eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.9هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
15.6هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
تعهد خیلی مهمه اینکه به حرفایی که‌ زدی متعهد باشی به چیزایی که انتخاب کردی تعهد به کارت، تعهد به آدمایی که‌ تو‌ زندگیتن اینکه هرچقدر هم مسیرت سخت باشه پای قولایی که دادی وایستی اینو بدون تعهده که عیار آدما رو مشخص میکنه و چقدر زیبا و با اصالت هستن آدمای متعهد... 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
مراقبت از پدر مردي چهار پسر داشت. هنگامي‌که در بستر بيماري افتاد، يکي از پسرها به برادرانش گفت: يا شما مواظب پدر باشيد و از او ارثي نبريد، يا من پرستاري‌اش مي‌کنم و از مال او چيزي نمي‌خواهم؟! برادران با خوش‌حالي نگه‌داري از پدر را به عهده او گذاشتند و رفتند. پس از مدتي پدر مُرد. شبي پسر در خواب ديد که به او مي‌گويند: در فلان جا، صد دينار است، برو آن را بردار، اما بدان که در آن خيروبرکتي نيست. پسر سراغ پول‌ها نرفت. دو شب بعد هم همان خواب‌ها تکرار شد تا آن‌که در شب سوم خواب ديد که مي‌گويند، در فلان مکان يک‌درهم است. آن را بردار که پر خيروبرکت است. پسر صبح از خواب برخاست و همان‌جايي که خواب‌ديده بود، رفت و يک‌درهم را برداشت. درراه با آن دو ماهي خريد. هنگامي‌که شکم آن‌ها را پاره کرد، در شکم هرکدام يک دُر يافت. يکي از دُرها را به درگاه سلطان برد. پادشاه که از آن خوشش آمده بود، پول زيادي به پسر داد و گفت: اگر لنگه ديگر آن را بياوري، پول بيشتري مي‌گيري. پسر دُر ديگر را نيز به قصر شاه برد. سلطان با ديدن دُر به وعده‌اش عمل کرد و پسر به برکت احترام به پدرش از ثروتمندترين مردان روزگار شد. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ از پیرمرد حکیمی پرسیدند : از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟ پاسخ داد : یاد گرفتم که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم. یاد گرفتم که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت یاد گرفتم که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشد . یاد گرفتم که مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت و درون آنان است. یاد گرفتم کسی که مرتب میگوید: من این میکنم و آن میکنم تو خالی است و نمیتواند کاری انجام دهد. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
فریب سایه های بلند را نخور. وقتی آفتاب غروب می‌کند، آدمهای کوتاه سایه هایشان بلند میشود. برای قضاوت تا فردا باید صبر کنید . ‌‌ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
پادشاه به نجارش گفت باید تابوتی از خوشه گندم برایم بسازی و گرنه اعدامت میکنم و حبیب نجار این کارو بلد نبود نجار آن شب نتوانست بخوابد. همسر نجار گفت: مانند هرشب بخواب، پروردگارت يگانه است و درهاي گشايش بسيار کلام همسرش آرامشي بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شدو خوابيد صبح صداي پاي سربازان را شنيد،چهره اش دگرگون شد و با نااميدي، پشيماني و افسوس به همسرش نگاه کرد و با دست لرزان در را باز کرد ودستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند . دو سرباز باتعجب گفتند: پادشاه مرده و از تو مي خواهيم تابوتي برايش بسازي،چهره نجار برقي زد و نگاهي از روي عذرخواهي به همسرش انداخت،همسرش لبخندي زد وگفت: مانند هرشب آرام بخواب،زيرا پروردگار يکتا هست و درهاي گشايش بسيارند این ضرب المثل میان کوردها هست . پناه میبرم به خدای حبیب نجار. چون این نجار اهل کورد میباشد 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
