eitaa logo
تعلیقات
1.6هزار دنبال‌کننده
497 عکس
81 ویدیو
31 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (حسین ایزدی _ طلبه حوزه قم) @fotros313h (📲 نشر لطفا با #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
نشسته ام بنويسم گدا گدا آقا چقدر محترم است اين گداي با آقا نشسته ام بنويسم حسن ، كريم ، كرم مدينه ، سفره ي آقا ، برو بيا ، آقا نشسته ام بنويسم به جاي العفوم الهي يا حسن يا كريم يا آقا تو مهرباني ات از دستگيري ات پيداست بگير دست مرا هم تو را خدا آقا دخيل هاي نبسته شده زياد شدند چرا ضريح نداري ؟ چرا چرا آقا تويي كريم كرم زاده ، من گدا زاده مرا خدا به تو داده تو را به من داده 🔻🔻🔻🔻  همه فقير تو هستند ما گدا ها هم گداي لطف تو هستند خضر و موسي هم سه بار زندگي ات را به اين و آن دادي هر آنچه داشته بودي و گيوه ات را هم قسم به ايل و تبارت - قسم به طايفه ات غلام قاسم و عبدالله توآم  با هم عجيب نيست بگردد فرشته دور سرت عجيب نيست بگردد علي و زهرا هم من از بهشت به سمت شما سفر كردم كه من بهشت بدون تو را نمي خواهم بدون عشق مسلمان شدن نمي ارزد بدون مهر تو انسان شدن نمي ارزد 🔻🔻🔻🔻  نشسته ام بنويسم كه قامتت طوباست نگات مثل علي و صدات مثل خداست نشسته ام بنويسم علي است بابايت نشسته ام بنويسم كه مادرت زهراست نشسته ام بنويسم هزار اي والله هنوز هم كه هنوز است پرچمت بالاست سكوت كردي اما حسين شهر شدي سكوت كردن تو كربلاست - عاشوراست اگر كه جلوه نكردي همه كم آوردند نبود دست تو آري خدا چنين ميخواست  قرار بود كه در صلح - كربلا بشوي سكوت پيش بگيري و لافتي بشوي  🔻🔻🔻🔻 نشسته ام بنويسم كه سفره داري تو هميشه بيشتر از حد انتظاري تو به دست با كرمت مي دهي كريمانه به سائلان حسينت هر آنچه داري تو تو نيمه ي رمضاني ولي شب قدري مرا به دست خداوند مي سپاري تو اگر بناست بسوزم به هيزم فردا قسم به چادر زهرا نمي گذاري تو نخواستم  بنويسم ولي نفهميدم چطور شد كه نوشتم حرم نداري تو نوشتم از سر اين كوچه رد مشو اما نگاه كردم و ديدم چگونه داري تو ..... .... تلاش ميكني از مادرت جدا نشوي تلاش ميكني او را حرم بياري تو ميان كوچه به دنبال توست مادر تو ميان كوچه به دنبال گوشواره تو مگر چه ديده اي از زندگيت سير شدي چقدر زود شكسته شدي و پير شدي 📌 علي اكبر 🆔 @taalighat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📍برو عكس را بياور تا ابوالحسن از زير آن ردّ شود! 🔹 گاهى تابستان‌ها به همراه خانواده و پدرم- شهيد آية الله انصارى قمی- به همدان براى ديدار با نياى خود، مرحوم آية الله آقا نجفى همدانى- داماد ميرزاى نايينى و صاحب تفسير انوار درخشان- مى‌آمديم. چند روزى كه مرحوم پدرم در همدان توقف داشتند، جلوسى را در منزل مرحوم آية الله سيد نصر الله - معروف به صدر العلماء و پدر ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور مخلوع- ترتيب داده و با تمام بزرگان و روحانيون آن هنگامِ همدان ديدار مى‌نمودند. 🔹 به ياد دارم كه آية الله آخوند ملا على همدانى، آية الله تألًهى، آية الله سيد موسى خوانسارى، آية الله عندليب همدانى، وده‌ها چهره برجسته ديگرِ آن روز همدان، در اين مجلس گرد آمده و جلوس مرحوم پدرم به ناهار ختم مى‌گرديد. 🔹 گفتنى است كه خانه مرحوم بنى صدر، محل مراجعه عموم مردم براى رفع مشكلات و گرفتارى‌هاى مالى و ادارى و شرعى و جز اين‌هاى همدان بود و ايشان ظهر ها در مسجد جامع همدان همراه با دو بزرگ ديگر ، در شبستان‌هاى متعدد آن، نماز برگزار مى‌نمودند. 