eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.9هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
15.6هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📚 ⚡️شأن و منزلت ⚡️ 🔘 گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند. 🔘 روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نکه دارد زن آن را گرفت و با گفتن " بسم الله الرحمن الرحیم" در پارچه ای پیچید و با " بسم الله " آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد . شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد. 🔘 وی بعد از این کاربه مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. 🔘 زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین گردید. 📚 خزینةالجواهر ص 612
✅حکایتی بسیار زیبا و شنیدنی 🌾🍃🌼گویند: دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت❗️ در راه با پرودرگار سخن می گفت: ( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای ) 💥در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت❗️ با ناراحتی گفت: ⚜من تو را کی گفتم ای یار عزیز ⚜کاین گره بگشای و گندم را بریز! ⚜آن گره را چون نیارستی گشود ⚜این گره بگشودنت دیگر چه بود⁉️ 🌾🍃🌼نشست تا گندمها را از زمین جمع کند درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند❗️ ندا آمد که: ⚜تو مبین اندر درختی یا به چاه ⚜تو مرا بین که منم مفتاح راه 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 @tafakornab @shamimrezvan
بانو پرفسور مجتهد زاده ؛ شب گذشته پس از سالها خدمت صادقانه درپانسیون ویژه اساتید بازنشسته شهرسوربون فرانسه درگذشت. این بخش از زندگینامه ی ایشان است: من در سال ۱۳۰۳ در تهران در خانواده ای با وضع مالی نسبتا خوب به دنیا آمدم تا ۱۵ سالگی علاقه به ادامه تحصیل در موسیقی بودم . ۱۵ ساله بودم که یک شب به عزیز گفتم : عزیز جون من بزرگ شده ام و شبها نمیترسم تنها بخوابم شما باید در اتاق پدر بخوابید . در قدیم اعیان به مادرشان عزیز و افراد پایین شهر ننه میگفتند. شب بعد عزیز یک صندلی گرفت و کنارم نشست و دستم را گرفت و به صورتش چسباند و گفت فری جان من افتخار میکنم که عزیز تو باشم ولی مادر تو هنگامیکه دو ماهه بودی مرد و من کلفت شما هستم و تو را مانند دختر خودم بزرگ کرده ام. آن شب من و عزیز شکوه خانم خیلی گریه کردیم و تصمیم گرفتم طب بانوان بخوانم و خانم ها را معالجه کنم تا هیچ کودکی بی مادر بزرگ نشود. در سیکل دوم طبیعی خواندم و دیپلم گرفتم و یکسال آلیانس رفتم و زبان فرانسه آموختم در سال ۱۳۲۲ به دستور شاه به فرانسه اعزام شدم تا بعد به کشورم برگردم و خدمت کنم. پسرها برای تحصیل در مهندسی به اتریش می رفتند و دختران برای طب به فرانسه می رفتند . ۷ سال طب عمومی خواندم و طب تخصصی زنان را در سه سال پاس کردم و در سوربون تحصیلات فوق تخصصی نازایی را دو ساله به معدل ++Aتمام کرده و رزیدنت سینیوریتا انکولوژی شدم. سه سال بعد دیپلم پروفسوری سرطان شناسی بانوان را اخذ کردم و همزمان تدریس در بخش انکولوژی بیمارستان دانشگاه را بعهده گرفتم. پدرم نظام بود و کلنل عالیرتبه ای بودو سخت بیمار شده بود مجبور شدم به تهران برگردم و او را در مریضخانه ملک تاج خانم نجم السلطنه بستری کنم. پدرم به دلیل عوارض ناشی از مصرف الکل ، فوت نمود و در گورستان ظهیرالدوله دفن شد . من