هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💎از امام حسن علیه السلام در مورد خردمندی پرسیده شد، ایشان فرمودند:
[ یعنی ] غم را جرعه جرعه نوشیدن تا به فرصت ها دست یافتن
📚معنی الاخبار، صفحه240
〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖
💎امام حسن مجتـــبی ع:
پرسش صحيح نيمى از علم است ،،،،
و مدارا كردن با مردم نيمى از عقل است ،،،،
و اقتصاد و اعتدال در زندگى نيمى از مخارج است...
📚(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ، ج 18 ، ص 108)
〰➖〰➖〰➖➖〰➖〰➖
💎امام حسین علیه السلام میفرمایند :
✍ قویترین فرد در ایجاد ارتباط کسی است که با کسی که از او بریده، رابطه برقرار کند.
📚 بحارالانوار، ج78، ص 121.🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💠 #عکس_نوشته ☝️
#احکام_شرعی #احکام_معامله
حکم تغییر کیلومترشمار خودرو برای فروش...
طبق نظر #آیت_الله_خامنه_ای
➖〰➖〰➖〰➖〰➖
#احکام_حق_الناس
☑️سوال
حکم کسی که حق الناس بر گردنش هست چیست؟
✅پاسخ
اگر صاحبان آنها را می شناسید باید مال یا بدهی خود را به آنها اداء کنید و اگر نمی شناسید یا دسترسی ندارید از طرف آنها صدقه بدهید .
______________
🔃جهت فراگیری احکام، لطفا نشر دهید...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ
✨وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ
✨وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ(۱۳۴)
✨(متّقين) كسانى هستند كه در راحت ورنج
✨انفاق مىكنند وخشم خود را فرو مىبرند
✨و از خطاى مردم در مىگذرند و خداوند
✨نيكوكاران را دوست دارد(۱۳۴)
📚 سوره مبارکه آل عمران✍آیه ۱۳۴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستان_آموزنده
✍️ #آیههایآتشافزا♨️
🔷🔹احمد بن طولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف حکومت وقت، قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند. روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از جست و جوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند: چرا فرار کردی؟ جرأت نمی کرد جواب دهد. فقط می گفت: من دیگر قرآن نخواهم خواند. گفتند: اگر حقوق دریافتی تو کم است دو برابر این مبلغ را می دهیم. گفت: اگر چند برابر هم بدهید نمی پذیرم. گفتند: دست از تو برنمی داریم تا دلیل این مسأله روشن شود. گفت: چند شب قبل صاحب قبر به من اعتراض کرد که چرا بر سر قبرم قرآن می خوانی؟ من گفتم: مرا اینجا آورده اند که برایت قرآن بخوانم تا خیر و ثوابی به تو برسد.
🔷🔹گفت: نه تنها ثوابی از قرائت قرآن به من نمی رسد بلکه هر آیه ای که می خوانی، آتشی بر آتش من افزوده می شود، به من می گویند: می شنوی؟ چرا در دنیا به قرآن عمل نکردی؟ بنابراین مرا از خواندن قرآن برای آن پادشاه بی تقوا معاف کنید.
📚روایت ها و حکایت ها / ۱۳۱
📚 به نقل از: داستان های پراکنده
https://eitaa.com/joinchat/1066860566C7019303c3b
#ڪـانـال_تخصصےطــღــب_شــفا👆به ما بپیوندید👆
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
جالب است بدانید کرسی، یکی از دلایل سکته نکردن قدیمیها بود !
به این دلیل که با گرم نگهداشتن پاها جلو لخته شدن خون در پاها را میگرفت و ازسکته صبحگاهی جلوگیری میکرد!
در زمستان، پاهایتان را گرم نگهدارید !🍁
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
2.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نمازاولوقت
من را لعن کنید...
اگر نماز اول وقت خواندید و به مقام بالا نرسیدید...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🔻به نیکان نیکی کن و به بدان بدی مکن
بخش چهارم:
وزیر به خانهاش برگشت و پیرمرد را با خود به دربار آورد. پادشاه دستور داد پیرمرد نزدیک به او بنشیند اما پیرمرد فاصله گرفت و مدام در حین صحبت کردنشان دستش را جلوی صورتش میگرفت.
