﷽ | خادم الرضا 🌿مردم این حوالی می‌دانستند که اینجا دیگر آن جای قبلی نیست، اهل دل هایشان، بوی خوش آشنایی را هم حس میکردند! بوی امام رضا... انگار اینجا یک مشهد کوچک شده بود برای تسکین دلتنگی های گاه و بی گاه اهالی «ورزقان». 🦋اینجا قدمگاه امام‌رئوف بود... مردم ورزقان، می‌دانستند که در آن عصر مه آلود، قبل از اینکه آنها و تمام نیروهایی که به دنبال «رئیس جمهورشان» می‌گشتند، پیدایش کنند، «او» اینجا بوده است... 📝متن کامل #آرمان_ما #شهید_سیدابراهیم_رئیسی 🔺@tabeen113

﷽ | خادم الرضا 🌿مردم این حوالی می‌دانستند که اینجا دیگر آن جای قبلی نیست، اهل دل هایشان، بوی خوش آشنایی را هم حس میکردند! بوی امام رضا... انگار اینجا یک مشهد کوچک شده بود برای تسکین دلتنگی های گاه و بی گاه اهالی «ورزقان». 🦋اینجا قدمگاه امام‌رئوف بود... مردم ورزقان، می‌دانستند که در آن عصر مه آلود، قبل از اینکه آنها و تمام نیروهایی که به دنبال «رئیس جمهورشان» می‌گشتند، پیدایش کنند، «او» اینجا بوده است... ❤️‍🩹آری! او خودش گفته بود می‌آید و حالا آمده بود! به جای تمام زیارت های سید. به جای تمام آن شب های سردی که سید ابراهیمِ کوچک، نزدیک حرم دستفروشی میکرد و آخر سر برمیگشت و رو به گنبد طلا سلام میداد. به جای همه آن لحظاتی که رئیسی، تولیت حرم شده بود و پروانه وار در حرم دور زائران خورشید می‌چرخید... و ویژه تر به خاطر همه آن زیارت هایی که سید ابراهیم دلش میخواست و نمیشد. 🥺گاهی که دلش از حرف ها و کنایه ها می‌گرفت، دوست داشت بیاید و روبروی ضریح بغضش را بشکند، دلش میخواست تمام نگفته ها را به آقا بگوید، اما نمیشد. پس مردم چه می‌شدند...؟ پس سفرهای پی در پی استانی و پیگیری طرح های نیمه کاره و هماهنگی برای قراردادهای اقتصادی خارجی و خیلی های دیگر را چه کسی انجام میداد؟! ‼️نه! نمیشد سید به زیارت برود. او حالا رئیس جمهورِ ایران امام رضا بود و باید دلتنگ به زیارتی از دور رضایت میداد.. ✨اما حساب امام رضایمان حسابی درست است! آقا تک تک تلاش ها و ثانیه به ثانیه بی خوابی های خادمش را دیده بود... دیده بود و پسندیده بود و حالا خود آمده بود تا در شب ولادتش، شهادتنامه ابراهیمش را به دستش بدهد. 🕊و باید «شهید رئیسی» برایتان بگوید که تمام آن زخم زبان ها، تمام آن ندیده گرفتن تلاش ها و تمام سختی های خدمت، عجیب به یک لبخند و «خوش آمدی پسرم» می‌ارزد... طوبی لهم و حسن مآب #آرمان_ما #شهید_سیدابراهیم_رئیسی 🔺@tabeen113

﷽ |مربی حاج محمد با خیلی ها فرق داشت؛ حتی خوب معمولی هم نبود... انگار از همان اول با خود عهد کرده بود که تنهایی به بهشت نرود! قبل انقلاب در محله‌شان «شاهین» را راه انداخت، یک گروه فوتبالی متشکل از جوانانی که در خطر فساد، اعتیاد و فضای آلوده قبل انقلاب بودند؛⚽️ اما حالا با جمع شدن دور هم به بهانه فوتبال، تبدیل شده بودند به خط مقدم تظاهرات ضد رژیم پهلوی✌️ این که تازه قبل از انقلاب بود... کار اصلی حاج محمد تازه بعد از انقلاب آغاز شد🥲 شاید «هیئت» نقطه کانونی راه حل های محمد در محله امامزاده حسنِ(علیه السلام) تهران بود؛ در آن ایام بسیاری از جوانان بی انگیزه و چه بسا با اعتقاد کمتر را شناسایی، هدایت و جذب انقلاب کرد که عمده آنها در آینده در زمره شهدای جنگ تحمیلی قرار گرفتند🦋🌱 اما خودش ماند و در جنگ شهید نشد تا بماند و بشود مصداق حرف «حاج قاسم» که میگفت: "همیشه پرکار و در صحنه بود و هر جای انقلاب که نیاز بود مسئولیت سخت ترین کارها را به عهده می‌گرفت🕊 ما جهاد مهمی را به یاد نداریم که شهید ناظری در آن شریک نبوده باشند. بنده از سال ۵۸ که نیروی آموزشی ایشان بودم تا کنون تغییر یا خستگی در ایشان ندیدم✨" و چه سعادتی بالاتر از این که سردار، هم مربی شهدای دفاع مقدس بود و هم مربی شهدای مدافع حرم! امثال روح الله قربانی ها...🥺 شهید هم که شد وسط آب های خلیج فارس بود و در حال مأموریت. درست در روز ولادت حضرت ارباب ارواحنا فداه و روز پاسدار!❤️‍🩹 و ما چه می‌دانیم سردار محمد ناظری که بود؟ وصف سردار را باید از اهلش شنید تا بتوان به او اقتدا کرد. #آرمان_ما #سالگرد_شهادت #شهید_محمد_ناظری 🔺@tabeen113

﷽ | آرمانِ جهانی ❤️‍🩹🌿از حلبچه و دوکوهه تا مرز لبنان و دو قدمی اسرائیل، راهی نیست! تنها دلی میخواهد که به شوق «مبارزه» زنده باشد و بر مدار «رسالت» بگردد... از آن دل های نورانی که سهم «مهدی فلاحت پور» از سفره انقلاب بود. آقا مهدی چشم که باز کرده بود خود را در میانه مبارزه ای سخت اما شیرین برای پیروزی انقلاب اسلامی دیده بود... همان زمان با قلبش فهمیده بود که اینجا چقدر «مرکز دنیاست» و چقدر «همه کارها به این مبارزه بستگی دارد». انقلاب که پیروز شد، چشم و دلش روشن شد. و این تازه آغاز مبارزه جهانی فرزندان آقا روح الله بود! 🕊✨جنگ تحمیلی، اگرچه به ظاهر نقشه دشمن اما در واقع «اراده الهی» بود برای ساخته شدن سرمایه هایی همچون مهدی! سرمایه هایی که درخت تنومند انقلاب اسلامی را روی شانه هایشان حمل کنند و پیامش را به تمام دنیا برسانند... بله! آقا مهدیِ فیلمبردارِ دفاع مقدس، که دوبار هم در جنگ شیمیایی شده بود، شهید نشد... ماند برای رسالتی بزرگتر! 🎥🦋پس از جنگ قرار شد مهدی برای ساخت یک مستند به لبنان برود. موضوع؟ تأثیرات جهانی انقلاب اسلامی! مهدی رفت که مستند بسازد اما خودش مستندترین شاهد شد برای اثبات آرمان های جهانی انقلاب! بله! مهدی فلاحت پور در لبنان به دست نیروهای رژیم صهیونیستی به شهادت رسید تا گواهی باشد بر آرزوی همیشگی رزمندگان ما... همان ها که در جبهه جنوب و غرب هم به نیت مبارزه با اسرائیل می‌جنگیدند! و‌ نه آنها که همه ما عاشق مبارزه با اسرائیل و نابودی آن هستیم و حتما میدانید که سرنوشت این عالم را تنها «عشق» مشخص میکند؟! گنج #آرمان_ما #شهید_مهدی_فلاحت‌پور 🔺@tabeen113

