eitaa logo
تأملات اجتماعی
170 دنبال‌کننده
268 عکس
86 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 گزارشی از مقاله ی وزین "حق عقل در اجتهاد" ، استاد شهید مرتضی مطهری ره 🔹کتاب جدید الانتشار از استاد شهید شامل سه مقاله و دو سخنرانی که برخی قبلا منتشر شده بود. اما مقاله ی حق عقل در اجتهاد به گمانم برای اولین بار است که منتشر می شود. (در سالهای دور یک بار در یادنامه ی استاد منتشر شده بود.) مقاله ای است فوق العاده که در کنار مقاله ی "اصل اجتهاد در اسلام" که در کتاب ده گفتار آمده دور نمای خوبی از تاریخچه و فرایند اجتهاد در جهان اسلام ارائه می کند. خصوصا مقاله ی حق عقل که نگاه امامیه را به نقش عقل در اجتهاد بررسی می کند و توضیح می دهد که امامیه علی رغم پذیرش حق عقل در اجتهاد، چگونه و چه ظرافتی از گردنه ی قیاس عبور کرد و به آن مبتلا نشد. سپس در کنار طرح برخی پیشفرض های کلامی اجتهاد در میان جریان اصولی امامیه، به گستره ی دامنه ی اجتهاد در حوزه ی رفتارهای ارادی می پردازد و گله می کند که در این بخش ما رشته ای را که خود بافته بودیم به دست غربیان دادیم، آنان پیش بردند و ما عقب افتادیم. این بخش اخیر مدخل بسیار خوبی است برای ورود به نظریه ی استاد شهید در حوزه ی علوم انسانی. کل آثار ایشان خواندنی و قابل استفاده است، این کتاب و این مقاله بطور خاص. هنیئا لکم. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش چهارم) ✅ پذیرش قانونمندی اجتماع لازمه ی ورود حکمت به علوم اجتماعی
📌 علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش پنجم) ✅چرا باور به قانونمندی جامعه مستلزم باور به حکمت اسلامی است؟ 🔹اصولا علمی گزاره ای است که ادعایش آنست که در همه ی مصادیق خود، برای همیشه، و بصورت ضروری صادق است. به عبارت دیگر "قانون" قضیه ای است کلی، ضروری و دائمی. اما اینکه کلیت و دوام و ضرورت دقیقا چیست و چگونه محقق می شود همگی در بستر حکمت پاسخ خود را می یابد. در نتیجه هر دانشی که قضایایی عرضه کند و ادعای کلیت، ضرورت و دوام آن قوانین را داشته باشد، طبیعتا به دامن حکمت فرو غلتیده است. این است که گفته می شود مادر علوم است. چون همه ی دانش ها برای اثبات کلیت، ضرورت و دوام قضایای خود وامدار فلسفه هستند، چه بپذیرند و چه نپذیرند. هزار مرتبه خوردم قسم که نام تو را به لب نیاورم اما قسم به نام تو بود. @taamollat
47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌اثر جدید ماح با نوای حاج ابوذر روحی با نام 🇮🇷✌️پیش به سوی به امید فردای ظهور پرچم سه رنگ ایرانو میدیم به دست آقای ظهور @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش پنجم) ✅چرا باور به قانونمندی جامعه مستلزم باور به حکمت اسلامی است