پادشاه با خود اندیشید که معلوم شد وزیر راست میگفت.
در گذشته هربار که پیرمرد میخواست قصر را ترک کند، پادشاه یادداشتی به او میداد تا به خزانهدار بدهد و سکه طلا از او بگیرد. این بار هم یادداشتی به پیرمرد داد اما این بار درون یادداشت نوشته شدهبود که دستور میدهم آورنده نامه را بی درنگ اعدام کنند و جنازهاش را به دروازه شهر بیاویزند و بنویسند این است سرنوشت کسی که قدر خوبی را نداند.
وزیر از پنجره خانه خود دید پیرمرد با نامهای در دست از قصر بیرون آمد و چنین پنداشت باز هم قرار است پیرمرد پاداش بگیرد. حرص و خشم وجودش را پر کرد و به نزد پیرمرد شتابان رفت و به او گفت ای پیرمرد! تاکنون پادشاه به تو بسیار سکه داده. این نامه را به حرمت آشنایی به من بده که من یک بار پاداشت را بگیرم...
📚 افسانه های کوردی
#داستان
#نیکان
#بدان
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🔻کریستف کلمب
وقتی کریستف کلمب از سفر معروف
و پر ماجرایش برگشت ملکه اسپانیا
به افتخارش مهمانی مفصلی ترتیب داد.
درباریان که سر میز ناهار حاضر بودند با تمسخر گفتند:
کاری که تو کردهای هیچ کار مهمی نیست.
ما نیز همه میدانستیم که زمین گرد است و از هر سوئی بروی و به رفتن ادامه دهی از آن سوی دیگرش برمیگردی!
ملکه اسپانیا پاسخ را از کریستف خواست ،کریستف تخم مرغی را از سر میز برداشت و به شخص کناری خود داد و گفت: این را بر قاعده بنشان
او نتوانست
تخم مرغ دست به دست مجلس را دور زد و از راست ایستادن و بر قاعده نشستن اِبا کرد.
گفتند: تو خودت اگر میتوانی این کار را بکن،کریستف ته تخممرغ را بر سطح میز کوبید
ته آن شکست و تخم مرغ به حالت ایستاده ایستاد
همگی زدند زیر خنده ،که ما هم این را میدانستیم.
گفت: آری شاید میدانستید اما انجام ندادید من میدانستم و عمل کردم.
#داستان
#کریستف_کلمب
#عمل
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🔻گنجِ کار
کسب کردن گنج را مانع کی است
پا مکش از کار آن خود در پی است
🌿🌺🌿
#مولانا
#مثنوی
#شعر
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🔻عادت مَلِك كرمان
🗡⚔🗡⚔🗡⚔🗡⚔🗡⚔
آوردهاند كه مَلكى در كرمان بود، در غايت كرم و مروت. عادت او چنينبود كه اگر فرد غريبى به آن شهر مىآمد، او سه روز آن فرد را مهمان خودمىكرد و از او پذيرايى مىنمود.
روزى لشكر عضدالدوله به كرمان حمله كرد و آن مَلك طاقت مقاومتباايشان را نداشت. لذا در دژى رفت و هر روز صبح كه مىشد، بيرون مىآمدو جنگ سختى با آنها مىنمود و عدهاى را مىكشت. اما شب كه مىشد،مقدار زيادى غذا و ميوه جات براى آنها مىفرستاد، به اندازهاى كه تمام لشكردشمن سير مىخوردند.
عضدالدوله از اين كار تعجب كرد و يك نفر را مخفيانه پيش او فرستاد، وپرسيد: اين چه كارى است كه تو مىكنى؟ روز آنها را مىكشى و شب به آنهاغذا و امكانات مىدهى!
مَلك در جواب گفت: جنگ كردن اظهار مردى است و نان دادن اظهارجوانمردى. ايشان اگرچه دشمن من هستند، اما در اين ولايت غريباند وچون غريب باشند، مهمان ما هستند و از جوانمردى نيست كه مهمان رابى غذا گذاشت.
