تصحیح: با عرض پوزش، احمد پورامینایی صحیح است. #کلیپ

▪️هم کلامی با نوجوانان عراقی آزاده سرافراز و زائر اربعین ۱۴۰۲، اصغر حکیمی نویسنده کتاب «برزخ تکربت» ضمن ارسال عکس فوق نوشته است: روبروی یک موکب برای دقایقی جهت استراحت توقف کردیم، چند نوجوان عراقی دورمان حلقه زدند و سوال کردند که شما موکب‌دار هستید یا زائر که با لهجه غلیظ اردوگاهی گفتم: نه زائر ایرانی هستیم، قبول نکردند یکی از اونا که در تصویر نیست در گوشی چند مرتبه آهسته مطالبی را به من می‌گفت و می‌خواست بدونه که من متوجه میشم یا نه و من دست و پا شکسته جوابش را می‌دادم به دوستانش با تعجب می‌گفت: ماگول، ماگول یعنی نگفتم این عراقیه 😀 بالاخره بهشون گفتم: من در زمان جنگ اینجا اسیر بودم قبول کردند یکی از اونا اسمش احمد بود گفتم: من هم یک برادر داشتم که اسمش احمد بود و در همین جنگ شهید شد سوال کردند جسدش پیدا کردی یا نه؟ عکسش را در گوشی داری؟ عکسش را نشانشان دادم، اظهار ارادت کردند و از اینجور سوال‌ها این نوجوانی که در تصویر کنار بنده هست مرا بوسید و دوستانش دست زدند و ... #تصویر

سفر عشق کربلا - پیاده روی آزاده سرافراز، مصطفی شاهزیدی همراه با خانواده ، اربعین ۱۴۰۲ #تصویر #مصطفی_شاهزیدی

سفر عشق کلیب تهیه شده توسط دختر خانم آزاده گرامی، کربلایی مصطفی شاهزیدی از سفر اربعینی این خانواده #کلیپ #مصطفی_شاهزیدی

سفر عشق عباسعلی مومن ( نجار) و همسر گرامی ایشان در سفر پیاده روی و زیارت اربعین حسینی - شهریور ۱۴۰۲ #عباسعلی_مومن #تصویر

سفر عشق آزاده سرافراز، محمدرضا پرمهر از اهواز در سفر اربعین اقا آبا عبدالله الحسین علیه السلام شهریور ۱۴۰۲ #تصویر

سفر عشق آزاده سرافراز علی مفتاح همراه با همسر مهربانش در سفر زیارتی و پیاده روی اربعین اباعبدالله الحسین علیه السلام - شهریور ۱۴۰۲ #تصویر

سفر عشق آزاده سرافراز تکریت ۱۱ داود محمدی در سفر زیارتی و پیاده روی اربعین اباعبدالله الحسین علیه‌السلام - شهریور ۱۴۰۲ #تصویر

سفر عشق برادران آزاده زائر اربعین حسینی: از راست حسین برومند ، مهربان آببست ، عباس میری ، محمد رمضانی همگی از آمل. نفر سمت چپ ابو امیر از اهالی نجف ، عکس در منزل ایشان گرفته شد. البته این عزیزان در برگشت از کربلا جاده هراز به گاردریل جاده می زنند و حاج حسین برومند از ناحیه پا و مهربان آببست از ناحیه بازو دچار شکستگی و مصدومیت می‌شوند که ان شاءالله با دعای شما زودتر سلامتی خود را بدست می آورند. #تصویر

میرزا صالحی| ۳ می‌خواست سیگار روشن کنه اما با میله آهنی زدنش عکس‌ها را دیدم چشمم افتاد به عکس کربلایی حاج اسفندیار ریزوندی که توفیق داشتند به سفر اربعین تشریف ببرند. زیارت قبول ان‌شاءالله. يك روز برای این‌که کیسه‌های انفرادی را تفتیش کنند در صف نشسته بودیم و آقا اسفندیار هم از ناحیه پا مجروح بود دقیق یادم نیست ولی فکر کنم نگهبان «ولید» گفت: «بارحه منو گال نار نار» یعنی دیشب کی می‌گفت: آتیش آتیش می‌خوام (برای روشن کردن سیگار) کسی جواب نداد. یه گاز انبر نجاری ساختمان که یک میله فلزی محکم هست و نجارها برای کشیدن میخ از آن استفاده می‌کنند دستش بود که ناگهان بطرف مجروحین آمد و حدود ۴ الی ۵ تا با همین وسیله به اسفندیار و به پاهاش زد که بعد اسفندیار گفت: زمانی که به پاهام خورد فکر کردم برق ۲۲۰ بهم وصل کرده! خدا لعنتش کنه و در محضر خداوند جواب ظلم‌هایی که در حق اسرای دست بسته کرد باید بدهد. آزاده تکریت ۱۱ https://eitaa.com/taakrit11pw65 #میرزا_صالحی #اسفندیار_ریزوندی

سفر عشق دو تن از آزادگان تهرانی در سفر زیارتی و پیاده روی اربعین شهریور ۱۴۰۲ #تصویر