eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.9هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
15.6هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱حکایت تاجری انگلیسی هر روز اشیا تاریخی مصر را بار شتر می کرد تا به کشتی برساند و به انگلیس ببرد . افسار شتر را هم مرد عربی می کشید که از این که تاریخش به تاراج می رفت ناراحت بود و مدام به زمزمه به تاجر انگلیسی فحش می داد ولی برای مزد هنگفتی که می گرفت راهنمای کاروان هم بود! تاجر از مترجمش پرسید مرد عرب چه می گوید؟ مترجم گفت : به شما فحش می دهد و نفرین می کند تاجر گفت این فحش و نفرین بر کارش هم خللی وارد می کند؟ مترجم پاسخ داد : نه کارش را به خوبی انجام میدهد تاجر لبخندی زد و گفت بگذار هر چه می تواند نفرین کند و چند نفرین انگلیسی هم یادش بده! 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
برای اداره کردن خویش از سرت استفاده کن ، و برای اداره کردن دیگران از قلبت ...! 👤دالامی لاما 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
🌱حکایت ناصرالدین شاه به روسیه سفارش توپ داد. توپ را آوردند و در برابر چشمان همایونی شلیک کردند. از قضا لوله توپ روسی تحمل گلوله باروت را نداشت و منفجر شد و زمین زیر پایه توپ هم تبدیل به چاله ای شد! ملازمان شاه که اوضاع را خراب دیدند برای چاره آن گفتند : قربان خاک خودی را که چنین می کند ببینید خاک دشمن را چه خواهد کرد! 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
الهـی اگـر می آزمایی توان وتحملمان را زیـاد کن اگـر می آموزی، اِدراکمان را وسعت بـده اگـر می بخشایی، ظرفیتمان را افـزایش بـده! http://eitaa.com/joinchat/3088580610Cb6b882f8f7 👆👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
✅نیڪے ڪنندہ بہ پدر و مادر همنشینے با انبیاست روزے حضرت موسے (ع) در ضمن مناجات خود عرض ڪرد: خدایا مے‌خواهم همنشین خود را در بهشت ببینم. جبرئیل بر حضرت موسے نازل شد و عرض ڪرد: یا موسے، فلان قصاب در فلان محلہ همنشین تو خواهد بود. حضرت موسے (ع) بہ آن محل رفت و مغازہ قصابے را پیدا ڪرد و دید ڪہ جوانے مشغول فروختن گوشت است. شامگاہ ڪہ شد، جوان مقدارے گوشت برداشت و بہ سوے منزل خود روان شد. حضرت موسے (ع) از پے او تا در منزلش آمد و سپس بہ او گفت: مهمان نمے‌خواهے؟ جوان گفت: خوش آمدید. آنگاہ او را بہ درون منزل برد. حضرت موسے (ع) دید ڪہ جوان غذایے تهیہ نمود، آن‌گاہ زنبیلے از سقف بہ زیر آورد و پیرزنے ڪهنسال را از درون آن خارج ڪرد او را شستشو دادہ و غذایش را با دست خویش بہ او خورانید. موقعے ڪہ جوان مےخواست زنبیل را در جاے اول بیاویزد، پیرزن، ڪلماتے ڪہ مفهوم نمے‌شد ادا ڪرد. بعد از آن جوان براے حضرت موسے (ع) غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید: حڪایت تو با این پیرزن چگونہ است؟ جوان گفت: این پیرزن مادر من است. چون مرا بضاعتے نیست ڪہ براے او ڪنیزے بخرم، ناچار خودم ڪمر بہ خدمت او بسته‌ام. حضرت پرسید: آن ڪلماتے ڪہ بر زبان جارے ڪرد چہ بود؟ جوان گفت: هر وقت او را شستشو مےدهم و غذا بہ او مےخورانم، می‌گوید: «غفراللہ لڪ و جعلڪ جلیس موسے یوم القیامة فے قبّتہ و درجته» یعنے خداوند، تو را ببخشد و همنشین حضرت موسے (ع) در بهشت باشے، به‌‌ همان درجہ و جایگاہ او. حضرت موسے (ع) فرمود: ‌اے جوان بشارت مےدهم بہ تو ڪہ خداوند دعاے او را درباره‌ات مستجاب گردانیدہ است. جبرئیل بہ من خبر داد ڪہ در بهشت، تو همنشین من هستے... 📔اندرزها و حڪایات @tafakornab @shamimrezvan
👆 💠عوارض کمبود ویتامین D درد و ضعف ماهیچه‌ها سردرد و سرگیجه عفونت‌های مکرر مشکلات گوارشی عرق بیش از حد احساس افسردگی ریزش مو @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ هـیچگاه خودت و زندگیـت را با کسی مقایسه نکن!!! ""مـقایسه فـلاکت مـی‌آورد"" ثـروتمند واقعی کسی هست که ، بدون مـقایسه زندگی می‌کند و از آنچه هست و آنچه دارد، خـشنود است.... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃رهایے از دغدغه‌ها واضطرابها🍃 ✨امام صادق ؏ ؛ هرڪس اضطراب شدید دارد ویاشب بیدارے سراغش آمده سوره تحریم رابخواند مجربست 📘تفسیرالبرهان ۴۱۷/۵ مطالب مشابہ↩️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ناب ترین ڪاناݪ هاے ایتا را دنبال کنید✅ ➖➖➖🔷🔶🔹🔸🔷🔶➖➖➖ 💢نجات‌ ازپرتگاه‌ شبهات‌ وشایعات‌ باعضویت ‌در👇 ✅ eitaa.com/joinchat/271908868Cfa339de8a5 💟۱۱۴ نکته درباره نماز از آقای قرائتی eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab 💟اسرار الهی آرامش (استاد شجاعی، پناهیان، عالی، رائفی پور) eitaa.com/joinchat/3278307328Cea4aca301a 💟تلنگر مذهبی eitaa.com/joinchat/1740898305C1b457154a7 💟ذڪرهاےگرـღـگشا وبخت گشایی وخانه خریدن eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 💟راهکارهای عزیزشدن_نزدشوهــر بیا و ترفند های خانه داری رو یادبگیر eitaa.com/joinchat/3459514378Ca66f30224f 💟اگه توی زندگیت مشکل داری و هیشکے نمیتونه مشکلتو حل کنہ عضو شو eitaa.com/joinchat/897908738C30a1928237 💟مـتـن هــایے ازجنس طلا وداستان آموزنده eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 💟حـس آرامـش نـاب بـا یـاد پـروردگار eitaa.com/joinchat/1993277442Ce1e0ec17d2 💟«پیج حل اختلافات زن و شوهرے با ذکر ودعا» eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb 💟*تا حالا به شهادت فکر کردی؟ شهدا چجوری مدافع حرم شدن؟!* eitaa.com/joinchat/3491823617Cd3c6186126 💟هنرهای رایگان ویژه ی بانوان eitaa.com/joinchat/2441150474Cc4e356ef47 💟《آرایشگر خودت باش》 خودآرایی مخصوص عید ☆ eitaa.com/joinchat/2196701201Cc5cd2f46c8 💟آشپزے با عشـ♡ـق، انواع حلوا، شله زرد با فیلم آشپزے eitaa.com/joinchat/5636108Ce03add5e68 💟ڪـــانال حـــال خــــوب eitaa.com/joinchat/3421896714C2047c3338a 💟تلنگرهای قرآنی eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e 💟تنها کانالی‌ صوتی نهج البلاغه"صوت دلنشین eitaa.com/joinchat/2855665682Cc04673bf9f 💟آسیب_شناسی_مهدویت eitaa.com/joinchat/3596812291C5bffef7aba 💟♡آموزش گام به گام نقاشی ♡ eitaa.com/joinchat/2020212752Cfd93523493 💟تلنگرها/تمثیلات و ضرب المثلهای قرآنی eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd 💟اگه واقعا امام زمانی هستے روی لینڪ زیر بزن eitaa.com/joinchat/1894776834Cd88d3cf6c9 💟 نقاشی با کودک ☆به همراه نکات تربیتی eitaa.com/joinchat/456523794C65fe4146e6 💟آموزش0&100قلاببافی با فیلم فارسی eitaa.com/joinchat/2161508362Cfe22d17555 💟گنجـــــهاے معنـــــوے eitaa.com/joinchat/3198681104C2fc8fb24a4 💟احادیث‌۱۴معصوم‌علیه‌السلام، تفسیرقرآن eitaa.com/joinchat/2067857410C2adc10030d 💟مرڪز مشاوره خانواده به سبڪ اسلامے