✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۹۱ «نهج البلاغه» برنامه الهى برای آفرینش و تدبیر موجودات را چگونه ترسیم نموده است؟
🔹#امام_علی (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۹۱ #نهج_البلاغه، به «جهان آفرينش» و «تدبير الهى در خلقت و نظم» اشاره می نماید و از اين #نظم و #تدبير به عنوان آينهاى براى نشان دادن جلال و جمال پروردگار بهره مى گيرد و مى فرمايد: «قَدَّرَ مَا خَلَقَ فَأَحْكَمَ تَقْدِيرَهُ، وَ دَبَّرَهُ فَأَلْطَفَ تَدْبِيرَهُ، وَ وَجَّهَهُ لِوِجْهَتِهِ» ([خداوند] آنچه #آفريده به درستى #اندازه_گيرى نموده است و به خوبى #تدبير كرده و در مسير خودش قرار داده است).
🔹به اين ترتيب، مراحل سه گانه #تقدير و #تدبير و #توجيه را بيان فرموده است. «تقدير»، مقام اندازه گيرى خلقت موجودات است، و «تدبير»، به راه انداختن آنها در مسير تعيين شده است و «توجيه»، فراهم ساختن اسباب حركت در اين مسير براى رسيدن به #مقصد_نهايى است، و تمام اين مراحل طبق #حساب_دقيق و #برنامه_منظّمى است، به گونه اى كه در همه جهان هستى هيچ موجودى نه در آغاز آفرينش و نه در مسير حركت خود به سوى هدف، بى برنامه نيست.
🔹به همين جهت بلافاصله مى افزايد: «فَلَمْ يَتَعَدَّ حُدُودَ مَنْزِلَتِهِ، وَ لَمْ يَقْصُرْ دُونَ الإِنْتِهاءِ إِلى غَايَتِهِ، وَ لَمْ يَسْتَصْعِبْ إِذْ أُمِرَ بِالمُضِيِّ عَلَى إِرَادَتِهِ، فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا صَدَرَتِ الْأُمُورُ عَنْ مَشِيئَتِهِ؟» (#هيچ_موجودى از حدّ و منزلت خود تجاوز نكرده و قبل از رسيدن به #هدف كوتاهى ننموده است، و به هنگامى كه به آن #فرمان داده شد كه مطابق اراده پروردگار حركت كند، #سرپيچى ننمود؛ چگونه ممكن است سرپيچى كند، حال آن كه همه چيز از #اراده او سرچشمه گرفته است؟!).
🔹در حقيقت اين سخن، اشاره به آن است كه تصوّر نشود حركات موجودات زمينى و آسمانى و پيمودن مراحل وجود در جهان گياهان و حيوانات و انسان و كواكب آسمان بى حساب است. همه در #حركات خود سر بر #فرمان او دارند و #برنامهاى را كه از پيش براى آنها تعيين كرده، اجرا مى كنند و هيچ تخلّفى از برنامه هاى تعيين شده ندارند، و به اين ترتيب، #جهان_هستى مجموعه اى است از #نظم_دقيق و حركات و جريان هاى برنامه ريزى شده. در آيات #قرآن_مجيد نيز، به اين مراتب و مراحل سه گانه اشاره شده است.
🔹در «سوره يس» آيات ۳۸ تا ۴۰ مى فرمايد: «وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ - وَ الْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ - لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِى لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَ كُلٌّ فِى فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»؛ (و خورشيد كه پيوسته به سوى قرارگاهش در حركت است، [آيتى ديگر از آيات خدا است] اين #تقدير و اندازه گيرى خداوند قادر دانا است، و براى ماه منزلگاه هايى قرار داديم [هنگامى كه اين منازل را طى كرد] سرانجام به صورت شاخه كهنه قوسى شكل و زرد رنگ خرما در مى آيد. نه خورشيد را سزاست كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى مى گيرد و هر كدام در مسير خود شناورند). آيات فراوان ديگرى نيز در «قرآن مجيد» است كه به اين حقيقت اشاره مى كند.
🔹در اينجا به دو نكته بايد توجّه داشت: نخست اين كه، آنچه در جمله هاى بالا درباره امر و فرمان و پيروى موجودات از #فرمان_الهى آمده، همه اشاره به اوامر تكوينيّه الهى، يا به تعبيرى ديگر: اشاره به قوانينى است كه خداوند براى جهان هستى تعيين كرده و همه موجودات را در سیطره اين قوانين قرار داده است، به گونه اى كه تخلّف از اين قوانين براى آنها غير ممكن است. ديگر اين كه، اين سخن هرگز به معناى مجبور بودن انسان در افعال خويش نيست! چرا كه خداوند صفت #اختيار و #آزادی_اراده را به عنوان يك قانون از قوانين عالم هستى براى انسان قرار داده است، و هرگز انسان نمى تواند اين صفت را از خود سلب كند و به تعبير ديگر: #آزادى او هم به فرمان خدا است.
📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۴، ص ۶۸
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#آفرینش #خلقت #جهان #هستی
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️اولین چیزی که انسان باید در مورد آن «تفکر» و «اندیشه» کند چه موضوعی است؟
🔹مسلماً نخستين چيزى كه بايد روى آن فكر كنيم اين است كه #آغاز_هستى ما از كجا شروع شده؟ #مبدأ اين #عالم چيست؟ و اين راه دراز را ما چگونه پيموده ايم؟ موضوعى قبل از اين براى #فكر و انديشه نداريم، چه اينكه آشنایی با #مبدأ_هستى و حل اين معما مى تواند كمك زيادى به حل معماهاى ديگر كند. ممكن است بگوئيد بسيار خوب بايد نيروى #انديشه را بكار انداخت، ولى مگر نه اين است كه پاره اى از مكتب هاى فلسفى جديد «مانند پراگماتيسم» به ما توصيه مى كنند كه ارزش و اصالت بلكه وجود هر پديده بسته به نتايج آن است؛
🔹يعنى چيزى كه در زندگى ما نتيجه اى ندارد اصلا بايد گفت وجود ندارد و يا وجود و عدمش در ترازوى فكر و انديشه ما يكسان است. ما چه الزامى به شناسائى #مبدأ نخستين #هستى از نظر ادامه زندگى فردى و اجتماعى داريم؟ مگر نه اين است كه ملتهایی همچون «ملت چين» بدون حل اين مسئله زنده هستند و شايد از ما هم بهتر زندگى مى كنند، و هرگز زحمت مطالعه در چنان مسئله پيچيده اى را هم به خود نمى دهند؟ ولى كسانى كه با اين منطق مى خواهند خود را حتى از زير بار فكر و انديشه در مورد اين حقيقت بزرگ كنار بكشند دو مطلب را فراموش كرده اند:
🔹نخست اينكه براى #كاوش و مطالعه در مسائل مختلف نتيجه اى بالاتر از #درك_واقعيت تصور نمى شود، و به عبارت ديگر ما هميشه #علم را بخاطر علم مى خواهيم و #حقايق را بخاطر درك واقعيت آنها مى جوئيم نه فقط بخاطر اثرى كه در زندگى ما دارند. (دقت بفرمائيد) #علم بزرگترين گمشده بشر و درك واقعيات جهان هستى آخرين هدف و آرزوى انسانهاست، و لذا در تمام طول تاريخ زندگى بشر شاهد #تلاشها و كوشش هاى خستگى ناپذير انسان براى #درك_حقايق هستيم،
🔹و بخوبى احساس مى كنيم كه #انگيزهدرونىنيرومندى ما را بسوى اين هدف مى راند، بدون اينكه خود را مسئول ارتباط علوم و دانش هایی كه بخاطر آنها زمين و آسمان را جستجو مى كنيم، با زندگى روزمره، بدانيم. مگر اين همه تلاش و #كوشش كه براى پى بردن به اسرار كهكشان ها و سحابی ها و چگونگى پيدايش عوالم دور دست مى شود به خاطر اثرى است كه آنها در زندگى روزانه ما دارند؟ با اينكه در شرایط فعلى هيچگونه اثر محسوسى براى آنها در زندگى ما به چشم نمى خورد،
🔹حتى اگر به فرض محال موشك هایی به سرعت سير نور ساخته شود باز دسترسى ما به آنها امكان پذير نيست و يا اينكه پى بردن به اسرار زندگى مورچگان، و تمدن خيره كننده موريانه و حشراتى مانند آنها كه ساليان دراز افكار دانشمندان را بخود جذب كرده است بخاطر تأثير آنها در زندگى مادى ماست؟ چرا #دانشمندان فلكى يا حشره شناس از اين همه #تلاش هاى خود خسته نمى شوند؟ زيرا آنها #دركاسرارآفرينش را (هر چه باشد) #بزرگترين_پاداش خود در برابر #زحمات طاقت فرسا مى دانند و از #عمل خود احساس غرور و #افتخار مى كنند.
🔹جایی كه درباره #موضوعات_سادهاى از #جهان_هستى چنين فكر كنيم آيا مى توانيم درباره بزرگترين و اساسى ترين مسئله مربوط به پيدايش اين جهان يعنى درباره #مبدأ نخستين #عالم_آفرينش (فرضاً كه در زندگى و سرنوشت ما اثر نداشته باشد) از #فكر و #مطالعه خوددارى نمائيم؟ ثانياً: اصولا اين مسئله #اثر_عميقى در زندگى #فردى و #اجتماعى، #مادى و #معنوى ما دارد، و #سرنوشت ما تا حدود زيادى به آن مربوط است و #اصلاح_نابسامانی هاى كنونى و شكست بن بست هایی كه در زندگى ماشينى فعلى پيدا شده بدون #اعتقاد به آن مبدأ ميسر نيست.
🔹 #آرامش_روح و جان ما و باز يافتن #قدرت_معنوى براى مقابله با #مشكلات_زندگى بدون اتكاء به چنين مبدئى ممكن نيست. در كاوشها و #پژوهش هاى علمى نيز اعتقاد به يك #مبدأ_علم و قدرت، كه طرح اصلى #آفرينش را با نظام خاصى ريخته، به ما روشن بينى می دهد و به #دقت و #تفكر هر چه بيشتر در همه پديده ها و #نظامات_هستى بر می انگیزد و اين خود سرچشمه بسيارى از #اكتشافات_علمى خواهد بود. بنابراين چگونه می توان گفت حل اين مسئله در زندگى ما اثر محسوسى ندارد و به همين دليل بايد آنرا كنار گذاشت و فكر خود را بخاطر آن خسته نكرد؟
📕معماى هستى، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان، قم، ۱۳۸۶ش، چاپ شانزدهم، ص ۹۶
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#تفکر #انديشه #هستی #آفرينش
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد