#بخش_سوم؛ عصرِ امّت واحده و افولِ آن
✍️ تاریخِ حیاتِ بشر بنا به آیات و روایاتِ دینی، ابتدائا مبتنیِ بر توحید بوده است؛ "كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً" این دوران همان عصرِ امت واحده است و جامعه ی دینی واحدی وجود داشته است. در عصرِ امت واحده؛ انسان نسبتِ حضوری و شهودی با حقیقت داشته و بشر به فطرتِ متعالیِ خود نزدیک بوده است. به تعبیر دیگر؛ عصر امت واحده، عصری بود که، سنّت های قُدسی و معنوی بر زندگیِ آدمیان حاکم بود.
🔸️ اما این روزگار کمالِ آغازین، دچار هبوط معنوی و تاریخی گردید و آدمیان تدریجا اسیرِ شرک و اختلاف و ستیز شدند و تدریجا عهدِ نخستین فراموش گردید و آدمیان گرفتارِ حجابِ ناشی از فروبستگیِ ساحتِ قُدسی گردیدند. هر چند حجاب های آغازین غلیظ نبود، اما تدریجا بر دامنه و گستره و شدت آن افزوده شد و بدین سان عصرِ امت واحده و جامعه ی معنویِ آغازین پایان یافت و عهدِ تفکرِ #میتولوژیک یا #اسطوره ای آغاز شد.
🔸️ تفکر اسطوره ای همانندِ تفکر دینی "غیب باور" بود، اما فاقدِ جوهر توحیدی. جهان نگریِ اسطوره ای -میتولوژیک- مبتنی بر خدایانِ متعدد و نحوی نسبتِ انضمامی میانِ انسان و طبیعت بود. باری، اینگونه شد که اقوامِ مختلف در مقاطعِ متفاوتِ تاریخی از عهدِ شرقی و معنویِ خود فاصله گرفتند. یونانیانِ باستان در فاصله ی قرن ۸ ق.م به بعد، پیشگامِ عبور از تاریخِ شرق و قرار گرفتن در ذیلِ تاریخِ غرب بوده اند.
🔸️ پ.ن: شرق هم به مانندِ غرب، معانیِ مختلفی دارد. از اینرو هنگامی که گفته می شود #شرق؛ مراد همان شرقِ تاریخی-فرهنگی است که بشر در ساحتِ "امت واحده آغازین" و سپس تفکر میتولوژیک و اسطوره ای زیست می نموده و ادوار تاریخی سپری گشته است.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari