آنها که کت و شلوار پوشیده و پشت میزشان نشسته و دم از عدالت و صلح می زدند، باید حرف هایم را میشنیدند.
وقتی برای شرکت در جلسه ای پارلمانی به بروکسل رفتم، شرم را برای چند دقیقه هم که شده روی صورتشان آوردم. گفتم:«نمایندگان پارلمان اروپا پا روی پا انداخته و آب معدنی میخورند، آن وقت تنها کسی که از مسیحیان شرقی دفاع میکند، یک مسلمان ایرانی است. شما اروپایی ها باید از این موضوع خجالت بکشید.»
برای منِ کلیمی، حاج قاسم یک مسلمان شیعه ایرانی نبود؛ یک ابرمرد بود. کسی که ارامنه و آشوری و ایزدی های سوریه را از دست داعش نجات داده بود.
کار نداشت طرف سنّی است یا شیعه، مسیحی است یا دین دیگری دارد. کار داشت به اینکه جان و مال و ناموسشان دست اجنبی جماعت نیفتد.
کار داشت به امنیت منطقه، کار داشت به برقراری حکومت عدل الهی در جهان.
راوی: سیامک مره صدق؛ نماینده کلیمیان در مجلس شورای اسلامی
منبع: خبرگزاری تسنیم
#خاطراتۍازحـاجۍ
#جان_فدا
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊️🥀🕯️🥀🕊️🌴
سـپـہـبـدحـاجقـاسـمسلـیمانـۍ:
ڪسـۍ
ڪہنتواندسـربازانـشراحـفـظڪند،خـطش
سـقوطڪردهواگـرجـوانانۍازمـسـجـدرفـتـنـد
خطآنامامجـماعـتشڪستهوسـقـوطڪرده
#جان_فدا
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊️🥀🕯️🥀🕊️🌴
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل : سوم
🔸صفحه : ۱۵۴_۱۵۵
🔻قسمت : ۸۱
من و حسین کنجکاو بودیم که ببینیم الان در خط چه خبر است.
گفتم حسین، بیا باهم بریم جلو! حسین، خیلی بی باک و شجاع بود. گفت باشه.
بریم.
با هم حرکت کردیم به سمت خطی که دو ساعت قبل دست عراقی ها بود و تازه شکسته شده بود تا اوضاع را بررسی کنیم.
امکان داشت هنوز کامل پاک سازی نشده باشد و عراقی ها توی سنگرها کمین کرده باشند.
تقریباً ۵۰۰ متر جلو رفتیم. نمی دانم آن شب، عراقی ها، ما را دیده اند یا نه؛ شروع کردند سمت خط خمپاره زدن. همین که خمپارهها به زمین اصابت می کردند، کلوخ هایی مثل سرب داغ از زمین کنده می شد و روی سرمان میریخت.
ماندن جایز نبود! فوری برگشتیم.
آقای امینی، همین که مرا دید، گفت علیرضا، کجا بودی؟! گفتم با حسین رفته بودیم جلو تا وضعیت را بررسی کنیم.
نشستیم و با هم مشورت کردیم و تصمیم گرفتیم همان شب، با تانک های آقای عرب نژاد برویم جلو. من و آقای امینی و حسین و بقیه ی بچه ها، سوار تانک شدیم.
حسین، از شهادت عباس خیلی ناراحت بود. آقای امینی برای این که حال و هوای حسین را عوض کند و کمی بخندد، سر به سر من گذاشت. می گفت علیرضا اگه شهید بشه، باید بالا سرش بخونیم: این جنازه کچلو را ببرین داورون!
ادامه دارد.....
#قسمت_اول👇
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊️🥀🕯️🥀🕊️🌴
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷_برادر آرزوی شما چیه؟
_وقتی روزگاری برای این آرزو باید خطر میکردند و حتی جان میدادند، کی فکرشو میکرد امروز اینقدر آسان بهش برسیم...
آینده روشنتر از این هم خواهد بود...
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊️🥀🕯️🥀🕊️🌴
18.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 _دختر بی حجابی که اعتقادی به شهدا نداشت و نور شهید را دید و می گفت: #شهدا اشتباه کردم
راوی آقای محمد حسینی
منزل #شهید_باقری_کارگر...🌷🕊
#حجاب
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊️🥀🕯️🥀🕊️🌴
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رجـــزخوانی دختــر
#شهــید_مصطفی_صدرزاده....🌷🕊
#حجاب_خونبهای_شهیدان
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊️🥀🕯️🥀🕊️🌴
✍آن موقع من ۱۶ سال، و ایشان حدود ۲۹ سال داشتند.
قرار شد با خانوادهام به منزل آقای موسوی در اختیاریه برویم تا او را ببینیم.
در آن جا او گوشهای نشسته بود.
من چای بردم، ولی از سر حجب و حیا نه من ایشان را توانستم ببینم و نه او مرا.
فقط موقعی که از خانه خارج میشد از پنجره او را دیدم.
لباس قبای نیمچهای به تن، و کلاه عرقچین مشکی به سر داشت.
ظاهراً تازه طلبه شده بود.
قرار شد برای بار دوم همدیگر را ببینیم و صحبت کنیم که او آن موقع گفت:
«من طلبهای هستم که نه کسی را دارم و نه از مال دنیا چیزی. اگر میتوانی نان طلبگی بخوری، بسمالله».
من هم پذیرفتم.
راوی: همسر شهید
🗓سالگرد شهادت
#شهید_سید_علی_اندرزگو...🌷🕊
تاریخ شهادت: ۵۷/۶/۲
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊️🥀🕯️🥀🕊️🌴
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
دوم شهریور
#سالروز_شهادت
#سیدعلی_اندرزگو
گرامی باد .
🔺شهید اندرزگو در ۱۹ رمضان ۱۳۵۷ و با زبان روزه به دست مأموران ساواک به #شهادت رسید .
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊️🥀🕯️🥀🕊️🌴