eitaa logo
سلام
35 دنبال‌کننده
405 عکس
536 ویدیو
0 فایل
نکات مفیدی برای کسانیکه دوستشان داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آیه گرافی🌿
11.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چیزهایی که زندگی شمارو به سوی بهتر شدن میبرد.... ━━━✥⃝@ayegerafy📿
هدایت شده از آیه گرافی🌿
گره از ڪار دیگران باز ڪنید تا خداوند متعال گره از ڪار شما باز ڪند و اگر گره به ڪار دیگران بندازید، در ڪار و زندگی شما هم گره خواهد افتاد..! علامه‌طباطبایی ━━━✥⃝@ayegerafy📿
هدایت شده از آیه گرافی🌿
19.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصلا وقت ندارم یه سری به خودم بزنم.... ━━━✥⃝@ayegerafy📿
هدایت شده از آیه گرافی🌿
هٌنآك طٌرُق، يِجَِّب أنً تٌسلِكُّها بمُفَردَك لأأصدِقاء، لأ عَائلُِة و لا حتَّي شَريّك "فَقط أنتِ." مسیرهایی وجود دارد که باید آنها را به تنهايی طی کنی،  نه دوستانی نه خانواده‌ایی و نه حتی شریکی «فقط تو.» 🌱 ━━━✥⃝@ayegerafy📿
هدایت شده از آیه گرافی🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدانید که خداوند نقشه های کافران را بی اثر می کند... ━━━✥⃝@ayegerafy📿
هدایت شده از اربعین
✅انسانهای نالایق ✍جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا بودند، حضرت فرمود: می خواهید کسل ترین، دزدترین، بخیل ترین، ظالم ترین و عاجزترین مردم را به شما نشان دهم؟ اصحاب: بلی یا رسول الله!فرمود: 1- کسل ترین مردم کسی است که از صحت و سلامت برخوردار است ولی در اوقات بیکاری با لب و زبانش ذکر خدا نمی گوید. 2-دزدترین انسان کسی است که از نمازش می کاهد، چنین نمازی همانند لباس کهنه در هم پیچیده به صورتش زده می شود. 3-بخیل ترین آدم کسی است که گذرش بر مسلمانی می افتد ولی به او سلام نمی کند. 4- ظالم ترین مردم کسی است که نام من در نزد او برده می شود، ولی بر من صلوات نمی فرستد. 5-و عاجزترین انسان کسی است که از دعا درمانده باشد. 🏴 @e_arbaeen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 از دنیا بزرگ‌تر... ✍🏻 عین‌صاد ❞ دنيا و آخرت در بينش دينى با بينش عرفى تفاوت دارد. در بينش دينى نيّت و جهت، دنيا و آخرت را مشخص مى‌كند. نماز و عبادت و درس توحيد و تفسير و عمل جهاد و مبارزه، مى‌تواند به خاطر حرف‌ها و هوس‌ها و جلوه‌ها باشد؛ مى‌تواند دنيا و پست باشد و مى‌تواند كسب و كار و پاك كردن بينى كودك و آب دادن و نان آوردن، به خاطر دستور خدا و اداى و ظيفه باشد و از سطح غريزه و عادت‌هاى محدود، بالاتر آمده باشد و آخرت باشد. در واقع آدمى كه از دنيا بزرگ‌تر شده و از شهادت به غيب روى آورده و حجم گسترده و وسعت فارغ دنيا، براى او تنگ و محدود گرديده...هر كارش از دنيا بيرون رفته و حتى خواب و خوراك و معاشرت و روابط عادى و طبيعى او الهى و آخرتی است. ...دل‌هايى كه از دنيا بزرگ‌ترند، تمامى كارهاى عادى آن‌ها خريدار دارد. 📚  | ص ۲۲۱ #️⃣ 📥: download | عضو شوید 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
آن روزها: يکي از اسراي جنگي بود که هميشه سعي داشت تا رويش به ديوار باشد. بعدها فهميديم که ترکش قسمتي از کام و لب و دهان وي را برده بوده و هلال احمر همانجا برايش پيوند زده است. براي پيوند از پوست سينه اش استفاده کرده بودند و در حين عمل اين پوست برعکس پيوند زده شده بود و اين اسير مجبور بود تا مدام موهاي داخل دهانش را بکند. واقعيت جنگ اين بود و واقعيت اسارت. https://eitaa.com/tablo113
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