عضدالدوله باخود گفت: كسى كه چنين با مروت و جوانمرد است،جنگ كردن ما با او اشتباه است. لذا از اطراف دژ برخاست و آن مَلكبه خاطر مهماندارى نيكو از شر دشمن خلاصى يافت.
🤴🤴🤴🤴🤴🤴
#حکایت
#پادشاه
#کرمان
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_ابراهیم علیه السلام #قسمت_ششم
🔹ابتکار ابراهیم علیه السّلام و شکستن بتها «1»🔹
ابراهیم از رد دعوت یکتاپرستی توسط آزر ناراحت نشد ولی برایش گران آمد که آزر را به سوی خیر دعوت کند و او دعوتش را با خشونت رد کند و از ابراهیم بیزاری جوید و روی برگرداند.
اما این پرخاش و تهدید، ابراهیم را از تعقیب دعوت به سوی حق بازنداشت، و اصرار بر شرک و بت پرستی قوم، ابراهیم را از مخالفت با آنان منع نکرد. بلکه مصمم شد ریشه این عقیده فاسد را با تمام قدرت حتی با وجود آزار و شکنجه های طولانی که متوجه او می گردد، از بن برکند.
ابراهیم علیه السّلام که مردی بیداردل، روشنفکر و دارای استدلالی قوی بود، متوجه شد که دلایل لفظی و برهان منطقی هر قدر مانند روز روشن باشد در شوره زار دل قوم او ثمری به بار نخواهد آورد، لذا تصمیم گرفت استدلال سمعی را به احتجاج بصری و قابل رؤیت تبدیل کند تا بلکه چشمان قوم را به بصیرت درون منور سازد و حواس ظاهری آنان را برای درک عقیده خود فعال سازد و بدین طریق حقیقت دعوت خود را برای آنان آشکار کند، شاید از گمراهی بیرون آیند و راه رستگاری را بیابند. تدبیر ابراهیم بسیار زیرکانه و هوشمندانه است، ابراهیم بتدریج با آنان وارد بحث می شود و آنها را به دایره بحث خود وارد می سازد و از آنان می پرسد: شما چه چیزی را عبادت می کنید؟
قوم ابراهیم در مورد بتهای خود سخنهای فراوان گفتند و در بیان جواب افراط کردند. آنها در عبادت بت عزت خود را می جستند و به تواضع در برابر بتها افتخار می کردند و در جواب ابراهیم می گفتند: ما بتها را می پرستیم و پیوسته در برابر آنها سجده می کنیم.
ابراهیم علیه السّلام .... (ادامه دارد)
#ابتکار_ابراهیم_علیه_السّلام_و_شکستن_بتها
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#احادیث
#تفسیر_قرآن
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🔻عیب جو
شخصى نزد عمر بن عبدالعزيز آمد و در خلال سخنان از مردى نام برد، او را به بدى ياد كرد و عيبى از وى بزبان آورد.
عمر بن عبدالعزيز گفت اگر مايلى پيرامون سخنت بررسى و تحقيق ميكنم .
در صورتيكه گفته ات دروغ درآمد فاسق و گناهكارى و خبرى كه داده اى مشمول اين آيه است .
يا ايها الذين آمنوا اِن جائكُم فاسق بنباء فتبينوا. (اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كرده ايد پشيمان شويد )الحجرات ۶
در صورتيكه راست گفته باشى عيبجو و سخن چينى و مشمول اين آيه هستى :
همازٌ مشاء بنميم .(عيبجوست و براى خبرچينى گام برمى دارد)القلم ۱۱
اگر ميل دارى تو را مى بخشم و مورد عفوت قرار ميدهم .
مرد كه از گفته خود سخت پشيمان و منفعل بود با سرافكندگى و ذلت درخواست عفو نمود و متعهد شد كه ديگر از كسى عيبجوئى نكند و اين عمل ناپسند را تكرار ننمايد.
📚 مجموعه ورام ، جلد 1، صفحه 122
#آیه
#پند
#عیبجویی
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