🔸به فکرِ جانِ بچهها؛ حتی بعد از شهادت...
📖 #متن_خاطره
|بعد از شهادتش؛ توی محلهای که مدتی اونجا تحصیل کرده بود، مدرسهای رو به نامش کردند. یه شبِ بارونی اومد به خوابِ مدیر مدرسه و بهش گفت: پاشو برو مدرسه! مدیر از خواب پرید و دید هوا هنوز تاریکه. برا همین اعتنا نکرد و مجدد خوابید. اما باز سیروس به خوابش اومد و گفت: من سیروس مهدی پور هستم که مدرسهتون به نامم هست. بلند شو تا بچهها نیومدند، برو مدرسه! خلاصه این اتفاق سه چهار مرتبه تکرار شد و با اینکه هوا هنوز کاملاً روشن نشده بود، مدیر راه افتاد سمت مدرسه. وقتی وارد مدرسه شد، دید یه چاه عمیق وسط حیاط ایجاد شده و فقط یه لایهی نازک آسفالت دورش رو گرفته... تازه حکمت اصرار شهید توی خوابش رو فهمید
👤خاطرهای از زندگی معلّم شهید سیروس مهدیپور
📚 منبع: خبرگزاری حوزه به نقل از خانوادهی شهید
#شهید_مهدیپور #امداد_غیبی #رویای_صادقه #شهدای_تهران