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش ششم) ✅مروری بر ظرفیت های علمی و عملی جهان اسلام در تولید نظریه ی اجتماعی 🔹جهان اسلام دارای ظرفیت های علمی و معرفتی کم نظیری است که دستیابی به نظریه ی اجتماعی مبتنی بر اندیشه اسلامی را در دسترس تر قرار می دهد: در ذیل به برخی از این ظرفیت ها اشاره می کنیم: 1⃣تجربیات تاریخی 📝جهان اسلام در طول این چند سده، جامعه ای بسیط و دور از تحول نبوده، بلکه به جهت ظرفیت های تاریخی، تقابل با سایر فرهنگ ها، مراودات تجاری با شرق و غرب، وقوع جنگ ها و... در معرض تجربیات تاریخی متنوع قرار داشته است. همین وضعیت جهان اسلام را در معرض تجربیات گوناگون قرار داده و زمینه ی بالندگی فکری او را فراهم نموده است. جهان اسلام از همان صدر اسلام از جهت فکری هم با جریانات فکری یهودی و مسیحی از بیرون و هم با جریانات فقهی و کلامی از درون خود مواجه بود. ورود به سرزمین های غیر عربی، از ایران گرفته تا شمال آفریقا و جنوب اروپا، درگیریهای سیاسی و نظامی مانند جنگ های صلیبی و... نیز فکر جهان اسلام را از بساطت خارج کرده و او را به عرصه های جدیدی از بالندگی فکر و عمل کشانده است. مواجهات جهان اسلام با دنیای مدرن و تقابل با آن در لایه های گوناگون علمی، سیاسی، نظامی و... نیز بر غنای فکری جهان اسلام افزوده و فهم او را از جامعه و مسائل آن بالاتر برده است. 🔺همین مطلب یکی از نقاط قوت اندیشه اسلامی برای فهم و کنش اجتماعی است. @taamollat
📚 گزارش یک کتاب 🔹این روزها در حاشیه تدریس فلسفه نیم نگاهی هم به تاریخ علم و مراودات آن با فلسفه دارم. اخیرا به کتابی برخوردم به نام "فیزیک، فلسفه و الاهیات" که مجموعه ی مقالات و کفت و گو های عده ای از فیلسوفان و الهی دانان غربی است. به ترجمه ی اقای همایون همتی، نشر پژوهشگاه فرهنگ کتاب جالبی است. در تاریخ علم، بین فلسفه و علم الزاما جدایی دیده نمی شود، و چه بسا در دوره هایی این دو به جای هم نشسته اند، چون هر دو یک حرف داشته اند. (شرح زیبایی از این قرابت را کاپلستون در ابتدای ج2 تاریخ فلسفه اش اورده). اما در دوره هایی که فیزیک و بطور خاص مکانیک بجای فلسفه نشسته و ادعاهای مابعدالطبیعی (بخواتید ادعاهای بزرگتر از دهانش) کرده در مقابل الحاد نیز رواج پیدا کرده. این وضعیت خصوصا در دوران نیوتن و پس از او خیلی مشهود است. مقاله ی آقای جی. بوکلی به نام "موضع نیوتنی و خاستگاه های الحاد" دقیقا همین مسئله را بررسی می کند. خواندنی است، ببینید. @taamollat
تأملات اجتماعی
📚 گزارش یک کتاب 🔹این روزها در حاشیه تدریس فلسفه نیم نگاهی هم به تاریخ علم و مراودات آن با فلسفه دار
📌چند نکته: 1. دستیابی به یک نظم فکری کلان برای فهم جهان و توجیه مفاهیم خرد دغدغه همیشگی دانشمندان بوده. از این جهت تفکر فلسفی در هر دوره به شکلی ظاهر شده. 2. اینکه نگرش ما به جهان بر چه اساسی باشد، عقل، طبیعت، جنبه ی مکانیکی طبیعت یا نور و ظلمت در ساخت اجتماع بسیار اثر گذار است. چه بسا مبنایی جامعه را به سمت توحید و مبنایی دیگر به سوی الحاد بکشاند. 3. استاد شهید ره در کتاب "علل گرایش به مادیگری" در فصلی به نام "نارسایی مفاهیم فلسفی" ، ضعف مفاهیم و دلایل فلسفی در غرب را یکی از علل عمده در گرایش مادی و الحادی غرب می داند. 4. این قبیل بحث ها اگرچه از جنبه ی فلسفی و تاریخی شیرینی خاص خود را دارد، اما از جهت امتداد اجتماعی دارای اهمیت بسیار است. 5. جامعه ی ما انسانها ساخته و پرداخته ی عواملی است که گاهی هیچ التفاتی به آنها نداریم، در نتیجه در تحلیل قضایا دچار اشتباه می شویم. مطالعات تاریخ علم برای فهم اجتماع و زمانه خیلی ضروری است. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش ششم) ✅مروری بر ظرفیت های علمی و عملی جهان اسلام در تولید نظریه ی اج
