eitaa logo
تبیین حکمتهای نهج البلاغه استاد مهدوی ارفع
322 دنبال‌کننده
611 عکس
55 ویدیو
2 فایل
به غیر از مطالب منتقل شده از کانال استاد ، مابقی مطالب، پیاده شده سخنرانی های استاد مهدوی ارفع می باشد. پل ارتباطی ما و شما: @Sarbazekoochek14
مشاهده در ایتا
دانلود
✧✾══✾✰✾══✾✧ 🌹ضرورت بازگشت به 🌹 ✧✾══✾✰✾══✾✧ یکی از دلایل ضرورت بازگشتِ جامعه به « 🔹 *نهج البلاغه* 🔹 » فرض کنید در خانواده ای، جمعی، شرکتی، گروهی که با هم قرار است یک هدف مشترک را تأمین کنند ۵ نفر آدم حضور دارند و هر کدام فقط یک زبان خاص را بلدند و فقط به یک زبان می توانند صحبت کنند و از یک زبان بفهمند؛ مثلاً یکی فقط فارسی می تواند صحبت کند و فقط زبان فارسی می فهمد، یکی عربی، دیگری ژاپنی، آن یکی انگلیسی و نفرپنجم فرانسوی ♦️ آیا به نظر شما اینها اصلا می توانند هیچ کار مشترکی انجام بدهند!؟ ▪️ درحالی که اولین شرط تفاهم که هم زبانی است را ندارند! ♦️اگر بخواهند آن اتفاقی که به خاطرش دور هم جمع شدند رقم بزنند؛ ▪️ یاباید یک *زبان مشترک* بین خودشان درست کنند. ▪️ یا بالاخره همه افراد زبان یکدیگر را یاد بگیرند و باهم گفتگو کنند. ♦️ *از زبان ظاهر مهمتر، زبان فکر و قلب و اندیشه است.* ▪️هرکدام از ما به یک زبان فکر می کنیم، به یک زبان می خواهیم، به این معنی که آرزوها و آرمان ها، حب و بغض ها، محبوب و مبغوض ها، ترس و شوق هایمان تعریف کننده زبان وجود ما هستند، ▪️به اصطلاح" *زبان گفتمان*" ما هستند. 🌐اگر در جمع و جامعه و امتی،گفتمانِ رأس و صدر جامعه که *رهبر جامعه* باشد، خدای نکرده با گفتمان لایه های بعدی جامعه و به خصوص توده مردم متفاوت و حتی گاهی وقتها متعارض باشد، آن جامعه نمی تواند به هدف مشترک و متعالی برسد، بلکه هر لحظه؛ در معرض 🚫 *فرو پاشی و انحطاط* 🚫 است. ✅ ما معتقدیم اگر بخواهیم گفتمان مشترک و متعالی ، نورانی و واقعی و رو به پیشرفتی در جامعه حاکم باشد؛ ♦️ *بایدتمام جامعه به زبان امیرالمؤمنین ( علیه السلام) بیاندیشند و آرزو کنند؛* ♦️ *بایدخواسته ها، آرمان ها، حب و بغض ها، نفرت ها و شوق ها، خوف ها ، هماهنگ و هم سنگِ حب وبغض، خوف وشوق امیرالمؤمنین ( علیه السلام) باشد...* @tabeen_hekmat_nahjolbalaghe_arfa
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠 *تأمل درنهج البلاغه* 💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ °❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ﹃✿ *حکمت های نهج البلاغه* ✿﹄ بسم الله الرّحمن الرّحیم ╭━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╮ ** : در فتنه ها مانند بچه شتر دو ساله باش که نه کمر محکمی دارد که از او سواری بگیرند و نه سینه شیردهی تا او را بدوشند. ╰━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╯ *تبيين حكمت اول :* ممکن است تصور شود که مقصود این حکمت این است که در آشوب های اجتماعی که در آن حق و باطل به راحتی قابل تشخیص نیستند (فتنه) ، مجاز هستیم که کناره گیری کنیم و به هیچ کدام از دو گروه کمک نکنیم!!! در حالی که این برداشت با منطق امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه صد درصد در تعارض است و مخالف است. *اولین فتنه ای که در حکومت خود امیرالمؤمنین(ع) رخ داد فتنه جمل بود.* 🐫 در فتنه جمل، طلحه و زبیر و همسر پیامبر و عده ای دیگر؛ ▪️شهر بصره را به آشوب کشیدند. ▪️فرماندار را کشتند و فتنه به پا کردند. 💠 امیرالمؤمنین(ع) برای حفظ امنیت مردم و حفظ نظام اسلامی دستور مقابله با فتنه را دادند ، همه مردم آماده شدند تا به سمت بصره بروند اما چهار نفر از بزرگان سرشناس عمدا نشستند و برای کمک بلند نشدند! (سعد بن وقاص – محمد بن مسلمه – اسامه بن زید و عبدالله بن عمر پسر خلیفه دوم) 🔶وقتی امیرالمؤمنین(ع) از اینها پرسیدند چرا برای جنگ آماده نمیشوید به دروغ گفتند: ( ما از اینکه مسلمانی را بکشیم نگرانیم) امیرالمؤمنین(ع) از آنها پرسیدند: آیا بر بیعت من وفادارید؟ گفتند: بله امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: پس به خانهایتان بروید. 💠وقتی که اینها رفتند مولا حکمت 15 را فرمودند: ( هر فریب خورده ای را نمیشود سرزنش کرد) 🔶اینها میخواستند با این حرف و حرکت خودشان، ته دل یاران امیرالمؤمنین(ع) را خالی کنند و شک بیندازند که شما چطور به اطمینان رسیدید که بروید با مسلمان در بصره بجنگید؟ 