. ⭐️🍃شما در ادامه مخاطبِ یک گنج هستید! ✏️دست‌نوشته «شهیدسیدمرتضی‌آوینی» تنها دو هفته قبل از شهادت، در جایی دور از شلوغی های شهر و نزدیکِ آسمان، مزار «شهیدمهدی‌فلاحت‌پور»: [ عجب از ما واماندگان زمین‌گیر که در جستجوی شهدا به قبرستانها می‌آییم. این خود دلیلی است بر آنکه از حقیقت عالم هیچ نمی‌دانیم! مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد واگر چنین است از ما مرده تر کیست؟! شهدا شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات می بخشند. پس به راستی این عجیب نیست که ما واماندگان در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم؟! ] #آرمان_ما #شهید_مهدی_فلاحت‌پور 🔺@tabeen113

﷽ | خوب معمولی نباشید! حافظ قرآن! شاعر آیینی! بسیجی پای کار! خادم جمکرانِ مولا! 🦋نه! هیچ کدام از اینها برای «مهدی» کافی نبود... سقف آرزوهای او خیلی بلندتر از این حرف ها بود، به بلندی روح بی قرارش! بی‌قرار که باشی آسمانِ دنیا هم-با تمام وسعتش-برایت کوچک میشود... میفهمی دنیا، دنیاست. نه اینکه نخواهد، اصلا نمی‌تواند قرارِ بی‌قرای های انسان باشد. ✨پس چه بهتر که در دنیا زندگی کنی اما همیشه چشمانت جای بلندتری را بپاید. جای بلندتر، زندگی حقیقی تر... آن وقت است که اگر پای دین و دفاع از حرم آل الله در میان باشد، حاضری تمام دنیایت را پشت سر بگذاری و به عشق انجام وظیفه، اسماعیلت را قربانی کنی یا نه! خودت اسماعیل بشوی! ❤️‍🩹داستان نمی‌گویم برایتان. اینها وصف زندگی مهدی طهماسبی است، جوان دهه شصتی که شاید برای ما آشنا نباشد اما اهل آسمان او را خوب می‌شناسند. مهدی یک عمر خوب زندگی کرد، اما همیشه دلش میخواست خوبِ معمولی نباشد. اصلا مگر میشود کسی، مزه «چمران» و «همت» بودن را بشناسد و پس از آن به یک خوب معمولی بودن رضایت بدهد! همین؟ ⁉️باخت نیست که در «عصر امام خمینی» زندگی کنی و خوب معمولی بمانی؟! مهدی این «خودآگاهی» را داشت. نذر اربعین کرد که برای بار دوم او را به سوریه- برای ایستادن روبروی دشمن ترسناکی مثل داعش-اعزام کنند! اعزام شد. 🕊دومین بار و آخرین بار! انگار از همان اربعین، اعزام و شهادت را با هم گرفته بود... 🍃و حالا مهدی رسیده است. به همان جایی که قطعا سهم خوب های معمولی نیست. او از این به بعد «شهید» مهدی طهماسبی بود. #آرمان_ما #شهید_مهدی_طهماسبی 🔺@tabeen113