مادر بزرگم همیشه میگُفت : خوشبختیتو جار نَزن نذار کسی بِگه خوش بحالش همین خوش بحالِشِ گند میزنه به زندگیت! ‌ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
💠حاج اسماعیل دولابی 🌸↫هروقت ڪسی شما را اذیت ڪرد و یا از ڪسی ناراحت شدید، نمیخواهد به ڪسی بگویید. بلڪه استغفار ڪنید. 🌸↫هم برای خودتان و هم برای ڪسی ڪه شمارا اذیت ڪرده است. بگو بیچاره ڪارِبدی ڪرده است. اگرفهم داشت نمیڪرد. 🌸↫وقتی استغفار میڪنی خداوند دوست دارد و خیلی تلافی میڪند. اگر قلبت حاضر نیست استغفار ڪند، با زبان استغفار ڪن. آن وقت یڪدفعه دلت نرم میشود. 🌸↫اگر دو سه مرتبه این ڪار را ڪردی دیگر غم نمیتواند شمارا بگیرد. چون راهش را بلد هستی. استغفار، امـانگاه انسان است؛ یعنی پناهگاه. وقتی گفتی استغفرا... در پناه خدا هستی. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸 خداوند متعال به حضرت موسی (علیه‌السلام) فرمود : ⁉ «تا کنون چه عمل خالصی انجام داده‌ای؟» حضرت موسی پاسخ داد: «نماز خواندم ، روزه گرفتم ، و ذکر گفتم». 🌸 خداوند متعال فرمود : «نماز ، جواز عبور از پل صراط است . روزه ، سپر آتش . و ذکر ، موجب بالا رفتن درجات بهشت است . همه اینها برای خودت بود!». 🌷 حضرت موسی علیه السلام عرض کرد : «خداوندا ! عملی به من بیاموز که فقط برای تو باشد». 🌸 خطاب آمد : «ستمدیده ای را یاری کرده ای ؟ برهنه ای را پوشانده ای ؟ تشنه ای را سیراب کرده ای ؟ احترام عالمی را حفظ کرده ای ؟ اینها اعمال خالص است !». 📚 تحریر المواعظ ، صفحه ۲۲۸ . 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 در روز قیامت از انسان سوال می‌کنند که مال خود را از چه راهی کسب و در چه راهی هزینه کردی؟ حسنات و نیکی‌های او را جمع می‌کنند، اما مال حرام همه نیکی‌های او را از بین می‌برد. چون اکثر نیکی‌ها با مال است. زن و فرزندان او را در روز قیامت، نگه می‌دارند تا حساب‌رسی کنند. اهل و عیال و فرزندان او بر او آویزان می‌شوند و به خدا شکایت می‌کنند که خدایا حق ما را از او بگیر! ما غافل و نادان بودیم او که می‌دانست نباید کسب حرام می‌کرد و به ما می‌داد که می‌خوردیم. ما را به آتش او مسوزان. ‎ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
﷽ ✨ یا ذالجلال والاکرام ✨ 🌱🌸سلام صبح  بخیر 🌸🌱 ✨یکشنبه✨ 💫 ۲۷  اسفند  ۱۴۰۲ 💫 ۰۶ رمضان ۱۴۴۵ 💫 ۱۷ مارس ۲۰۲۴ ملکا ذکر تو گویم                   که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره                       که توام راه نمایی به ششمین روز از ماه مهمانی خدا خوش آمدید .. هـزار سلام 🌷 به نشانه‌ی هـزار دعای سلامتی و هـزار درود 🌷 به نشانه ی هـزار آرزوی زیبا تقدیم شما عزیزان🌷 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
✨﷽✨ ✅بهشت و جهنم جهنم ورودی داره !!!! 👈مردی به یکی از فرزندانش گفت: ای پسرم میدانی بهشت مجانی است و جهنم را باید با پول بخری؟ پسر گفت: چگونه پدر؟ پدر جواب داد: جهنم با پول است!!! کسی که قمار بازی میکند پول میده کسی که شراب میخورد پول میدهد کسی که به خاطر معصیت سفر میکند پول میدهد! کسی که نزول میده پول میده! 💠 و ای پسرم بهشت مجانی است چون: 👈کسی که نماز میخواند، مجانی میخواند و کسی که روزه میگیرد، مجانی روزه میگیرد کسی که استغفار میکند ، مجانی آن کار را میکند کسی که چشمانش را از گناهان میپوشاند و از خدایش میترسد مجانی این کار را میکند!!! 👈🏻الان چه تصمیمی داری؟ آیا میخواهی پولهایت را خرج کنی تا به جهنم بروی و یا اینکه مجانی به بهشت بروی؟ عاقلانه فکر کن..... 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
