هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
۱۲ فروردین؛ اولین پیروزی جمهور مردم بر دیکتاتوری لیبرالها
یادداشت سید یاسر جبرائیلی:
🔹دوازدهم فروردین ماه ۱۳۵۸، یک نقطه درخشان در تاریخ انقلاب اسلامی است که اهمیت آن چه بسا از سرنگونی رژیم پهلوی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بیشتر باشد.
🔹اگر ۲۲ بهمنماه رژیم طاغوت سرنگون شد، ۱۲ فروردینماه نظام اسلامی تاسیس شد؛ و تامل و تدبر در تاریخ انقلاب اسلامی نشان میدهد این تاسیس مبارک، مسیر همواری نبوده است.
🔹جریان لیبرال در ایران که پیش از سرنگونی رژیم پهلوی در پی حفظ سلطنت بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همه همّ خود را مصروف جلوگیری از تاسیس یک نظام اسلامی کرد و در این مسیر هیچ ابایی نداشت که خواسته خود را بر جمهور مردم تحمیل کند؛ اما به فضل خدای متعال، انقلاب اسلامی با رای ملت به جمهوری اسلامی از سرقت لیبرالها در امان ماند.
@TasnimNews
عبور از طوفان تحریم با مقاومت در برابر فشارهای داخلی و خارجی برای سقوط در دام کنوانسیونهای تکلیفی FATF
سال ۹۸ در کمیسیون بررسی الحاق به لوایح تکلیفی FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام، با ارائه آمار تجارت خارجی کشور در دوره قبلی حضور در لیست سیاه این نهاد، استدلال کردم که ادعای صفر شدن یا حتی کاهش تجارت خارجی کشور در صورت قرار گرفتن در لیست سیاه این نهاد کذب است.
۱۱ سوال اساسی از دولت درباره FATF شده بود که در یک گزارش مبسوط ۸۳ صفحهای، این پاسخها را ارزیابی کرده و به کلیه اعضای مجمع ارائه کردیم. اگر گزارش طبقهبندی نداشت، انتشار آن، مجال مناسبی برای روشن شدن عیار ادعاهای آن ایام فراهم میکرد.
مقامات دولت وقت مدعی بودند اگر وارد لیست سیاه شویم، حتی با کشورهای دوست هم نخواهیم توانست تجارت کنیم. بحمدلله با وجود فشارهای فراوان، مجمع الحاق به دو کنوانسیون CFT و پالرمو را تائید نکرد. زمستان ۹۸ وارد لیست سیاه شدیم، اما حجم تجارت خارجی ایران پس از آن نسبت به دوره اجرای برجام که از لیست سیاه خارجمان کرده بودند، نه تنها کاهش نیافت، بلکه افزایش نیز یافت. سال گذشته، حجم تجارت خارجی ایران با وجود قرار گرفتن در لیست سیاه FATF از ۱۰۰ میلیارد دلار عبور کرد و به لطف خدای متعال، رو به افزایش است.
در صورتی که به دو کنوانسیون پالرمو و CFT ملحق میشدیم، اولا هیچ تضمینی نبود که FATF وضعیت ما را عادی کند، ثانیا تحریمهای آمریکا به داخل مرزهای ما کشیده میشد، ثالثا بهانه جدید برای گشایش پروندههای حقوقی علیه کشورمان در مجامع بینالمللی ایجاد میشد؛ چرا که هر اقدامی برای دور زدن تحریم میتوانست تبدیل به پروندهای تحت عنوان پولشویی و نقض کنوانسیون پالرمو شود.
وال استریت ژورنال اخیرا نوشت که ایران با یک سیستم مالی مخفی، محاصره اقتصادی اعمال شده توسط آمریکا را دور میزند. اگر تحت فشار لیبرالهای حاکم بر دولت وقت، تسلیم ادعاهای کذب و وعدههای پوچ آنها میشدیم، این سیستم مالی مخفی لو میرفت، از کار میافتاد و امروز، به جای اینکه آمارها عبور از طوفان تحریم را مژده دهند، ترامپ از فشار حداکثری پاسخ مثبت گرفته بود. به لطف خدای متعال، لیبرالها نتوانستند خسارت محض دیگری به کشور تحمیل کنند. آن منش و آن راه، هرگز نباید...
