#تجربه_من ۱۰۲۶
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#زایمان_خانگی
#قسمت_اول
من متولد ۱۳۶۶ هستم و همسرم ۱۳۶۲،
سال ۱۳۹۰ به صورت سنتی و با واسطه دوستی مادرم و عمه همسرم که معرف بودن ازدواج کردیم.
همسرم معلم بودن و چند سال بعد دوره های طب سنتی رو گذروندن و الان عطاری هم دارن.
خداروشکر بارداری های بدون ویاری دارم و تو تغذیه و سبک زندگی سالم و اسلامی خیلی دقت داریم.
سال ۱۳۹۳ پسر اولم به روش طبیعی به دنیا اومدن، زایمان به نسبت خوبی داشتم
سال ۱۳۹۶ پسر دومم رو باردار شدم و شب یلدا در حالتی که درد زایمان داشتم برای جاریم یلدایی بردم البته کسی متوجه نشد فقط به جاریم گفتم درد دارم😮💨 و بعد راهی بیمارستان شدم و پسرم رو بغل گرفتم😊
فاصله رفتن به بیمارستان من با به دنیا اومدن بچه هام یک ساعت و نیم بود. سر پسر دومم مامای خصوصی گرفتم که دوست دوران ابتداییم بود و خداروشکر حواسش بهم بود و الحمدلله زایمان خوبی داشتم.
بچه ها تغذیه مناسب دارن و دارو خورشون نکردیم و گذاشتیم خود بدن هاشون مبارزه کنن. اوایل بیماری روند بهبودیش طولانی میشه اما به مرور دیگه مریضیشون با یه آب ریزش رد میشه.
دو تا بچه پشت سر هم سختی های خودشو داره مخصوصا اگه اولی حسودی کنه اما یکسالگی به بعد اوضاع بهتر میشه☺️
سال ۱۳۹۹ دخترم رو باردار شدم لحظه ای که سونو گرافی گفت دختره کلی ذوق کردم
یه دختر پر انرژی که تو ۱۰ ماهگی راه افتاد و از تخت دو طبقه بالا میرفت.😩 و من تمام دلخوشیم این بود که میزاره لباس دخترونه تنش کنم😂
بعد از مدتی با مجموعه مکتب اسلامی آشنا شدم که یکی از اهدافشون اینه فرزندان آموزش رو از خانواده بگیرن، اینطوری ولایت پذیر تر میشن نسبت به پدرو مادر و اهداف دیگه ای که من و همسرم موافق هستیم.
اما با این وجود سال اول پسرمو مدرسه فرستادم اما دیدم چقدر به بچه استرس وارد میشه و داریم اذیت میشیم. سال دوم و سوم رو خودم بهش درس دادم تو خونه و دیگه مدرسه نرفت فقط برای ارزشیابی میرفت و کلی چیزهای مفید دیگه یاد گرفت و هر دو راضی هستیم. امسال کلاس چهارم هست و پسر دومم کلاس اولی که به همه میگه مامانم قراره بهم درس بده😊
تو همین مدت خیاطی که قبلا دوره شو رفته بودم اما الگو کشیدن برام سخت بود رو به روش خیاطی با روبر کردن یاد گرفتم و برام خیلی آسون شد خیاطی کردن و الان همه لباس های بیرونی و تو خونه بچه ها رو خودم میدوزم حتی کاپشن رو هم خودم دوختم.بیشتر دوستان مکتبی خودمون رو خیاط کردیم و همگی که بیشترمون ۳ یا ۴ تا بچه داریم خیاطی میکنیم.
خداروشکر دوستان هم فکری پیدا کردم که زندگی باهاشون رو خیلی دوست دارم.سخت نمیگیریم و کنار هم خوش هستیم، به هم انرژی مثبت میدیم و بعضی وقتا که دور هم جمع میشیم ۱۸ تا بچه تو خونه هستن😵💫😄
سال ۱۴۰۲ دختر دومم رو باردار شدم. غربالگری انجام نمیدم، به خاطر اشتباهاتش نمیخوام ذهنمو درگیر کنم.
بعد از زایمان دوستم در منزل، ترغیب شدم برای زایمان خانگی و اردیبهشت ۱۴۰۳ دختر دومم تو منزل به دنیا اومد☺️
البته به خاطر بی تجربگی خودم روند زایمان طولانی شد و یه مقدار سخت بود اما در کل از زایمان تو منزل راضی بودم دوستانم و مامای خانگی بهم رسیدگی می کردند.
همون روزی که درد زایمان داشتم پسر دومم آبله مرغان گرفت و دو روز بعدش پسر اولم شدید گرفت طوری که انگار صورتش سوخته، وحشتناک بود. خدا مادرم رو خیر بده و سلامت باشن ان شاالله با وجودی که براشون سخت بود اما بدن پسرم و روغن مالی میکردن.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075