eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ناب ترین ڪاناݪ هاے ایتا را دنبال کنید✅ ➖➖➖🔷🔶🔹🔸🔷🔶➖➖➖ 📺چه‌کسی از دعوای و ایرانی سود می‌برد؟ 📡 eitaa.com/joinchat/271908868Cfa339de8a5 💠بروز ترین و جامع ترین کانال نماز در ایتا eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab 💠تلنگر مذهبی eitaa.com/joinchat/1740898305C1b457154a7 💠مرکز مشاوره خانواده به سبک اسلامی eitaa.com/joinchat/3784441859Cfa68065d23 💠فــال متــــولدین ماهها eitaa.com/joinchat/4089643012C2ac94014f9 💠مخصوص تازه_عروساوخانومای خلاق وهنردوست همه جور ایده وترفندداره eitaa.com/joinchat/3459514378Ca66f30224f 💠گنجـــــهاے معنـــــوے eitaa.com/joinchat/3198681104C2fc8fb24a4 💠مـتـن هــاے انرژی مثبت بـراے زیبـــا انــدیشــــان که باید با طلا نوشت eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 💠آموزش مهارتهای زندگی و فنون همسرداری «فقط متاهلین» eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb 💠هــــمــــســـــران بــــهــشــ♡ــــتـــــی (دلـــبـــری) eitaa.com/joinchat/1205272600Cc2514eff85 💠روانشناسی آرامش ذهن (تکنیکهای دفع انرژی منفی) eitaa.com/joinchat/897908738C30a1928237 💠 ختم سوره نمل برای حاجتهای بزرگ و ذڪرهاےگرـღـگشای بسیار مجرب eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 💠تقویم تاریخے شیعه eitaa.com/joinchat/3681681410C3e9cfb4859 💠تنهامسیر آرامش *درآغوش خدا * eitaa.com/joinchat/3278307328Cea4aca301a 💠بـه مـا بـپـیــونــدیـد هـمه چیز مهم اینجاست eitaa.com/joinchat/1262092289C1a30cab0ac 💠مسائل شرعی مخصوص ویژژژژه eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53 🍃😍گلچین قرآنی از قاریان برتر(هر روزیک فراز)/+ و تحدیر کل به تفکیک جزء و سوره 💜 eitaa.com/joinchat/2994601997C52c0bdbc8a ➖➖➖ 🔷🔶🔹🔸🔷🔶 ➖➖➖ لیست ویژه14اسفند؛ @Listi_Baneri_110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺خدایا گاهی حجم دنیای ❣درونم از وجودت تهی میشود 🌺آنوقت من میمانم ❣و تنهایی و ترسهایم 🌺تنها یاد توست ڪه ❣دلم را آرام نگاه میدارد 🌺پس ظرف خالی قلبم را ❣با یاد خودت پر کن 🌺بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺 ❣الهی به امیدتو❣ ┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌹نفس تون ‌معطر به ‌عطر صلوات 🌹اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌹مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌹وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨سلام مهدی جان 🌼ای نگاهت دوای هـــر دردی ✨آرزو می كنم كه بــــــرگردی 🌼كاش من باخبر شـــوم روزی ✨لحظه ای بر دلم گـــذر كردی 🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼 🕊 ☘️اللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی محمد و آل محمد و عَجِّـل فَرَجَهُـم☘️🕊 ┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
4_6050749372554020243.mp3
3.45M
‍ ‍ 🍀 سلام_حضرت_عشق🍀 🌹هر روز، صبح زود🌤 🕊بہ گوشم صداے توسٺ 🌹"حَےّ عَلَے الحسین، 🕊وَ حَےّ عَلَے الحَرم" 🌹با یڪ سلام✋ 🕊رو بہ شما ، رو بہ ڪربلا 🌹جا مےدهم 🕊میان دلم یڪ بغل حرم 🌹صبحم به نام شما 🕊یا سیدالشـ‌هدا 🌹السلام علی الحسین 🕊و علی علی بن الحسین 🌹و علی اولاد الحسین 🕊و علی اصحاب الحسین
☝️ 🌎اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 14 اسفند ماه 1398 🌞اذان صبح: 05:07 ☀️طلوع آفتاب: 06:30 🌝اذان ظهر: 12:16 🌑غروب آفتاب: 18:02 🌖اذان مغرب: 18:21 🌓نیمه شب شرعی: 23:35