@syjebraily
✨چرا نئولیبرالها درباره اثر تورمی نقدینگی دروغ میگویند؟!
پیرو انتشار آماری از نسبت بالای نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در جهان (ژاپن: ۲۸۰٪؛ کانادا: ۱۲۲٪؛ انگلیس: ۱۶۰٪؛ کره جنوبی: ۱۶۵٪؛ سوئیس: ۱۸۲٪؛ استرالیا: ۱۳۷٪؛ چین: ۲۱۱٪؛ مالزی: ۱۳۷٪؛ میانگین جهانی: ۱۴۳٪)، و اشاره به پایین بودن نسبی این نرخ در ایران (۹۵ درصد) نئولیبرالهای کراواتی و ریشدار هجمه سنگینی علیه حقیر شروع کردهاند که عمدتا فحاشی است و استدلال و استنادی در میان ناسزاهایشان دیده نمیشود. هدف از انتشار این آمار، به چالش کشیدن تلاشهای بیوقفه و ایدئولوژیک این جریان برای تقلیل دادن مسئله تورم به نقدینگی و در نتیجه تجویز سیاستهای خسارتبار و تورمزایی چون افزایش نرخ ارز و قیمت سوخت بود.
هیچ کس منکر اثر نقدینگی روی تورم نیست. مسئله ما اولا اغراق درباره اثر نقدینگی و انکار اثر متغیرهای دیگر است؛ ثانیا نتایجی است که از این اغراق گرفته میشود و سیاستهای ویرانگری که در پی آن تجویز میشود.
آقایان مدعی هستند که نقدینگی در ایران تورم ایجاد میکند - و در جاهای دیگر خیر- چون رشد نقدینگی در ایران بیش از رشد تولید است. دوباره و پیش از ادامه تذکر دهم که خلق نقدینگی توسط شبکه بانکی خصوصی برای فعالیتهای سوداگرانه حتما باید متوقف شده و خلق پول صرفا باید توسط حاکمیت و صرفا برای تولید باشد. اما توجه بفرمایید؛
در سال ۹۲ نقدینگی حدود ۶۴۰ همت و تولید ناخالص داخلی ۱۰۵۵ همت بوده است. یعنی نسبت نقدینگی به تولید حدود ۶۱٪ بوده است. در سال ۹۶ این نسبت به حدود ۹۵ درصد میرسد (نقدینگی= ۱۵۳۰ همت و تولید ناخالص داخلی= ۱۶۲۰ همت). به عبارت دیگر، در این دوره نقدینگی نسبت به تولید، نجومی بالا رفت اما تورم پائین بود!
برعکس، طی سالهای ۹۶ تا ۱۴۰۰، ما شاهد کاهش نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی هستیم. در ۱۴۰۰ نقدینگی حدود ۴۹۰۰ همت برآورو میشود و تولید ناخالص ۵۷۰۰ همت؛ یعنی نسبت فوق با ۱۰ واحد درصد کاهش، به ۸۵٪ رسیده است. اما در همین دوره، تورم وحشتناکی را تجربه کردیم.
نئولیبرالهای تصمیمساز، تصمیمگیر و مجری رخنه کرده در دولت آقای رئیسی توضیح دهند که چگونه در دورهای که نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی فزاینده بوده، تورم پائین بوده، اما در دورهای که این نسبت کاهشی بوده، تورم نجومی داشتیم و اینک نیز داریم؟!
آقایان جوابی ندارند چون با چهار عمل اصلی نه میتوان اقتصاد را فهمید و نه میتوان مدیریتش کرد. پاسخ این معما را در ادامه بخوانید.
ساختار تولید در ایران معالاسف یک ساختاری است که حقیر آن را ساختار تولید استعماری مینامم. یعنی ساختار تولیدی است که تا حد زیادی وابسته به واردات است(مونتاژ خودرو تا مرغ و برّه). نتیجه این وابستگی آن است که اقتصاد به شدت از تلاطم نرخ ارز و قیمت جهانی اقلام وارداتی متاثر میشود.