🔶خوب اگر منظور امیرالمؤمنین(ع) این بود که شما در فتنه ها اگر واقعا در تردید هستید و ندانستید که چه کنید، بروید خانه نشین شوید، پس در هیچ جای تاریخ نباید این چهار نفر را توبیخ کنند، درحالی که وقتی امیرالمؤمنین(ع) مردم را برای مبارزه با فتنه گران بصره حرکت دادند یک نفر دیگر به نام حارث بن حوط به امیرالمؤمنین(ع) گفت که من هم مخالف جنگ جمل هستم و مثل آن چهار نفر شرکت نمیکنم.اونجا بود که امیرالمؤمنین(ع) در مورد آن چهار نفر حمکت 18 را بیان فرمودند؛ 💠(درباره کسانی که از جنگ کناره گرفتند فرمود: آنها حق را خوار کردند اگر چه باطل را هم یاری نرساندند) 🔶 *بنابر این در فتنه ها حق نداریم به بهانه اینکه حق را تشخیص نمیدهیم ساکت باشیم بلکه تکلیف داریم بصیرت و علم و صبرمان را بالا ببریم تا به درستی حق را از مواضع و نشانه های آن بشناسیم.* @tabeen_hekmat_nahjolbalaghe_arfa
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠 *تأمل در نهج البلاغه* 💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ °❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ﹃✿ *حکمت های نهج‌البلاغه* ✿﹄ بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم ╭━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╮ ** : 💠 *و درود خدا بر او فرمود: آنکه جان را با طمع‌ورزی بپوشاند خود را پست كرده، و آنكه راز سختی‌های خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود، حاكم كند، خود را بی‌ارزش كرده است.* ╰━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╯ *تبيين حكمت دوّم :* 1️⃣ بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم 💠 *امیرالمؤمنین(ع) سه عامل از عوامل خفت و ذلت را در نهج‌البلاغه بیان فرمودند* . ✳️ *اول طمع* : تفاوت طمع با حرص در این است که طمع‌کار به آنچه که از مال و قدرت و احترام و شهرت متعلق به دیگران است چشم دوخته است اما حریص دوست دارد مال و مقام بیشتری داشته باشد، چه در دست دیگران باشد چه نباشد. 🔶 شش اثر برای طمع‌ورزی در نهج‌البلاغه بیان شده است: 1. *خواری و ذلت* : 1.1 در حکمت 2 1.2 در حمکت 226 که فرمودند:( طمع کار همواره زبون و خوار است. ) 1.3 در انتهای بند 4 خطبه 160 که امیرالمؤمنین(ع) در مورد حضرت عیسی(ع) فرمودند:( آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذلیل نماید. ) 2. *بردگی* که بالاترین مصداق خفت و ذلت است: در حکمت 180 می‌فرمایند:( طمع‌ورزی بردگی همیشگی است. ) 3. *آفت تفکر و بی‌اثر کردن عقلانیت* : در حکمت 219 می‌فرمایند :( قربانگاه اندیشه‌ها زیر برق طمع‌ورزی‌ها است.) 4. *هلاکت* : 4.1 در حکمت 275 می‌فرمایند:(طمع به هلاكت مى‌كشاند و نجات نمى‌دهد، و به آنچه ضمانت كند، وفادار نيست، و بسا نوشنده آبى كه پيش از سيراب شدن گلو گيرش شد، و ارزش آنچه كه بر سر آن رقابت مى‌كنند، هر چه بيشتر باشد، مصيبت از دست دادنش اندوه‌بارتر خواهد بود. ) 4.2 در بند 14 نامه 31 خطاب به فرزند عزیزشان فرمودند: ( بپرهيز از آن كه مركب طمع‌ورزى، تو را به سوى هلاكت به پيش راند، اگر توانستى كه بين تو و خدا هیچ صاحب نعمتى قرار نگيرد، ( یعنی امید و طمع به غیر خدا نداشته باشی ) چنين باش، زيرا تو، روزى خود را دريافت مى‌كنى، و سهم خودت را بر مى‌دارى، و مقدار اندكى كه از طرف خداى سبحان به دست مى‌آورى، بزرگ‌تر و با ارزش‌تر از مال فراوانى است كه از دست بندگان دريافت مى‌کنی. ) 5. *مقدم کردن دنیا بر آخرت* یا به تعبیر قران کریم( فروختن آخرت باقی به دنیای فانی است ): در بند 7 خطبه 91 در صفات والای فرشتگان می‌فرمایند: ( طمع‌ها به آنان شبيخون نزده تا تلاش دنيا را بر كار آخرت مقدّم دارند. ) 6. *ایجاد ناامیدی و یاس* : در حکمت 108 در حالات قلب می‌فرمایند:( پس اگر در دل اميدى پديد آيد، *طمع* آن را از بین خواهد برد. ) چهار عامل از عوامل *طمع‌ورزی* در نهج‌البلاغه بیان شده است: 1. *هوای نفس*: در نامه 45 خطاب به عثمان بن حنیف فرماندار بصره می‌نویسند: ( من اگر مى‌خواستم، مى‌توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته‌هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعام‌هاى لذيذ بر گزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد ) 2. *احساس حاجت و نیازمندی به مردم* : در نامه 