.﷽ | نخ تسبیح... ❣می‌بینی حاجی؟ نخِ این تسبیح انگار از همان فرودگاه بغداد که بین دستانت پاره شد، هنوز دانه‌هایش دارد می‌ریزد. شهیدٌ بعد الشهید. خوبی این تسبیح پاره شده اما میدونی چیه؟✨ تق تق می‌خورد روی صفحه زنگار گرفته قلبمان و صدا می‌کند. صدایش می‌گه اگه هدف آمریکا واقعا توافق و به رسمیت شناختن هسته‌ای ما بوده، اگه دست‌شون رو که به سمت ما دراز کرده بودند، دست دوستی بوده، پس چرا باید به تاسیسات هسته‌ای مون حمله کنن؟⚠️ 😭چرا باید مردم رو - بچه‌ها رو! بچه‌هامون رو زدن حاجی! - نصفه شب، تو خونه‌هاشون ترور کنن و بعد با افتخار اعلام کنن تمام عملیات با هماهنگی اونا انجام شده؟ ما که قبلا هم اینا رو ازشون دیده بودیم، ندیده بودیم؟! - ندیده بودیم هواپیمای مسافربری آتش گرفته بر فراز خليج فارس رو؟ - ✈️🔥 چرا باورمون شده بود اینا قراره کاری بکنن برای ما؟ چرا بعضی اوقات یادمون میره گرگ گرگه؛ توافق با گرگ که نمیشه! ❤️‍🔥ببخشید حاجی. دست خودم نیست. صدای تق تق دونه‌های تسبیح تو گوشم می‌پیچه. نمیذاره بخوابم. راستی این روزها چندتا دونه از تسبیح پاره شد؟ حسابشون دیگه از دستم در رفته. فقط میدونم قلبم داره بدجور صدا میکنه... اما انگار یه صدای دیگه هم میاد! خبر اومده لشکر ابابیل دوباره به ابرهه حمله کرده...🌌 همینه! دمتون گرم! حاجی جان اصلاحیه...! می‌خوام بگم شاید بعضی هامون یادمون رفته بود که آمریکا تا آمریکاست دشمنه، اما «قاسم سلیمانی» ها تمام این مدت مشغول کار بودن...☝️🌿 این آتش بازی بزرگ تو آسمون تل‌آویو هم کار همین بچه های مقاومته! فرزندانِ قاسم! #آرمان_ما #شهید_قاسم_سلیمانی 🔺@tabeen113

.﷽ | ریحانه ایران ریحانه سادات کلاس هفتمی بود، مثل پدر دانشمندش باهوش و شاگرد مدرسه تیزهوشان! یکبار مدرسه به ریحانه گفته بود در گردش های علمی که قرار است بگذارند همه باید با لباس مدرسه باشند و نمی‌تواند چادر سرش کند...😶 ریحانه قبول نکرد، قید گردش علمی را زد و گفت:«نمی‌آیم! من اگر لازم باشد به‌خاطر حجابم از فامیل هم می‌گذرم، چه برسد به گردش علمی سمپاد!» آخر سر مدرسه تسلیم اراده اش شد و ریحانه با چادر به گردش علمی رفت✨ ریحانه آن روز پای عقیده درستش ایستاد، «مقاومت» کرد و هیچ جوره جا نزد، امروز هم خون او و دیگر ریحانه ها اسم رمز مردم ایران برای مقاومت علیه اسرائیل و آمریکا شده است...❤️‍🩹✌️ #آرمان_ما #شهیده_ریحانه‌سادات_ساداتی_ارمکی 🔺@tabeen113

.﷽ | سربازان مهدی فاطمه بعضی از بچه ها «توکل» صدایش میزدند و حالا میبینم چقدر شهادت به نامش می‌آید: «شهید توکل» «شهید محمدرضا توکل»🌿 این روزها، فقط نامش نه، کلامش، مرامش و تک تک لحظاتی که با هم بودیم برایم معنادار شده است. ما با توکل بودیم و با او نبودیم، و حالا بعد از شهادتش به قول شهید بهشتی، او را به دست آوردیم! نه اینکه فقط تقصیر ما باشد، نه! محمدرضا آنقدر خاکی و متواضع بود که داشته هایش را ذره ای به رخ ما نکشد و چشم های نابینای ما هم آن ها را نبیند❤️‍🩹 یادش بخیر، خودش همیشه می‌گفت باید «مُخبِت» بشویم. بعد هم با همان لهجه شیرین شهرستانی اش توضیح میداد که: «مخبت اون کسیه که دیگه از خودش نا امید شده و بعد کلی تلاش به این نتیجه رسیده که خودش نمی تونه خودش رو درست کنه و باید خدا اخلاق و دینش رو درست کنه!» و چقدر قشنگ خدا اخلاق و دین محمدرضا، را ساخته بود...🕊✨ ساخته بود و بعد هم خودش خریدارش شده بود. مگر نه اینکه: «وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» طه،۴۱. بله! این حکایت تکراری سربازان مهدی فاطمه در آخر الزمان است. به امید روزی که دوباره توکل را در سپاه آقا ببینیم... اللهم عجل لولیک الفرج. _____________ 🪴کانال خاطرات شهید در #بله: - @tavakol1001 #آرمان_ما #شهید_محمدرضا_توکل 🔺@tabeen113