علت اینکه در دوره ۹۲ (۲۰۱۳) تا ۹۵(۲۰۱۶) با وجود رشد وحشتناک نسبت نقدینگی به تولید، تورم بالا نداشتیم، تورم منفی در جهان و عدم افزایش نرخ ارز بود(بماند که از محل حراج ذخایر ارز و طلای کشور، نرخ ارز ثابت نگه داشته شد). در این دوره، قیمت جهانی مواد اولیه مرتبط با انرژی ۵۷٪، گندم حدود ۴۰٪، ذرت ۳۹٪، ماده اولیه لاستیک ۴۳٪، دانه سویا ۲۶٪، جو ۴۹٪ کاهش یافت.
بنابراین، علت تورم پائین سالهای ۹۲ تا ۹۶ نه هنرمندی آقای روحانی بود، نه اینکه نرخ رشد نقدینگی به تولید کم بود! مسئله، تورم منفی در جهان بود. با معکوس شدن این روند و افزایش وحشتناک قیمت مواد اولیه تولید و اقلام کشاورزی، قیمتها در ایران نیز سر به فلک کشید.
شاید برایتان جالب باشد که ما چون وارد کننده محصولات نفتی هستیم، با افزایش قیمت نفت، قیمت این محصولات نیز افزایش مییابد، لذا افزایش قیمت نفت اثر تورمی روی اقتصاد ما دارد.
نئولیبرالها - چه با محاسن و چه بیمحاسن- با چشم بستن بر اینهمه واقعیت، میخواهند با تقلیل همه ماجرا به نقدینگی، سیاستهای معیشتسوز خود را که عبارتست از بیتفاوتی نسبت به تولید داخلی، بیتفاوتی به مسئله هدایت نقدینگی، تجویز افزایش نرخ ارز و قیمت سوخت و... به دولت تحمیل کنند.
من واقعا برای آقای رئیسی نگرانم. البته هیچ کس جز خود ایشان نخواهد توانست آقای رئیسی را از دست نئولیبرالها نجات دهد. دعا کنیم بتواند. حرف آخر اینکه راهکار، تولید دانشبنیان است و آنچه من از تولید دانش بنیان میفهمم، رفع وابستگی تولید و مصرف کشور به اقلام وارداتی است.
@syjebraily
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
15.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعد از مدتها تلاش علمی و عملی برای اولین بار در ایران کالای خواب ارگانیک (پشمی) با روش صنعتی به تولید انبوه رسید...
مزایای فراوان #پشم این نعمت و هدیه طبیعت از جمله طبع گرم آن اثرات خیرهکنندهای در سلامت انسان، پیشگیری و درمان بسیاری از بیماریها دارد...
محققان جوان ایرانی مجموعه ژینورا با زحمات شبانهروزی و مشورت با طبیبان و پزشکان متعددی اقدام به تولید کالای خواب ارگانیک نمودهاند که تمامی واژههای "کالای ایرانی" و "تولید ملی" برازنده آن است.
کالای خواب ارگانیک #میقان نیازی به تبلیغ ندارد اما حمایت از کالای تمام ایرانی و همت کارگرانِ ایرانیاش در سال حمایت از تولید دانشبنیان و کارآفرین کمترین کاریست که میتوانیم انجام دهیم✋
#میقان اولین کالای خواب ارگانیک ایران را به دیگران معرفی کنیم🇮🇷
پی نوشت: حسین زمانی به نظر من تصویر واقعی اقتصاد مقاومتی است.
موفق باشی حسین جان.
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
نظری به نظریه مقداری پول.pdf
350.2K
این روزها بحثهای مفصلی در مورد تورم و نقدینگی و نرخ ارز و گرانی و ... میشنوید. شاید بد نباشد بدانید ریشه این بحثها به کجا برمیگردد...