eitaa.com/joinchat/3784441859Cfa68065d23 💟مناسبتـــــــــــــهاے مذهبـــــے eitaa.com/joinchat/3681681410C3e9cfb4859 💟پیـامهـاے قـرآنـیِ تکان دهنده جـذاااب با زبـان سـاده eitaa.com/joinchat/1262092289C1a30cab0ac 💟مسائل شرعی " ویژه متاهلین eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53 🔰 تلاوت 30جزء از قاریان برتر+ تفسیرکوتاه آیات/ 👇 💞 eitaa.com/joinchat/2994601997C52c0bdbc8a ➖➖➖ 🔷🔶🔹🔸🔷🔶 ➖➖➖ لیست ویژه27فروردین؛ @Listi_Baneri_110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃الهی به امیدتو 🌹🍃خـــــدایا تو راسپاس که زیبایی‌های آفرینش را، برای ما برگزیدی و مواهب پاک خود را، به سویمان روان داشتی . سپاس تو را که درِ تمامی نیازهامان ما را از غیر خود ببستی. 🌹🍃مهــــربانا دستان نیازمندمان خالی به سویت بلند شده آنها را از نعمت، رحمت و لطفت پر کن ... 🌹🍃پروردگارا دل نا آراممان را آرام کن ای آرامش دهنده‌ی دلهای بیقرار و گرفتاریهای ما را برطرف بفرما و نور ایمانت را در قلب ما منور بفرما، ما را زیر سایه خودت قرار ده و باران رحمتت را بر ما ببار 🍃🌹الهی آمین @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸به آیه آیه 🍃🌸قرآن احمدی صلوات 🍃🌸به بهترین گل 🍃🌸گلزار سرمدی صلوات 🍃🌸به اهل بیت 🍃🌸رسول گرامی اسلام  🍃🌸به غنچه غنچه 🍃🌸باغ محمدی صلوات 🍃🌸چهارشنبه زیبای بهاری مان 🍃🌸را پر برکت میکنیم 🍃🌸با صلوات بر حضرت محمد ص 🍃🌸و خاندان پاک و مطهرش 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ 🍃🌸وَآلِ مُحَمَّدٍ 🍃🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌
❤️ 💚 💝 کاش می‌شد یکبار از ته دل بگوییم ↫برای بدبختی و بیچارگی ما، نه ↫برای درمان دردهای ما، نه!!! ↫برای خوب شدن حال واوضاع ما، نه! فقط برای دل تنگی ما بیا ... دلمان برایت تنگ شده مهدی جان! اما اوضاع دل‌هایمان خرابتر از این حرف هاست ... 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 27 فروردین ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:03 ☀️طلوع آفتاب: 06:31 🌝اذان ظهر: 13:04 🌑غروب آفتاب: 19:38 🌖اذان مغرب: 19:56 🌓نیمه شب شرعی: 00:20 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ 🌸 چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه 🌼اى زنده ، اى پاينده 🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم 🌼این ذکر موجب عزت دائمی میشود ۴شنبہ ✍هرڪس این نماز راروز4شنبه بخواندخداوندتوبه اورا ازهرگناهےباشد مے‌پذیرد4رکعتست درهر رکعت بعدازحمد1توحیدو1قدر 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅ بدانید از خواص معجزه آسای خرما☝️ صبح که بیدار شدید با ، بخورید. مطالعات جدید نشان می‌دهد مصرف خرما با معده خالی باعث" سوخت و ساز بدن " در طول روز شده و برای " لاغری " بسیار عالی است . خوردن خرما با معده خالی  باعث می‌شود تمام مواد مغذی در خرما جذب بدن شود ! 📚 طب اسلامی ♡• •♡ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارشنبه تون گلباران شادی هاتون بی پایان دلتون پر از امید وهزارآرزوی زیبا نصیب لحظه هاتون 🍃🌹چهارشنبه تون زیبا و شاااد🌹🍃 ❤️🌺الهی 💕🌺که امروز تون ❤️🌺پر از انرژی مثبت 💕🌺شادی و ❤️🌺آرامش باشه @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✍رمان   ❤️بهوش بودم.. اما فرقی با مردگان نداشتم.. چرا که ته مانده ایی از نیرو حتی برای درست دیدن هم نبود. صدایشان را شنیدم.. همان دکتر و قاریِ‌لحظه های دردم.. ( آقای دکتر شرایطش چطوره؟) موج صدایش صاف و سالخورده بود ( الحمدالله خوبه.. حداقل بهتر از قبل.. اولش زود خودشو باخت.. اما بعد از ایست قلبی،‌ ورق برگشت.. داره میجنگه.. عجیبه اما شیمی درمانی داره جواب میده.. بازم توکلتون به خدا ..) دکتر رفت و حسام ماند.. (سارا خانووم.. دانیال خیلی دوستتون داره.. پس بمونید..). معنی این حرفها چه بود؟ نمیتوانستم بفهمم.. دوست داشتن دانیال و حرفهای صوفی هیچ هم خوانی با یکدیگر نداشتند.. صوفی میگفت که دانیال در مستی اش از رستگار کردن من با جهاد نکاح در خدمتِ داعش حرف میزد.. یعنی حسام به خواستِ‌ برادرم، محضه اینکار تا به اینجا آمده؟؟ یان مرا به این کشورِ‌تروریست خیز هُل داد.. اما چرا؟؟ اصلا رابطه اش با این مرد چیست؟ و عثمان.. همان مسلمانِ‌ ترسو مهربان.. نقش او در این ماجراها چه بود؟؟ اگر هدفش اهدای من به داعش بود که من با پای خودم عزم رفتن کردم و او جلویم را گرفت.. سرم قصدِ‌ انفجار داشت . و حسام بی خبر از حالم، خواند.. صدایش جادویی عجیب را به دوش میکشید.. این نسیم خنک از آیاتِ‌ خدایش بود یا تارهایِ‌ صوتی خودش؟ حالا دیگر تنها منبع آرامشم در اوجِ‌ ناله هایِ خوابیده در شیمی درمانی و درد، صوتِ قرآنِ جوانی بود که روزی بزرگترین انتقام زندگیم را برایش تدارک دیده بودم. صاحب این تارهای صوتی،‌ نمیتوانست یک جانی باشد.. اما بود.. همانطور که دانیالِ مهربان من شد.. این دنیا انباری بود از دروغهای ِ واقعی. در آن لحظات فقط درد نبود که بی قرارم میکرد.. سوالهایی بود که لحظه به لحظه در ذهنم سلامی نظامی میداد و من بی توانتر از همیشه، نایی برایِ‌ یافتنِ ‌جوابش نداشتم. در این مدت فقط صدا بود و تصویری مه گرفته از حسام.. مدتی گذشت و در آن عصر مانند تمام عصرهای پاییز زده ی ایران،‌ جمع شده در خود با چشمانی بسته،‌ صدایِ‌ قدمهایِ‌ حسام را در اتاقم شنیدم. نشست. روی صندلی همیشگی اش، درست در کنار تختم.. بسم اللهی گفت و با باز شدنِ‌ کتاب، خواندن را آغاز کرد. آرام، آرام چشمهایم را گشودم. تار بود.. اما کمی بهتر از قبل. چند بار مژه بر مژه ساییدم. حالا خوب میدیدم.. خودش بود.. همان دوست.. همان جوان پر انرژی و شوخ طبعِ‌ عکسهای دانیال.. با صورتی گندمگون.. ته ریشی مشکی.. و موهایی که آرایشِ مرتب و به روزش در رنگی از سیاهی خود نمایی میکرد. چهره اش ایرانی بود،‌ شک نداشتم. و دیزاینِ‌ رنگها در فرمِ‌ لباسهایِ شیک و جذابِ‌ تنش،‌ شباهتی به مریدان و سربازان داعش نداشت.. این مرد به هر چیزی شبیه بود جز خونخواری داعش پسند.. کتاب به دست کنار پنجره ایستاد و به خواندنش ادامه داد.. قدش بلند بود و چهارشانه و به همت آیه آیه ایی که از دهانش بیرون میآمد انگار در این دنیا نبود.. در بهبه ی غروب خورشید،‌ نم نمِ باران رویِ‌ شیشه مینشست و درختِ‌ خرمالویِ پشت اش به همت نسیم، میوه ی نارنجی نشانش را به رخ میکشید.. نوای اذان بلد شد.. حالا دیگر به آن هم عادت کرده بودم.. عادتی که اگر نبود روحِ پوسیده ام،‌ پودر میشد محضه هدیه به مرگ.. حالا نفرت انگیز ترین های زندگیم،‌ مسکن میشدند برایِ‌ رهاییم از درد و ترس.. صدایش قطع شد. کتاب را بست و بوسید. به سمت میزِ کنارِ‌تختم آمد. ناگهان خیره به من خشکش زد.. (سا.. سارا خانوم.. ) ضعف و تهوع همخوابه های وجودم شده بودند. کتاب را روی میز گذاشت و به سرعت از اتاق خارج شد. چند ثانیه بعد چند پرستار وارد اتاق شدند. اما