدف با خودش خیرِ کثیر آورده این خیرُالبَشر روز میلاد أبَاالزینَب(س) شده روزِ پدر! شاعر: مرضیه_عاطفی @stayashura313