‌امام عباس ع ؛

آشفته‌ات شدن چه وقار مبارکی‌ست ..

السلام علی چشمان ابوفاضل .

عشق تو قماری‌ست که بازنده ندارد ؛ این اشک قیامت برسد، برگ برنده است . #رعیت_عباس

انگارعلی آمده درعلقمه، احسنت ! جنگاوری‌ات مثل پدر خیره کننده است .

مست ِتو نشم چیکار کنم ؟ کارم همینه آخه فدات‌شم .

عباس جانم ؛ چشم من تار شده یا تو مکرر شده‌ای ؟ :)))

بسم‌الله .

‌ باور ندارم که ابوفاضل‌ ع به بهانه‌ی رفع تشنگی دست به زیر آب ببرد ! او عباس‌ع است . پسر ام‌البنین‌ ، مادر ادب . یقین دارم مشتی آب بالا آورد تا به فرات خجالت بدهد . تا بگوید لب‌های تشنه‌اش را به نیابت پاره‌ترک‌های لبان خشک حسین‌ ع ببیند و شرم کند ؛ شرم کند و راه کج کند به سمت خیمه‌گاه ابن علی‌‌ ع . به احترام موجی بلند کند و سرش را خم ، تعظیم فرود آورد و در برابر موسی‌ زمان ، زبان باز کند به عرض معذرت برای جسارتش . عباس آب را بالا آورد تا در گوشش بگوید : آب مهر مادر برادرم حسین بود فرات ، مهر مادرش ..

به هر کی که چشم نداشت چشماتو ببینه لعنت .

_

جرعه‌ای آب ننوشید ولی در عوضش ؛ دهن ِعالمی از غیرت ِاو آب افتاد . #رعیت_ابوفاضل