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش هفتم) ✅ ظرفیت های جهان اسلام برای تولید علوم اجتماعی 2⃣پیوستگی تاریخی 🔹یکی دیگر از ظرفیت های جهان اسلام برای تولید علوم اجتماعی، پیوستگی تاریخی آنست. پیوستگی تاریخی امت اسلامی بدان معناست که امت اسلامی از بدو تولد تاکنون، و در سرزمین های گوناگون دارای هویت مشترک و پیوسته ای بوده و حتی وقایعی چون نفوذ استعمار در برخی مناطق نتوانسته آن هویت یکپارچه را بهم بزند. نتیجه ی این پیوستگی و حفظ هویت در طول تاریخ آنست که می توان به جامعه ی اسلامی بصورت انسانی نگریست که در طول زمانی طولانی و بصورت پیوسته مراحل تکامل خویش را طی کرده و جلو آمده است. نقطه ی مقابل آن انقطاع تاریخی است که ما در آن با وضعیتی مواجه هستیم که جامعه در مقاطع تاریخی گوناگون دارای هویت های گوناگونی بوده و هیچ گاه هویت واحدی نداشته، در نتیجه تکامل هم برای او بی معناست. امت اسلامی با برخورداری از پیوستگی تاریخی و با حفظ همان هویت واحد، فراز و نشیب ها و تجربیات گوناگونی را پشت سر گذاشته و آنها را در درون خود حفظ کرده و با عبرت گیری از آنها به پیش آمده است. همین موضوع یکی از ظرفیت های قابل توجه برای تولید علوم اجتماعی است. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش هفتم) ✅ ظرفیت های جهان اسلام برای تولید علوم اجتماعی 2⃣پیوستگی تا
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش هشتم) ✅ ظرفیت های علمی جهان اسلام برای تولید علوم اجتماعی 3⃣تولید و تکامل علوم اسلامی 🔹سومین ظرفیت قابل توجه در جهان اسلام تولد و تکامل علوم مختلف در طول سده های مختلف است. این علوم که یک بار منجر به شکل گیری تمدن اسلامی در قرن 4و5 گردیده- در شاخه های مختلف بروز و ظهور یافته است. 🔹 ما در جهان اسلام از ابتدا با گونه ای از حیات عقلی مواجه هستیم که در علومی چون کلام و فقه ظاهر شده و در گذشته کم سابقه یا بی سابقه بوده است. پیوند کلام و فلسفه نیز آغازگر عصری دیگر در حیات تعقلی مسلمانان بود که هم به رشد کلام و هم به رشد فلسفه سرعت بخشید. بنابر گزارش شهید مطهری مسائل فلسفه پس از ورود به جهان اسلام از دویست مسئله به هفتصد مسئله بالغ شد که بسیاری از آنها تاثیر مستقیم بر شکل گیری تفکر اجتماعی داشت و بسیاری دیگر بصورت غیر مستقیم. خلاصه آنکه علوم عقلی -بعنوان پیش نیاز قطعی دانش های اجتماعی- روند تکاملی قابل قبولی را در جهان اسلام پشت سر گذاشته و جلو آمده است. 🔹 همه ی آنچه گفتیم در باب فلسفه های هستی شناختی و معرفت شناختی است، والا فلسفه هایی که مستقیما به تحلیل اجتماع پرداختند -مانند فلسفه فارابی و خواجه نصیر- خود برگ زرین دیگری در فضای علوم اسلامی است که بعدها به آن خواهم پرداخت؛ انشاءالله @taamollat