53 در سیمای قضات و داوران خطاب به مالک اشتر می‌نویسند: ( پس از انتخاب قاضى، هر چه بيشتر در قضاوت‌هاى او بينديش، و آنقدر به او ببخش كه نيازهاى او برطرف گردد، و به مردم نيازمند نباشد، و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامى دار كه نزديكان تو، به نفوذ در او طمع نكنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در أمان باشد. ) 3. *سستی در یاری حق که طمع دشمن را بر می‌انگیزد* : در بند 3 خطبه 166 می‌فرمایند:( اى مردم اگر دست از يارى حق بر نمى‌داشتيد، و در خوار ساختن باطل سستى نمى‌كرديد، هيچ‌گاه آنان كه به پايه شما نيستند در نابودى شما طمع نمى‌كردند، و هيچ قدرتمندى بر شما پيروز نمى‌گشت. ) 4. *تکبر و سرکشی*: در بند 4 خطبه 192 فرمودند: ( افراد سركش شما تسليم شيطان شدند، و طمع‌ورزى او در شما كارگر افتاد، و اين حقيقت بر همه آشكار گرديد، و حكومت شيطان بر شما استوار شد، و با لشكر خويش به شما يورش برد، و شما را به ذلّت سقوط كشانيد. ) *سه راه پیشگیری و درمان طمع‌ورزی در نهج البلاغه بیان شده است* : 1. *یاد مرگ* : در بند 2 خطبه 188 می‌فرمایند: ( مردم شما را به يادآورى مرگ، سفارش مى‌كنم، از مرگ كمتر غفلت كنيد، چگونه مرگ را فراموش مى‌كنيد در حالى كه او شما را فراموش نمى‌كند و چگونه طمع مى‌ورزيد در حالى كه مرگ به شما مهلت نمى‌دهد. ) 2. ادامه در 👇👇👇 @tabeen_hekmat_nahjolbalaghe_arfa
ادامه 👆👆👆 2. *عدالت و مساوات* : در بند 1 نامه 27 به محمد بن ابی‌بکر می‌نویسند: ( با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه‌هايت، و در نيم نگاه و خيره شدن به مردم، به تساوى رفتار كن، تا بزرگان در ستم‌كارى تو طمع نكنند، و ناتوان‌ها از عدالت تو مأيوس نگردند. ) در نامه 46 به مالک اشتر می‌نویسند: ( در نگاه و اشاره چشم، در سلام كردن و اشاره كردن با همگان يكسان باش، تا زورمندان در ستم تو طمع نكنند، و ناتوانان از عدالت تو مأيوس نگردند ) 3. *تقوا* : در بند مربوط به سیمای کارگزاران دولتی در نامه 53 می‌نویسند: ( از خاندان‌هاى پاكيزه و با تقوى، كه در مسلمانى سابقه درخشانى دارند انتخاب كن، زيرا اخلاق آنان گرامى‌تر، و آبرويشان محفوظ‌تر، و طمع‌وروزى‌شان كمتر، و آينده‌نگرى آنان بيشتر است. ) @tabeen_hekmat_nahjolbalaghe_arfa
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠 *تأمل در نهج البلاغه* 💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ °❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ﹃✿ *حکمت های نهج‌البلاغه* ✿﹄ بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم ╭━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╮ *# حکمت_دوّم* : 💠 *و درود خدا بر او فرمود: آنکه جان را با طمع‌ورزی بپوشاند خود را پست كرده، و آنكه راز سختی‌های خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود، حاكم كند، خود را بی‌ارزش كرده است.* ╰━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╯ *ادامه تبيين حكمت دوّم :* 1️⃣ 2️⃣ کردن مشکلات شخصی نزد دیگران بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم 💠 امیرالمؤمنین(ع) سه عامل از عوامل خفت و ذلت را در نهج‌البلاغه بیان فرمودند. ✳️ *اول طمع* ✳️ *دوم افشا کردن مشکلات شخصی نزد دیگران* ✅ افشا کردن مشکلات شخصی نزد دیگران: 🔶 اگر افشا کردن مشکلات شخصی نزد متخصص برای حل مشکل باشد مثل مراجعه مریض به پزشک یا مراجعه به قاضی اشکالی ندارد. اما مقصود *امیرالمومنین(ع)* مواردی است که انسان مشکلات و گرفتاری های خودش را پیش دیگران بازگو می‌کند، در حالی که نه آنها می‌توانند کاری بکنند نه مسئولیتی دارند. 🔸 در خطبه 105 می فرمایند: ( *خدا را، مبادا شكايت نزد كسى ببريد كه نمى‌تواند آن را برطرف سازد، و توان گره‌گشايى از كارتان ندارد* .) واین باعث ذلت و خواری می‌شود. 🔸 در حکمت 427 فرمودند: ( *كسى كه از نياز خود نزد مؤمنى شكايت كند، گويى به پيشگاه خدا شكايت برده است، و كسى كه از نيازمندى خود نزد كافرى شكوه كند، گويى از خدا شكوه كرده است* .) لذا بردن شکایت و مشکلات شخصی نزد مومن، برای اینکه جهت رفع آن دعا کند و حاجت ما را نزد خدا ببرد اشکال ندارد. 🔸 مقصود کلی حکمت 2 این است که در مقابل این افشای مشکلات، انسان رازداری را تمرین کند. یعنی انسان مشکلات خود را که بخشی مالی، خانوادگی و شخصی است باید بتواند در سینه خود مدیریت کند. 