✨﷽✨ ✍🏻دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی می‌کرد. نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه‌ای از اتاق رفت و زار زار گریست. گفت: «خدایا من چه گناهی کرده‌ام بخاطر مادرم بر نفسم پشت‌ پا زده‌ام. من خود، خود را مقطوع‌النسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی‌ام را از من نگیر.» گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم» 🌟از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامع‌ترین لغت‌نامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🔹عروسکی که در پنج سالگی خراب شد و کلی غصه اش را خوردیم، در ده سالگی دیگر اصلا مهم نیست 🔹نمره امتحانی که در دبیرستان کم شدیم و آنقدر به خاطرش اشک ریختیم و روزگارمان را تلخ کرد، در دوران دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد و کلا فراموش شد 🔹و چکی که برای پاس کردنش در سی سالگی آنقدر استرس و بی خوابی کشیدیم، در چهل سالگی یک کاغذ پاره بی ارزش و فراموش شده است 🔸پس یقین داشته باش که مشکل امروزت، اینقدرها هم که فکر میکنی بزرگ نیست! این یکی هم حل می شود، میگذرد و تمام می‌شود... 🔺غصه خوردن برای این یکی هم همان قدر احمقانه است، که در سی سالگی برای خراب شدن عروسک پنج سالگی ات غصه بخوری! 🔻همه مشکلات، همان عروسک پنج سالگی است... شک نکن!❣️😊 ☘ به و کارها رو به او بسپار 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت  فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : به آسمان رود و کار آفتاب کند .  پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!   وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .  فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم . شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند * به آسمان رود و کار آفتاب کند 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃 حضرت حجه الاسلام و المسلمین هاشمی نژاد می فرمودند: ✍️ یک پیرمرد مسنّی ماه مبارک رمضان « مسجد لاله زار» می آمد خیلی آدم موفقی بود همیشه قبل از اذان توی مسجد بود. به او گفتم حاج آقا شما خیلی موفّق هستید من هر روز که مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید. گفت: نه آقا من هر چه دارم از دارم. بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم. مرحوم « » باغچه ای در نخودک داشت به آنجا رفتم و ایشان را پیدا کردم و به ایشان گفتم: من مهم دارم دلم می خواهد هر سه تا را خدا توی جوانی به من بدهد. یک چیزی یادم بدهید. فرمودند: چی می خواهی؟ 1️⃣ گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به مشرّف شوم. چون حج در جوانی یک لذّت دیگری دارد. 🔸فرمودند: به بخوان. 2️⃣ گفتم: دوّمین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب خدا به من عنایت کند. 🔸فرمودند: به بخوان. 3️⃣ سوم اینکه خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید. 🔸فرمودند: به بخوان. این عملی را که ایشان فرمودند من شروع کردم و توی فاصله ی سه سال هم به حج مشرّف شدم هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد. 