💠 @h_abasifar
هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرفسور مسعود درخشان:
باید تورم را از بین برد. برای از بین بردن تورم اولین کاری که باید بکنیم این است که نظریات اقتصادی سرمایهداریِ لیبرال را کنار بگذاریم. دنبال فریدمن نروید که چطور تورم را باید کنترل کرد!!!
بانکهای خصوصی و دولتی باید تعطیل شوند و یک بانک ملی داشته باشیم تا تورم از بین برود.
💠 @h_abasifar
🔴 از تویوپت تا لکسوس!
👤 #سیدیاسر_جبرائیلی
🔹 سال ۱۹۳۹ میلادی، ژاپن دو شرکت خودروساز آمریکایی جنرال موتورز و فورد را از خاک خود بیرون کرد تا صنعت خودروی ملی ایجاد کند. ژاپنیها می دانستند که هیچ کشوری از نظر صنعتی به هیچ جایی نمیرسد مگر اینکه یک صنعت خودروی پیشرفته داشته باشد.
🔸 و میدانستند که تا خودروساز خارجی در کشورشان حضور دارد، خبری از صنعت خودروی ملی نخواهد بود.
پس از شانزده سال حمایت تمام قد دولتی و صرف هزینههای سنگین، شرکت تویودا (تویوتای فعلی) سال ۱۹۵۵ خودروی تویوپت را تولید کرد.
✅ این خودرو اما تبدیل به نماد سرخوردگی صنعتی مردم ژاپن شد. به آمریکا صادر شد اما آمریکایی ها آن را عودت دادند. ۲۵ سال گذشت و صنعت خودروی ژاپن به جایی نرسید. کار به جایی رسید که منتقدان صنعت خودروی ملی، خواهان بازگشت خودروسازان خارجی شدند.
🔹 اما این گفتمان نتوانست غالب شود و گفتمان تولید ملی همچنان به مسیر طاقت فرسای خود ادامه داد.
اگر امروز می بینیم که شرکت تویوتا برند نخست خودروسازی جهان است، باید بدانیم این موفقیت نه از طریق مشارکت با فورد و جنرال موتورز به دست آمده و نه یک شبه حاصل شده است.
🔸 تویوتا مسیری طولانی برای رسیدن به این نقطه پیموده است.
خودروسازی در کشور ما به همان مرضی دچار است که زمانی خودروسازی ژاپن گرفتار بود. آنها فورد زده بودند، ما پژو زدهایم! آنها از شر بیگانه خلاص شدند و ۶۰ سال بعد لکسوس را تاسیس کردند.
✅ یک تصور غلط درباره صنعت خودروی ایران وجود دارد و آن اینکه "خودروسازان ما تحت حمایت شدید دولت هستند". این گزاره از اساس اشتباه است و آن را باید به این شکل اصلاح کرد: "خودروسازان فرانسوی و مشخصا پژو-سیتروئن و رنو تحت حمایت شدید دولت ایران هستند".
🔹 امتیازات متعددی چون انحصار و... که تصور میشود برای خودروسازان ایرانی وجود داشته، در واقع برای خودروسازان فرانسوی بوده است.
خودروسازان ما خودرو نساختهاند. خودروی فرانسوی را برای فرانسویها سر هم کرده و به ایرانیها فروختهاند.
🔸 یکی دو سال پیش برای بازدید از خط تولید یک شرکت خودروسازی رفته بودم. مسئول یکی از خطوط مونتاژ میگفت قطعات ما در گمرک گیر کرده است. گفتم چرا؟ گفت چون روی تمام قطعات وارداتی، آرم یک قطعهساز داخلی حک شده و گمرک میگوید این چجور کالای داخلی است که دارد وارد میشود؟!
✅ مشکل دیگر صنعت خودروی ما، همین مافیای قطعهسازی است که در واقع واردکننده قطعات و مونتاژ کار است، اما خود را تولیدکننده جا زده است. در یک کلام، ما خودروسازی نداریم، در یک سطح مونتاژ قطعات داریم، در سطحی دیگر، مونتاژ خودرو.