🔶 لذا حضرت در حکمت 6 فرمودند: ( *سينه خردمند صندوق راز اوست...* ) و این رازداری در حکمت 48 به عنوان *نشانه صحت اندیشه* بیان شده و فرمودند: ( *پيروزى* در *دورانديشى* ، و *دورانديشى* در به *كارگيرى صحيح انديشه* ، و *انديشه صحيح* به *رازدارى* است.) در حکمت 162 فرمودند: ( *آن كس كه راز خود را پنهان دارد، اختيار آن در دست اوست* . ) در بند 10 نامه 31 خطاب به *امام مجتبی(ع)* می‌نویسند: ( *هرگاه خدا را بخوانى، ندايت را مى شنود، و چون با او راز دل گويى راز تو را مى داند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پيشگاه او مطرح كن، تا غم‌هاى تو را برطرف كند و در مشكلات تو را يارى رساند* .) 🔸 در نتیجه این صبر و بردباری در نگه داشتن اسرار و زبان بستن از افشای اسرار خویش، یک فضیلت بسیار بزرگ است. مخصوصاً برای کسانی که می‌خواهند مسئولیت بزرگی را به عهده بگیرند یا مسئولیتی برعهده دارند. در حکمت 176 می‌فرمایند: ( *بردبارى و تحمّل مشکلات، ابزار رياست است* .) که به آن سعه صدر( *سینه گشاده* ) می‌گویند. *نتیجه مراقبت از اسرار و مشکلات شخصی* در بند 2 خطبه 99 می‌فرمایند: ( *پس در عزّت و ناز دنيا بر يكديگر پيشى نگيريد، و فريب زينت‌ها و نعمت‌ها را نخوريد و مغرور نشويد و از رنج و سختى آن نناليد و ناشكيبا نباشيد، زيرا عزّت و افتخارات دنيا پايان مى پذيرد و زينت و نعمت‌هايش نابود مى‌گردد و رنج و سختى آن تمام مى‌شود* . ) @tabeen_hekmat_nahjolbalaghe_arfa
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠 *تأمل در نهج البلاغه* 💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ °❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ﹃✿ *حکمت های نهج‌البلاغه* ✿﹄ بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم ╭━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╮ *# حکمت_دوّم* : 💠 *و درود خدا بر او فرمود: آنکه جان را با طمع‌ورزی بپوشاند خود را پست كرده، و آنكه راز سختی‌های خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود، حاكم كند، خود را بی‌ارزش كرده است.* ╰━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╯ *ادامه تبيين حكمت دوّم :* 1️⃣ ** 2️⃣ * کردن مشکلات شخصی نزد دیگران* 3️⃣ * زبان در شقاوت و سعادت انسان* بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم 💠 امیرالمؤمنین(ع) سه عامل از عوامل خفت و ذلت را در نهج‌البلاغه بیان فرمودند. ✳️ *اول طمع* ✳️ *دوم افشا کردن مشکلات شخصی نزد دیگران* ✳️ *سوم نقش زبان در شقاوت و سعادت انسان* *امیرالمومنین(ع)* در قسمت *سوم حکمت دوم* می فرمایند : ( *کسی که زبان خود را بر خویشتن حاکم کند نزد خودش هم پست شده است* .) مساله زبان و نقش او در شقاوت و سعادت انسان یکی از مهم ترین مباحث نهج البلاغه است. *امیر المومنین(ع)* در بند 2 خطبه 176 می فرمایند: ( *هر انسان عاقلی باید زبانش را کنترل کند زيرا اين زبان مرکب چموشی است که صاحب خود را هلاك مى کند* .) در حکمت 60 می فرمایند: ( *زبان مثل حیوان درنده ای است که اگر رهایش کنی آسیب می زند* .) بنابر این مساله زبان مساله بسیار بسیار مهمی است تا جایی که حضرت در ادامه بند 2 خطبه 176 به ذات خداوند متعال و اسم جلاله *الله* قسم می‌خورند و می‌فرمایند : ( *به خدا سوگند، من بنده‌ای را ندیدم که تقوایش به سودش بوده و مفید و مؤثر بوده باشد مگر وقتی زبانش را کنترل کند* .) در نتیجه مساله کنترل زبان را باید جدی گرفت. درباره اصل اهمیت کنترل زبان در حکمت 381 می فرمایند: ( *سخن و مقصودی که از سخن دارید تا زمانی که به زبان نیاورده‌ای در دست توست اما وقتی که به زبان آوردی آن موقع تو در بند سخن و عواقب آن هستی. پس همانطوری که از طلا و نقره‌ات محافظت می‌کنی از زبانت هم محافظت کن. چه بسا یک جمله که نعمتی را از دست انسان می‌گیرد و بلایی را بر سر انسان می‌آورد* . ) راه‌های کنترل زبان در نهج البلاغه: 1️⃣ *فکر کردن به پیامدهای سخن قبل از بیان کردن* . 1.1 در ادامه بند 2 خطبه 176 می فرمایند: ( *همانا زبان مؤمن در پس قلب او و قلب منافق در پس زبان اوست. زيرا مؤمن هر گاه بخواهد سخنى بگويد نخست مى‌انديشد، اگر نيك بود اظهار مى‌دارد و چنانچه ناپسند بود پنهانش مى‌كند، در حالى كه منافق آنچه بر زبانش آمد مى‌گويد و نمى‌داند چه چیز به سود او و چه حرفى بر ضرر اوست.