آنفولانزای نیویورکی در کمین حوزه و روحانیت
سال ۱۳۸۶ که دومین قطعنامه آمریکا در سازمان ملل تصویب شد، آنان به دنبال تحقق یک نوع #آنفولانزای_نیویورکی در ایران بودند که نفرت از اسلام (شماتت اسلام)، نفرت از ایرانیت (شماتت ایرانیت)، نفرت از نظام جمهوری اسلامی (شماتت نظام)، نفرت از رهبران (شماتت رهبران) و نفرت از همدیگر (شماتت از همدیگر) را دنبال میکردند.
این استراتژی در موسسه آمریکن اینترپرایز (AmericanEnterprise Institute) توسط نو محافظه کاران در ایالات متحده طراحی و تدوین شده بود. آنها بر این باور بودند که اگر این ویروسِ پنج لایه در میان ایرانیان ایجاد شود، انسجام و درهم تنیدگی آنان از هم خواهد پاشید.
برای انجام و شروع این استراتژی، آقای نیکلاس برنز درخواست بودجه ۱۲۵میلیون دلاری را از کمیسیون خزانهداری کنگره آمریکا درخواست کرده بود که با مؤافقت نمایندگان در اختیار وی و مراجع ذیربط قرار گرفت.
حال اینروزها با رصد شبکههای ماهوارهای معاند و برخی کانالهای داخلی، شاهدیم که بخش زیادی از پستها و اخبارشان را علیه #روحانیت جهت داده و دستور روز قرار میدهند و با ایجاد خط خبری، کامنتها و فیدبکهای داغ و پربحثی را مهندسی میکنند.
از جهت دادن عنوان شکایت شخصیتهای حقیقی از برخی سلبریتیها به سمت روحانیت و ادبیات تند یک روحانی در اعتراض به ساز و رقص عدهای کنار خیابان تا خبر افزایش طلاق در میان طلاب و طعنه یکی از #فرهنگیان به روحانیت و اعتراض به ورود طلاب به #آموزش_و_پرورش و مورد اخیر هم درگیری یک خانم و بی احترامیاش به لباس و عمامه روحانیت، مصادیق پررنگ این خط خبری محسوب میشوند.
آنچه که رخ میدهد، یک #عملیات_روانی و بازی رسانهای میتواند تلقی شود و ضروری است که نسبت به مختصات این پروژه واقف باشیم و از کنشگریهای احساسی که باعث عمق گرفتن ذهنیتهای منفی نسبت به روحانیت میشود، اجتناب کنیم.
#تولید_تنفر در این موقعیت یعنی اعتبارزدایی از نهاد روحانیت در اذهان عمومی و جهت دادن ناراحتیها به سمت طلاب و برانگیختن احساسات منفی با تصویرسازیهای منفی است.
یکبار روحانیت را مقابل #سلبریتیها نمایش میدهند و آنها نیز این تقابل را وایرال کرده و به سمت توده مردم سرازیر مینمایند. بار دیگر روحانیت را در مقابل معلمین و آموزش و پرورش قرار داده و حساسیتهای قشر #فرهنگی و دانشآموز را برانگیخته میکنند.
اوضاع طلاق در روحانیت را برجسته کرده و چهره وخیمتری از ماجرا را به تصویر میکشند و در پازل فاجعهبار ماجرا، درگیری روحانیت با مردم را با تقطیع و برش از قبل و بعد ماجرا به نمایش میگذارند.
با این اوصاف، هم روحانیت باید باهوشتر در سطح اجتماع حاضر شده تا در تلهی دوربینهای مسموم قرار نگیرند و هم اهالی #رسانه و مردم فرامتن ویدیوها را تحلیل کرده و فورواردهایشان را مراقبت کنند و هم مسئولین مربوطه اگر پشت صحنهای در ماجراها وجود دارد، بررسی کرده و در صورت تحریف و تنش در افکار عمومی، سریعتر روایت کرده و شفاف سازی نمایند.
#نسل_آفتاب
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration
باید در نظر داشت که #آموزش_و_پرورش کنونی کشور ما، ساخته و پرداختهی فکر ما و برنامههای ما و فلسفهی ما نیست؛ این یک امر واضحی است، منتها به آن توجه نمیکنیم
#مقام_معظم_رهبری ۱۳۸۶/۰۵/۰۳
#نسل_آفتاب در #ایتا، #روبیکا، #سروش، #تلگرام
@sunshinegeneration
اصلاً دلیل این تحول چیست؟
آخر، بیخودی و بیدلیل که انسان یک چیزی را متحول نمیکند. چرا میخواهیم #تحول ایجاد کنیم؟
دلیل سادهاش این است که نظام کنونی #آموزش_و_پرورش ما #توانائی لازم را برای #تربیت نسلهای گوناگون ما نشان نداده است.
علت هم در درجهی اول این است که این نظام و این تشکیلات، #وارداتی است؛ برخاستهی از #نیازهای_درونی ما نیست.
خیلی چیزهای دیگر ما هم متأسفانه همین جور بود. #اقتصاد ما، #معماری ما، زندگی عرفی و فرهنگی ما و خیلی چیزهای دیگر ما به خاطر #خیانت یا #بدفهمی نخبگان سیاسی دورانهای #طاغوت، به این بلا مبتلا شد.
خب، الحمدللَّه #انقلاب_اسلامی آمد مسیر را عوض کرد. ما آمدیم به سمت #خودجوشی، #خوددانی و #خودفهمی؛ لیکن هنوز بسیاری از بنیانها به همان حال سابق موجود است؛ از جمله همین مسئلهی آموزش و پرورش.