📚 داستانهایی از مردان خدا صفحه5 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 استاد پناهیان: به هیچ وجه عبادتی که هر روز و روزی پنج مرتبه انسان باید انجام بده این عبادت لازمه اش "این نیست که حتماباید سر نماز گریه کنی" اگر بنا بود هر وقت نماز میخونی گریه هم کنی، خدا می فرمود: عزیزم هر موقع حال داشتی نماز بخون! ولی اتفاقا خداوند متعال دستور نماز رو یجوری صادر کرده که "حالِ شما رو هم بگیره !" طرف گفت: آقا من چیکار کنم از نمازخوندنم لذت ببرم؟! گفتم پس کی میخوای آدم بشی؟! گفت یعنی چی؟؟؟!! گفتم: خدا گشته (به تعبیر بنده) یه عبادتی رو پیدا کرده و به تو پیشنهاد داده که "اتفاقا ازش لذت نبری..." اما تو از همین نمازم میخوای لذت ببری؟؟؟ توسختیِ تلخیِ این امر مکرر (که طبیعتا چون تکراریه لذتش ازبین میره) رو باید تحمل کنی، تا تو آدم بشی و رشد کنی و بالا بری. اگه از نماز خوندن ابتدای راه لذت ببری که رشد نمی کنی زمانی نمازخوندن شروع می کنه انسان رو رشد دادن، اونوقتی نماز چرک روح آدم رو می گیره که "لبه ی زبر نماز بیاد روحتو بسابه " مثلا نشستی غرق در بازی هستی یا غرق کار یا غرق استراحت یه دفعه صدای اذان میاد: الله اکبر چیه حالت گرفته شد!؟ مؤذن اذان گفت " بلندشو تا رشد کنی و آدم حسابی بشی" برای رشد معنوی اول باید کتک نماز رو بخوری.... دقت کردی؟ فعلا باید: "کتک نماز رو بخوری..." ‎🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 جواني نزد عالمي آمد و از او پرسيد: من جوان هستم اما نميتوانم خود را از نگاه كردن به دختران منع كنم، چاره ام چيست؟ عالم كوزه‌اي پر از شير به او داد و به او توصيه كرد كه كوزه را به سلامت به جاي معيني ببرد و هيچ چيز از كوزه نريزد... به يكي از طلبه‌هايش هم گفت او را همراهي كند و اگر شير را ريخت جلوي همه‌ي مردم او را كتك بزند. جوان نيز شير را به سلامت به مقصد رساند. و هيچ چيز از آن نريخت. وقتي عالم از او پرسيد چند دختر را در سر راهت ديدي؟ جوان جواب داد: هيچ، فقط به فكر آن بودم كه شير را نريزم كه مبادا در جلوي مردم كتك بخورم و در نزد مردم خوار وخفيف شوم. عالم هم گفت: حكايت انسان مؤمن هم همین است مومن هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند و از حساب روز قيامت و بی‌آبرویی در مقابل مردم در صحرای محشر و عذاب جهنم بیم دارد. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 در باره ی کسانی که به طور غیر طبیعی و سریع خشمگین شده و با حالتی غیر عادی رفتار می کنند . وقتی کوره های آهنگری برای جدا کردن آهن از سنگ آهن و یا گداختن آهن روشن می شود، لازم است که درجه ی حرارت کم کم بالا برود تا آهن سرد به تدریج گرم و گداخته و مذاب شود، زیرا آهنی که ناگهان در حرارت شدید قرار بگیرد سخت گداخته شده و سپس با صداهای مهیبی منفجر و به بیرون کوره پرتاب می شود، یعنی " از کوره در می رود ". از این رو برای توصیف رفتار افرادی که ناگهانی و به سختی خشمگین شده و از کوره ی اعتدال خارج شده با از کوره در رفتن آهن ِ ناگهان گداخته شده تشابه دارد، از این اصطلاح آهنگری استفاده می شود . ‎ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
﷽ ✨ یا قاضی‌ الحاجات 💫✨ 🌱🌸 سلام صبح بخیر 🌸🌱    ✨دوشنبه✨ 💫 ۲۸  اسفند  ۱۴۰۲ 💫 ۰۷ رمضان ۱۴۴۵ 💫 ۱۸ مارس ۲۰۲۴ هنگامی که برای دیگران طلب خیر و خوشی و یا برایشان دعای خیر می‌کنید یا برایشان انرژی میفرستید شما با انرژیهای متعالی هستی همسو می‌شوید! و نیروهای الهی و طبیعی به کمک شما می آیند... 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