ماندم و عزیز که دیگر خیلی پیرشده بود و از عهده کارهای منزل بر نمی آمد. یک خانمی را استخدام کردم . من به استخدام وزارت علوم درآمدم و سی سال در دانشگاه تهران تدریس کردم و چهل سال هم طبابت کردم. عزیز شکوه که به رحمت خدا رفت من به حدی تنها شدم که هیچ چیز خوشحالم نمیکرد. مطب من پس از بازنشستگی در جوادیه بود و اغلب زن های ولگرد که بیماریهای مقاربتی داشتند به من مراجعه میکردند. منزل ما یک باغ بزرگ در سلطنت آباد بود طبقه پایین را سی تا تخت خواب گذاشتم که شبها زنهای ولگرد می آمدند که اغلب بیمار هم بودند. چون من هرگز ازدواج نکردم و تنها فرزند بودم و از طرفی خانواده پدری ام که روحانی بودند و نان ما را به دلیل نظامی بودن پدرم و بی حجابی و .... حرام میدانستند ، هرگز با من رفت و آمد نمی کردند. تنهایی آنقدر به من فشار آورد که اوایل دهه ۷۰ منزلمان را وقف کردم و اسمش را گذاشتم بنیادنیکوکاری دکتر مجتهدی و یک میلیون دلار که همه دارایی من بود را به بنیاد دادم و از ایران رفتم. در ابتدا در بیمارستان به عنوان پروفسور ارشد مشغول بکار شدم و وظیفه آموزش پزشکان متخصص که کورس انکولوژی را میگذراندند بعهده گرفتم و عضو پیوسته دپارتمان سرطان شناسی فرانسه شدم. در سال ۲۰۰۰ از عهده تست های بدنی اتاق عمل بر نیامدم و از جراحی معاف شدم . و از آن تاریخ پرونده های مهم که بعضا تقاضای اتانازی یا تشریح و یا اهدای عضو دارند را بررسی میکنم و عضو گروه ۷ نفره هستم. امروز که نگاهی به گذشته میکنم ، عمیقا از خدا سپاسگزارم که به من افتخار خدمت به انسانیت را داد و از صمیم قلب خوشحال میشوم که خانمی را معالجه کنم تا به آغوش خانواده اش برگردد و کودکان دوست داشتنی اش را بزرگ کند. امیدوارم هیچ کودکی چون من بی مادر بزرگ نشود. امروزدر پانسیون لاوارنیه که مخصوص اساتید بازنشسته سوربون است زندگی میکنم و روزی یکی دو ساعت پرونده هایی که به من ارجاع میشود بررسی میکنم . زندگی پر بار و با ارزشی داشتم و دیگر هیچ آرزویی ندارم جز مرگی آرام و راحت....... او اولین متخصص زنان و فوق تخصص سرطان های زنان بود. عرض تسلیت به جامعه پزشکان و تمام بانوان بزرگ ،شجاع و مستقل ایران زمین. روانش شاد، یادش گرامی وجاودان نامش تا ابد ماندگار باز نشر کنید تا مشاهیر بزرگ سرزمینمان شناخته وجاودان بمانند. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃 🍃 بيل گيتس بعد از خوردن غذا ۵ دلار به عنوان انعام به پيش خدمت داد. پيشخدمت ناراحت شد. بيل گيتس متوجه ناراحتی او شد و گفت: چه اتفاقی افتاده؟ پيشخدمت گفت: من متعجب شدم بخاطر اينکه در ميز کناری، فرزند شما ۵۰ دلار به من انعام داد. درحالی که شما که پدر او هستيد و پولدارترين انسان روی زمين، فقط ۵ دلار انعام ميدهيد! گيتس لبخندی زد و جواب معنا داری گفت: او فرزند پولدار ترين مرد روی زمينه ولی من پسر يک نجار ساده. "هیچوقت گذشته ات را فراموش نکن" @tafakornab @shamimrezvan
