#داستانڪ
✍ﺭﻭﺯﻯ ﺍﻣﺎﻡ ﻛﺎﻇﻢ ﻉ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩﻯ ﮊﻭﻟﻴﺪﻩ ﻭ ﺧﺎﻙ ﻧﺸﻴﻦ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﻤﻮﺩ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺪﺗﻰ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻥ (ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﻣﺘﮕﺬﺍﺭﻯ ﺣﺎﺿﺮﻡ، ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻛﺎﺭﻯ ﺩﺍﺭﻯ ﺑﮕﻮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ! ).
ﺷﺨﺼﻰ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻛﺎﻇﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﻋﺠﺒﺎ! ﺗﻮ ﻧﺰﺩ ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ (ﺧﺎﻙ ﺁﻟﻮﺩ ﻭ ﻛﻮﺥ ﻧﺸﻴﻦ) ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻯ ﻭ ﻫﻤﻨﺸﻴﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﻯ ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻧﻴﺰ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﻛﻨﻰ ﺍﻭ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﺪﻣﺖ ﻛﻨﺪ... )
ﺍﻣﺎﻡ ﻛﺎﻇﻢ (ﻉ) ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ، ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺩﻳﻨﻰ ﻣﻦ ﻃﺒﻖ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ (ﻗﺮﺁﻥ) ﻭ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪﺍﻡ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎﻯ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺪﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻭ، ﺣﻀﺮﺕ ﺁﺩﻡ (ﻉ) ﻳﻜﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﭘﺪﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮﻳﻦ ﺩﻳﻦ ؛ﺩﻳﻦ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﺎ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺍﻭ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﻨﻴﻢ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﻣﺎ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺨﺮ ﺑﺮ ﺍﻭ، ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮش ﻛﻮﭼﻚ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﺳﭙﺲ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ:
ﻧﻮﺍﺻﻞ ﻣﻦ ﻟﺎﻳﺴﺘﺤﻖ ﻭﺻﺎﻟﻨﺎ ﻣﺨﺎﻓﺔ ﺍﻥ ﻧﺒﻘﻰ ﺑﻐﻴﺮ ﺻﺪﻳﻖ
🌸(ﺑﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺗﻨﺎﺳﺐ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﻳﻢ، ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻮﻳﻢ) 🌸
📚ﺍﻋﻴﺎﻥ ﺍﻟﺸﻴﻌﻪ ﺝ 2، ﺹ 7
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🌿🍁🍂🍁🌿
❗️ جای خدا نباشیم!
⇦•روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد.
زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود.
بعد از نماز همه او را سرزنش کردند
و او دیگر آنجا به نماز نرفت.
⇦•همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست. مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت...
او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد.
🔸حکایت ماست:
🔅جای خدا مجازات میکنیم،
🔆جای خدا میبخشیم،
🔅جای خدا...
⇦•اون خدایی که من میشناسم
اگه بنده اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه. شما جای خدا نیستی اینو هیچوقت یادت نره.
👌⇦•چقدر خوبه که اگه کسی اشتباهی میکنه با خوشرویی باهاش برخورد کنیم نه این که با خشم تحقیرش کنیم و باعث ترک اعمال خوب بشیم...
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🌸🌸🌺🍃
✨﷽✨
✅تلنگر
✍مردی از خانه ای که در آن سکونت داشت زیاد راضی نبود، بنابراین نزد دوستش در یک بنگاه املاک رفت و از او خواست کمکش کند تا خانه اش را بفروشد، بعد از دوستش خواست تا برای بازدید خانه مراجعه کند. دوستش به خانه مرد آمد و بر مبنای مشاهداتش، یک آگهی نوشت و آنرا برای صاحبخانه خواند.
خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، بام سه گوش، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع، کاملا دلخواه برای خانواده های بچه دار.
صاحب خانه گفت دوباره بخوان! مرد اطاعت کرد و متن آگهی را دوباره خواند و صاحب خانه گفت : این خانه فروشی نیست!!! در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی ، ولی تا وقتی که تو نوشته هایت را نخوانده بودی نمی دانستم که چنین جایی دارم.
خیلی وقت ها نعمت هایی را که در اختیار داریم را نمی بینیم چون به بودن با آنها عادت کرده ایم ، مثل سلامتی، مثل نفس کشیدن، مثل دوست داشتن، مثل پدر، مادر، خواهر و برادر، فرزند، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم.