* ) یعنی زبان مؤمن تابع قلبش و پیرو عقل و قلبش است. اما قلب منافق تابع زبانش است. چون *مؤمن* قبل از اینکه زبانش به سخن باز شود عقلش عواقب آن سخن را کاملا حلاجی می‌کند اگر عقل تایید کرد و تشخیص داد که آثار این سخن خیر است زبان آن حرف را آشکار می‌کند اما اگر عقل تشخیص داد که این سخن عواقب شرّی دارد آن سخن را دیگر بیان نمی‌کند و برعکس *منافق* هر چه به زبان و دهانش می‌آید را بیان می‌کند دیگر نمی‌فهمد و تأمل نمی‌کند که این حرفی را که می‌زند آیا به سودش است یا به زیانش است. بنابراین *تفکر قبل از سخن گفتن راه کنترل زبان است* . 1.2 در حکمت 40 می‌فرمایند: ( *زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.* ) یعنی زبان عاقل پشت سر قلبش است ولی قلب احمق پشت سر زبانش است. 1.3 در حکمت41 می‌فرمایند: ( *قلب احمق در دهان او و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.* ) یعنی *احمق* روی زبانش کنترل ندارد. اما زبان *عاقل* در قلبش است و قلب خزانه زبان عاقل است و به زبان به این راحتی ها اجازه باز شدن را نمی‌دهد. *نکته لطیف:* در بند 2 خطبه 176 حضرت تعبیر به *مؤمن* و *منافق* کردند. اما در حکمت 40 و 41 تعبیر به *احمق* و *عاقل* کردند، چه بسا نتیجه این می‌شود که: *منافق احمق است* که به نفاق مبتلا شده و *مومن عاقل است* که به ایمان بار یافته است. 2️⃣ *کم حرف زدن* : 2.1 در حکمت 349 می فرمایند: ( *كسى كه زياد سخن مى‌گويد زياد هم اشتباه دارد و هر كس كه بسيار اشتباه كرد، شرم و حياء او اندك است و آن كه شرم او اندك، پرهيزكارى او نيز اندك خواهد بود و كسى كه پرهيزكارى او اندك است دلش مرده و آن كه دلش مرده باشد در آتش جهنّم سقوط خواهد كرد.* ) مهدوی ارفع نهج‌البلاغه خواني https://eitaa.com/joinchat/4292345904C0b5c499fe5
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠 *تأمل در نهج البلاغه* 💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ °❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ﹃✿ *حکمت های نهج‌البلاغه* ✿﹄ بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم ╭━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╮ *# حکمت_سوّم* : 💠 و درود خدا بر او فرمود: *بخل ننگ، و ترس نقصان است. و تهيدستي مرد زيرك را در برهان كُند مي‌سازد، و انسان تهيدست در شهر خويش نيز بيگانه است* . ╰━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╯ *تبيين حكمت سوم* : ✳️ ** بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم در زمینه *بخل* *امیرالمومنین(ع)* مطالب بسیار مهم و جالبی در نهج‌البلاغه شریف دارند که در شش بخش ارائه می‌گردد: 1️⃣ *تعریف بخل* : *بخل* در مقابل *سخاوت* عبارت است از اینکه انسان در جایی که وظیفه دارد ببخشد و عطا کند، مانعی از درون نگذارد که ببخشد و از اعطا خودداری کند. 2️⃣ *ماهیت بخل* : *امیرالمومنین(ع)* معتقدند اگر صفت *بخل* در کسی تحقق پیدا کرد، آنجا کانون همه بدی‌ها و عیب‌ها خواهد بود. 1️⃣—2️⃣ در حکمت 378 می‌فرمایند: ( *بخل ورزيدن كانون تمام عيب‌ها، و مهارى است كه انسان را به سوى هر بدى مى‌كشاند. )* 2️⃣—2️⃣ برای اینکه ذات پلید *بخل* را خوب ترسیم کنند و در ذهن ما حک کنند در حکمت 195 زباله‌های آلوده و متعفن را حاصل و نتیجه *بخل* می‌دانند و می‌فرمایند: ( در سر راه از كنار مزبله‌اى عبور مى‌كردند فرمودند: *اين همان است كه بخيلان به آن بخل مى‌ورزند.* (و در روايت ديگرى نقل شد كه): *اين چيزى است كه ديروز بر سر آن رقابت مى‌كرديد*.) 3️⃣—2️⃣ بر این اساس امام *بخل* را از شعبه‌های جهل و بی‌عقلی و حماقت می‌دانند لذا از بخیل تعجب می‌کنند و در حکمت 126 می‌فرمایند: *( در شگفتم از بخيل، به سوى فقرى مى‌شتابد كه از آن مى‌گريزد، و سرمايه‌اى را از دست مى‌دهد كه براى آن تلاش مى‌كند. در دنيا مانند تهيدستان زندگى مى‌كند، امّا در آخرت مانند سرمايه‌داران محاكمه مى‌شود.)