.﷽ | حاج رمضانی دیگر عالم بود، از همان ها که علمشان نور میشود و به خلق الله خدمت میکند🪴 از آن علم هایی که صاحبش از خودسازی جا نمانده است و قبل از گفتن، عمل کرده است. حاج رمضانعلی، اینگونه بود که خط قرمزش، نه جانش بود، نه خانواده‌اش، نه مال و حتی آبرویش! همه اینها فدای یک خط قرمز بود که ولایت فقیه و شخص رهبری باشد🌟 فرزند شهید بعد از اینکه از خط قرمز بابا می‌گوید، به روشن ترین خاطره پدرانه اش اشاره میکند. به نماز شب ها و مناجات های سحری، که زمزمه نورانی اش هنوز در خانه مانده است. چه سجده هایی، چه رکوع هایی...🕊 حتی کمردرد و پادرد هم نمی‌توانست حاج رمضان را از خلوت عاشقانه با خدایش جدا کند. - راستی! «حاج رمضان» چه نام آشنایی است. اسرائیل چند حاج رمضان از ما گرفته است...؟❤️‍🔥 نمیدانم... اما میدانم که ما هر شب با آرزوی انتقام و نابودی نهایی اسرائیل می‌خوابیم...⚰ #آرمان_ما #شهید_رمضان‌علی_مهرعلی‌تبار 🔺@tabeen113

.﷽ | جوان مومن انقلابی 🌿امید، امید خیلی ها بود! از آن بچه انقلابی هایی که درس و دانشگاهشان بدون پایگاه بسیج و فعالیت اجتماعی سپری نمیشود... شاید خودش نباشد، اما صدای فریادهایش در گوش ها ماندگار است. فریادهای مطالبه گرایانه اش در حمایت از کارگران، مقابله با فساد در واگذاری کارخانه قند یاسوج، افشای زمین‌خواری‌ها و... نمیدانم! شاید دعای همان کارگران کارخانه قند و خانواده هایشان بود که امید را به آسمان رساند. ❤️‍🩹شاید هم دعای رفقای گمنامش... داستان تلاش های امید برای یادمان شهید گمنام دانشگاه از یاد بچه ها نمی‌رود. خلاصه هر چه بود «امید مظلوم»، به شهادت رسید تا دلگرمی برای تمام جوانان انقلابی باشد که پای اصول انقلاب ایستاده اند و صراحت و شجاعتشان به مذاق بعضی ها خوش نمی‌آید! - حالا آقای فرمانده بسیج، از آن بالای هوای تمام ما بچه بسیجی ها را دارد، کافی است اسمش را صدا بزنید✨ #آرمان_ما #شهید_سیدامید_مظلوم 🔺@tabeen113

.﷽ | قاسم هنوز زنده است چهار سالش بود.. اما مطمئنم اگر اسرائیل او را درست می‌شناخت، میفهمید که سیدعلی چقدر برای صهیونیست های جنایتکار خطرناک است! 🔥 آقاسیدعلی، حاج قاسم خانواده بود. مادربزرگش تعریف میکند که توی خانه راه می‌رفت و ادای حاج قاسم را در می‌آورد. تفنگش هم اگرچه اسباب بازی بود اما آرمان واقعی داشت که نابودی اسرائیل و نجات کودکان غزه باشد✌️✨ راستی پیکر سردار سلیمانیِ خانواده ساداتی هم سالم نبود... قطعه قطعه شده بود انگار... سوخته بود💔 سیدعلی چهار ساله برای ما که داستان کربلا خوانده ایم، روضه مجسم است و خون مقدس🥺 به راستی که حجت برای ایستادن مقابل این رژیم جنایتکارِ نزدیک به مرگ، تمام است. #آرمان_ما #شهید_سیدعلی_ساداتی_ارمکی 🔺@tabeen113