✘ حرف آخر : نماز، در ابتدا یک «رعایت ادب» است، کم‌کم به «عاشقی» می‌رسد! • باید در تغذیه‌ی بخش انسانی‌‌تان، دقت کنید: خوب و بموقع خوراک روحتان را بخورید. • روح مثل نوزادیست که با تغذیه‌ی درست رشد می‌کند و کم‌کم به بلوغ می‌رسد. روحی که بالغ شد به لذّت عشق می‌افتد. و «عشق» حریمِ شادی و آرامشِ مداوم است. @ostad_shojae | montazer.ir
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
یاد خدا ۸۰.mp3
12.2M
مجموعه ۸۰ | ❤️ : یک فرمول، برای داشتن شادی و آرامشی که هیچ وقت تمام نشود! @ostad_shojae | montazer.ir
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجموعه ※ تسبیح: صدای پچ پچ درگوشی دو عاشق است؛ خدا و بنده اش! @ostad_shojae I montazer.ir
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
: «من بمیرم حرفم را بیرون نمی‌برم از اینجا ! بین خودم می‌ماند و تو!» ✍️ شاید این گپ روز، باورش برایتان راحت نباشد، ولی کلماتش را هم با وسواس انتخاب کرده‌ام تا اغراق، قاطی‌ا‌َش نشود... • دقیق نمی‌دانم چهار پنج سال پیش بود! داشتیم محتوای سایت منتظر را می‌زدیم. هم تولید محتوا و هم طراحی سایت و محتواچینی. • کارهای گرافیکی کمی سنگین شده بود و سیستم بچه‌ها جواب نمی‌داد. یکی دو هفته بود که با همین وضعیت سر می‌کردیم و بچه‌ها کلافه شده بودند. ما هم در وضعیت مالی خوبی نبودیم، که بتوانم یکی از سیستم‌ها را ارتقاء دهم لااقل! • تا اینکه سرتیم‌شان آمد و با متانت نشست جلوی من. آنقدر مِن و مِن کرد تا گفت: ما نیاز داریم به حداقل یک سیستم که بتواند کار بچه‌ها را راه بیندازد. کار لنگ شده و اعصاب بچه‌ها ریخته به هم. من می‌دانم اوضاع‌مان روبراه نیست، ولی باید به شما انتقال می‌دادم. • سرم را بالا نیاوردم، کمی صبر کردم و در همان حالت نمی‌دانم اصلاً چه شد که گفتم: از اینجا تا پاساژ نور چقدر فاصله هست؟ گفت: حدود یکساعت. گفتم : راه بیفت برو و سیستمی که لازم است را در مغازه‌ی فلانی (از آشناهایمان) جمع کن و هزینه‌اش را به من بگو. گفت:  پولش چه؟ گفتم:  پول هست ... • و این در حالی بود که فقط ۵ میلیون تومان تمام موجودی‌مان بود. چشمانش برق زد و در اتاق را بست و رفت! و من ماندم و یکساعت زمان برای اینکه بتوانم این مبلغ را جوری جور کنم که دلنگرانش نکنم وسط بازار. • نشستم و خواستم توسل کنم به خدا ! هیچ نگفتم، حتی کلمه‌ای! اما تمام جانم پر از نیاز بود... پر از کلمه، و من شرم داشتم از اینکه این نیاز را جز به آنکه صاحب‌اختیارم است بگویم. نجواگونه گفتم: من بمیرم حرفم را بیرون نمی‌برم از اینجا ! بین خودم می‌ماند و تو ... هر جور دوست داشتی جمعش کن! • آرامشی ناخودآگاه جانم را گرفت. رفتم یک استکان چای بریزم که تلفنم زنگ خورد و برگشتم. شماره ناآشنایی بود و من هرگز نفهمیدم که بود. او مرا چنان می‌شناخت و به اسم صدایم زد که حیا کردم بپرسم کیستی! با عجله گفت: چند وقتی بود یکی از دوستانم می‌خواست برای خرید تجهیزات کمکتان کند. الآن زنگ زد و گفت: من در بانک هستم، یک شماره از همین بانک بدهید به من، که مبلغ واریزی بنشیند به حسابتان. شماره را دادم و .... چندین دقیقه بعد چهل و چهار میلیون و پانصد هزار تومن نشست به حساب. • نزدیک ظهر بود که زنگ زد و گفت: این سیستم را با مشخصاتی که بچه‌ها داده بودند جمع کردم. گفتم: چقدر شد؟ گفت: ۴۴ میلیون و پانصد هزار تومان. گفتم:  کارت ملّتی که در دست توست، کفاف معامله‌ی امروزت را می‌دهد... @ostad_shojae