* یعنی *بخیل* رفتاری که انجام می‌دهد با آرزویی که دارد اصلا سازگار نیست یعنی اینکه بخیل بر عکس آنچه در دل و آرزو دارد رفتار می‌کند. 4️⃣—2️⃣ مولا همان‌گونه که *بخل* را اینقدر زشت می‌دانند سخاوت را یکی از چهار ستون استوارشدن و محکم شدن دین و دنیا می‌دانند و در حکمت 372 به جابر بن عبدالله انصاری می‌فرمایند: *( اى جابر! استوارى دين و دنيا به چهار چيز است: 1- عالمى كه به علم خود عمل كند. 2- جاهلى كه از آموختن سر باز نزند. 3- بخشنده‌اى كه در بخشش بخل نورزد. 4- فقيرى كه آخرت خود را به دنيا نفروشد. پس هر گاه عالم علم خود را تباه كند، نادان به آموختن روى نياورد و هر گاه بى‌نياز در بخشش بخل ورزد، تهيدست آخرت خود را به دنيا فروشد.)* 5️⃣—2️⃣ در منطق *امیرالمومنین(ع)* *بخل* و *سخاوت* (یعنی نبخشیدن و بخشیدن، انفال نکردن و انفاق کردن ) *یکی از اسباب آزمایش الهی هستند* . لذا در بند 5 خطبه 183 با استناد به آیه "ان تنصرالله ینصرکم" و آیه دیگری درباره قرض‌الحسنه این نکته و آزمایش الهی را اینگونه بیان فرمودند: *( با اموال خود انفاق كنيد، از جسم خود بگيريد و بر جان خود بيفزاييد، و در بخشش بخل نورزيد چرا كه خداى سبحان فرمود: « اگر خدا را يارى كنيد، شما را پيروز مى‌گرداند و قدم‌هاى شما را استوار مى‌دارد‌»* و فرمودند: *« كيست كه به خدا قرض نيكو دهد تا خداوند چند برابر عطا فرمايد، و براى او پاداش بى‌عيب و نقصى قرار دهد.»* *درخواست يارى خواستن خدا از شما به جهت ناتوانى نيست* ، و *قرض گرفتن خدا* از شما براى *كمبود* نمى‌باشد، در حالى از شما يارى خواسته كه: *« همه لشكرهاى آسمان و زمين در اختيار اوست و خدا نيرومند و حكيم است.»* و در حالى از شما *طلب وام* می کند كه *همه گنج‌هاى آسمان و زمين به او تعلّق دارد* و *خدا بى نياز و حميد است،* *بلكه خواسته است شما را بيازمايد كه كدام يك از شما نيكورفتارتريد* . ) مهدوی ارفع نهج‌البلاغه خواني https://eitaa.com/joinchat/4292345904C0b5c499fe5
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠 *تأمل در نهج البلاغه* 💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ °❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ﹃✿ *حکمت های نهج‌البلاغه* ✿﹄ بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم ╭━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╮ *# حکمت_سوّم* : 💠 و درود خدا بر او فرمود: *بخل ننگ، و ترس نقصان است. و تهيدستي مرد زيرك را در برهان كُند مي‌سازد، و انسان تهيدست در شهر خويش نيز بيگانه است* . ╰━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╯ *ادامه تبيين حكمت سوم* : ✳️ ** بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم 2️⃣—5️⃣ آثار اجتماعی *بخل* : در این بخش *امیر المومنین(ع)* دو نکته را بیان فرمودند: 1️⃣—2️⃣—5️⃣ ناامیدی مردم از خیر مدیران و حاکمان جامعه: در بند 9 نامه 53 خطاب به *جناب مالک اشتر* می‌نویسند: *بین خودت و مردم خیلی حاجب و نگهبان و فاصله ایجاد نکن و تا میتوانی با مردم مستقیما ارتباط بگیر.* بعد در تبیین دلیل این توصیه می‌فرمایند: *( تو به هر حال يكى از آن دو نفر مى‌باشى، يا خود را براى جانبازى در راه حق آماده كرده‌اى كه در اين حال، نسبت به حقّ واجبى كه بايد بپردازى يا كار نيكى كه بايد انجام دهى ترسى ندارى، پس چرا خودت را پنهان مى‌کنی؟ يا مردى بخيل و تنگ نظرى، كه در اين صورت مردم نسبت به تو امیدی ندارند که از تو بخواهند درخواستی داشته باشند.)* 2️⃣—2️⃣—5️⃣ شکست امتها در حالی که همه به ظاهر مومن بودند، که بسیار نگران کننده است. در بند 13 خطبه 192 وقتی می‌خواهند عبرت از گذشته را برای ما بیان فرمایند تا آماده باشیم فرمودند: *( و از كارهايى كه پشت آنها را شكست، و قدرت آنها را در هم كوبيد، مانند كينه‌توزى با يكديگر، پركردن دل‌ها از بخل و حسد، به يكديگر پشت كردن و از هم بريدن، و دست از يارى هم كشيدن، بپرهيزيد.)* 6️⃣ روش برخورد با *بخیل* : روش برخورد با *بخیل* را در دو جنبه فردی و مدیریتی– اجتماعی می‌توان دسته‌بندی کرد. یعنی گاهی در حوزه ارتباطات فردی خودمان با *بخیل* مواجه هستیم و باید بدانیم چه رفتاری در برابر آن انجام دهیم و گاهی به عنوان مدیر، حاکم یا کارگزار نظام در برابر *افراد بخیل* چه وظیفه‌ای داریم. حضرت در *بعد فردی* دو نوع نگاه را به ما یاد داده‌اند: 1️⃣—6️⃣ کسی که *بخل* واقعا ملکه وجودی او شده است: در حکمت 38 خطاب به *امام مجتبی (علیه السلام)* می‌فرمایند: *( از دوستى با بخيل بپرهيز، زيرا آنچه را كه سخت به آن احتیاج دارى از تو دريغ مى‌دارد.) یعنی اصلا با آدمی که بخل ملکه وجودی او شده است دوست نشو.* 2️⃣—6️⃣ کسی که آدم یا دوست خوبی است و گاهی از او رفتار بخیلانه سر زده و بخل سیره او نشده است: در بند 15 نامه 31 به *امام مجتبی (علیه السلام)* می‌نویسند: *(چون برادرت از تو جدا گردد، تو پيوند دوستى را برقرار كن، اگر روى برگرداند تو مهربانى كن، و اگر بخل ورزد تو بخشنده باش.)* یعنی با او نباید قطع رابطه کنی بلکه باید در مقابل ببخشی تا برگردد. مهدوی ارفع نهج‌البلاغه خواني https://eitaa.com/joinchat/4292345904C0b5c499fe5