💥قدر داشته های خود را بدانیم
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
🌸🌸🌺🍃
✨﷽✨
♨کفران نعمت
✍امام صادق (ع) میفرماید:در گذشته قومی بود که در کنار رودخانه بزرگ و پر آبی زندگی می کردند و در نعمت غوطه ور شده بودند.
آن چنان که مغز گندم را تهیه می کردند و از آن، نانی درست می نمودند که به عنوان وسیله تطهیر نجاست مورد استفاده قرار می دادند و به وسیله آن، نجاست کودکان خود را پاک می نمودند.
تا جایی این کار را انجام دادند که کوهی بزرگ از این نان های نجس فراهم آمد!
روزی مردی صالح بر آنها عبور کرد و در این هنگام، زنی مشغول پاک کردن نجاست کودکش به وسیله نان بود.
آن مرد به آنان گفت وای بر شما، از خدا بترسید و نعمتی را که به شما ارزانی داشته تغییر ندهید.
آن زن در جواب او گفت گویا تو می خواهی ما را از گرسنگی بترسانی، هان!
تا زمانی که آب رودخانه ما جاری است، به هیچ وجه ترسی از گرسنگی نداریم.
آنگاه امام صادق (علیه السلام) فرمود پس خداوند عزتمند بر آنها خشم آورد و آن رودخانه را بسیار کم آب نمود و باران را از آنان دریغ فرمود و گیاهان زمین را نرویاند.
پس آنها آنچه در اختیار داشتند خوردند.
سپس در اثر گرسنگی، مجبور شدند از آن کوه نان استفاده نمایند و آن نان های نجس را به طور دقیق با ترازو بین خود تقسیم کنند.
📚 بحارالانوار، ج14، ص144
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
☘🌸🌺🌸☘
آورده اند: در زمانهای قدیم، حاکمی زندگی می کرد که در اثر کهولت سن، پیر و ناتوان شده بود. این حاکم پیر ، دو پسر داشت که هر دوی آنها ، دلیر ، شمشیرزن ، دانا و باهوش بودند . حاکم پیر می دانست که پس از مرگش ، پسران او برای رسیدن به حکومت ، به جنگ و جدال خواهند پرداخت . لذا تصمیم گرفت که پیش از مرگ ، خودش تکلیف آنها را روشن کند . برای این منظور ، مملکت را دو قسمت کرد و حکومت بر هر قسمت را به یکی از پسرانش سپرد . روزها و هفته ها و ماهها گذشت تا لحظه موعود فرا رسید و حاکم پیر ، جان به جان آفرین تسلیم کرد . با مرگ حاکم ، حکومت پسرانش آغاز شد . آنها بدون اینکه به یکدیگر کاری داشته باشند ، به حکومت در سرزمین خود پرداختند . آنها چنان به امور حکومتی سرگرم شدند که یکدیگر را به کلی فراموش کردند . حاکم قبل از مرگ به آنها سفارش کرده بود که که اگر می خواهند در کار حکومت موفق شوند ، باید مردم بیچاره را فراموش نکنند و در هر شرایطی عدل و داد را رعایت کنند . یکی از آن پسرها ، به وصیت پدر عمل کرد و کمر به خدمت مردم بست . اما دیگری به روشی که خود می خواست ، حکومتش را اداره کرد و در کارش به تنها چیزی که فکر نمی کرد ، وضع و حال مردم بیچاره بود . یکی عدل و داد را پیشه کرد و پیش از انجام هر کاری ، به خوب و بد آن می اندیشید . اما دیگری شیوه ظلم و ستم را درپیش گرفت و به این وسیله خودش را در چاه ظلمت گرفتار کرد . حاکم عادل ، جواهرهای خزانه مملکت را برای بهبود وضع مردم خرج کرد و به دستگیری از بیچارگان و تهیدستان پرداخت . اما حاکم ظالم ، برای آنکه بر جواهرات خزانه خود بیفزاید ، مالیاتهای سنگین و کمرشکن ، از مردم بیچاره گرفت .
به مرور زمان ، در سرزمینی که حاکم عادل حکومت می کرد ، خزانه مملکت خالی شد ، اما مردم به آسایش و راحتی رسیدند . حاکم برای افراد فقیر و درویش ، خانه و سرپناه ساخت . عدل و داد او باعث شد که اوضاع زندگی همه مردم خوب شود و شادی و سرور و خوشبختی بر همه جا سایه افکند . مردم وقتی عدالت حاکم جوان را دیدند ، با او یکدل شدند و در مشکلات و مصیبتها ، یار و همراه او بودند . اما حاکم ظالم ، روز به روز بر دامنه ثروت و دارایی خود می افزود و می گفت خوشبختی سرزمینش در این است که خزانه مملکت ، همیشه پر از طلا و جواهر باشد . او آنقدر دستمزد لشکریانش را کم کرد که به تدریج ، مهر حاکم جوان از دل آنها بیرون رفت و در دل با او دشمن شدند . بازرگانان کشورهای همسایه نیز وقتی که شنیدند در آن کشور ، ظلم و ستم حکومت می کند ، رابطه خود را با بازرگانان آن قطع کردند . خرید و فروش متوقف / و بازارها کساد شد . به این ترتیب ، کشور ضعیف شد و دشمن که از این وضعیت با خبر شده بود ، به آنجا حمله کرد . حاکم ظالم که از ابتدای حکومت خود ، کوچکترین خدمتی به مردم نکرده بود ، نمی توانست انتظار یاری از سوی مردم داشته باشد . او آنقدر ظلم کرده بود که مردم برای فرا رسیدن مرگش دعا می کردند . پس کسی یاریش نکرد و شکست خورد . اما بشنوید از حاکم عادل ، او که همیشه به فکر مردم بود ، در سختی ها نیز مردم را در کنار خود داشت . این دو حاکم پیر شدند و بالاخره مردند . اما حاکم عادل ، خوبیهای خود را به عنوان عمل نیک به آن دنیا برد و نامش به نیکی ماند و حاکم ظالم ، ظلم و بیدادگری را توشه آخرت خود ساخت و نامش به بدی ماند .
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🔸جوانی با زنی فاضله عقد ازدواج بست. بعد از گذشت چند روز، زنِ فاضله به شوهر گفت: من عالمه هستم و لازم ميدانم زندگی خود را مطابق شریعت سامان دهیم.
🔻جناب شوهر با شنیدن این حرف، خیلی خوشحال شد و گفت خدا را شکر که چنین زنی نصیبم شد تا مطابق شریعت زندگی کنیم.
🔻چند روزی که از عروسیشان گذشت، زن فاضله به شوهر گفت: ببین من با تو قرار گذاشتم که مطابق شریعت زندگی کنيم، شوهر گفت همينطور است. زن گفت ببين در شریعت خدمت كردن به پدر شوهر و مادر شوهر بر عروس واجب نیست. همچنین در شریعت است که مسکن زن بر شوهر الزامی میباشد، پس باید برایم منزلى جداگانه مهیا کنی.
🔻آقای شوهر فكر كرد كه تهيه مسکن جداگانه چندان مشکلی نیست، اما پدر و مادر پیر تکلیفشان چه میشود؟ مرد این ناراحتی را نزد استادی از علما که فقیه بود بیان كرد. بعد از طرح مشكل، استاد جواب داد که حرف همسرت درست است و در اينجا حق با اوست.
مرد جواب داد: جناب استاد من نیامدهام که فتوی بپرسم، من برای راه حل نزد شما آمدهام، مرا راهنمایی کنید تا از این مشکل خلاص شوم.
🔻فقیه گفت: اين مسأله یک راه حل آسان دارد، به خانمت بگو که من و تو با همدیگر قرار گذاشتهایم که مطابق شریعت زندگی کنیم لذا مطابق شریعت من میتوانم زن دوم بگیرم تا زن دومم برای والدینم خدمت کند، ضمناً برایت مسکن جداگانهای نيز مهیا میکنم.
🔻شب، شوهر به زنش جوابی که از استاد شنیده بود را بیان کرد.
زنِ فاضله، بهت زده گفت: ای من به قربان پدر و مادرت شوم، در این چند روز متوجه شدم که پدر و مادر تو مانند پدر و مادر خود من هستند و خدمت به آنها از نظر شريعت، در حُكم اکرام به مسلمين است، من با جان و دل برای آنها خدمت خواهم کرد و ضرورتى نیست كه شما همسر دوم اختيار كنيد!
نتيجه گيرى پند آموز 🤔:
*کمی از اوقاتمان را نزد اساتید اهل علم على الخصوص علم فقه بگذرانیم، زیرا همه مسائل كه با گوگل حل نمیشوند!*
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❤️ #زندگییعنی_چه؟ ❤️
از خیاط پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: دوختن پارگی های روح با نخ توبه؛
از باغبان پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: کاشت بذر عشق در زمین دلها
زیر نور ایمان؛
از باستان شناس پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: کاویدن جانها
برای استخراج گوهر درون؛
از آیینه فروش پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: زدودن غبار آیینه ی دل
با شیشه پاک کن توکل؛
از میوه فروش پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: دست چین کردن خوبی ها
در صندوقچه ی دل؛
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 #پست_ویژه_شب_جمعه
🔻بجز حسین مرا ملجاء و پناهی نیست....
❤️حسینـ جانـ
امشبـ به ما
زياد تر از پيش لطف كن!
شب هاے جمعه
حال گدا فرق مے ڪند...
#شب_جمعه #شب_زیارتی
🎥 #کلیپ #کربلا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چرا خداوند مشروب را نهی کرده؟
کسانی که #الکل میخورند نه تنها به مغز خودشان آسیب میزنند
بلکه باعث رخ دادن تغییراتی مخرب در #مغز فرزندان و نسل های آیندهی خود میشوند.
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#احادیث
#تفسیر_قرآن
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 یا بقیة الله
شب اگر بی یاد
مولایم فرو بندم دو چشم
صبح فردا چشم من
بینا نباشد بهتر است ...
#شب_بخیر_مولای_غریبم
به امید ظهورت در جمعه پیش رو
🌼 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
⭐️ شبتون مـــهــــدوی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❤️ یه پیشنهاد ویژه برای جذاب های کانال‼️آموزش دلبری وسیاستهای همسرداریوعاهایمهرومحبتوزبانبنددشمن
eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
اگه عاشقی ولی دلبری بلد نیستی!😌🥰
🔵 راه و رسم برخورد با هر مرد و زن بدعنق و بداخلاقی رو یاد بگیر 😉👌👇
🔴 با راهکارهایی که از این کانال یاد گرفتم همه بهمون حسودی میکنن☺️☺️
eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
┄┅┄┅┄┅❧‹♥️⃟💍›❧┅┄┅┄┅┄
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 باسم رب المهدی
🌹 سلام روز بخیر
باز هم جمعه و
آرزوی ظهور عشق
ذکر روز جمعه
صد مرتبه #صلوات
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ
🌸 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌹خدایا به برکت صلوات
🌹 امام غایبمان رابرسان. #آمین
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #مهــــــدی_جان_عج
مولای غریبم نبودنت
تمام روزهای هفته ..
قلبم را به درد می آورد
اما، جمعه که می شود
جای خـــــــالی ات
طور دیگری تیر می کِشد..
بیا و با آمدنت
دلهای پر درد ما را شاد بفرما
🌼 العجل یا مولانا یاصاحب الزمان
🌼 اللهم عجل لولیک الفرج
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تدبردرقرآن قاری #عبدالرحمن_مسعد⚘
۞أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ ۷۱
«آیا آنان به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده است؟!»
۞وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ۸۱
«و به آسمان نگاه نمیکنند که چگونه برافراشته شده؟!»
۞وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ۹۱
«و به کوهها که چگونه در جای خود نصب گردیده!»
۞وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ۰۲
«و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته است؟!»
۞فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ۱۲
«پس تذکّر ده که تو فقط تذکّر دهندهای!»
۞لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ۲۲
«تو سلطهگر بر آنان نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی،»
📖 آیات ۱۷تا۲۲سوره مبارکه غاشیه📖
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
⚠️هر قدر ذهن ترسو و نگران بشه بدن قدرتِ دفاعیاش رو از دست میده
🔹️نگرانی و ترسهای ذهنی، بدن رو ضعیف میسازه، اینجاست که بیماریها به راحتی واردِ بدن میشن، نگرانیهای ذهنی نیروی زندگی رو به چیزهای دیگه مصرف میکنه و نمیگذاره به بدن داده بشه، اونایی که از ویروسها و بیماریها بیشتر میترسند زودتر بهش مبتلا میشن، اما این به معنای چشمپوشی از مراقبت نیست، مراقب باشید و کارهای لازم رو انجام بدید، اما نگذارید ذهنِتون به نگرانی سقوط کنه.