#مقام_معظم_رهبری ۱۳۹۰/۰۲/۱۴
#نسل_آفتاب در #ایتا، #روبیکا، #سروش، #تلگرام
@sunshinegeneration
انقلاب علیه تبعیض، تبعیض علیه انقلاب
(بخش اول)
امروزه اگر از افراد جامعه درمورد مهمترین و اساسیترین چالش زندگیشان سوال پرسیده شود، قطعاً مسأله «#نابرابری» و «#فقر» در زمرهی این مشکلات دیده میشود. همچنین این دو عنصر نقش بسزایی در قضاوت مردم از نظام حاکم ایفا میکنند. به نظر میرسد قضاوت کنونی عمده ما درباره این دو متغیر در تاریخ ۴۴ ساله #انقلاب_اسلامی بیش از هر چیز ناشی از بحرانهای چند سال اخیر است. هر چند قضاوت درباره روند این دو متغیر امری بس دشوار است، اما نگاهی به آمارهای موید فقر و نابرابری، شاید نگاهی واقع بینانهتری را به ما بدهد.
«#نابرابری» متغیری است که عوامل زیادی در آن دخیل هستند، برخی عوامل که ناشی از سیاستها و رفتارهای نظام حاکم است و برخی عوامل دیگر که مستقل از رفتار و سیاستهاست (اصطلاحاً برونزاست). آنچه که در شاخصهای فقر و نابرابری خود را منعکس میکند، ترکیبی از این دو است که تفکیک آن کاری است بس دشوار. شواهد تاریخی و تجربه کشورهای مختلف نشان میدهد که عوامل بسیاری بر سطح #نابرابری_اقتصادی مؤثر هستند. عواملی همچون #رشد_اقتصادی (شامل رشد تولید ناخالص داخلی، پیشرفت تکنولوژیکی و ساختار اقتصاد)، عوامل اقتصادی (شامل #تورم، #بیکاری، میزان مخارج دولت، بدهی خارجی و ذخایر خارجی و تغییرات نرخ ارز)؛ عوامل جمعیتی (شامل فرآیندهای توسعه جمعیتی، ازجمله ساختار سنی جمعیت (سهم جمعیت فعال)، رشد و تراکم جمعیت)؛ عوامل سیاسی (شامل #خصوصیسازی و سهم بخش خصوصی و دولتی، باز بودن یک کشور، بهویژه باز بودن تجارت و آزادی جنبش کارگری)؛ عوامل تاریخی، فرهنگی و طبیعی (شامل توزیع مالکیت زمین، نگرش مردم به نابرابری، میزان #اقتصاد_سایه، دسترسی به منابع طبیعی و...). آنچه بیان شد نشان میدهد که دامنهی عوامل مؤثر بر نابرابری بسیار گسترده است. از اینرو نتیجهگیری از مشاهدات عملی و انتساب نابرابری به یک عامل خاص بسیار دشوار خواهد بود و نیاز به یک پایهی نظری قدرتمند دارد.
در ايران فقر و نابرابری در دورههای مختلف، وضعيت متنوعی را تجربه كرده است. پيش از انقلاب، به رغم بهبود #درآمدهای كشور، رشد فقر و نابرابری به شدت افزایش یافت. برای مثال #ضريب_جينی كه معرف نابرابری درآمدی است در سه سال پيش از انقلاب يعنی در سال ۱۳۵۴ در بيشترين مقدار خود يعنی ۰/۵۰۲ بود. در همين سال نسبت سهم درآمدی #دهك_ثروتمند به #دهك_فقير جامعه ۳۳/۸ برابر و در سالهای گذشته خود همواره روند صعودی را طی كرده بود.
پس از انقلاب، اصل سوم #قانون_اساسی جمهوری اسلامی ایران، بر پیريزی #اقتصاد صحيح و عادلانه براساس ضوابط اسلامی جهت ايجاد #رفاه و رفع فقر و برطرف كردن هر نوع محدوديت در زمينههای تغذيه، مسكن، كار، بهداشت و تعميم بيمه تأكيد كرد. در اصل ۴۳ قانون اساسی، بر ريشهكنی فقر و محروميت و برآوردن نيازهای انسان در جريان رشد اقتصادی با حفظ آزادگی تأكيده شده و برای تأمين اهداف فوق ضوابط و وظايف روشن و مشخصی برای دولت وضع شده است. در اصل ۲۹ قانون اساسی برخورداری از #تأمين_اجتماعی از نظر بازنشستگی، بيكاری، پيری، ازكارافتادگی، بی سرپرستی، در راهماندگی، حوادث و سوانح و نياز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشكی به صورت بيمه و غيره، حق همگانی تلقی و دولت مكلف شده طبق قوانين از محل درآمدهای حاصل از مشاركت مردم، خدمات و حمايتهای مالی فوق را برای يكايك افراد كشور تأمين كند. در اصل سیام قانون اساسی تأمين وسايل #آموزش_و_پرورش رايگان برای همه ملت تا پايان دوره متوسطه و تأمين وسايل تحصيلات عالی تا سر حد #خودكفايی كشور به طور رايگان پيشبينی شده است. به موجب اصل سی و يكم، داشتن مسكن متناسب با نياز، حق هر فرد و خانواده ايرانی دانسته و دولت موظف شده با رعايت اولويت برای آنها كه نيازمندترند به خصوص روستانشينان و كارگران زمينه اجرای اين اصل را فراهم كند.