eitaa logo
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان
633 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
610 ویدیو
10 فایل
♦️اولین کانال رسمی اطلاع رسانی آزادگان ایران اسلامی اخبار واقعی مرتبط با آزادگان، ایثارگران، سیاسی و اجتماعی، از پذیرش هرگونه آگهی، تبلیغ معذوریم. دریافت نظرات، پیشنهادات‌ و انتقادات: @takrit11pw90
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️شب ۲۸ صفر امشب، شب ۲۸ صفر و شب سوگ و شب اشک و عزا و آه است. امشب سالروز رحلت رسول اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) است امشب، همه عالم عزادار رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم , سبط اکبر او دومین کوکب درخشان آسمان ولایت و امامت هستند. مسلمانان و مومنان تسلیت ما را پذیرا باشید. 🖤🖤🖤 🇮🇷 کانال خبری آزادگان سرافراز https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 دختر بدرالدجا امشب سه جا دارد عزا گاهی گوید پدر گاهی حسن گاهی رضا تسلیت یا فاطمه‌الزهرا (س) 🏴 سالروز شهادت پپیامبر اعظم (ص) و‌ امام حسن مجتبی (ع) تسلیت و تعزیت عرض می‌نمائیم. 🏴 🇮🇷 کانال خبری آزادگان سرافراز https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 دختر بدرالدجا امشب سه جا دارد عزا گاهی گوید پدر گاهی حسن گاهی رضا تسلیت یا فاطمه‌الزهرا (س) 🏴 سالروز شهادت پپیامبر اعظم (ص)، امام حسن مجتبی (ع) و حضرت ثامن‌الحج علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء تسلیت و تعزیت عرض می‌نمائیم. 🏴 🇮🇷 کانال خبری آزادگان سرافراز https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه آلاف و التحیة و الثناء، السلام علیک یا ضامن آهو، یا معین الضعفاء و اافقرا ، سالروز شهادت ثامن الحجج، امام رضا (ع) بر عموم مسلمانان جهان و محبان حضرتش تسلیت و تعزیت عرض می‌کنیم. التماس دعای فراوان داریم. **🇮🇷 کانال خبری آزادگان سرافراز https://eitaa.com/taakrit11pw90
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 بچه خرمشهر /۱ 🌹؛ خاطرات علی ماجد از شروع جنگ برگرفته از مجله امتداد •┈••✾○✾••┈• قبل از انقلاب، کار من ثبت کالای کشتی‌های خارجی بود که از کشورهای مختلفی مثل کره، ژاپن، آلمان و ... وارد بندر خرمشهر می‌شدند. همسرم اهل بصره بود و ده روز مانده به جنگ، فامیل‌های او برای دیدن پسرم احمد که تازه متولد شده بود به خرمشهر آمده بودند. رفتم بیرون، دیدم مدام ماشین‌های ارتش می‌روند و می‌آیند! گفتم: چه اتفاقی افتاده؟ خُب آشنا بودند و همه را می‌شناختیم، گفتند: بیا خودت ببین! سوار ماشین شدم و به سمت مرز رفتیم. دیدم پشت پاسگاه، در حوالی مرز، پر بود از تانک، نفربر و نیرو ! گفتم: چه خبره؟ گفتند: نمی‌دانیم! شاید مانور دارند! چند روزی نگذشته بود دیدم حرف دوست هندی‌ام درست درآمد! شاید کشورها به اتباع‌شان خبر داده بودند و او برای همین رفت. با اینکه زمزمة جنگ مطرح بود، اما باورش برای ما محال بود. با این‌که عراقی‌ها در خرمشهر رفت و آمد داشتند و ما بسیاری‌شان را می‌شناختیم، اما باور نمی‌کردیم در حال جاسوسی باشند! بعداً که تعدادی‌شان اسیر شدند اعتراف کردند ما قبل از پیروزی انقلاب در حال شناسایی کوچه به کوچه خرمشهر بودیم تا در حمله راحت باشیم! حتی توی راهپیمایی‌ها با شما بودیم! ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🇮🇷 کانال خبری آزادگان سرافراز https://eitaa.com/taakrit11pw90