🔹 این مسئله نه در سطح ایران خودرو و سایپا قابل حل است، نه حتی در سطح وزارت صمت. مسئله، یک مسئله ملی است و بسیج همه ظرفیتهای علمی، دانشگاهی، صنعت دفاعی(سرریز فناوریهای تحصیل شده در صنایع دفاع) و... را میطلبد و این اقدام فرابخشی، صرفا با فرماندهی شخص رئیسجمهور ممکن است.
🔸 ما اگر از شر مونتاژکاری خلاص شویم و عزم تولید کنیم، یقین بدانیم در مدتی بسیار کوتاهتر مسیر پیشرفت این صنعت را خواهیم پیمود. جایی که ما امروز قرار داریم، به قله بسیار نزدیک تر از جایی است که ژاپن در آن روزها قرار داشت.
✅ پیشرفت، صبر و تلاش و هزینه و مجاهدت میخواهد. با مصرف کردن خودروی خارجی از محل صادرات نفت یا با مونتاژ پژو و رنو ما هرگز طعم شیرین پیشرفت را نخواهیم چشید. لیبرالهای ایرانی که مخالف تولید داخلیاند، از پیشرفت فقط خوشگذرانی با پول نفت و تولید بیگانه را میفهمند.
🔹 ما همچون ژاپن که فورد و جنرال موتورز را بیرون کرد، پژو و رنو را بیرون نکردیم. به ما وعده خودروساز شدن با مشارکت خارجی را دادند، اما وابسته و عقبمانده نگهمان داشتند. الحمدلله که با تحریمها فرانسویها از ایران رفتند. کاش صبر و ارادهای که در مسئولان و مردم ژاپن بود، برای پیمودن مسیر پیشرفت در مردم و مسئولان ما هم به وجود آید. آیا روزی میرسد که امثال مهندس آرین به مدیریت خودروسازی ما منصوب شوند و ظرفیتهای مالی، دانش بنیان و دانشگاهی کشور موظف شوند در خدمت این صنعت راهبردی قرار گیرند تا خودروی پیشرفته ایرانی تولید شود؟
💢 مردم ما هم دلسوزند، هم صبور، هم فهیم. اگر این عزم را در مسئولان کشور ببینند، اگر بسیج ظرفیتها و ارادهها را ببینند، اگر پیش روی آنها چشمانداز دقیقی ترسیم شده و زمانبندی مشخصی پیش چشمشان باشد، شک نکنیم برای پیشرفت خودروسازی ایران از هیچ کمکی دریغ نمیکنند.
@syjebraily
هدایت شده از محمدجواد توکلی- یادداشتهای اقتصادی
✅ نقش افزایش نقدینگی در تورم کنونی چقدر است؟
✅به دنبال یاداشتی که در مورد نقش برجسته ارز در سه موج تورمی اخیر در اقتصاد ایران داشتم برخی دوستان این مطلب را به مفهوم نفی نقش نقدینگی در ایجاد تورم قلمداد کردند.
✳️ نمودارها نشان می دهد که تغییرات این دو هم جهت است : با افزایش نقدینگی تورم هم بالا رفته است، ولی کدامیک علت دیگری است؟ آیا افرایش نقدینگی تورم را ایجاد می کند یا تورم باعث می شود که تقاضا برای نقدینگی بالا برود
✅ شواهد زیادی وجود دارد که در اقتصاد ایران به خصوص در سالهای اخیر ، افزایش نقدینگی معلول تورم ناشی از فشار هزینه تولید بوده است، یعنی تورم ناشی از افزایش هزینه تولید آن هم عمدتا متاثر از افزایش قیمت ارز رخ داده ، فعالان اقتصادی نیاز به نقدینگی بیشتر پیدا کردند و همین امر زمینه افزایش نقدینگی را فراهم کرده است . یعنی تورم باعث افزایش نقدینگی شده نه اینکه نقدینگی باعث افزایش تورم شده باشد.
