#کلام_استاد
🔰#سیرمطالعاتی
🔴تفاوت مخالفان پیامبر(ص) با مخالفان علی(ع)
🔸مخالفان پیغمبر(ص) عده ای بودند کافر و بت پرست و در زیر شعار بت پرستی با پیغمبر مبارزه می کردند و منکر خدا و توحید بودند؛
🔸اما علی(ع) با یک طبقه "دانای بی دین" مواجه شده است که متظاهر به اسلام اند ولی مسلمان واقعی نیستند؛
شعارهایشان شعارهای اسلامی است ولی هدف هایشان بر ضد اسلام است..
📚 #سیری در سیره ائمه اطهار(ع)
🆔@tabyien
https://eitaa.com/joinchat/2137587722C603b2cd0
🔰#سیرمطالعاتی
#کلام استاد
🔶 تفاوت شرايط امام حسن (ع) و امام حسين (ع)
1⃣ اولين تفاوت اين است كه امام حسن در مسند خلافت بود و معاويه هم به عنوان يك نفر طاغى و معترض در زمان اميرالمؤمنین قيام كرد ..كشته شدن امام حسن در اين وضع يعنى كشته شدن خليفه مسلمين و شكست مركز خلافت. مقاومت امام حسن تا سرحد كشته شدن نظير مقاومت عثمان بود در زمان خودش، نه نظير مقاومت امام حسين. امام حسين وضعش وضع يك معترض بود در مقابل حكومت موجود؛ اگر كشته مىشد كشته شدنش افتخارآميز بود ..
🔴 حتى امام حسين هم احتراز داشت كه كسى در جاى پيغمبر و در مسند خلافت پيغمبر كشته شود و خود امام حسين حاضر نيست در مكه كشته شود ... مىبینیم اميرالمؤمنین وقتى كه شورشيان در زمان عثمان شورش مىکنند فوق العاده كوشش دارد كه خواستههای آنها انجام شود، نه اينكه عثمان كشته شود ... خودش فرمود: من اينقدر از عثمان دفاع كردم كه مىترسم گنهكار باشم.
🔷 آيا طرفدار شخص عثمان بود؟ نه، مىگفت من مىترسم تو خليفه مقتول باشى. اين براى عالم اسلام ننگ است كه خليفه مسلمين را در مسند خلافت بكشند.
📚#سیری در سیره ائمه اطهار (ع)
🆔@tabyien
https://eitaa.com/joinchat/2137587722C603b2cd0
🔰#سیرمطالعاتی
#کلاماستاد
🔶 تفاوت شرايط امام حسن (ع) و امام حسين (ع)
2⃣ اگر امام حسن مىجنگيد، يك جنگ چند سالهاى ميان دو گروه عظيم مسلمين شام و عراق رخ مىداد و چندين ده هزار نفر مردم از دو طرف تلف مىشدند بدون آنكه يك نتيجه نهايى در كار باشد. احتمال اينكه بر معاويه پيروز مىشدند - آنطور كه شرايط تاريخ نشان مىدهد- نبود و احتمال بيشتر اين است كه در نهايت شكست از آنِ امام حسن باشد. اين چه افتخارى بود براى امام حسن كه بيايد دو سه سال جنگى بكند كه در اين جنگ از دو طرف چندين ده هزار آدم كشته بشوند و نتيجه نهايىاش يا خستگى دو طرف باشد كه بروند سر جاى خودشان و يا مغلوبيت امام حسن و كشته شدنش در مسند خلافت؟
🔴 اما امام حسين يك جمعيتى دارد كه همه آن هفتاد و دو نفر است. تازه آنها را هم مرخص مىكند، مىگويد مىخواهيد برويد برويد، من خودم تنها هستم. آنها ايستادگى مىكنند تا كشته مى شوند، يك كشته شدن صد در صد افتخارآميز...
3⃣ در زمان امام حسین (ع)، حكومت ستمكار وقت بيعت مىخواست، امام جوابش فقط اين بود: نه، بيعت نمىكنم و نكرد. امام حسن (ع) چطور؟ آيا معاويه از امام حسن (ع) تقاضاى بيعت كرد؟ نه، بلکه جزء مواد صلح بود که بیعت نباشد.