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 بچه خرمشهر /۲ 🌹؛ خاطرات علی ماجد از شروع جنگ •┈••✾○✾••┈• 🔹 جنگ ده روزه! ما صبحانه را خرمشهر و ناهار را در بصره می‌خوردیم! حتی دوستان ما در عراق، برای ما در نجف و کربلا کار جور می کردند، چون کاملاً همدیگر را می‌شناختیم. یعنی این‌قدر به هم نزدیک بودیم و برای همین بود که حتی وقتی جنگ شروع شد گفتیم: ده روز بیشتر طول نخواهد کشید! چون عراقی‌ها نمی‌توانند با ما بجنگند. تا قبل از شروع جنگ، اوضاع تقریباً عادی بود و مردم زندگی‌شان را می‌کردند. تا یک ماه بعد از جنگ هم ما توی خرمشهر بودیم. تانک‌های عراقی، خمسه خمسه می‌زدند، در آن اوضاع من بودم و شش تا زن که از بصره آمده بودند و زن و بچه خودم! در یک روستای بین خرمشهر و آبادان یک آشنایی داشتیم که من زن و بچه‌ام را به آنجا بردم و خودم هم شب‌ها آنجا بودم و روز به خرمشهر برمی‌گشتم. یادم هست که اولین گلوله عراق در خرمشهر یک شلیک مستقیم آر پی جی از آن طرف آب به سربازهای گارد ساحلی گمرک بود که در کنار ساحل در حال والیبال بازی کردن بودند و همانجا چند نفرشان شهید شدند و بعد از آن گمرک کاملاً تخلیه شد! بعد هم دو تا کشتی مسافربری نیروی دریایی را زدند! ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🇮🇷 کانال خبری آزادگان سرافراز https://eitaa.com/taakrit11pw90
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 بچه خرمشهر /۳ 🌹؛ خاطرات علی ماجد از شروع جنگ •┈••✾○✾••┈• 🔹 هشت نفر، مقابل یک ارتش توی خرمشهر کارهای مختلفی می‌کردیم. به زخمی‌ها کمک می‌کردیم و آن‌ها را به بیمارستان شرکت نفت آبادان می‌بردیم، کارهای مردم را انجام می‌دادیم و یا ستون پنجم را که منافقین بودند دستگیر می‌کردیم! همچنین پشت مسجد سید علی یک خانه بود که آنجا غذا می‌پختیم و بین مردم توزیع می‌کردیم. چند روزی نگذشت که آنجا را هم زدند فهمیدیم که ستون پنجم کار خودش را کرده است! چند دسته می‌شدیم و می‌رفتیم توی کوچه‌ها تا بتوانیم منافقین را شناسایی کنیم. ده پانزده روز گذشت که عراقی‌ها آمدند توی دشت شلمچه، نزدیک خرمشهر! کارشان این بود که شب‌ها جلو می‌کشیدند و می‌زدند و صبح عقب می‌رفتند چون شکار بچه‌های ما می‌شدند. درجه‌داران ارتش مستقر در پادگان دژ، پادگان را رها کرده بودند و فقط یکی دو تانک و یک جیپ پنچر باقی‌مانده بود و تعدادی سرباز غیرتمند، ارتش عراق را هشت تا سرباز معطل نگاه داشته بودند. وقتی برای استراحت می‌آمدند تا از کبابی نزدیک خانه ما غذا بخرند، می‌گفتند: بگویید فقط به ما گلوله برسانند، چیز دیگری نمی‌خواهیم! ما یک ارتش را متوقف کرده‌ایم. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🇮🇷 کانال حبری آزادگان سرافراز https://eitaa.com/taakrit11pw90
🏴🌹انالله و اناالیه راجعون🌹 🏴 متاسفانه مطلع شدیم برادر آزاده محمد ارجمند از آزادگان تکریت ۱۲ شهرستان داراب استان فارس روز گذشته به سوی معبود خویش پرکشید و به یاران شهیدش پیوست. مراسم تشییع پیکر ایشان امروز در شهرستان داراب برگزار می شود. برای شادی روحش فاتحة مع الصلوات