❇️ این امر مشابه کسی است که #غذای_چرب خورده و عطش گرفته است و مدام آب میخورد. تورم به وجود آمده می طلبد که پول بیشتری در رگهای اقتصاد کشور تزریق شود(تولید کننده سرمایه در گردش بیشتر میخواهد...)، هرچند که تزریق این خون چون ناعادلانه و ناکارآمد صورت میگیرد و قدرتهای سفتهباز بیشتر از آن بهرهمند میشوند، این نقدینگی اضافی عمدتا نه در خدمت تولید بلکه در خدمت ایجاد تورم بیشتر قرار می گیرد(یعنی در مرحله بعد نقدینگی علت تورم میشود)
✅ این یعنی تورم (ناشی از افزایش هزینه تولید) موجب افزایش نقدینگی و افزایش نقدینگی و استفاده نادرست از آن باعث تورم (ناشی از فشار سفته بازی و تقاضا) میشود
✍️ توکلی https://eitaa.com/eqmoq2
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
آقای رئیسی عزیز دل. سرور من! امید مردم ایران.
گفتیم به حرف مهندسهای دوکلاس اقتصادخوانده و نخوانده گوش نکن. این ها با همان ماشین حسابی که مقاومت مصالح را محاسبه میکنند، مقاومت اقتصاد و رفتار مردم و متغیرهای اقتصادی را هم اندازه گیری میکنند. تصور کردید برداشتن نرخ ارز کالای الف، نه تنها رانت الف را از بین میبرد که کالای ب را هم تنظیم میکند.
گفتید ارز ترجیحی نهاده دام را بر میداریم اما قیمت گندم و دارو را کنترل میکنیم. پیچیدگیهای اقتصاد به همین در همتنیدگیهای نظام قیمتی و رفتار انسانی است که ریاضیات از فهم آن عاجز است و معالاسف برای تدبیر آن سراغ افرادی رفتید که فقط کمی ریاضی خواندهاند.
بسیاری اقتصاددانان انذار دادند و گوششنوا نیافتند.
حال از داروخانه ها و نانواییها و کارخانههای ماکارونی خبر بگیرید و دستور دهید که قیمتها زیاد نشود. هرچند این دستور، دستور دوشیدن شیر از گاو نر است.
گفتیم و گفتید و همچنان هم میگویید که آبرویم را بر این سیاست تعدیلی میگذارم. و ما اصرار داریم که آبروی شما، آبروی انقلاب است و نباید به پای این اشتباهها ذبح شود.
چه بگوییم...
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
🖊بچههای شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران
1⃣بخش نخست
آنچه در عرف به افشاگری موسوم است، نه شیوه این قلم بوده و نه شان آن است. اما خطری که از جانب سیاستهای نئولیبرال کشور را تهدید میکند، طرح این بحث مهم را ضروری ساخته است. مخاطب این نوشته کوتاه هم دستگاههای امنیتی نیستند که از فردا راه بیفتند و بگیر و ببند راه بیندازند و پسفردا هم خیال کنند که توانستهاند به نفوذ پایان دهند؛ چه، مسئله یک یا دو فرد و یک تیم نیست که با بازجویی و بازداشت، خاتمه یابد. مخاطب اصلی حقیر در اینجا، نخبگان فکری و اجرایی انقلابی در کشور هستند که با شیوههای دشمن آشنا شوند و از یک #تفکر_مسموم که ابزار دشمن است، فاصله بگیرند.
در دوره جنگ سرد، رقابت سختی میان آمریکا و شوروی برای قرار دادن کشورها در بلوک تحت سلطه خود در گرفته بود و هر یک با ابزارهایی در پی گسترش سلطه خود و جلوگیری از گسترش بلوک مقابل بودند؛ هم حاکم شدن ایدئولوژیشان بر کشورهای جهان را دنبال میکردند، هم در برابر حاکم شدن ایدئولوژی مقابل، میایستادند.
آمریکا با شعار کمک به توسعه کشورها در پی توسعه سلطهاش بود و این انگاره را تبلیغ میکرد که لیبرال-دموکراسی توسعه میآورد، اما کمونیسم ضد توسعه است.