📌 مسئله ی بنیانی جامعه شناسی ما چیست؟ 🔹عموم نظریات اجتماعی جامعه شناسان اولیه مانند دورکیم، کنت، زیمل، مارکس و... به دنبال ارائه ی تبیینی جامعه شناختی تغییر وضعیت جهان از جهان قدیم به جهان جدید هستند. برخی نوع همبستگی را مبنای تحلیل قرار داده اند (دورکیم) و برخی تغییر مبنای کنش های انسانی (وبر) و برخی حرکت جبری تاریخ را (مارکس) و... . همگی در پی آنند که این تغییر گسترده را توجیه کنند و سپس چارچوبی که شکل داده اند مبنای تحلیل های بعدی توسط جامعه شناسان قرار گرفته است. حال سوالاتی ازین دست در مقابل ماست: مسئله ی امروز جامعه شناسی ما چیست؟ کدام پدیده را می خواهیم تبیین کنیم؟ سیر تاریخ را چگونه می بینیم؟ آیا با تحلیل و علت یابی حوادث خرد و مقطعی چگونه می توانیم به تحلیل کلان جامعه و تاریخ برسیم؟ @taamollat
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
🟢 شهید مطهری: من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست 🔹 یادم هست در حدود هشت سال پیش در دانشگاه شیراز از من برای سخنرانی دعوت کرده بودند (انجمن اسلامی آنجا دعوت کرده بود). در آنجا استادها و حتی رئیس دانشگاه، همه بودند. 🔸 یکی از استادهای آنجا - که قبلًا طلبه بود و بعد رفت آمریکا تحصیل کرد و دکتر شد و آمد و واقعاً مرد فاضلی هم هست - مأمور شده بود که مرا معرفی کند. آمد پشت تریبون ایستاد. یک مقدار معرفی کرد: من فلانی را می‌شناسم، حوزه قم چنین، حوزه قم چنان و... بعد در آخر سخنانش این جمله را گفت: «من این جمله را با کمال جرأت می‌گویم: اگر برای دیگران لباس روحانیت افتخار است، فلانی افتخار لباس روحانیت است». 🔹 از این حرف آتش گرفتم. ایستاده سخنرانی می‌کردم، عبایم را هم قبلًا تا می‌کردم و روی تریبون می‏گذاشتم. مقداری حرف زدم، رو کردم به آن شخص، گفتم: آقای فلان! این چه حرفی بود که از دهانت بیرون آمد؟! تو اصلًا می‌فهمی چه داری می‌گویی؟! من چه کسی هستم که تو می‌گویی فلانی افتخار این لباس است؟ با اینکه من آن وقت دانشگاهی هم بودم و به اصطلاح ذوحیاتین بودم، گفتم: آقا! من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست. من کی‏ام که افتخار باشم؟! این تعارفهای پوچ چیست که به همدیگر می‌کنیم؟! 🔸ابوذر غفاری را باید گفت افتخار اسلام است؛ این اسلام است که ابوذر پرورش داده است. عمّار یاسر افتخار اسلام است؛ اسلام است که عمّار یاسر پرورش داده است. بوعلی سینا افتخار اسلام است؛ اسلام است که نبوغ بوعلی سینا را شکفت. خواجه نصیرالدین افتخار اسلام است، صدرالمتألّهین شیرازی افتخار اسلام است، شیخ مرتضی انصاری افتخار اسلام است، میرداماد افتخار اسلام است، شیخ بهایی افتخار اسلام است. اسلام، افتخار البته دارد؛ یعنی فرزندانی تربیت کرده که دنیا روی آنها حساب می‌کند و باید هم حساب کند، چرا که اینها در فرهنگ دنیا نقش مؤثر دارند. دنیا نمی‌تواند قسمتی از کره ماه را اختصاص به خواجه نصیرالدین ندهد و نام او را روی قسمتی از کره ماه نگذارد، برای اینکه او در بعضی کشفیات کره ماه دخیل است. او را می‌شود گفت افتخار اسلام. 🔹 ماها کی هستیم؟! ما چه ارزشی داریم؟ ما را اگر اسلام بپذیرد که اسلام افتخار ما باشد، اسلام اگر بپذیرد که به صورت مدالی بر سینه ما باشد، ما خیلی هم ممنون هستیم. ما شدیم مدالی به سینه اسلام؟! ماها ننگ عالم اسلام هستیم، اکثریت ما مسلمانها ننگ عالم اسلام هستیم. پس تعارفها را کنار بگذاریم؛ آنها تعارف است. 📗 استاد مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۱۴۱ ⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