🔹️شاید یه دلیل اینکه کرونا در برابرِ کودکان موفق نشده! اینه که کودکان در وضعیتِ سالمِ ذهنی به سر میبرند و سیستمِ دفاعی جسمِ آنان درست و طبیعی کار میکنه.
👈🏼 ترسِ ذهنی، بدن رو تضعیف میکنه.
#پیام_سلامتی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨﷽
💠✨ #یڪ_داستان
✍🏻یک یهودى پیغمبر(ص) را سحر کرد، و سحر را در چاه بنى زریق انداخت حضرت بیمار شد، در حالىکه حضرت به خواب بود دو فرشته آمدند، یکى از آن دو کنار سر حضرت و دیگرى پهلوى پاى او نشست و به ایشان خبر دادند، که شما را سحر کرده و سحر را در زیر پوست نهاده و در زیر سنگى در چاه زروان گذاردهاند.
✍🏻پیغمبر (ص)، على (ع) و زبیر و عمار را فرستاد تا آب چاه را کشیدند و سنگ را برداشتند و جف را در آوردند و دیدند که در آن مقداری مو است با دندانه هایى از شانه که 11 گره با سوزن بر آن زده اند، در این موقع معوّذتین (سوره الناس و فلق) آمد هر گرهى را که می گشودند آیه هاى از آنها را می خواندند، حضرت احساس سبکى کرد و برخاست گویا از قید و زنجیر آزاد شده است، و
✍🏻جبرئیل می گفت: ❋ "بسم الله ارقیک من کل شیء یؤذیک من حاسد و عین و الله یشفیک".
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍روزی از مرحوم پدرم سوال کردم که آیا فقر انسان را بیدین میکند؟ جواب زیبایی دادند. گفتند: «هر چند حدیثی در این مورد داریم: «فقر به کفر منجر شود.» ولی در جنگ جهانی دوم چیز دیگری تجربه کردم:
قشون روس وارد شهر خوی شده بود و سیلوهای غلّه٬ در اختیارشان بود. ما کودک بودیم و غذایی نداشتیم. مقداری ساقهی وسط ذرت را (بدون ذرت) آرد میکردیم و مادرمان کمی جو میزد تا شیره داشته باشد و به تنور بچسبد. سرِ تنور مینشستیم و قرصِ نان را سریع میخوردیم؛ چون بعد از یک دقیقه مانند چوب میشد . اما اعتقادات، عمل به واجبات و رسیدگی به همنوع، زیاد بود. چرا که هرچند گرسنه بودیم ولی نانِ حلال میخوردیم و کسانیکه ما را به خدا دعوت میکردند، به چیزی که میگفتند٬ خودشان بیشتر از ما عمل میکردند. به این نتیجه رسیدم که آنچه لقمهی حرام با دین انسان میکند و آن بدبینی که عالِم بیعمل در دین ایجاد میکند، هرگز گرسنگی و فقر این مصیبت را وارد انسان نمیکند.»
در روایت آمده است کسی که عالم دینی است و مردم را به سمت خدا هدایت میکند، اگر کوچکترین گناه او را مردم ببینند، هر چند این گناه صغیره باشد ولی نزد خدا کبیره محسوب میشود. مواظب باشیم تا زمانیکه مرد عمل نشدهایم، علممان را به مردم نمایان نکرده و دعوت به خدا نکنیم که حضرت حق میفرماید: چرا چیزی که خود انجام نمیدهید به دیگران آن را سفارش میکنید؟ که با این کار خدا را به خشم وادار میکنید.
تعلیم دین اخلاق و دین با علوم دیگر یک تفاوت عمده دارد و آن اینکه، اگر پرفسوری در دانشگاهی طریقهی جراحی قلب را یاد دهد ولی به علت حساس بودن روح، خودش جراحی زیاد نکرده باشد٬ زیاد برای دانشجو مهم نیست ولی در علم اخلاق بدون عمل نباید چیزی یاد داد. استادی داشتیم که خیلی از علم اخلاق بهره داشت ولی درس نمیداد٬ میگفت: خودم اخلاقم تند است و صلاحیت استاد اخلاق شدن را ندارم.