در همین چارچوب، هری ترومن سی و سومین رئیسجمهور آمریکا در سخنرانی تحلیف خود، از برنامهای رونمایی کرد که به "اصل چهار ترومن" معروف شد. او مدعی بود آمریکا به دنبال استثمار کشورها با روشهای استعماری نیست، بلکه میخواهد به توسعه آنها کمک کند. پیرو این مباحث، کنگره آمریکا قانونی تحت عنوان "کمک اقتصادی خارجی" برای حمایت از توسعه کشورهایی که پیمان دوجانبه با آمریکا منعقد میکردند- بخوانید زیر بلیط آمریکا قرار میگرفتند- تصویب کرد. اولین کشوری هم که تحت این برنامه مورد حمایت آمریکا قرار گرفت، ایران بود. سال ۱۹۷۳ توماس پترسون در مقالهای نشان داد که این برنامه، در جهت تامین منافع یکجانبه واشنگتن عمل کرده است؛ آمریکا واردات مواد خام استراتژیک از این کشورها را افزایش داده، بدون اینکه تاثیر قابل توجهی روی محرومیت و توسعهنیافتگی آنها بگذارد.
کمکهای اقتصادی آمریکا در چارچوب اصل چهار ترومن، صرفا بخش کوچکی از برنامه را تشکیل میداد. کمک اصلی، کمک فنی به قربانیان برای تدوین برنامههای توسعه بود.
شیلی یکی از قربانیان این کمکهای فنی آمریکا در چارچوب اصل چهار ترومن بود. آنگونه که دیوید هاروی در کتاب تاریخچه مختصر نئولیبرالیسم گزارش میکند، در دهه ۱۹۵۰ میلادی، وزارت خارجه آمریکا از محل بودجه جنگ سرد، و با واسطه دو بنیاد فورد و راکفلر، تعدادی از اقتصاددانان شیلیایی را بورسیه کرد تا در دانشگاه شیکاگو زیر نظر میلتون فریدمن (از اجداد نئولیبرالیسم) علم اقتصاد بخوانند و پس از بازگشت به کشورشان، این علم را پیاده کنند تا توسعه پیدا کنند. وقتی در سال ۱۹۷۳ دولت سالوادور آلنده با کودتای تحت حمایت آمریکا توسط آگوستو پینوشه سرنگون شد، دستآموزهای فریدمن- که به بچههای شیکاگو معروف شدند- برنامهریزی برای اقتصاد شیلی را در دولت پینوشه به دست گرفته و آنچه را اصلاحات میخواندند، آغاز کردند. اخذ وام از IMF، خصوصیسازی، مقرراتزدایی، آزادسازی، کاهش هزینههای عمومی دولت و هرآنچه امروز به عنوان سیاستهای نئولیبرال شناخته میشود را در شیلی پیاده کردند. فجایعی که در دوره پینوشه بر ملت شیلی گذشت، حدیث مفصلی است که شهره عالم شده است.
موفقیت این سیاستها در گسترش سلطه و تامین منافع آمریکا به قدری بود که ترویج و تجویز سیاستهای نئولیبرال تبدیل به بخشی رسمی از سیاست خارجی آمریکا شد و نهادهایی چون صندوق بینالمللی پول در خدمت این سیاستها قرار گرفتند.
لینک به بخش دوم
@syjebraily
🖊بچههای شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران
2️⃣بخش دوم
لینک به بخش اول
در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، هیلاری کلینتون که وزارت خارجه را برعهده داشت، از یک برنامه جدید رونمایی کرد که به نوعی در امتداد همان اصل چهار ترومن بود. این برنامه IDEP نام داشت و هدف آن، استفاده از ظرفیت خارجنشینان برخی کشورهای هدف، برای پیشبرد برنامههای آمریکا بود. کلینتون از قدرت هوشمند سخن میگفت و معتقد بود آمریکا باید در کنار داشتن ارتش قوی، روی دو بحث "دیپلماسی و توسعه" تمرکز ویژهتری داشته باشد. در همین راستا، دقیقا مانند دوره ترومن، بحث کمک فنی به توسعه کشورهای هدف در دستور کار قرار گرفت. دقیقا مانند دوره ترومن، وزارت خارجی آمریکا چندین بنیاد خاص را انتخاب کرد تا اقتصاددانانی را از کشورهای قربانی بورسیه کنند و دقیقا در دانشگاه شیکاگو، علم اقتصاد تعلیمشان دهند تا به کشورهای خود بازگشته و سیاستهای نئولیبرال را پیاده کنند. یکی از این کشورها که آمریکا خیلی دغدغه توسعهاش را داشت ایران ما بود.