حسام نیامد.. چند روز گذشت و من لحظه به لحظه اش را با تنی بی حس، چشم به در، انتظارِ آوازه قرآنِ دشمنم را میکشیدم و یافتن پاسخی از زبانش برای سوالاتم. اما باز هم نیامد.. حالا حکم معتادی را داشتم که از فرط درد از خود میپچید و نیازش را طلب میکرد و من جز سه وعده اذان از مسکن اصلیم محروم بودم. این جماعت ایدئولوژی شان محتاج کردن بود. بعد از مدتی حکم آ‍زادیم از بیمارستان صادر شد. و من با تنی نحیف بی خبر از همه جا و همه کس آویزان به پروین راهی خانه شدم. او با قربان صدقه های مادرانه اش مرا به اتاقم برد. به محض جا گیری روی تخت و خروج پروین از اتاق با دستانی لرزان گوشی را از روی میز قرض گرفتم. باید با یان یا عثمان حرف میزدم. تماس گرفتم اول با عثمان. یک بار.. دو بار.. سه بار.. جواب نمیداد و این موضوع عصبیم میکرد.. شماره ی یان را گرفتم.. بعد از چندین بار جواب داد ( سلام دختر ایرانی..) صدایم ضعیف بود ( بگو جریان چیه؟ تو کی هستی؟ ) لحنش عجیب شد ( من یانم.. دوست سارا.. ) دوست داشتم فریاد بزنم و زدم، هرچند کوتاه (خفه شو.. من هیچ دوستی ندارم.. من اصلا کسی رو تو این دنیا ندارم..)آرام بود ( داری.. تو دانیالو داری..) ادامه دارد... @tafakornab @shamimrezvan
💚امام موسی کاظم علیه السلام: 💕محبت کردن به مردم نیمی از عقل است🌹 📚تحف العقول، ص ۴۰۳ ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 🔅 : إنَّ اللَّهَ أمَرَ بِالشُّكرِ لَهُ و لِلوالِدَينِ ، فَمَن لَم يَشكُر والِدَيهِ لَم يَشكُرِ اللَّهَ ▫️خداوند به سپاس‏گزاري از خود و پدر و مادر فرمان داده است ؛ پس هر كه از پدر و مادرش سپاس‏گزاري نكند ، خداوند را سپاس نگفته است 📚الخصال ، ص ۱۵۶ . ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 🔅 🔸 إعلَم أنَّكَ لَن تَخلُوَ مِن عَينِ اللّهِ فَانظُر كَيفَ تَكونُ؛ 🔹 بدان كه از ديده خدا پنهان نيستى. پس بنگر كه چگونه اى. 📚 گزیده تحف العقول، ص ٦٣ ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 🔅 (علیه‌السلام) : 🔸 مَن جَمَعَ لَكَ وُدَّهُ و رَأيَهُ فَاجمَع لَهُ طاعَتَكَ . 🔹 هر كه تمامت دوستى خود را براى تو فراهم آورْد ، تو نيز تمامت طاعت خود را برايش فرآهم آور . 📚 تحف العقول، ص483 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
سؤال: در این شرایط که جهان شاهد شیوع ویروس کرونا است، از دیدگاه مراجع حکم روزه داری برای مکلّفی که از ابتلای به بیماری کرونا در صورت روزه گرفتن ترس دارد، چیست؟ : « تکلیف مردم و کادر درمان برای روزه ماه مبارک رمضان چیست. جواب:در صورتی که واقعاً روزه گرفتن خوف ضرر داشته باشد (آن هم به تصدیق اطبای حاذق و متدین)، در این صورت می توانند روزه نگیرند، البته مبادا اشخاص این موضوع را بهانه ای برای روزه خواری قرار دهند.» : « اگر بداند که روزه داری او منجر به ابتلای به بیماری کشنده (کرونا) می شود، باید روزه خود را باز کند. امّا  با این حال، از تحقیقات پزشکان متخصص دریافتیم که هیچ ارتباطی بین روزه گرفتن و بیماری وجود ندارد و مسلمانان(شیعه و سنی) از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده اند که فرمود: «روزه بگیرید تا سالم بمانید»، پس باید از روزه داری در این ماه شریف استفاده کنیم تا از تمامی بیماری ها به ویژه این بیماری سخت در امان بمانیم» : « روزه در ماه رمضان واجب است؛ مگر در صورتی که به گفته کارشناسان مورد اعتماد روزه گرفتن، احتمال