تأملات اجتماعی
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش هشتم) ✅ ظرفیت های علمی جهان اسلام برای تولید علوم اجتماعی 3⃣تولید
📌 علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش نهم) ✅ نظریه اجتماعی، تعریف، ویژگیها 🔹 چارچوبی نظری که قابلیت این را دارد که جوامع انسانی گوناگون و متعددی را توصیف و تبیین کند. نظریه اجتماعی باید در درون خود نگاه انسانشناختی، هستی شناختی و جامعه شناختی روشنی داشته باشد تا بر اساس آنها بتواند حوادث خرد را توصیف و تبیین کند. تبیین ها اجتماعی بدون اتکا به یک نظریه ی اجتماعی قاعدتا سر از تناقض در می آورد و با منافع و شرایط زمانه سمت و سو پیدا می کند، چنانکه تحلیل های عرفی نوعا اینگونه اند. 🔹 نظریه ی اجتماعی تضمین کننده ی نوعی نظم روشی در اندیشه ی اجتماعی است. ما در بین متفکران مسلمان کسان زیادی داریم که دیدگاه هایشان قابلیت تبدیل به یک نظریه ی اجتماعی را دارد. برخی از آنان اندیشه ی خود را تا لبه ی نظریه ی اجتماعی پیش برده اند و برخی دیگر در مراحل عقب تر متوقف شده اند. 🔹 به گمان نگارنده اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری هم بدلیل وسعت و هم بدلیل عمق، بیش از دیگران ظرفیت تبدیل به یک نظریه ی اجتماعی اسلامی را دارد. اتکا به یک نظام فلسفی هستی شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی متقن، دیدگاه ها و آسیب شناسی های اجتماعی او را بالاتر از دیگران قرار داده است. در این باره بیشتر خواهم نوشت انشالله. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش نهم) ✅ نظریه اجتماعی، تعریف، ویژگیها 🔹#نظریه_اجتماعی چارچوبی نظ
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت(بخش دهم) ✅ مروری کلی بر نظریه اجتماعی شهید مطهری 🔹 با مروری بر آثار استاد شهید به نظر می رسد که نظریه ی اجتماعی ایشان در چند لایه قابل مطالعه و بررسی است: 1⃣ لایه ی فلسفی: شامل مباحث هستی شناسی جامعه، عاملیت و ساختار و مباحث فلسفه تاریخ 2⃣ لایه ی تجربی: تحلیل کلان وضعیت موجود امت اسلامی به روش میدانی و تبیین (علت یابی) آن 3⃣ لایه ی تجویزی و حل مسئله: تحلیل مسائل خرد و میدانی و ارائه ی راه حل ▪️استاد شهید در هر کدام از این لایه های اندیشه ی خود به قدر کافی مطلب افاده نموده که می توان بر اساس آن ابعاد دیگر نظریه ی اجتماعی او را به دست آورد و بر اساس آن به تحلیل پدیده ها دست زد. در ادامه، به قدر مقدور ابعادی از نظریه ی اجتماعی ایشان را بر اساس آثار منتشر شده بازگو خواهم نمود. @taamollat
📌 فتنه های اجتماعی، در آمیختگی حق و باطل 🔹 در روزهای اخیر بمناسبت حوادث ایام، بحث های روزانه ی کوتاهی داشتم با محتوای "پیچیدگیهای اجتماعی و در آمیختگی حق و باطل" در این سلسله مباحث از این صحبت می کنیم که پیچیدگی مسائل اجتماعی، چگونه موجب آمیخته شدن حق و باطل و در نهایت موجب گمراهی اهل ایمان یا تردید آنها می شود. بحث ها روزانه و پس از نماز ظهر و در یکی از مساجد تهران ارائه می شود. اینجا هم می گذارم. عسی ان ینفعکم. 🌷 @taamollat
تأملات اجتماعی
✅ جلسه دوم 🔹 توضیح روایت "کن فی الفتنة کابن اللبون..." 🔹آمیخته شدن حق و باطل برای عموم و لغزش خواص در عصر کنونی 🔹نمونه ی تاریخی زبیر در تاریخ اسلام
تأملات اجتماعی
📌معرفی کتاب 🔹این کتاب را چند وقت پیش از یکی از اساتید فاضل حوزه علمیه قم هدیه گرفتم؛ خود ایشان از این کتاب بسیار تعریف می کرد. کتابی خواندنی در حوزه ی اقتصاد سیاسی. اقتصاد سیاسی -چنانکه از نامش پیداست- حوزه ای ست میان رشته ای که در واقع نه اقتصاد محض است و نه سیاست محض، بلکه تاثیرات متقابل این دو را بر هم و نتیجه ی هر دو را بر روند توسعه کشورها بررسی می کند. از همین جهت بسیار پرکشش و جذاب است. 🔹فضای کلی کتاب ناظر به مناسبات سیاسی حاکم بر مناطق محتلف دنیاست که آثار خود را در عرصه اقتصاد و توسعه پدیدار کرده. نویسندگان بطور روشنی در فضای حاکمیت های لیبرال و در تضاد و نقد حکومت های متمرکز -خصوصا حکومت های کمونیستی- زیست فکری می کنند و توسعه نقاط توسعه یافته را نتیجه کاهش نقش حاکمیت ها در عرصه های گوناگون معرفی می کنند. شواهد تجربی انبوه از نقاط مختلف جهان راه را برای نقد دیدگاه های نویسنده مشکل می کند، با اینحال رهیافت هایی ارائه می کند که اندیشیدن و موضعگیری درباره ی آنها خیلی مفید است. بطور طبیعی اقتصاد سیاسی زمانی به میدان آمد که به نظر رسید تحلیل های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی صرف برای تحلیل اوضاع کافی نیست، بلکه گاهی سهم سیاست در اقتصاد از خود فاکتورهای اقتصادی به مراتب بیشتر است. از همین روست که نویسندگان اصرار دارند که نظریاتشان در مقابل نظریات تاریخی و اجتماعی شناخته شود. از اینجهت شاید بتوان دیدگاه اقتصاد سیاسی را نقطه ی مقابل دیدگاه های تاریخی و مارکسیستی تلقی کرد. این، فضای جدیدی در عرصه ی نظریه پردازی اجتماعی و نظریات توسعه است و گمان می رود که با توجه به افزایش سهم رسانه ها در تغییرات اجتماعی نظریات نسل بعد از این هم پیچیده تر شوند. بهر حال این واقعیت را باید بپذیریم که برای تحلیل اجتماعی عمیقا نیازمند نظریه ایم و آنچه هم که به آن نیازمندیم بسیار دور از دسترس است و روز به روز هم پیچیده تر می شود. @taamollat
📌 فوتبال و هویت ملی 🔹بازی امروز بعنوان یکی از شیرین ترین و ماندگار ترین حوادث برای سالها در ذهن و دل مردم ایران و حتی جهان خواهد ماند و بعید است که برد شیرین آن به زودی از یاد مردم خودمان و مردم سایر دنیا برود. بعد مسابقه گشتی در خیابانها زدیم، شادی مردم در همه ی نقاط شهر ملموس و حقیقتا جشنی ملی بر پا شده بود. اما ناراحتی و عصبانیت عده ای نیز قابل کتمان نبود. چون نمی خواستند چیز مثبتی به نام جمهوری اسلامی یا حتی ایران ثبت شود. الان دیگر یقین داریم که عده ای در داخل هستند که هیچ پیشرفت و موفقیتی را از ایران و ایرانی نمی پسندند. اینها همان هایی هستند که در طول این سالها هر موفقیتی را انکار یا پنهان کردند و هر نقطه ی قوتی را نقطه ی ضعف جلوه دادند. اینها همان کسانی هستند که در این سالها دشمن را به تحریم و فشار بر مردم تشویق کردند. اینها همان هایی هستند که از پیروزی انگلیس در پوست خودشان نمی گنجیدند. اینها همان کسانی هستند که ترجیح می دهند هیچ نور ی در قلب مردم روشن نماند. اینها همانهایی هستند که در ایران متولد شده اند، اما روحشان در جای دیگریست و قلبشان با قبله ی دیگری تنظیم می شود. اینها فقط متولد ایرانند، اما در حقیقت هویت ایرانی ندارند. شعار ایران دوستی شان هم چیزی نیست جز یک آروغ روشنفکرانه. امشب شبی بود که این نکته برای خیلی از مردم ما روشن شد. @taamollat
📌 بعید می دانم برد هیچ کشوری تا این حد، مردم دیگر کشورها را هم خوشحال کند. از این مسئله نباید به سادگی گذشت. @taamollat
🇮🇷خوشحالی مردم غزه و برگزاری جشن و پایکوبی بعد از پیروزی یوزهای ایرانی
فاز اول پروژه ژن درمانی کودکان در ایران کلید خورد 🔹این فناوری پیشرفتهٔ درمان سرطان با نام «کارتی‌سل تراپی» پیش از این تنها در انحصار آمریکا و چین بود و حالا در نتیجه ۷ سال تلاش محققان، ایران سومین کشور صاحب این فناوری شده‌ است. 🔹ژن‌درمانی در شهریور امسال بر روی آرمان قاسمی، کودک ۵ ساله مبتلا به سرطان خون مورد استفاده قرار گرفت و موفقیت آمیز بود. آرمان پیش از این، در طی سه سال تمامی روش‌های درمانی مانند شیمی درمانی را تجربه کرده بود و پزشکان از درمان وی با روش‌های مرسوم ناامید شده بودند. 🔹حالا آرمان با گذشت سه‌ ماه از درمان با روش ژن‌درمانی، در سلامت کامل به‌سر می‌برد و قرار است این روش برای درمان سایر مبتلایان به سرطان خون به کار گرفته شود
تأملات اجتماعی
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت(بخش دهم) ✅ مروری کلی بر نظریه اجتماعی شهید مطهری 🔹 با مروری بر آثار ا
📌 علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش یازدهم) ✅ ظرفیت های اندیشه ی شهید مطهری برای تولید نظریه اجتماعی 1⃣ لایه ی فلسفی و حکمی 🔻مهمترین بعد نظریه اجتماعی شهید مطهری را در همین بخش باید جست و جو کرد. ایشان تکلیف بسیاری از مسائل بنیانی جامعه شناسی را در همین لایه از مباحث خویش روشن کرده و آن را مبنای مباحث بعدی خود قرار داده است. مسائلی چون بررسی هستی شناختی جامعه و نحوه ی وجود آن، عاملیت و ساختار و مباحث فلسفه ی تاریخ از مهمترین بخش های فلسفه ی اجتماعی ایشان است. در مباحث هستی شناختی، ایشان بنابر استدلال خود، جامعه را دارای هویت و ماهیت خاص و متمایز از فرد می داند که دارای خواص و ویژگیهای متمایز از فرد انسانی است. حتی بالاتر از این، ایشان در برخی آثار خود سخن از "فطرت جامعه" بمیان آورده است. برخورداری جامعه از "فطرت" عرصه ی کاملا جدیدی را در مباحث جامعه شناختی پیش می کشد که بی سابقه می نماید. بحث عاملیت و ساختار نیز که برخی آن را بنیانی ترین مسئله ی جامعه شناسی می دانند، از مباحث نسبتا پرمایه در آثار استاد شهید است. نظریه