دعوت مردم كوفه به عنوان يك شهر آماده با ارسال هجده هزار نامه براى امام حسين (ع) که اعلام آمادگى كامل مىكنند. اگر امام ترتيب اثر نمىداد، مسلّم در مقابل تاريخ محكوم بود؛ مىگفتند يك زمينه بسيار مساعدى را از دست داد و حال آنكه در كوفه زمان امام حسن اوضاع درست برعكس بود؛ يك كوفه خسته و ناراحت با هزار جور اختلاف عقیده. آنچنان بد بود که امام حسن وقتی به نماز میآمد زیر لباسهای خود زره میپوشید و خطر کشته شدن ایشان وجود داشت و یک دفعه در حال نماز به طرفش تیراندازی شد...
❗️پس بر امام حسين اتمام حجتى بود، در مورد امام حسن بر عكس، اتمام حجت بر خلاف بوده و مردم كوفه تقريباً عدم آمادگيشان را اعلام كرده بودند.
اگر از امام حسین تقاضاى بيعت هم نمى كردند و كوفه هم دعوت نمىكردند باز قيام مىنمود؛ اينكه معاويه از وقتی به خلافت رسیده در مدت بيست سال هرچه عمل كرده است بر خلاف اسلام است، جائر است، احكام اسلام را تغيير داده، خونهاى محترم را ريخته است، حالا هم پسر شرابخوار قمار باز سگباز خودش را به زور سر جاى خودش نشانده است. بر ما لازم است كه به اينها اعتراض كنيم.
🔷 ولى معاويه در زمان علی (ع) معترض بوده است كه من فقط مىخواهم خونخواهى عثمان را بكنم، و حال [در زمان امام حسن (ع)] مىگويد من حاضرم به كتاب خدا و سنت پيغمبر و سيره خلفاى راشدين صددرصد عمل كنم، بعد از من خلافت مال حسن بن على است و حتى بعد از او مال حسين بن على است فقط آنها كار را به من واگذار كنند، همين مقدار، ورقه سفيد امضا فرستاد؛ گفت هر شرطى كه حسن بن على مايل است، بنويسد من قبول مىكنم، من بيش از اين نمىخواهم كه من زمامدار باشم و الّا من به تمام مقررات اسلامى عمل مىكنم. (تا آن وقت هم كه هنوز صابون اينها به جامه مردم نخورده بود) من مجرى منويّات تو هستم.
✅ اگر امام حسن با اين شرايط تسليم امر نمىكرد، دو سه سال مىجنگيد، دهها هزار آدم كشته مىشدند، ويرانيها مىشد و عاقبت هم خود امام كشته مىشد و امروز تاريخ امام حسن را ملامت مىكرد.
بنابراين امام حسين يك منطق بسيار رسا و يك تيغ بُرنده داشت: «اگر كسى حكومت ستمگرى را ببيند كه چنين و چنان كرده است و سكوت كند، در نزد پروردگار گناهكار است».
اما براى امام حسن اين مسأله هنوز مطرح نيست. حداكثر اين مطرح است كه اگر اينها بيايند، چنين خواهند كرد. اينكه «اگر بیایند چنين مىكنند» غير از اين است كه يك كارى كردهاند و ما الآن در مقابل اينها سند و حجتى بالفعل داريم.
✅ اين است كه مىگويند صلح امام حسن زمينه را براى قيام امام حسين فراهم كرد.
📚 #سیری در سیره ائمه اطهار (ع)
🆔@tabyien
https://eitaa.com/joinchat/2137587722C603b2cd0
#کلام_استاد
🔰#سیرمطالعاتی
⁉️ چرایی ولایتعهدی امام رضا (ع)
❌ نه سازش و نه تسلیم
✅ بلکه مبارزه سیاسی
🔸 مأمون امام رضا (ع) را به جبر از مدینه به خراسان آورد و ایشان را وادار به پذیرش ولایتعهدی خود کرد تا از این طریق بر خلافت ناحق خود جامه مشروعیت ببخشد.اما امام رضا (ع) با طرح شروطی ولایتعهدی را پذیرفت که در ادامه همه چیز علیه مأمون تمام شد و باردیگر جبهه دین بر کفر پیروز شد.
◾️برخی پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا (ع) را نوعی سازش با خلیفۀ ناحق تلقی کرده و معتقدند که امام رضا (ع) نمیبایست ولایتعهدی مأمون را میپذیرفتند و باید تا حد کشته شدن، مقاومت میکردند! برای پاسخ به این اشکال لازم است کمی به تاریخ بنگریم.
🔹 مأمون، وارث خلافت عباسی است. عباسی ها از روز اول، برنامه شان کشتن و شکنجۀ علویان بود. مأمونی که برای خلافت، برادر خود را می کشد، چگونه حضرت رضا (ع) را از مدینه احضار کرده و ابتدا از ایشان میخواهد که خلافت را بپذیرد و بعد با تهدیدهای سخت، ولایتعهدی را به امام میقبولاند؟! در این خصوص چند فرضیه وجود دارد:
1⃣ فضل بن سهل وزیر مأمون که همه کاره دستگاه خلافت اوست، مأمون را وادار به این کار کرد.
2⃣ نظر مشهورتر این است که این کار به ابتکار خود مأمون بوده است.
📚 #سیری در سیره ائمه اطهار (ع)
🆔 eitaa.com/tabyien
#کلام_استاد
🔰#سیرمطالعاتی
🔲 تحلیل تاریخی ولایتعهدی امام رضا (ع)
🔴 با توجه به سخنان امام و رفتار ایشان با مأمون مشخص میشود که ابتکار این کار از خود مأمون بوده و او از اول هم صمیمیتی با امام نداشته و این کار را به خاطر سیاست وملک داری انجام داده است به این جهت که:
🔹 اول، نظر ایرانیان را جلب نماید؛ زیرا اکثر آنها مشتاق علویان بودند و تحت شعار «الرضا من آل محمد» میجنگیدند و مأمون به حضرت، لقب «رضا» داده و اعلام کرد که این، همان است که شما به خاطرش قیام کردید.
🔹 دوم، فرو نشاندن قیامهای علویان؛
🔹 سوم، مسألۀ خلع سلاح خود حضرت. هنگامی که در دستگاه خلافت به حضرت مقامی داده شده دیگر ایشان نمیتواند از نارضایتی مردم برضد دستگاه خلافت استفاده کند و از طرفی این کار موجب خدشه دار شدن چهرۀ امام، نزد مردم میگشت. در روایات ما این مطلب وجود دارد که حضرت به مأمون فرمودند: «تو با این کار میخواستی مرا خراب کنی.»
🔴 برای فهم این موضوع، لازم است آن را از جانب امام رضا (ع) نیز بررسی کنیم:
چند چیز در تاریخ مسلّم است:
🔸 الف. احضار امام از مدینه به مرو، حالتی آمرانه و بدون مشورت داشت و مأمون امام را تا وقتی که به مرو رسید از موضوع باخبر نکرد.
🔸 ب. مسألۀ ولایتعهدی از سوی امام مطرح نشد، بلکه از جانب مأمون بود و امام هم به شدت امتناع میورزیدند و میفرمودند: اگر حق توست، به چه اجازهای به ما میدهی و اگر نیست، چرا آن را غصب کردهای؟
🔸 ج. این امر به نحو پیشنهاد نبوده است، بلکه به صورت احضار و اجبار بوده است و مأمون، تهدید را با استدلال درهم آمیخت؛ یعنی وقتی که گفت: کار تو مثل کار علی (ع) در شورای شش نفره است، از طرفی استدلال میکرد که چون حضرت سازش کرد، پس اشکالی ندارد و از طرفی چون عمر در صورت عدم تصمیم آنها را تهدید به مرگ کرده بود، میخواست بگوید: تو نیز چنین وضعی داری.
🔸 د. امام رضا (ع) شرط کرد که من این امر را قبول میکنم به شرطی که در هیچ کاری مداخله نکنم. در واقع، میخواست مسئولیت کارهای مأمون را نپذیرد و ژست مخالفت را حفظ کند.