زندگی بِنلادِن را اگر بخوانیم بنلادن با یک ترفند این همه لشگر دور خود جمع کرده بود، هر جا میرفت بهترین امکانات را به دیگران میداد و خودش روی خاک میخوابید او با چنین تواضع ساختگی، هر کس او را میدید با آن همه ثروت روی خاک میخوابد، جذب خود کرده بود. حال انصاف کنیم اگر ما به آنچه میگوییم عمل کنیم، چه انسانها و دلهای بیقرار را سمت خدا میتوانیم بکشیم.
✅ @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔴چهار چیز در گناه که بدتر از خود گناه است
🌹پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله:
چهار چیز در گناه وجود دارد که از خود گناه
بدتر است :
1.کوچک شمردن گناه : ⇦یعنی وقتی به نامحرم نگاه شهوت آلود میکنی به خودت بگویی : اینکه چیز مهمی نیست ، زنا که نکردیم ، قتل که نکردیم.
2.افتخار کردن به گناه : ⇦مثلا خاطره ی خلافکاریهای خودت را با افتخار تعریف کنی که بله زمانیکه فلان جا بودم و فلان پست را داشتم چقدر اختلاس کردم و هیچکس هم نفهمید
3.شادمانی کردن به گناه : ⇦یعنی بعداز گناه خوشحالی کردن یعنی مثلا بگویی عجب کلاهی سرش گذاشتم ، کیف کردم.
4.اصرار برگناه : ⇦مثلا بگویی خوب کردم زدم ، بازهم میزنم ! خوب کردم رشوه گرفتم بازم میگیرم ، خوب کردم مواد فروختم بازم میفروشم تازه راه و چاهش را بلد شده ام .
📚مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل،
ج۱۱، ص: ۳۴۹
💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_عالی
📝اگر امام زمان زنده است و بین ماست ...
⁉️چرا ما درک و لمسش نمیکنیم؟؟
💽#امام_زمان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖 سلام جمعه زیباتون بخیر
در این روز زیبا
دعا میکنم که همیشه شاد باشید
و دلتون از غصه خـالی باشه
ان شالله که امام زمان (عج)
ضامن سلامتی و سعادت و
عاقبت بخیری همه ی ما باشند..
💖 تقدیم به شما خوبان
💖 آدینه تون پر خیر و برکت
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨﷽✨
💠✨ #یڪ_داستان
🌹 پسر جوانی ڪه بینماز بود از دنیا رفت، و یڪی از صمیمیترین دوستانش او را در خواب دید، به او گفت: مرا در صف مؤمنین قرار دادند؛ و با اینڪه من در دنیا به حلال و حرام و رعایت اخلاق تا حد ممڪن پایبند بودم ولی برای نماز تنبلی میڪردم و مادرم همیشه بخاطر بینمازی من ناراحت بود و از آخرت من میترسید.
🌹 روزی مادرم بخاطر بینمازی من اشڪ ریخت. طاقت اشڪ چشم او را نیاوردم و قول دادم منبعد نمازم را بخوانم.
🌹 و از آن روز هر وقت مادرم را میدیدم فقط برای شادی او و رضایتاش نماز میخواندم و نمازم ظاهری بود.
🌹 بعد از مرگم مرا در صف نمازگزارن وارد ڪردند، سوال ڪردم من ڪه نمازخوان نبودم؟ گفتند: تو هرچند نمازخوان نبودی، ولی برای ڪسب رضایت و شادی مادرت به نماز میایستادی، خشنودی مادر پیرت خشنودی ما بود و ما نام تو را امروز در صف نماز گزاران واقعی ثبت ڪردیم.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت
👌خنده دار 😂😂😂
طرف لکنت زبون داشته.
زنگ میزنه اورژانس که بیان جنازه ی همسایشو ببرن!
میگه: اااالو اااوورجانس ،این ههههمسسسایمووون ممممرده!
یه آمبولانس میفرررررستین؟!…
طرف میگه: آدرستون؟!
یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه: ظظظظظ!………
طرف میگه :ظفر منظورته ؟
میگه: نننننننـــنه!
طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
یه هفته بعد همین اتفاق میفته بازم طرف میگه :آدرستون؟
باز زبونِ یارو بند میاد میگه: ظظظ ظ!
طرف میگه ظفر؟ میگه: ننننه!
باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
یک! ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه:
اااااووووورژانس، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند
گررررررفته یه آمبولانس بببفرستیییین!
طرف میگه :آدرستون؟!
باز زبون یارو بند میاد میگه: ظظظظ!
از اونور میگن :آقا منظورت ظفره؟!