ابتلا به کرونا را به مقدار عقلایی و قابل توجه افزایش دهد یا تشدید عوارض بیماری در مبتلایان را در پی داشته باشد که در این صورت حرام و باطل خواهد بود و ظاهرا هنوز بررسی های تخصصی چنین چیزی را تایید نمی کند.» : « وجوب روزه در ماه رمضان از کسی ساقط می‌شود که عذر شرعی داشته باشد، مانند بیمار و کسی که به خاطر نصیحت پزشک ـ مثلاً ـ بر خود بترسد که روزه گرفتن موجب ابتلایش به بیماری شود و اقدامات پیشگیرانه و احتیاطی که او را از ابتلا به بیماری ایمن سازند برایش میسّر نباشد، و در غیر این صورت باید این اقدامات را انجام دهد و مجاز به ترک روزه نیست» ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ✨إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۸﴾ ✨و اگر نعمت هاى خدا را شماره كنيد ✨آن را نمى‏ توانيد بشماريد ✨قطعا خدا آمرزنده مهربان است (۱۸) 📚سوره مبارکه النحل ✍آیه ۱۸ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌱حکایت همسایه فضول زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند. روز بعد هنگام صرف صبحانه زن متوجه شد که همسایه اش در حال آویزان کردن رخت های شسته است. رو به همسرش کرد و گفت: لباس ها را چندان تمیز نشسته است. احتمالا بلد نیست لباس بشوید شاید هم باید پودرش را عوض کند. مرد هیچ نگفت.مدتی به همین منوال گذشت و هر بار که زن همسایه لباس های شسته را آویزان می کرد، او همان حرف ها را تکرار می کرد. یک روز با تعجب متوجه شد همسایه لباس های تمیز را روی طناب پهن کرده است به همسرش گفت: یاد گرفته چه طور لباس بشوید. مرد پاسخ داد: من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره هایمان را تمیز کردم! 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
موفقیت سه بار رخ مى‌دهد: یکبار دردلت وقتى مى‌خواهى، یکبار درذهنت وقتى نقشه می‌کشى، و بار آخر در زندگیت، وقتى براى رسیدن به آن تلاش مى کنی. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
هر وقت روستایی ساده دلی بنشیند و «خیال پلو» بپزد و آرزوهای دور و دراز ببافد حاضران این مثل را می زنند. می گویند یك روز زنی كه شغلش ماست فروشی بود، ظرف ماستش را رو سرش گذاشته بود و برای فروختن به شهر می برد. در راه با خودش فر كرد كه «ماست را می فروشم و از قیمت آن چند تا تخم مرغ میخرم. تخم مرغ ها را زیر مرغ همسایه میذارم تا جوجه بشه. جوجه ها كه مرغ شدند می فروشم و از قیمت آن گوسفند می خرم. كم كم گوسفندهام زیاد میشه، یك روز میان چوپون من و چوپون كدخدا زد و خورد میشه كدخدا مرا میخواد و از من میپرسه : چرا چوپون تو چوپون مرا زده؟ منم میگم : زد كه زد خوب كرد كه زد ! زن كه در عالم خیال بود همینطور كه گفت : «زد كه زد خوب كرد كه زد» سرش را تكان داد و ظرف ماستی از رو سرش به زمین افتاد و ماست ها پخش زمین شد... ✔️هر روز با بهترین و همراه ما باشید😊👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
اﮔﺮ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺁﺏ، ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ! ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﻓﺘﺪ، ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ. ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ "ﻣﮑﺎﻥ" ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺭﺧﺸـﻴﺪ! http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