❣️ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﮐﺎﻧﺲ ﺷﺎﺩﯼ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﯿﺪ. ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﺭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ.. ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ، ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯﯾﺪ! ﺍﮔﺮﺻﺪﺍﻗﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ، ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﺑﺎﺷﯿﺪ! ﺍﮔﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ! ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ انعکاس رفتارهای شما ﻧﯿﺴﺖ...! سلام 🌸 روزی سرشار از عشق و سعادت براتون آرزومندم❤️ ❤️🔅❤️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌹 دی‌ ماه ۱۳۵۳ استاندار وقت کرمان در دفترش پذیرای زوجی بود، زوج میانسال پولداری، ساکن تهران که به تازگی از مسافرت طولانی‌ به دور دنیا و شهرهایِ ایران برگشته بودند. هیچوقت کسی‌ ندونست چرا از بینِ این همه شهر کرمان رو انتخاب کردند. مرد مهندس کشاورزی و تحصیل‌کرده‌ ی دانشگاه تهران و بعدا پاریس بود. خیلی‌ پولدار بودند، پولی‌ که حاصل کارِ مرد از تجارت و تخصصش بود نه ارثیه ی فامیلی. مرد به استاندار وقت گفت: "سالهاست زندگی‌ می‌کنیم و متاسفانه فرزندی نداریم و وارثی. تصمیم گرفتیم با پولی‌ که داریم در کرمان چیزی بسازیم. "استاندار خیلی‌ خوشحال شد. فوری پیشنهاد داد: "بیمارستان بسازین. کرمان بیمارستان کافی‌ نداره." مرد گفت: "نه!" استاندار پیشنهاد داد: "هتل! کرمان فقط یک هتل داره." —نه! —مدرسه؟ مسجد؟ مرکزِ خرید؟ و جوابِ همه نه بود. همسرِ مرد توضیح داد: ما تصمیم گرفته ایم در کرمان دانشگاهی بسازیم. با همه ی امکانات! و مرد کلامِ همسرش رو کامل کرد: ما یه دانشگاه اینجا میسازیم اونوقت هتل و مسجد و بیمارستان و مرکزِ خرید و مرکزِ جذبِ توریست هم در کنارِ اون دانشگاه ساخته میشه. ما دانشگاهی در کرمان میسازیم برایِ بچه‌هایی‌ که نداریم و می‌تونستیم داشته باشیم. اون روز و تمامِ هفته ی بعد اون زوجِ میانسال در ماشین استانداری تمامِ کرمان رو برایِ پیدا کردنِ زمین مناسب برایِ ساختن اون دانشگاه زیر و رو کردند. هر جا بردنشون، چیزی پسند نکردند. روزِ آخر در حومه ی کرمان در بیابونِ برهوتِ کویری کرمان، راننده کلافه دمی ایستاد تا خستگی‌ در کنند و آبی بنوشند. راننده بعدها تعریف کرد که: " تا مرد پیاده شد که قدمی‌ بزند، زیر پاش یک سکه ی یک ریالی پیدا کرد. برش داشت و به من گفت همین زمین رو می‌خوام. برکت داره. پیدا کردنِ این سکه نشونه ی خوبیست. اینجا دانشگاه رو میسازم. " راننده می گفت بهشون گفتم: "اینجا؟؟ اینجا بیابونه. بیرونِ کرمانه، نه آب داره و نه برق. خیلی‌ فاصله داره تا شهر." ولی‌ مرد سکه ی یک ریالی رو گذاشته بود جیبش و اصرار کرده بود که نه فقط همین زمین رو می‌خوام. همه ی زمینِ این منطقه رو برام بخرین. دانشگاه رو اینجا میسازم."اون زمین خریده شد، و احداثِ دانشگاهِ کرمان از همون ماه با هزینه و نظارتِ مستقیم اون مرد شروع شد. اتاق کوچکی در اون زمین ساخته شد و تصویرِ کوچکی از اون مرد رویِ یکی‌ از دیوار‌ها بود. کسی‌ تو کرمان اصلا اونو نمیشناختش. سالها گذشت، خیلی‌ اتفاق‌ها افتاد. انقلاب شد، جنگ شد. ولی‌ هیچ چیز و هیچ کس نتونست، مشکلات شخصی‌، بیماری، و حتی در اوج جنگ هرگز اجازه نداد ساختنِ اون دانشگاه متوقف شه. و در تمام این مراحل همسرش در کنارش بود و لحظه‌ای ترکش نکرد. اون دانشگاه ساخته شد. یکی‌ از زیباترین، مجهزترین دانشگاه‌های ایران. شامل دانشکده‌های مختلف تقریبا در تمامی‌ رشته ها. سرانجام در ۲۴ شهریور ۱۳۶۴ در حضور خودش و همسرش ، اون دانشگاه افتتاح شد. دانشگاهِ شهید باهنرِ کرمان! نامی‌ از او بر هیچ جا نبود غیرِ از همون عکسِ کوچیکِ قدیمی‌ تو اون اتاق کوچیک. وقتِ سخنرانی‌ افتتاحیه گفته بود که چقدر خوشحاله که اون دانشگاه رو ساخته و حس میکنه که این فرزندانِ خودش هستند که به اون دانشگاه میان. و آرزو کرده بود که اتاقِ کوچکی در ورودی اون دانشگاه داشت که با همسرش اونجا زندگی‌ میکرد و میتونست آمد و رفتِ هر روزه ی فرزندانش رو ببینه. اتاقی‌ به اون داده نشد. ولی‌ او ادامه برایِ اتمامِ اون دانشگاه رو هرگز متوقف نکرد. دانشکده‌های مختلف یکی‌ بعد از دیگری شروع به کار کردند. آخرین دانشکده ، دانشکدهِ پزشکی‌ بود. در کنارِ این دانشکده او و همسرش یک بیمارستانِ ۳۵۰ تخت خوابی‌ هم ساخته بودند. روز افتتاحِ اون دانشکده دقیقا با فارغ التحصیلی من در....... افتتاحیه رفتم، همه ی دانشجوها از رشته‌های مختلف اومده بودند. جا برایِ سوزن انداختن نبود. کسی‌ حتی نمی‌دونست که اونا اومدن یا نه. بیشترِ ماها هیچ تصویری از اونا ندیده بودیم.وقتی‌ رئیس دانشگاه کرمان سخنرانی‌ کرد و گفت به پاسِ تمامِ تلاش‌ها و کاری که کرده ‌اند دانشکده و بیمارستانِ دانشگاهِ کرمان به نام او نامگذاری شده، و با اصرار از او و همسرش خواست که پشت تریبون بیان و شروع به کارِ اونجا رو رسما اعلام کنند، اون وقت ما زوجِ پیر و کوچیک و لاغر اندامی رو دیدیم که از پله‌ها بالا رفتند. هیچ سخنرانی‌ نکردند و هیچ نگفتند. فقط اونجا ایستادند و دانشجوها همه بدونِ هیچ هماهنگی‌ قبلی همه با هم به احترامشون بلند شدند و برایِ بیشتر از ۲۰ دقیقه فقط دست زدند. و اونا فقط نگاه کردند و گریه کردند. زنده یادان فاخره صبا و علیرضا افضلی پور.هم اکنون هر دو در کنار هم و در قبرستان ظهیرالدوله آرمیده اند . روحشان شاد، قهرمانان واقعى و بى ادعا. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
✨﷽✨ ✨ ✨از نژاد چشمه باش 🌙بگذار آدم‌ها تامی‌توانند ✨سنگ باشند 🌙مهم این است ✨که تو جاری باشی 🌙و از آنها بگذری ✨خوشبخت کسی‌ست که 🌙شکوه رفتارش ✨آفریننده‌ لبخند برلب‌های 🌙دیگران باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر قرارست خوشبخت باشی همین امروز شروع کن منتظرِ هیچ معجزه‌ی عجیب و غریبی نباش رویِ پایِ خودت بایست و لحظه‌هایت را زیباتر از همیشه بساز آدم‌هایِ بی‌همت همیشه "شانس" را بهانه می‌کنند اجازه نده با بهانه‌هایشان ناامیدت کنند قوی باش و هدف‌هایت را دنبال کن... به قله‌ی خوشبختی‌ات که رسیدی برایشان دست تکان بده ثابت کن که هیچ توانستنی اتفاقی نیست باید هم بخواهی ، هم تلاش کنی برای رسیدن به قله باید صخره‌هایِ بلندی را پشتِ سر گذاشت.باید به ترس‌هایِ زیادی غلبه کرد و با سختی‌هایِ زیادی جنگید ، باید جسورانه ادامه داد... یادت نرود آدم‌هایی که از ارتفاع می‌ترسند هیچ وقت به قله نخواهند رسید. ♡• •♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️در این شب زیبای زمستانی 🌟آرزویم این است که ❄️صفحه غم و اندوه 🌟در دفتر زندگیتان ❄️همیشه سفید بماند... 🌟اوقاتتون به وقت مهربانی ❄️لبخندتون بـه رنگ عشق 🌟شبتون پر از آرامش ❄️و در پناه خداوند مهربان ‎‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸الهی به امیدتو 🌸 قرار هر صبح ما سلام بر سالار دلها (ع) 🌹اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌸 🌸 : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ِاللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا. 🌸 : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَاَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ   🌸 : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ  لا تَا خذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إلا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وَ ما خَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلا بِما شاءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض وَ لا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هوَ العَلیُّ العَظیم لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله فَقَد استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لاَنفِصامَ لَها و الله سَمِیعٌ عَلِیمٌ  الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُهُمُ الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هم فیها خالدون. 🌸 با آرزوی بهترینها. روزتون زیبا، التماس دعا 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 سلام صبح دوشنبه تون معطر به ذکر عطر خوش صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان  پاک و مطهرش 🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌹‌وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ در پناه لطف حق تعالی و عنایت اهل بیت علیهم السلام عاقبت بخیر باشید ان شالله 🌸 دوشنبه تون پر خیر و برکت
☝️ ۰۰۰۰ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 15 دی ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:45 ☀️طلوع آفتاب: 07:15 🌝اذان ظهر: 12:09 🌑غروب آفتاب: 17:04 🌖اذان مغرب: 17:25 🌓نیمه شب شرعی: 23:25
☝️ یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد ✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره برایش نوشته شود 2رکعت ؛ درهر رکعت بعدازحمد یک آیة‌الکرسی ،توحید ،فلق وناس بعد از سلام۱۰ استغفار
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌸 وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ 🔹و کسانی که در راه ما ڪوشیده اند ، به یقین راههای خود را بر آنان می نماییم و در حقیقت ، خدا با نیکوکاران است. 📖 سوره عنکبوت / 69 🌹 می دانی خدای خوبم، من نمی توانم بگویم فلانی یا بهمانی را دارم. خانم X و آقای Yرا دارم. شاید بودنشان را داشته باشم، شاید باشند، اما من ندارمشان. من هیچ ڪدام از بنده هایت را ندارم. آن ها بنده های تواند، من که نمی توانم داشته باشمشان. آن ها فقط هستند. خیلی هایشان هم خیلی خوب، هستند. اما این فقط تویی که آن ها را داری.... تنها صاحبِ بنده ها، مولایشان است. 🌹 من فقط تو را دارم. من فقط کسی را دارم، که برای خوشامدش تلاش میکنم. که تملقش را می گویم و قربان صدقه اش می روم. من فقط ڪسی را دارم ڪه تمامِ لحظه هایم ڪنارم است. 🌹 کسی که دوست دارم بخندانمش. دوست دارم از خودم راضی اش ڪنم. ڪسی ڪه اگر توی سرم بزنند، می روم پیش او گلایه شان می ڪنم. اگر نوازش ڪنند، می روم پیش او تعریفشان را می ڪنم. ڪسی ڪه هرچه می خواهم، از او می خواهم. تمام حرفهایم مال اوست. گریه هایم مال اوست. ڪسی جز او نمی تواند گره از دلم باز ڪند. 🌹این ڪارها، فقط باید از تو بربیاید. فقط تو باید خدای من باشی. من فقط تو را دارم، همان طور ڪه یڪ غلام، تنها صاحبش را دارد. 🌸الی من یذهب العبد الا الی مولاه؟ (دعای )آخر بنده به جز درگاه مولایش ڪجا برود خدا جان؟ اصلا ڪجا را دارد ڪه برود؟ چه ڪس دیگری را دارد؟ 🌹 تنها داشته ی من تویی. تنها داشته ی من تویی و، من باید برای داشتن ِ بیشترت تلاش ڪنم. هرقدر من بیشتر تلاش ڪنم، تو را بیشتر دارم. سهمِ بیشتری از تو را دارم. 🌹دلِ یڪ وجبی ام را باید بزرگــــــ و بزرگـــــــ و بزرگــــــــ تر ڪنم. ڪه تو را بیشـــــــتر و بیشـــــــتر و بیشـــــــتر داشته باشم. من هر قدر تلاش ڪنم در راه تو، دارایی ام ڪه تو ای، بیشتر می شود. همان طور ڪه ڪارگر معدن هرچه بیشتر تلاش ڪند، سنگ های قیمتی بیشتری... . 🌹 تو از هرچیزی گرانبهاتری. تو از هرچیزی قیمتی تری. تنها تویی ڪه می ارزی آدم برای به دست آوردنش، برای داشتنش، تلاش ڪند. 🌹 می خواهم تو را زیـــــــاد داشته باشم خداجان. مثل دعای سحر ڪه می گوید از همه چیزت، همه اش را، بهترینش را می خواهد. می خواهم آن قدر تــــــوام بزرگ باشد، ڪه وقتی خواستم اشتباهی ڪنم جلویم را بگیرد. 🌹 من می دانم تو بزرگی. تو بزرگـــــــتــــــــرینــــــــی. اما اگر من تنها یڪ مشت از بزرگی ات را توی دستهای ڪوچڪم گرفتم و گفتم ڪافیست و بعد رفتم سراغ شیطنت هایم، تقصیر توست؟ هی بنشینم نگاه ڪنم ڪه خدای بقیه آن قدر بزرگ است ڪه حتی وقتی ڪمر دلشان شڪسته، صاف و خنده رو دارند زندگی می ڪنند، آن وقت من نسیمی ڪه به دلم می خورد بیفتد در بستر مریضی و هی آه و ناله ڪنم؟ 🌹 می خواهم تلاش ڪنم در راهت، تا تو ڪه تنها داشته ی منی، بزرگ شوی. می خواهم خدای بزرگ خودم باشی. 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
🔹آيا آيه شريفه « وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»[1] دلالت بر وجود و ظهور حضرت مهدي (علیه السلام) دارد؟ ☑️خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: « ما مي خواستيم بر مستضعفين زمين منّت گذاريم و آن ها را پيشوايان و وارثين زمين قرار دهيم. ❤️ (عليه السلام ) مي فرمايد: «دنيا پس از چموشي و سركشي ـ همچون شتري كه از دادن شير به دوشنده اش خودداري مي كند و براي بچه اش نگه مي دارد ، و... 👈و سپس آيه و نريد ان نمن... را تلاوت فرمود»[2] ونيز آن حضرت در تفسير آيه شريفه فوق مي فرمايد: ✔️ «اين گروه آل محمد (ص) هستند، خداوند مهدي (ع) آن ها را بعد از زحمت و فشاري كه بر آنان وارد مي شود بر مي انگيزد و به آن ها عزت مي دهد و دشمنان شان را ذليل و خوار مي كند.»[3] 📚 قصص / 5. 📚نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 209. 📚 مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 16، ص 18، به نقل از تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 110. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 قانون محبت و جذب الهی☝️ 👤 استاد محمد شجاعی 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌹امام سجاد (علیه السَّلام) می‌فرمایند: 🔹هر کس برای والدین خویش، خود را بِشکند و خوار و ذلیل کند، خداوند حق‌تعالی چنان او را عزتمند ‌کند که اجازه ‌ندهد جلوی هیچ کس سرش خم شود. 🔹و کسی که در برابر والدین خود سرکشی کند، خداوند چنان ذلیلش کرده و تمام کائنات را بر او مسلط می‌کند که در برابر همگان گردن کج کند. 📚 معراج السعاده