🔸 ه. طرز رفتار حضرت، پس از مسألۀ ولایتعهدی، قابل توجه است. غالباً رسم است که ولیعهد از حاکم تشکر کند و مأمون انتظار داشت که حضرت، تأییدی از او و خلافتش کند؛ ولی در مراسم بیعت، اصلاً چنین نشد و حضرت فرمود: «ما حقی داریم و آن خلافت است، شما مردم هم حقی دارید و آن این که خلیفه باید شما را اداره کند و شما باید حقمان را به ما بدهید، اگر دادید، وظیفهمان را انجام میدهیم.» نه تشکری از مأمون صورت میگیرد و نه حرف دیگری مطرح میشود؛ بلکه جوّ حاکم، خلاف روح جلسۀ ولایتعهدی است.
❇️ ممکن است برخی بگویند حضرت باید مقاومت میکردند تا کشته شوند! در پاسخ باید گفت که چنانچه میدانیم؛ از نظر شرعی خود را به کشتن دادن گاهی جایز میشود، به شرط آنکه اثر کشته شدن بیشتر از زنده ماندن باشد، یا امر دایر باشد که شخص یا کشته شود و یا فلان مفسدۀ بزرگ را متحمل شود؛ مثل قضیۀ امام حسین (ع).
سؤال اساسی این است که آیا شرایط امام رضا (ع) نیز آن چنان بود؟ در قضیه حضرت رضا (ع) ایشان، مخیر میشود بین یکی از این دو کار: ولایتعهدی، به این شرط که مسئولیت کارهای دستگاه، به عهدۀ حضرت نباشد و یا کشته شدن.
قطعاً ایشان اولین راه را باید انتخاب می نمودند؛ زیرا صرف همکاری که گناه نیست، نوع همکاری مهم است. وقتی که بتوانیم به اسلام، بهرهای برسانیم، وارد شدن به دستگاه ظلم و جور، جایز است. اگر بتوانیم از طریق آن، امربه معروف و نهی ازمنکر بکنیم، وارد شدن به آن واجب است. در سیرۀ ائمه اطهار این موضوع فراوان دیده می شود. در مدت ولایتعهدی امام کاری به نفع عباسیان صورت نگرفت؛ ولی حضرت با تثبیت شخصیت علمی خود از طریق دستگاه خلافت و پاسخ به شبهات علمی به نفع اسلام کار کرد.
📚 #سیری در سیره ائمه اطهار (ع)
🆔 eitaa.com/tabyien
#کلام_استاد
🔰#سیرمطالعاتی
⁉️ مأمون با گرایشهای شیعی چگونه «امامکُش» از کار درآمد؟
🔹 در روایات شیعه آمده است و مرحوم شیخ عباس قمی هم در کتاب منتهیالآمال نقل میکند که شخصی از مأمون پرسید که تو تشیع را از چه کسی آموختی؟ گفت: از پدرم هارون. میخواست بگوید پدرم هارون هم تمایل شیعی داشت. بعد داستان مفصلی را نقل میکند و میگوید پدرم تمایل شیعی داشت، به موسی بن جعفر ارادت داشت، چنین وچنان بود، ولی در عین حال با موسی بن جعفر به بدترین شکل عمل میکرد.
⛔️ من یک وقت به پدرم گفتم تو که چنین اعتقادی درباره این آدم داری پس چرا با او این طور رفتار میکنی؟ گفت: «الْمُلْک عَقیمٌ» (مثلی است در عرب) یعنی مُلک فرزند نمیشناسد تا چه رسد به چیز دیگر. پسرک من! اگر تو که فرزند من هستی با من بر سر خلافت به منازعه برخیزی، آن چیزی را که چشمانت در او هست از روی تنت برمیدارم، یعنی سرت را از تنت جدا میکنم.
‼️ در اینکه در مأمون تمایل شیعی بوده شکی نیست، منتها به او میگویند «شیعه امامکُش».
🔔 مگر مردم کوفه که تمایل شیعی داشتند امام حسین(ع) را نکشتند⁉️
✅ فاعتبروا یا اولی الابصار
📚 #سیری در سیره ائمه اطهار(ع)
🆔 eitaa.com/tabyien
#کلام_استاد
#سیرمطالعاتی
🥇امام سجاد(ع)، پناه ضعفا و بیچارگان🥇
🔆 زينالعابدين(ع) پيك محبت بود. اين هم عجيب است: راه که مىرفت، هرجا بىكسى را مىديد، هر جا غريبى را مىديد، فقير و مستمندى را مىديد، كسى را مىديد كه ديگران به او توجه ندارند، به او محبت مىكرد، او را نوازش مىكرد و به خانه خودش مىآورد.
🔹 روزى يك عده جُذامى را ديد. (همه از جذامى فرار مىكنند، و آن كه فرار مىكند از سرايت بيماريش مىترسد، ولى خوب اينها هم بنده خدا هستند.) از اينها دعوت كرد، آنها را به خانه خود آورد و از آنها پرستارى كرد. خانه زينالعابدين(ع) خانه مسكينان و يتيمان و بيچارگان بود.
⁉️ما شیعیان چقدر به امامان خود تأسی کردهایم؟!
📚#سیری در سیره ائمه اطهار(ع)
🆔 eitaa.com/tabyien
#کلاماستاد
🔰#سیرمطالعاتی
🔸 الْیوْمَ اکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ اتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْاسْلامَ دیناً (مائده/۳)
🔹 اینجا دو تعبیر داریم: یکی اینکه «اکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ»، دیگر اینکه «اتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی». دین شما را به حد کمال رساندم و نعمت خودم را - که همین نعمت دین است - به اتمام رساندم.
🔸 فرق است میان اتمام و اکمال. اتمام در جایی گفته میشود که یک ساختهای ناقص است، به معنی اینکه بعضی از اجزائش هنوز ناتمام است. مثلا یک ساختمان قبل از آنکه همه کارها تمام بشود که بتوان از آن استفاده کرد، مثل اینکه سقفش مانده باشد یا درهایش را هنوز کار نگذاشته باشند، «ناتمام» میگویند. اما مسئله اکمال چیز دیگری است.
🔹 یک شیء ممکن است پیکرهاش درست و تمام باشد، اما از باب اینکه روح ندارد، کامل نیست و هنوز آثار حقیقی خود را ندارد. مثلاً اگر بگویند کمال «علم» به «عمل» است، معنایش این نیست که تا عمل نیامده است، علم یک جزئش ناقص است؛ خیر، علم، علم است، علم با علم تمام میشود ولی علم با عمل کامل میشود، یعنی آن آثاری که از علم باید گرفت با عمل گرفته میشود.
🔸 با این دستور [یعنی نصب امیرالمؤمنین(ع) به امامت] نعمت دین به اعتبار اینکه یک جزء از اجزاء آن و یک دستور از دستورهای آن ناتمام بود، تمام شد. از طرف دیگر این دستور به اعتبار اینکه اگر نبود همه دستورهای دیگر ناکامل بود، کمال همه آنها به این دستور است.
🔹 پس روح دین، ولایت و امامت است. انسانِ بدونِ ولایت و امامت، اعمالش حکم یک پیکر بدون روح را پیدا میکند.
📚#پانزده گفتار
🆔 eitaa.com/tabyien
#کلام_استاد
🔰#سیرمطالعاتی
🟢 عکسالعمل مناسب در برابر کسانی که در مورد فعالیتهای بهداشتی مقاومت میکنند چیست؟
🔸 وقتی من فهمیدم بیماری و سلامتی مسئلهای واقعی است نه سلیقهای، ناچار از آن جهت که مسئول سلامت خود هستم باید حدودی را برای سلامت و بهداشت خود در نظر داشته باشم و از محدودیتهایی پیروی نمایم.
🔹مثلاً اگر معاشرت با فلان مسلول برای من احساس خطری در سلامتیام داشته باشد ناچار من بایستی در روابطم با آن شخص مسلول نوعی تجدید نظر بنمایم؛ یعنی رابطه من از نظر بهداشتی با یک نفر سالم و رابطه من از نظر بهداشتی با یک فرد مریض و مسلول نمیتواند یکجور و یکسان باشد. همچنین رابطه من با یک محیط سالم و بیمیکروب و رابطه من با یک محیط میکروبزا نمیتواند یکجور باشد. این از نظر فردی.
🔸 از نظر خانواده و خاندان خودم هم همینطور، و از نظر جامعه هم - که من مسئول جامعه نیز هستم - باید روابطم از مسائل حقیقی پیروی نماید. اینجا از یک طرف من مسئول سلامت خود هستم و از طرف دیگر باید در راه مبارزه با این بیماری در اجتماع کوشش کنم و سلامتی در جامعه ایجاد نمایم و احیاناً اگر لازم شود خودم را و سلامتم را فدای جامعه کنم.