طرف میگه :آآآآررررره آآآآآررره
ککشووووندم آورددددمش ظفرببییییا بببرش
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
✨﷽✨
👌حکایت
✍در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به قبر حمال معروفه. فرد بیسوادی در تبریز زندگی میکرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی می گذراند تا از این راه رزق حلالی بدست آورد. یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه کند، بارش را روی زمین می گذارد و کمر راست می کند.
صدایی توجه اش را جلب می کند؛ میبیند بچه ای روی پشت بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا میکند که ورجه وورجه نکن، می افتی!در همان لحظه بچه به لبه بام نزدیک می شود و ناغافل پایش سر میخورد و به پایین پرت میشود. مادر جیغی میکشد و مردم خیره میمانند. حمال پیر فریاد میزند "نگهش دار"!
کودک میان آسمان و زمین معلق میماند، پیرمرد نزدیک می شود، به آرامی او را میگیرد و به مادرش تحویل میدهد.جمعیتی که شاهد این واقعه بودند همه دور او جمع میشوند و هر کس از او سوالی میپرسد: یکی میگوید تو امام زمانی، دیگری میگوید حضرت خضر است، کسانی هم میگویند جادوگری بلد است و سحر کرده.
حمال که دوباره به سختی بارش را بر دوش میگذارد، خطاب به همه کسانی که هاج و واج مانده و هر یک به گونه ای واقعه را تفسیر می کنند،به آرامی و خونسردی می گوید: " خیر، من نه امام زمانم، نه حضرت خضر و نه جادوگر، من همان حمالی هستم که پنجاه شصت سال است در این بازار میشناسید. من کار خارق العاده ای نکردم، بلکه ماجرا این است که یک عمر هر چه خدا فرموده بود، من اطاعت کردم، یکبار من از خدا خواستم، او اجابت کرد.اما مردم این واقعه را بر سر زبانها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد و قبرش زیارتگاه مردم تبریز شد.
🔹تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
🔸که خواجه خود روش بنده پروری داند
✅ @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍در بنیاسرائیل مرد صالح و نیکوکاری بود و همسرش نیز شایسته و نیکوکار بود. شبی در خواب دید کسی به او گفت: خداوند تبارک و تعالی مقدار عمر تو را تعیین و مشخص نموده و قرار گذاشته که نصف عمر تعیین شدهتان را در گشایش و وسعت و رفاه باشی و نصف دیگر را در تنگدستی و فقر طی کنی.حال اختیار با تو است که قسمت اول را برگزینی و در گشایش و رفاه زندگی کنی و قسمت دوم را برای نصف دوم عمر بگذاری و یا بالعکس نیمهی دوم را برگزینی و در سختی و گرفتاری و فقر زندگی کنی. مرد صالح در جواب گفت: زن نیکوکار و شایستهای دارم که شریک زندگی من است، بگذار در اینباره با او مشورت و نظرخواهی کنم و بعد نتیجه را به تو اعلام نمایم.
چون صبح شد به زنش گفت: دیشب خوابی دیدم و تمام ماجرا را برای وی تعریف کرد. همسرش گفت: فلانی! نصف اول را زود انتخاب کن شاید انشاءالله خدا به ما رحم کند و نعمت خود را در تمام عمر بر ما کامل گرداند. شب بعد یعنی شب دوم در خواب همان کس به مرد صالح گفت: چه چیز را برگزیدهای؟ نصف اول یا دوم را؟ مرد گفت نصف اول را، گفت باشد.
بعد از این نعمتهای دنیا به خانوادهی مرد صالح روی آورد و رفاه و گشایش در زندگیاش پایدار گشت. همسرش که زن صالحه و شایسته بود گفت: حال که دنیا به ما روی آورده به خویشاوندان محتاج و نیازمندت بِرِس و به آنها کمک کن و نیازمندیهایشان را برطرف ساز، به همسایهی فلان برادرت هبه و بخشش کن. نیمهی اول عمر آنها بر همین منوال گذشت و مدت تعیین شده به پایان رسید.
شبی مرد نیکوکار و صالح همان فردی را که قبلاً در خواب به دیدارش آمده بود، در خواب دید به وی گفت: خداوند به واسطه این انفاقها و رفع حوائج نیازمندان از تو سپاسگزار است و در باقیماندهی عمر٬ مثل گذشته در رفاه و گشایش و فراخدستی خواهی بود.
✅ @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