هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدم ها را تحقیر نکن ،
عقده ای درونشان رشد می کند ،
هیتلر می شوند و دنیایت را
به آتش می کشند ...
برای آدم ها توضیح بده و شفاف باش ،
وگرنه دائی جان ناپلئون می شوند و با تردیدهایشان زیر و رویت می کنند ...
آدم ها را دست کم نگیر ،
وگرنه چرچیل می شوند و بنیانت را
از ریشه می بُرند ...
آدم ها را تهدید نکن ،
وگرنه آل کاپون می شوند و می افتند
به جانِ آرامش و امنیتت ...
با آدم ها اگر آدم وار برخورد کنی ،
برایت خودشان می مانند و زیبایی هایِ وجودشان را می بینی ...
غیر از این باشی ؛
غیر از این خواهند بود ...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
اونقدرکه به دخترامون #ظرف_شستن #غذا_پختن یادمیدیم، سیاست یادنمیدیمکهاشتباهمیکنن
بیا اینجا هم تجربه هم سیاست هم آموزش زناشویی رو یاد بگیر👇👇
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#کانال_آموزش_خانواده_بهشتی 👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸اهمیت خواندن سوره قدر در عصر جمعه
🌷حاج اقا رحیم ارباب (ره) :
💐 آقا سيد جمال گلپایگانی نامهاي براي من نوشته و درآن نامه سفارش كرده که:
✨در طول هفته هر عمل مستحبي را يادت رفت..
اين را يادت نرود كه عصر جمعه صدمرتبه سوره قدر را بخوانی.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔸امام علی علیه السلام:
او(مهدی) به شما نشان خواهد داد که روش عادلانه چگونه است،
و کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) که متروک مانده اند را زنده خواهد کرد.
#نهج_البلاغه،ص ١٩۶
#حدیث_مهدوی
ای شیعه ما!
ما از اخبار و اوضاع شما شيعيان کاملا آگاهيم و چيزی از آن بر ما پوشيده نمی ماند.
🌼امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
📚(بحارالأنوار، ج ۵۳، ج ۱۵۰)
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #عکس_نوشته☝️
شرکت در مجلس گناه چه حکمی دارد؟
👹حضور در مجلس معصیت👹
❓سوال : در مجلس خانوادگی که تشکیل شده از خواهر وبرادر، اگر زن ومرد نامحرم بصورت مختلط شروع به رقصیدن کنند، تکلیف بنده در آن مجلس چیست؟
(مقلد امام خامنه ای)
✅جواب:
🔰شرکت در مجلس معصيت اگر مستلزم ارتکاب حرام مانند گوش دادن به موسيقی لهوی مناسب با مجالس لهو و گناه باشد
و يا مفسدهای بر آن مترتّب شود يا حضور در آن تأييد گناه محسوب شود، جايز نيست 📛 و امّا تکليف امر به معروف و نهی از منکر با عدم احتمال تأثير ساقط است✅
(استفتائات آیت الله خامنه ای س 1427)
#حضوردر_مجلس_گناه
#شرکت_درعروسی_مختلط
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ
🌎وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ
✨عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۵﴾
✨و خجسته است كسى كه فرمانروايى آسمانها
🌎 و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن اوست
✨و علم قيامت پيش اوست و به سوى
🌎 او برگردانيده مى شويد (۸۵)
📚 سوره مبارکه الزخرف ✍آیهٔ ۸۵
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
گوش جبار به هیچ عذری نیست بدهکار...!
گرگی از چشمه ای آب می خورد که چشمش به بره ای افتاد که چند قدم پایین تر می خواست آب بنوشد.
گرگ با خود گفت: اگر بتوانم بهانه ای پیدا کنم، شام امشبم فراهم است.
پس بر سر بره فریاد زد: چطور جرئت می کنی آبی را که من می نوشم گل کنی؟
بره گفت: ارباب، اگر آب گل آلود است گناه از من نیست، زیرا آب از سمت شما به طرف من جاری است!
گرگ گفت: بسیار خب، این به کنار.
حال بگو ببینم چرا پارسال همین موقع به من دشنام دادی؟
بره گفت: این محال است، آخر من فقط شش ماه سن دارم!
گرگ غرید و گفت: گوشم به این حرف ها بدهکار نیست. اگر تو نبودی، حتما پدرت بوده!
و با گفتن این حرف بر روی بره ی بی نوا پرید و او را درید و خورد.
بره پیش از آنکه جان دهد با صدای بریده گفت:
گوش جبار به هیچ عذری نیست بدهکار...
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
حدود صد و سی و نه سال پیش نخستین مولد برق وارد ایران شد، اما منابع حکایت از آشنایی پادشاهان و درباریان قاجار با این انرژی در مسافرت به اروپا دارند.