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠 *تأمل در نهج البلاغه* 💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ °❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ﹃✿ *حکمت های نهج‌البلاغه* ✿﹄ بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم ╭━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╮ *# حکمت_سوّم* : 💠 و درود خدا بر او فرمود: *بخل ننگ، و ترس نقصان است. و تهيدستي مرد زيرك را در برهان كُند مي‌سازد، و انسان تهيدست در شهر خويش نيز بيگانه است* . ╰━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╯ *ادامه تبيين حكمت سوم* : ✳️ ** بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم 3️⃣ *بخل و احوال مردم آخرالزمان* : بحث دوم در موضوع *بخل* ذیل حکمت سوم این نکته است که *امیرالمومنین(ع)* با توجه به این قاعده کلی قرانی "که هرچقدر زمانه از منبع دین و صدور دین و زمان رسول خدا و زمان صدور وحی فاصله می‌گیرد متاسفانه بر بدی‌ها و کثرت بدها افزوده می‌شود و از خوبی‌ها و تعداد خوبان کاسته می‌شود. لذا *امیرالمومنین(ع)* در حکمت 468 نهچ‌اللبلاغه در توصیف آخرالزمان و احوال مردم آن، یکی از ویژگی‌های زشت برخی افراد را *حاکم شدن بخل* می‌دانند و می‌فرمایند: *(مردم را روزگارى دشوار در پيش است كه توانگر اموال خود را سخت نگه می‌دارد، در حالی كه به بخل‌ورزى فرمان داده نشده.* خداى سبحان فرمود: *« بخشش ميان خود را فراموش نكنيد .»* بدان در آن روزگار، بلند مقام، و نيكان خوار گردند.) 4️⃣ *تعصب و خود محوری ریشه بخل : * *امیرالمومنین(ع)* ریشه بخل را نوعی تعصب و خودمحوری و خودخواهی می‌دانند و در حکمت 120 وقتی روانشناسیِ طایفه‌ایِ عرب را بیان می‌کنند و به طایفه بنی عبدالشمس یعنی همان بنی‌امیه می‌رسند می‌فرمایند : *(امّا بنى عبد شمس دورانديش‌تر، و در حمايت مال و فرزندان توانمندترند و به همين جهت بدانديش‌تر و بخيل‌تر مى‌باشند.)* یعنی چون خوبی‌ها را فقط برای خود و طایفه خودشان می‌خواهند و فقط خودخواه و خود محورند هم *حیله‌گرتر* هستند تا بتوانند منافع دیگران را به نفع خودشان مصادره کنند و هم خیلی *بخیل* هستند و از خودشان به دیگران چیزی نمی‌دهند. 5️⃣ * آثار فردی و اجتماعی بخل* : در سر فصل آثار *بخل* می‌توان فرمایشات *امیرالمومنین(ع)* را به دو بخش تقسیم کرد: 1️⃣—5️⃣ *آثار فردی بخل* : در این بخش *امیرالمومنین(ع)* آثار فردی را در دو بخش بیان فرمودند : 1️⃣–1️⃣_5️⃣ *محرومیت از سخا و بخشش و جود و کرم* : لذا در خطبه 142 وقتی می‌خواهند بحث سخاوت را بیان کنند می‌فرمایند: *(دست سخاوتمندى ندارد آن كس كه از بخشش در راه خدا بخل مى‌ورزد.)* یعنی انسان *بخیل* از فضیلت و ثواب و آثار دنیوی و اخروی سخاوت محروم است. * 2️⃣—1️⃣—5️⃣ تضییع حقوق و کفران نعمتها* : کسی که بخل می‌ورزد و ثروتمند می‌شود، قطعاً حقوق الهی را تضییع کرده تا به اینجا رسیده است لذا در بند 1 خطبه 129 فرمودند: *(به هر سو مى‌خواهى نگاه كن آيا جز فقيرى مى‌بينى كه با فقر دست و پنجه نرم مى‌كند يا ثروتمندى كه نعمت خدا را كفران كرده و با بخل ورزيدن در اداء حقوق الهى، ثروت فراوانى گرد آورده است.* مهدوی ارفع نهج‌البلاغه خواني https://eitaa.com/joinchat/4292345904C0b5c499fe5