🍳 دوستان میدونستين صبحانه👇 ✅ از چاقی جلوگیری می کنه تنظیم کننده قند خونه. انرژی و تمرکز را افزایش میده. استرس را کم می کنه صبحانه خطر ابتلا به بیماری های قلبی را به حداقل میرسونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوشنبه 15 دی ماه🌹 روزتان خوش و پر از خیروبرکت🤗 آرزومندم امروزتان بدون مریضی بدون گرفتاری بدون قهرو کینه بدون دلخوری وبدون استرس باشه
🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 واقعی 🌸اواخر خرداد بود یک روز که با مامانش تنها بودم مامانش چای اورد و روبه روم نشست _ یه چیزی میخوام بهت بگم ولی کسی نباید بدونه. تو چشمای مامانش نگاه کردم مامانش صداشو پایین اورد و گفت _ من دارم از بابای علی جدا میشم و دلم میخواد حواست به بچه های من باشه به صورتش نگاه کردم 🌸دلم براش سوخت.خیلی ناراحت شدم دلم برای همه زنهایی که عمرشون رو پای یه مرد بیخود تلف کرده بودن میسوخت مامانش شروع کرد له سیگار کشیدن متوجه شدم بیشتر از همیشه سیگار میکشیه و پوستش تیره تر شده بود مامانش طوری با من رفتار میکرد که انگار واقعا دخترش بودم و خوشحال بودم که روی من حساب میکنه 🌸هرطور بود نذاشتم علی از حال مامانش پی به ماجرا ببره و غصه بخوره بعد چند وقت مامان زنگ زد بهم و گفت: _ بالاخره جدا شدیم.از شرش خلاص شدم از اون روز من علی رو کمتر و کمتر دیدم . وارد مرداد شده بودیم خیلی خوشحال بودم چون تولدعلی  نزدیک بود  دلم میخواست یک کادویه عالی بهش بدم از سر کار بر میگشتم تمام مغازه هارو نگاه میکردم 🌸هی با خودم کلنجار رفتم هر چی فکر کردم با حقوق من نمیشد چیز خاصی خرید بالاخره دل به دریا زدم و رفتم حسابداری و گفتم بهم ۲۵۰تومن وام بدید.  براش یک گوشی سونی اریکسون خریدم چقدر ذوق داشتم که هدیه من رو بگیره دستش کلی رویا پردازی کردم 🌸چهره شو که سوپرایز شده بارها و بارها جلوی چشم تصوز میکردم.  منتظر بودم که یک برنامه ای برای تولدش با خانوادش تدارک ببینیم اما هیچ خبری نشد گفتم بی خیال فوقش دوتایی میریم کافه  و اونجا کلی کنار هم خوش میگذرونیم بالاخره روز تولدش شد. 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 واقعی 🌸قرار بود شب برسه تهران  غروب زنگ زد و  گفت که رسیده و زن داییش برای اینکه سوپرایزش کنه تو خونه خودش براش تولدش گرفته . یک ربع پیش بهش زنگ زدن که بیا خونه ی ما دعوت هستی شوکه شده بودم یه جوری بهش خبر داده بودن که من فرصت نکنم باهاش برم 🌸یا حتی برنامه ای بزارم واسه شب تولدش . آب سرد ریختن رو سرم. چرا هیچکس به من چیزی نگفته بود وقتی فهمیدم تولد گرفتن و به من نگفتن دلم شکست و رفتم تو فکر. چی شده مامانش به من اطلاع نداده من که محرم اسرارش هستم و چیزایی رو به من میگه که به پسرشم نمیگه! چی شد که یهو اینقدر غریبه شدم؟.علی رسیده بود خونه داییش بهم زنگ زد با دلخوری جواب دادم 🌸خیلی سرد جوابشو دادم _سلام. بله؟؟؟ سارا خاله ها میگن حتما بیا بدون تو نمیشه. دلم نمیخواست برم چون خبر بهم نداده بودن  از یک طرفم دلم نمیخواست دل علی رو بشکنم و تولدش رو زهرش کنم  ولی چرا خودش اراده ای نداشت و منتظر بود بقیه براش تصمیم بگیرن؟ با نارضایتی حاضر شدم زیاد به خودم نرسیدم فقط کادو رو برداشتم دربست گرفتم و رفتم. وارد خونه که شدم همه حسابی تحویلم گرفتن غیر از مامانش. عجیب بود برام 🌸نمیفهمیدم یهو چرا اینقدر تغییر رفتار داده. میذاشتم به پای اتفاقات اخیری که براش افتاده.