ی ایشان در باب عاملیت و ساختار عینا امتداد مباحث هستی شناسی جامعه ی ایشان است که در اثبات آن علاوه بر استدلال فلسفی از آیات قرآن نیز مدد گرفته اند. اما شاید مهمترین بخش لایه ی فلسفی اندیشه ایشان، مباحث فلسفه تاریخ ایشان باشد. اهمیت این بخش شاید از آن روست که فلسفه ی تاریخ ایشان، عصاره و امتداد تمام مباحث فلسفی ایشان است و ایشان آن جهان بینی حکمی بر آمده از را به زیبایی بر بستر تاریخ محقق کرده است. گزارش مستوفی از مباحث فلسفه ی تاریخ ایشان در این موضع امکانپذیر نیست، اما تاثیر مسائلی چون اصل واقعیت، اصل امکان شناخت واقعیت، تمایز حقیقت از اعتبار و احکام آنهاو.... در این مباحث به روشنی مشهود است. رحمة الله علیه رحمة واسعة. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش یازدهم) ✅ ظرفیت های اندیشه ی شهید مطهری برای تولید نظریه اجتماعی
📌 بعد التحریر1 🔹 طرح مباحث اجتماعی بر بستری از مبانی حکمی و فلسفی منجر به تولید نوع خاصی از علم اجتماعی می شود که با سایر علوم های اجتماعی متفاوت است. طبیعتا جریانات پوزیتیویستی مخالفان اصلی این نوع نگرش به پدیده های اجتماعی هستند و آن را بر نمی تابند. دکتر سروش در مقاله ای که در اولین یادنامه استاد شهید منتشر شده حملات تندی را علیه ایشان صورت می دهد که چرا علوم اجتماعی را بر بنیان حکمت بنا کرده. غرض آنکه طرح علوم اجتماعی بر مبنای حکمت را نباید امری دست کم و ساده گرفت. نتایجی دارد که به مذاق برخی نحله ها خوش نمی آید. امیدوارم که بتوانم در یادداشت های بعد، اشاره ای به این جریانها و نتایج شان داشته باشم. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش یازدهم) ✅ ظرفیت های اندیشه ی شهید مطهری برای تولید نظریه اجتماعی
📌 علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش دوازدهم) ✅ مروری بر فلسفه ی تاریخ شهید مطهری و تاثیر آن بر نظریه ی اجتماعی ایشان 🔹 هیچکدام از جامعه شناسان بزرگ دنیا در نظریه ی اجتماعی خود نتوانسته اند بدون نظر به تاریخ و فلسفه ی تاریخ اظهار نظری کنند. برخی از نظریات اجتماعی مانند مارکسیسم اساسا بر یک فلسفه ی تاریخی خاص و روشن بناشده و پیش رفته اند. فلسفه های تاریخ نیز بنوبه ی خود از فلسفه های مطلق متولد شده اند. چنانکه فلسفه ی تاریخ مارکس محصول فلسفه ی علمی او و نگاه تاریخی دورکیم نیز امتداد نگاه پوزیتیویستی اگوست کنت بوده است. 🔹 در فضای اسلامی نیز آنچه تابحال از فلسفه های تاریخ تولید شده از مبانی فلسفی و کلامی متاثر بوده. چنانکه مباحث ابن خلدون در دامن کلام اشعری و فلسفه ی تاریخ شهید مطهری نیز بر بستر حکمت متعالیه متولد شده است. 🔹 مباحث فلسفه ی تاریخ استاد شهید چند نقطه ی اساسی دارد که بروشنی مبنای حکمی و تاثر آن از حکمت متعالیه را باز می نمایاند. بیگانه نبودن حکمت عملی از حکمت نظری و تاثیر پذیری از آن، راهیابی جمله ای از قواعد حکمت نظری در حکمت عملی مانند مسئله ی علیت، اصالت توامان فرد و جامعه، تکامل تاریخ و.... نمونه های از کلان مسائل فلسفه ی تاریخ شهید مطهری است که در نظریه ی اجتماعی ایشان تاثیر مستقیم دارد. @taamollat