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠 *تأمل در نهج البلاغه* 💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ °❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀° ﹃✿ *حکمت های نهج‌البلاغه* ✿﹄ بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم ╭━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╮ *# حکمت_سوّم* : 💠 و درود خدا بر او فرمود: *بخل ننگ، و ترس نقصان است. و تهيدستي مرد زيرك را در برهان كُند مي‌سازد، و انسان تهيدست در شهر خويش نيز بيگانه است* . ╰━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╯ *ادامه تبيين حكمت سوم* : ✳️ ** بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم 1⃣ بخل 1️⃣-5️⃣ *روش برخورد با بخیل در حوزه مدیریتی و مسئولیتی* : 1️⃣-1️⃣-5️⃣ *امیرالمومنین(ع)* به ما آموخته‌اند که مدیران و کارگزاران حکومت اسلامی *اوّلاً به هیچ بخیلی( کسی که بخل ملکه وجودی او شده است ) نباید مسئولیتی بدهند.* در بند 3 خطبه131 فرمودند : ✅ *( همانا شما دانستيد كه سزاوار نيست بخيل بر ناموس و جان و غنيمت‌ها و احكام مسلمين، ولايت و رهبرى يابد، و امامت مسلمين را عهده‌دار شود، تا در اموال آنها حريص گردد)* یعنی اگر بخیل حاکم شد دائما مردم را تحت فشار می‌گذارد تا اموال آنها را به دست آورد. 2️⃣-1️⃣-5️⃣ *نکته دوّم اینکه مدیران جامعه حتی حق مشورت کردن با بخیل را هم ندارند* . *امیرالمومنین(ع)* در بند 6 از نامه 53 به مالک اشتر می‌نویسند : ✅ *( بخيل را در مشورت كردن دخالت نده، كه تو را از نيكوكارى باز مى‌دارد، و از تنگدستى مى‌ترساند.)* 3️⃣-1️⃣-5️⃣ *نکته سوم* اینکه *امیرالمومنین(ع)* *اشاره به مقابله با احتکار بازرگانان بخیل دارند* . ( احتکار یعنی حبس کردن مایحتاج عمومی در زمانی که مردم به آن احتیاج دارند به منظور افزایش قیمت.) *امیرالمومنین(ع)* در فصل سیمای بازرگانان و صاحبان صنایع از بند 8 نامه 53 به مالک اشتر می‌نویسند : ✅ *( اين را هم بدان كه در ميان بازرگانان، كسانى هم هستند كه تنگ نظر و بدمعامله و بخيل و احتكار كننده‌اند، كه تنها با زورگويى به سود خود مى‌انديشند)* *نکته :* اگر بخل واقعا بخل باشد در همه مصادیق زشت و بد است اما گاهی در همه زبان‌ها در کلام فصیح وقتی می‌خواهند از یک صفت خوب، خیلی تعریف کنند آن را به یک صفت بد تشبیه می‌کنند، مثلاَ ممکن است از انسان‌های موفق و خوبی که برای وقت خود برنامه‌ریزی دارند شنیده باشید که من در صرف وقت خودم خیلی بخیل هستم یعنی حاضر نیستم وقت تلف کنم. هدر ندادن وقت خصلت خیلی خوبی است اما برای نشان دادن اوج این خوبی آن را به یک بدی در ذهن مخاطب تشبیه می‌کند. یا می‌گویند فلان شخص در احترام به پدر و مادر خیلی وسواس دارد، ما می‌دانیم که وسواس چیز خیلی بدی است اما منظور این است که در احترام به پدر و مادر خیلی خیلی مراقب است و خواسته اوج آن خوبی را برساند او را در قالب یک خصلت بدی که در ذهن مردم جلوه کرده اشاره می‌کنند و البته از جنبه حساسیت و دقت آن. با این نگاه *امیرالمومنین(ع)* در حکمت 234 یکی از تفاوت‌های زن و مرد را همین می‌داند و می‌فرمایند: ✅ *( برخى از نيكوترين خلق و خوى زنان، زشت‌ترين اخلاق مردان است، مانند، تكبّر، ترس، بخل، هر گاه زنى متكبّر باشد، بيگانه را به حريم خود راه نمى‌دهد، و اگر بخيل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ مى‌كند، و چون ترسان باشد از هر چيزى كه به آبروى او زيان رساند فاصله مى‌گيرد. )* در این حکمت بخل به معنای بخل بد نیست، اینکه یک زن نسبت به زحمات شوهرش و اموال و دارایی او خیلی حساس است که هر جایی خرج نشود و به هرکسی داده نشود و حیف و میل نگردد و هدر نرود خیلی صفت خوبی است. *نکته:* اگر بند 6 نامه 53 ( بحث مشورت نکردن با بخیل ) و موضوع حکمت 234( تفاوت بانوان و آقایان ) را کنار هم بگذاریم به نکته جالبی می‌رسیم ، مولا در بند 17 نامه 31 به فرزند خودشان *امام مجتبی (ع)* می‌نویسند: *( با زنان مشورت نکن. )* دلیل آن چیست؟ در بند 6 نامه 53 فرمودند: ✅ *مدیران با بخیل مشورت نکنند چون بخیل واقعی تنگ نظر است و نمی‌خواهد بگذارد از کنار این مسئول خیری به مردم برسد ،* ولی حالا چرا گفته با زن مشورت نکن؟ اوّلاً *منظور مشورت در امور اجتماعی* است و ثانیاً زن به خاطر عشقی که به همسرش دارد و بخاطر آن محافظت بیش از حدی که از اموال و دارایی خودش و همسرش دارد، اگر مشاور شود آن موقع *ناخواسته طبق طبیعتش عمل می‌کند* و آن ضربه را می‌زند ولی بالاخره آن آثار سوء را دارد. لذا در حوزه کلان با زنان مشورت نکن مگر زنی که این خصلت خودش را مدیریت کند و در حوزه‌های فردی و در جایگاه مناسب خودش بکار ببرد. مهدوی ارفع نهج‌البلاغه خواني https://eitaa.com/joinchat/4292345904C0b5c499fe5