🔹گاهی مریضی در مقابل فعالیتهای بهداشتی من مقاومت میکند ولی من نباید او را در انتخاب بیماری آزاد بگذارم بلکه باید سلامتی را به او بدهم. او بعد از کسب سلامتی از من تشکر خواهد کرد و ممنون خواهد شد.
📚#پانزدهگفتار، ص۲۳۵
🆔 eitaa.com/tabyien
#کلام_استاد
🔰#سیرمطالعاتی
💣 چهار عامل سقوط و انحطاط💣
یک جامعه از نظر قرآن
🔸آنچنان که از قرآن مجید استنباط کردهام چهار عامل است که عامل فنای اقوام است و نقطه مقابل آنها عامل بقا. حال ممکن است عامل دیگری هم باشد و من از قرآن درک نکرده باشم:
👈 ۱. ظلم و بیعدالتی
👈 ۲. فساد اخلاق
👈 ۳. تفرق و چند دستگی
👈 ۴. ترک امر به معروف و نهی از منکر
📚#پانزدهگفتار
🆔 eitaa.com/tabyien
📣#بهمناسبت هفته 📚کتاب و کتابخوانی
🔸#مسابقهی_اول با محوریت مطالب
#امامشناسی و #سیرمطالعاتی
🎁همراه با اهدای جوایز نقدی به نفرات برتر
👈 #زمان_برگزاری: ۲۴ و ٢۵ آبان، بهصورت #مجازی و آنلاین
✅ همراهان عزیز با هشتگ های زیر میتوانید به منبع مسابقه دسترسی پیدا کنید.
#امامشناسی #سیرمطالعاتی
✅ سؤالات به صورت چندگزینهای و فقط از محتوای نوشتاری کانال خواهد بود.
🔸#مسابقهی_دوم مربوط به مطالب بیانیه #گام_دوم_انقلاب،
١۶ آذر (روز دانشجو) برگزار میشود که اواخر آبان، اطلاعرسانی کامل انجام خواهد شد.
#رسانهی_تبیین_باشیم.🌹
👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2137587722C603b2cd06b
#سیرمطالعاتی
#کلاماستاد
دو نوع شك داریم:
🔸۱- شک غیر مقدس:
شكی كه بیماری و مرض است مثل شكوك كثیرالشك ها و وسواسیها در طهارت و نجاست، وضو و غسل نماز و روزه كه به آنچه طبعاً باید یقین كنند، یقین نمیكنند.
داستانهایی از وسواسیها هست و این می رساند كه اجمالاً گاهی به عللی قوه ی خیال آنچنان مسلط میشود كه مانع استقرار ذهن بشود. برخی در مسائل فلسفی و كلی دچار چنین بیماری هستند.
این بیماری از نوع بیعقلی است، یعنی تا عقل و فکر انسان ضعیف نباشد اینطور نمیشود، راه علاج آن در کثیرالشکِ در عبادات و نجس و پاکی، بیاعتنایی است و شک و وسوسه در اصول دین، برای افراد عامی چارهاش ذکر پروردگار و برای علما علاجش علوم برهانی مثل ریاضی است.
🔸۲- شک مقدس:
نوع دیگر از شك مقتضای طبیعت كاوشگر و بحّاث و فحّاص بشر است كه میخواهد از همه چیز مطلع شود. این نوع از شك مقدمهی یقین و كمال است. یعنی شك، تشنگی و عطش و اعلام احتیاجِ طبیعت است، به غذای روحی، همانطوری كه احساس تشنگی اعلام خاص طبیعت است. این نوع شک در بعضی افراد، دلیل بر رشد و قوّت فكری آنهاست.
قرآن با تقلید کورکورانه مبارزه کرده است. این شک دردِ روح و مقدس است و انسانیت یعنی درد داشتن و شکِ آدم غیور تا رسیدن به حقیقت.
بحران در عقاید و افکار مذهبی جوانان، از شک شروع میشود که باید مقدمهای برای تحقیق و کشف حقیقت شود. پس این شک ابزار سفر و وسیله و مقدمهی یقین است که خداوند وعده وصول به یقین را داده است:
✅ والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا
📚#پانزدهگفتار
🆔 eitaa.com/tabyien