شاید افسرده هست شاید حالش خوب نیست ابروهاشو برده بود بالا و برای من پشت چشم نازک میکرد لحظه به لحظه اعصابم بیشتر خرد میشد. من که بدی در حقش نکرده بودم! از رفتارهاش مطمئن شدم که اون سفارش کرده من رو تولد دعوت نکنن خوشش نمیومد من دور و برشون باشم اما چراشو نمی فهمیدم 🌸سعی کردم خودمو بزنم به بیخیالی و از کنار علی بودن لذت ببرم بعد از رقص و شام نوبت کادوها شد وقتی کادو منو باز کرد چشماش برق زد یک برق بچگانه از روی رضایت به اطرافیانش با ذوق نگاه میکرد اما مامانش هیچ عکس العملی نشون نمیداد من چقدر خوشحال بودم که تونسته بودم هیجان زدش کنم اصلا یادم رفته بود که دعوتم نکرده بودن تا دقیقه نود ، فقط خوشحالیش برام مهم بود. و فراموش کردم رفتارهای مادرشو ادامه دارد 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂🌸
عکس نوشته احکام دلایل داشتن حجاب🧕 در تصویر بالا👆 ➖〰➖〰➖〰➖〰➖ ✅پرسش: اگر در خارج از منزل حجاب رعايت شود اما ارايش ملايم براي دل خودمان کنيم نه نامحرم ،گناه ميکنيم؟؟چون بدون هيچ قصدي اينکار را انجام ميدهيم؟! 🌺پاسخ: سلام اگر آرایش به گونه ای است جلب توجه نامحرم نکند و سبب تحریک نامحرم نشود،اشکال ندارد،ولو اینکه قصدی برای این کارتان نداشته باشید.
💎امام حسن عليه السلام: ✅آنچه را از دنيا طلبيده اى و بدان نرسيده اى، به منزله آن پندار كه هرگز به انديشه ات خطور نكرده است 🔹اجْعَلْ ما طَلَبْتَ مِن الدُّنيا فَلَم تَظْفَرْ بهِ بمَنزِلَةِ ما لَم يَخْطُرْ بِبالِكَ 📚ميزان الحكمه جلد3 صفحه 68 ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 💎امام حسین علیه السلام: هر که خشنودی مردم را با ناخشنود کردن خدا بجوید، خداوند او را به مردم واگذارد 📚میزان الحکمه، جلد4، صفحه488
✨مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ ✨وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ ✨أَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾ ✨آنچه پيش شماست تمام مى ‏شود ✨و آنچه پيش خداست پايدار است ✨و قطعا كسانى را كه شكيبايى كردند ✨به بهتر از آنچه عمل میکردند ✨پاداش خواهيم داد (۹۶) 📚سوره مبارکه النحل ✍آیه ۹۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ چیزی در این دنیا دائمی نیست تمام می شود هم خوبش و هم بدش زمستان سرد یک روزی تمام خواهد شد و بهار خوشبختی از راه خواهد رسید... تمام مشکلات این دنیا یک روزی تمام می شوند و موفقیت به سراغ من و تو خواهد آمد پس با امید زندگی کنیم و تلاش کنیم تو اگر بخواهی موفق خواهی شد پس تلاش کن و با انگیزه و امید به سمت اهدافت حرکت کن آینده درخشان و بهار زندگی من و تو نزدیک است شک نکن... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌
🌷🌷🌷 وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود ۱ و ۴۵ بود و به کلاس نمی‌رسیدم و صف غذا طولانی بود .دنبال آشنایی می‌گشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم. شخصی را دیدم که چهره‌ای آشنا داشت. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت. و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد. بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟ گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمی‌گردم و برای خودم غذا می‌گیرم .این لحظه‌ای بود که به او سخت علاقه‌مند شدم و مسیر زندگی‌ام تغییر کرد. در همه حال به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم. حق الناس گناهی است که بخشیده نمی شود. @tafakornab @shamimrezvan