🔹 به ياد دارم كه در تير ماه سال ١٣٤٨ شمسى، هنگامى كه به همدان رفته بوديم ، وپدرم در منزل مرحوم آية الله با جمعى از علماء نشسته بودند، جوانى بيست وچند ساله به درون مجلس آمد كه از مرحوم آية الله بنى صدر خدا حافظى كند! در اين هنگام متوجه شدم كه فرزند آية الله است وقصد رفتن به را دارد. مشهدى حسن- خدمتگزار آقا- قرآنى بدست داشت كه فرزند آقا را از زير آن عبور دهد! 🔰️ در اين هنگام مرحوم آية الله با صداى بلند گفت: مش حسن! ابوالحسن قرآن به دردش نمى‌خورد، برو عكس را بياور كه از زير آن ردّ شود! و مجلس همه از اين كنايه آية الله به خنده آمده و مرام او را متوجه شدند! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ سیره فرزانگان، نشر سامان دانش، نقل خاطره از دکتر هادی انصاری، ۹۹/۱۰/۴. 🆔 @taalighat
📍پاسخ مرحوم آیت‌الله به پرسش چند جوان درباره نام‌گذاری یک 📍سال 1379 بود که از آیت‌الله بهجت خواستیم برای هیئت تازه تأسیس مان نامی پیشنهاد کنند. ایشان در جواب متن بالا را مرقوم فرمودند. 🆔 @taalighat
16.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤👈 آیت الله رحمة الله علیه ✅👈 بیان احاطه معنوی آیت الله سیّد علی رضوان الله تعالی علیه بعد از فوتشان. 📚👈 از دست ندهید. 📆 ششم ربیع الأوّل، سالروز رحلت آیة الحق، سیّد العارفین حضرت آیت الله حاج سیّد علی قاضی. @tavasolitabrizi ➖➖➖➖➖➖ 🆔 @taalighat
📌 مهربان با مردم... ☘ برای زیارت مقبره عارف برجسته مرحوم آیت‌الله به همراه جمعی از اساتید طرح ولایت و حاج آقا تهرانی به شهر بهارِ همدان رفتیم. ☘ عصر پنجشنبه بود و مردم هم برای زیارت اهل قبور آمده بودند. هر کسی چیزی خیرات می کرد. اما وقتی جلوی هر کدام از روحانیون همراه ما شکلات و خرما و شیرینی تعارف می کردند، کسی بر نمی داشت و می گفتند فاتحه اش را می خوانیم. ظاهرا همه می‌کردند، مبادا این ها از مال ناک تهیه شده باشد. ☘ پیرمردی روستایی جعبه شیرینی به دست سمت حاج آقا آمد. شیرینی تعارف کرد، منتظر بودیم حاج آقا هم در مقام استاد اخلاق باشد، ولی حاج آقا با روی خندان به پیرمرد سلام کردند و شیرینی را برداشت و همان لحظه مقابل پیرمرد مشغول خوردن شیرینی شد. کمی با پیرمرد خوش و بش کرد و فاتحه ای هم خواند. 📍فهمیدیم خیلی از احتیاط کردن های ما است. 🆔 @taalighat
🔰️ با عنایت به توجه و استقبال عزیزان، در ادامه لینک یادداشت‌های با عنوان تقدیم حضورتان می‌شود 🔻🔻 1⃣ از معصومیه ای که بود، 🔻 https://eitaa.com/taalighat/53 2⃣ معنویت معصومیه، بخش اول:🔻 https://eitaa.com/taalighat/54 3⃣ معنویت معصومیه، بخش دوم:🔻 https://eitaa.com/taalighat/55 4⃣ معنویت معصومیه، و 🔻 https://eitaa.com/taalighat/72 5⃣ معنویت معصومیه،🔻 https://eitaa.com/taalighat/73 6⃣ معنویت معصومیه، 🔻 https://eitaa.com/taalighat/76 7⃣ معنویت معصومیه، 🔻 https://eitaa.com/taalighat/90 8⃣ معنویت معصومیه، 🔻 https://eitaa.com/taalighat/91 9⃣ معنویت معصومیه، 🔻 https://eitaa.com/taalighat/93 🔟 معصومیه کانون دغدغه مندی 🔻 https://eitaa.com/taalighat/151 1⃣1⃣ معصومیه و علم ورزی🔻 https://eitaa.com/taalighat/153 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📌 دوران استاد قوامی: مدیریت تحول آفرین: 1 https://eitaa.com/taalighat/225 📌 دوران استاد قوامی: مدیریت تحول آفرین: 2 https://eitaa.com/taalighat/227 📌 دوران استاد قوامی: مدیریت تحول آفرین: 3 