بنیادی با نام HAND توسط خانمی با نام نوشین هاشمی در چارچوب برنامه IDEP و با بودجه وزارت خارجه آمریکا ماموریت یافت که افرادی را از ایران بورسیه کرده و به دانشگاه شیکاگو اعزام کنند تا در آنجا علم اقتصاد بیاموزند و راهی ایران شوند تا ایرانی را که آمریکا تحت شدیدترین تحریمها قرار داده بود، توسعه یافته کنند.
این افراد، پس از بازگشت به ایران، وارد سازمان برنامه و بودجه کشور شدند. یکی از اولین دستپختهایشان، سند اصلاح ساختار بودجه کشور بود که اردیبهشت ۹۸ با همکاری یک هیئت چهار نفره از صندوق بینالمللی پول تدوین کرده و به دست اجرا سپردند. یکی از برنامههای کوتاهمدت این سند، افزایش قیمت حاملهای انرژی بود که منجر به فاجعه آبان ۹۸ شد.
این افراد، که یک شبکه کامل هستند و جمعی از پژوهشگران انقلابی، مستندات قابل توجهی از ربط و ارتباطات و اقدامات این شبکه جمعآوری کردهاند، مدیریت یک دانشکده اقتصاد در یک دانشگاه فنی-مهندسی را نیز بهعهده گرفتند. با روی کار آمدن دولت آقای رئیسی، در کمال شگفتی همین تیم و همان افراد خاص بورسیه شده توسط بنیاد HAND، به عضویت شورای تدوین سند تحول دولت در آمدند و با تمام توان، همان سیاستهایی را که در دولت آقای روحانی دنبال میکردند و کارشان ناتمام مانده بود، در دولت جدید پی گرفتند. در کمال تعجب، آقای رئیسی در روز دانشجو میهمان همان دانشکده اقتصاد شد...
امروز به جرات میتوان مدعی شد که سیاستهای اقتصادی دولت جدید، تفاوتی با سیاستهای اقتصادی دولت آقای روحانی ندارد و ریشه این همسویی، اینهمانی تصمیمسازان است. آمریکا با دغدغه کمک به توسعه ایران، افرادی را مامور اجرای سیاستهای خاص اقتصادی در ایران نکرده است. راقم این سطور معتقد است سیاستهای اقتصادی نئولیبرال، مکمل تحریم هستند. پروژه تقابل مردم و حاکمیت که از طریق تحریم دنبال شد و به بن بست رسید، اینک از مسیر دیگری پی گرفته میشود. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، "کم اهمیتترین شکل نفوذ، جاسوسی است. گاهی نفوذی کارش بالاتر از خبرکشی و خبردهی است. تصمیم شما را عوض میکند. شما یک مسئولی هستید، میتوانید حرکت بزرگ یا موثری انجام دهید. نفوذی کاری میکند که شما آن حرکت را جوری انجام دهید که به نفع دشمن تمام شود؛ یعنی تصمیمسازی".
امروز اگر جوانان انقلابی میخواهند با آمریکا مقابله کنند، و اگر باور دارند که آمریکا علیه کشورمان دست به یک جنگ تمامعیار اقتصادی زده است، بدانند اجرای سیاستهای اقتصادی نئولیبرال در ایران که از طریق یک شبکه خاص و تحت عنوان علم اقتصاد دنبال میشود، سلاح استراتژیک دشمن است. باید به جنگ آن رفت. امروز کمک به آقای رئیسی برای رهایی از چنگ این جریان، از هر کمکی اولیتر است...
@syjebraily