صلح واقعي روزي پادشاهي اعلام کرد به کسي که بهترين نقاشي صلح را بکشد، جايزه بزرگي خواهد داد. هنرمندان زيادي نقاشي‌هايشان را براي پادشاه فرستادند. پادشاه به تمام نقاشي‌ها نگاه کرد ولي فقط به دوتا از نقاشي‌ها علاقه‌مند شد. در نقاشي اول درياچه‌اي آرام با کوه‌هاي صاف و بلند بود. بالاي کوه‌ها هم آسمان آبي با ابرهاي سفيد کشيده شده بود. همه گفتند: اين بهترين نقاشي صلح است. در نقاشي دوم هم کوه بود ولي کوهي ناهموار و خشن، در بالاي کوه هم آسماني خشمگين رعدوبرق مي‌زد و باران تندي مي‌باريد و در پايين کوه آبشاري با آبي خروشان کشيده شده بود. وقتي پادشاه از نزديک به نقاشي نگاه کرد ديد که پشت آبشار روي سنگ ترک برداشته بوته‌اي روييده و روي بوته هم پرنده‌اي لانه‌اي ساخته و روي تخم‌هايش آرام نشسته. پادشاه نقاشي دوم را انتخاب کرد. همه اعتراض کردند ولي پادشاه گفت: صلح درجايي که مشکل و سختي نيست معني ندارد. صلح واقعي وقتي است که قلب شما باوجود همه مشکلات آرام و مطمئن است. اين، معني صلح واقعي است 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
انعکاس زندگي پدر و پسري داشتند در کوه قدم مي‌زدند که ناگهان پاي پسر به سنگي گير کرد. به زمين افتاد و داد کشيد: آآي ي ي ي. صدايي از دوردست آمد: آآي ي ي ي. پسرک با کنجکاوي فرياد زد: کي هستي؟‌ پاسخ شنيد: کي هستي؟‌ پسرک خشمگين شد و فرياد زد: ترسو. باز پاسخ شنيد: ترسو. پسرک با تعجب از پدرش پرسيد: چه خبر است؟‌ پدر لبخندي زد و گفت: پسرم خوب توجه کن و بعد با صداي بلند فرياد زد: تو يک قهرمان هستي. صدا پاسخ داد: تو يک قهرمان هستي. پسرک باز بيشتر تعجب کرد. پدرش توضيح داد: مردم مي‌گويند که اين انعکاس کوه است، ولي اين در حقيقت انعکاس زندگي است. هر چيزي که بگويي يا انجام دهي، زندگي عيناً به تو جواب مي‌دهد؛ اگر عشق را بخواهي، عشق بيشتري در قلب به وجود مي‌آيد و اگر به دنبال موفقيت باشي، آن را حتماً به دست خواهي آورد. هر چيزي را که بخواهي، زندگي همان را به تو خواهد داد 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
برای خوشحال کردن یه زن؛ مثل یک "دوست" باهاش همدردی کن! مثل "پدر" ازش محافظت کن! مثل یک "مرد" دوستش داشته باش! 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
از مادری پرسیدند: کدام فرزندت را بیشتر دوست داری؟ مادر گفت: بیمارِ آنها را ؛ تا وقتیکه خوب شود غایب را ؛ تا وقتیکه بازگردد، کوچکترین را ؛ تا وقتیکه بزرگ شود و همه آنها را ؛ تا وقتیکه بمیرم ... 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
پادشاه به نجارش گفت باید تابوتی از خوشه گندم برایم بسازی و گرنه اعدامت میکنم و حبیب نجار این کارو بلد نبود نجار آن شب نتوانست بخوابد. همسر نجار گفت: مانند هرشب بخواب، پروردگارت يگانه است و درهاي گشايش بسيار کلام همسرش آرامشي بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شدو خوابيد صبح صداي پاي سربازان را شنيد،چهره اش دگرگون شد و با نااميدي، پشيماني و افسوس به همسرش نگاه کرد و با دست لرزان در را باز کرد ودستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند . دو سرباز باتعجب گفتند: پادشاه مرده و از تو مي خواهيم تابوتي برايش بسازي،چهره نجار برقي زد و نگاهي از روي عذرخواهي به همسرش انداخت،همسرش لبخندي زد وگفت: مانند هرشب آرام بخواب،زيرا پروردگار يکتا هست و درهاي گشايش بسيارند این ضرب المثل میان کوردها هست . پناه میبرم به خدای حبیب نجار. چون این نجار اهل کورد میباشد 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جای تماشای پنجره زندگی دیگران از کتاب عمرت لذت ببر داشته هایت را جلوی چشمانت قاب بکیر و برای نداشته هایت تلاش کن... 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