https://eitaa.com/taalighat/231 📌 دوران استاد قوامی: مدیریت تحول آفرین: 4 https://eitaa.com/taalighat/232 ☘ معصومیه و زیست مؤمنانه: 1 https://eitaa.com/taalighat/235 ☘ معصومیه و زیست مؤمنانه: 2 https://eitaa.com/taalighat/238 📍 معصومیه و سیاست: بخش اول https://eitaa.com/taalighat/247 📍 معصومیه و سیاست:بخش دوم https://eitaa.com/taalighat/248 📍 معصومیه و سیاست: بخش سوم https://eitaa.com/taalighat/255 📍طلاب بخش دانشجویی ساختمان باهنر https://eitaa.com/taalighat/155 📌 معصومیه و گردش نخبگان 1 https://eitaa.com/taalighat/258 📌 معصومیه و گردش نخبگان 2 https://eitaa.com/taalighat/260 📌 معصومیه و گردش نخبگان 3 https://eitaa.com/taalighat/262 🆔 @taalighat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️ برای من یک پیرمرد ساده یا یک هیئتی عادی نیست، حاج قربی نماد یک است. 🔰️ دوم آبان ماه رحلت پیرغلام دلسوخته ی سیدالشهدا مرحوم (حاج قربانعلی ارغوان) است. در ادامه لینک برخی از مطالبی که درباره ایشان نوشته ایم، تقدیم می‌شود: 🔻 توصيف https://eitaa.com/taalighat/9 🔻 خاطره اول: دروغ ممنوع https://eitaa.com/taalighat/12 🔻 خاطره دوم: شوک ولایت https://eitaa.com/taalighat/13 🔻 خاطره سوم: ایمان به امام https://eitaa.com/taalighat/16 🔻 خاطره چهارم: دیدن سیدالشهدا https://eitaa.com/taalighat/27 🔻 خاطره پنجم: کربلا https://eitaa.com/taalighat/42 🔻 خاطره ششم: توسل به امام رضا https://eitaa.com/taalighat/85 🔻 پرسشی از تاریخ https://eitaa.com/taalighat/321 🔻 خاطره هفتم: مگر ما صاحب نداریم؟ https://eitaa.com/taalighat/360 🔻 خاطره هشتم: شب قدر https://eitaa.com/taalighat/370 🔻 خاطره نهم: لبخند... https://eitaa.com/taalighat/563 🆔 @taalighat
تعلیقات
#حاج_قربی #لینک_دسترسی_آسان ♻️ #حاج_قربی برای من یک پیرمرد ساده یا یک هیئتی عادی نیست، حاج قربی ن
☘ یک جنس از خاطراتی که از پیرغلام سیدالشهدا مرحوم برجای مانده، خاطراتی است که بر لب ها جاری می‌کند. به مناسبت ایام 17 ربیع الاول به برخی موارد اشاره می‌کنم: 🔻🔻🔻🔻 ☘ یک روز مداح روشندل و با اخلاص اهل بیت علیهم السلام، حاج مهدی منصوری داشت از همدان عبور می‌کرد، حاج قربی خبر شد. زنگ زد و با اصرار او را یکی دو روز همدان نگه داشت. عاشق خصوصا مادحین اهل بیت بود. ☘ زنگ زد گفت: حسین، سریع بیا منزل ما حاج مهدی منصوری آمده، رفقات رو هم بردار بیار. منم حرکت کردم سمت خونه حاجی. ☘ رفتم انتهای حسینیه خونه حاجی نشستم. حاج مهدی بالای مجلس بود. حاج قربی گفت حسین بیا قرآن بخوان. 😳 🔹 گفتم حاجی من قاری نیستم که تو جلسه رسمی قرائت کنم 🙈 🔹 حاجی ی فریاد زد: حسین میگم بیا قرآن بخوان... 🔹 شما نمیدونید وقتی حاجی به کسی امر می‌کرد هیچ کس جرأت نه گفتن نداشت. حسابش با کرام الکاتبین بود. 🔹 منم با استرس رفتم نشستم رو منبر و شروع کردم با ترتیل سوره اعلی رو خوندم. همه چیز داشت خوب پیش می‌رفت که رسیدم به این آیه شریفه: (ثم لا یموت فیها و لا ) 📍یک مرتبه حاجی که همیشه کنار منبر با یک میکروفون می ایستاد فریاد زد: حسین صبر کن. 😳 📍وسط قرائت قرآن، سکوت کردم. 📍حاجی با صدای بلند گفت: شادی روح حضرت صلوات.... 😂 📍و در همین لحظه بود، خودش و من و حاج مهدی و جمعیت همه از خنده روده بر شدیم... گفتم حاجی آخه این اون یحیی نیست فدات بشم🤕🤣 📍ی نگاه عاقل اندر سفیه کرد که خودم میدونم... 📌 شادی روح مطهرش 🆔 @taalighat