چگونه مبتلایان کروناویروس خفیف را در خانه درمان کنیم؟ ▫️موارد خفیف بیماری کرونا به درمان دارویی احتیاج ندارد و استراحت در منزل و مراقبت های خانگی منجر به بهبود آن می شود. بنابراین در موارد خفیف بیماری کرونا استراحت در بستر، خوردن مایعات فراوان، مصرف مرکبات، سبزی تازه و میوه تازه در بهبود بیماری بسیار موثر است ▫️در عین حال توصیه می‌شود که مبتلایان به نوع خفیف کرونا، نوعی خودقرنطینگی اختیار کنند. به این صورت که در یک اتاق بروند و در را ببندند و سعی کنند که با سایر افراد خانواده تماس نداشته و دست ندهند. همچنین هم بیمار و هم اعضای خانواده، دست هایشان را به طور مرتب با اب و صابون بشویند + طول دوره نوع خفیف بیماری کرونا با مراقبت های خانگی بین پنج تا هفت روز بهبود می یابد. علائم این بیماری شامل تب، سرفه، سردرد و تنگی نفس است
☝️ چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه 🌼اى زنده ، اى پاينده 🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم 🌼این ذکر موجب عزت دائمی میشود ۴شنبہ ✍هرڪس این نماز را روز 4 شنبه بخواند خداوند توبه او را از هر گناهے باشد مے‌پذیرد 4 رکعتست درهر رکعت بعد از حمد 1 توحید و1 قدر 📚مفاتیح الجنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام 🍃به چهارشنبه 14🌺 اسفند ماه خوش آمدین 🌸16 قدم تا بهار 🍃آرزو می کنم 🌸توی آخرین ماه سال 🍃اگه فارغید ،عاشق بشید 🌸و اگه عاشقید،عاشق تر... 🍃آرزو میکنم 🌸چشماتون ازشادی برق بزنه 🍃لبتون پر از خنده باشه 🌸آرزو میکنم 🍃روزای آخرسال تون پُر از 🌸حسِ خوبِ با هم بودن باشه 🍃و هر شبتون یکی زیر گوشِتون 🌸 زمزمه کنه که چقد زیاد 🍃دوسِتون داره...و 🌸زندگیتون پراز خیروبرکت باشه
🌱داستان درويش خيالباف در روزگاران دور ، بازرگاني بود که روغن ، خريد و فروش مي کرد . همسايه اين بازرگان ، يک درويش فقير و ساده بود . آن درويش ، هيچ کار و حرفه اي و در نتيجه هيچ درآمدي نداشت ، ولي در صداقت و شرافت و خوش قلبي ، زبانزد خاص و عام بود . بازرگان که خيلي ثروتمند بود و به صداقت و پاکي همسايه اش خيلي اعتقاد داشت ، هميشه به درويش کمک مي کرد . بازرگان در هر معامله اي که سودي مي برد ، مقداري روغن براي درويش مي فرستاد . درويش که به ساده زيستن عادت کرده بود ، هميشه مقدار کمي از آن روغن را مصرف مي کرد و بقيه آن را در يک کوزه بزرگ ، ذخيره مي کرد . وقتي که کوزه پر شد ، با خود گفت : من به اين همه روغن احتياجي ندارم . بهتر است که اين روغن ها را به کسي بدهم که به آن بيشتر از من محتاج است . ولي هيچ کدام از همسايه ها به روغن احتياجي ندارند . پس اين روغن ها را کجا ببرم ؟ به چه کسي بدهم ؟ درويش کم کم نظرش را عوض کرد و با خودش فکر کرد و گفت : اگر يک کوزه روغن را به کسي هديه دهم بي فايده است . روغن خيلي زود مصرف مي شود . علاوه بر اين ، ولخرجي و دست و دلبازي کسي انجام مي دهد که يک کاري يا درآمد مشخصي داشته باشد . مگر من چه چيز از بقيه کم دارم ؟ چرا نبايد ازدواج کنم و بچه داشته باشم ؟ بهتر است که اين کوزه روغن را بفروشم و با پول آن دست به کاري بزنم و درآمد مشخصي داشته باشم . بنابراين مي توانم هر روز به ديگران کمک کنم . خوب ! بگذار ببينم چقدر روغن در کوزه است ؟ فرض کنيم 15 کيلو ، چقدر ارزش دارد ؟ فرض کنيم 200 روپيه ارزش داشته باشد خوب ، اگر اين کوزه روغن را بفروشم ، با پيسه آن مي توانم 5 تا ميش بخرم . الان فصل تابستان است و پوست تربوز و برگ کاهو به وفور يافت مي شود . علاوه براين ، مزارع پر از علف است و مي توانم ميش ها را براي چرا به آنجا ببرم . اگر ظرف شش ماه هر ميش دو تا بچه بياورد ، در آن صورت پانزده گوسفند خواهم داشت . مقداري علف نيز براي زمستان آنها خشک مي کنم . شش ماه بعد ، گوسفندانم بره هاي بيشتري به دنيا مي آورند ، فرض کنيم هرکدام يک بره به دنيا بياورد ، در اين صورت 20 گوسفند خواهم داشت . گوسفندانم را يکي دو سالي نگه ميدارم و سپس تعداد آنها به اندازه يک گله مي شود و بعد از آن شير و ماست و پنير و مسکه و خامه و پشم و کود گوسفندانم را مي فروشم . راست مي گويند که گوسفند حيوان مفيدي است . بعد از آن ، خانه اي با تمام تجهيزات مي خرم و مثل آدم هاي ثروتمند مشهور مي شوم و مي توانم با يک دختر از خانواده نجيب ازدواج کنم. چند ماه بعد از ازدواج ، خداوند به ما يک اولاد مي دهد . هيچ فرقي نمي کند که دختر باشد يا پسر / مهم تربيت صحيح بچه هاست . من نهايت سعي خود را به کار مي بندم تا بچه هايم را به خوبي تربيت کنم . وقتي پيرتر شدم و احساس کردم که ديگر نمي توانم به همه کارها رسيدگي کنم يک چوپان و يک خدمتکار استخدام مي کنم تا از گوسفندها نگهداري کند ، به آنها غذا بدهد ، شير آنها را بدوشد و کارهاي خانه را انجام دهد . بچه هايم در اين سنين ، خيلي شيطان و شوخ هستند . وقتي بچه ام شش ساله شد ، ممکن است خيلي شوخي کند و گوسفندهايم را زخمي کند و به آنها صدمه بزند . حتي ممکن است بخواهد که بر پشت گوسفندي سوار شود . البته بچه ام هنوز نمي داند که گوسفند حيواني نيست که بتوان بر پشت آن سوار شد . وقتي بچه ام دست به چنين کاري زد ، خدمتکار بايد با نرمي و مهرباني به او بفهماند که نبايد بر پشت گوسفند سوار شد ، ولي ممکن است که خدمتکار از اين کار بچه ام عصباني شود و او را لت و کوب کند . هرچند که بچه نبايد بر پشت گوسفند سوار شود ، ولي دوست ندارم که ببينم بچه ام غمگين و ناراحت است . اگر روزي خدمتکار بخواهد دست روي بچه من بلند کند با همين چوب دست محکم بر فرق سرش مي زنم. درويش ساده دل که در رؤياهاي خودش گم شده بود و داشت به چطور تنبيه کردن خدمتکارش فکر مي کرد ، چوب دست را بلند کرد و محکم روي کوزه روغن زد . کوزه شکست و همه روغنها روي سر و صورت و لباسهاي درويش ريخت . در همان لحظه ، درويش خيالباف از رؤياي خودش بيرون آمد و فهميد که تفاوت بزرگي بين حقيقت و رؤيا و افکار پوچ وجود دارد. درويش ، خدا را شکر کرد و با خودش گفت : چه خوب شد که به جاي خدمتکار ، کوزه روغن را تنبيه کردم ، وگرنه اگر با اين شدت بر سر خدمتکار مي زدم تا آخر عمر ، سر و کارم با دادگاه و قاضي و زندان بود. 📚کلیله و دمنه 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
حکایت کدخدای خوش حساب یه اربابى بود که یه زن و دو تا پسر و دو تا دختر داشت. یه روز کدخدای دِه پنج تا غاز ورداشت از ده آورد براى ارباب. ارباب گفت:«کدخدا، حالا که این پنج تا غاز آوردی، خودتم باید قسمت کنی که میون ما دعوا نشه. اگه به پسرا بیشتر بدى دخترا اوقاتشون تلخ میشه، اگه به دخترا زیادتر بدى پسرا بدشون میاد». کدخدا هم گفت:«منم همچى تقسیم مى‌کنم که هیچ کدوم زیاد و کم نبره». ارباب گفت:«بسم‌الله! بفرما ببینم چطور قسمت مى‌کنی!» کدخدا گفت:«خیلی خوب، ارباب، تو با زنت دو نفر هستین، یه غاز مال شما، میشه سه نفر، دو تا پسرام دو نفر هستن، یه غازم مال اونا، اونم سه نفر، دو تا دخترام دو نفر هستن یه غازم مال اونا، اونام سه نفر. من خودم یه نفر هستم دو غازم مال من، مام سه نفریم. همه‌مون مساوی، سه‌تا سه‌تا شدیم». ارباب خندید و گفت:«خیلی خوب، حالا غاز خودمونو مى‌کشیم، گوشتشو چطور قسمت کنیم که دعوا نشه؟» کدخدا گفت: غازو بکشین، شب منو دعوت کنین بیام قسمت کنم!» شب شد، کدخدا اومد. غازو پختند، آوردن سر سفره، گفتند:«کداخدا بسم‌الله، قسمت کن!» کدخدا گفت:«آقاى ارباب، شما سرِ خونواده هستید، این کله غاز مال شما، نوشِ جونتون!» دو تا بالشو ورداشت، داد به دوتا دخترا، گفت:«تا کى تو خونه بابا نشستین؟ این بالارو بگیرین، پر بزنین برین خونه شوهرتون، پدر و مادرو راحت کنین!» دو تا پاهاى غازو ورداشت، داد به دو تا پسر، گفت:«این پاهارو بگیرین، همون راهى که پدرتون رفته، همون راه رو بگیرید و برید!» دل غازو درآورد، داد به زن ارباب، گفت:«این صندوقخونه‌ی عشقِ دل غازو بخور، عشق و محبتت به شوهرت زیادتر بشه!» کدخدا بقیه غازو ورداشت و گفت: «اینم حق‌ زحمه من که به این خوبى براتون قسمت کردم.» 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