ناصرالدین شاه قاجار در خاطرات نخستین سفرش به فرنگ، پیرامون تماشاخانهای در روسیه میگوید:
«هر دقیقه روشنایی الکتریسیته رنگارنگ از گوشهها به مجلس رقص میاندازند».
این توصیف پادشاه قاجار مربوط به سال 1252ه.ش- 1873م یعنی دو سال بعد از اختراع ماشین گرام در غرب است.
پادشاه خوشگذران قاجار شانزده سال بعد در خاطرات سفر سومش به فرنگ در ماجرای دیدار از ورشو -پایتخت لهستان- چنین آورده است:
«جمعیت زیادی از زن و مرد توی کوچه بودند، اما نمیشد کسی را دید!
این جا چراغ های گازی و الکتریسته وجود دارد و باعث روشنایی هستند.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
یکی از روایت هایی که در مورد کندوان وجود
دارد ماجرای فرار مردم روستای حیله ور در زمان حمله مغول است؛ اما داستان این فرار چه بوده است و چطور شد که اهالی حیله ور در کندوان ساکن شدند؟
روستای حیله ور در دو کیلومتری کندوان قرار دارد و این روستا به صورت دستکند ساخته شده است. در زمان حمله مغول در قرن هفتم هجری به این منطقه، مردم آن از روستای خود فرار کرده و به کندوان پناه می آورند و این روستای صخره ای را به عنوان خانه جدید خود انتخاب می کنند. آن ها برای این کار با ابزارهای ساده خود به مانند فرهاد کوه کن، صخره ها و سازه های سنگی روستا را شکل داده و آن ها را به خانه ای قابل استفاده تبدیل می کنند.
در جریان حمله مغول، روستای حیله ور برای همیشه خالی از سکنه باقی می ماند و به حال خود رها می شود.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#نکته_و_حکایت
پارچه فروشی می رود در یک آبادی تا پارچه هایش را بفروشد. در بین راه خسته می شود و می نشیند تا کمی استراحت کند. در همان وقت سواری از دور پیدا می شود. مرد پارچه فروش با خود می گوید: بهتر است پارچه ها را به این سوار بدهم بلکه کمک کند و آن ها را تا آبادی بیاورد.
وقتی سوار به او می رسد، مرد می گوید: «ای جوان! کمک کن و این پارچه ها را به آبادی برسان». سوار می گوید: «من نمی توانم پارچه های تو را ببرم» و به راه خود ادامه می دهد.
مرد سوار مسافتی که می رود، با خود می گوید: «چرا پارچه های آن مرد را نگرفتم؟ اگر می گرفتم، او دیگر به من نمی رسید. حالا هم بهتر است همین جا صبر کنم تا آن مرد برسد و پارچه هایش رابگیرم و با خود ببرم». در همین فکر بود که پارچه فروش به او رسید. سوار گفت: «عمو! پارچه هایت را بده تا کمکت کنم و به آبادی برسانم.» مرد پارچه فروش گفت:«نه! آن فکری راکه تو کردی من هم کردم».
🆔@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
شاخ و شانه کشیدن
این اصطلاح از رفتار برخی گدایان به زبان فارسی وارد شده است.
در گذشته یکی از ترفندهای گدایانی که سمجتر بودند این بود که با ایجاد مزاحمت و بدون زور بازو به نوعی باج میگرفتند.
به این ترتیب که در یک دست خود یک شاخ گوسفند و در دست دیگرشان یک استخوان شانه گوسفند میگرفتند و به در خانهها و دکانها میرفتند و تقاضای پول میکردند. اگر صاحبخانه یا دکان از دادن پول امتناع میکرد شاخ گوسفند را چنان بر شانه گوسفند میکشیدند که صدای ناهنجاری ایجاد میکرد به حدی که بالاخره صاحب خانه یا دکان کلافه شده و چیزی به آنان میداد.
امروزه این اصطلاح به معنای تهدید کردن و خط و نشان کشیدن استفاده میشود.
🆔@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#گدایی
گدای مشهوری بود به نام «جهانگیر دَوس» که در گدایی مشهور بود.
روزی در حمام جوانی به نزد او آمد و گفت:
«میخواهم از تو گدایی یاد بگیرم و شاگرد تو باشم»
جهانگیر دَوس گفت:
«گدایی شاگردی نمیخواهد، فقط سه قانون مهم دارد:
۱- گدایی کن از هر کسی که باشد
۲- گدایی کن هرجا که باشد
۳- حاصل گدایی را قبول کن هرچه باشد»
سپس جهانگیر دَوس وارد حمام شد و به نورهخانه رفت تا موهای زائد بدنش را از بین ببرد.
ناگهان همان جوان به در زد و گفت:
«در راه خدا به من کمک کنید!!!»
جهانگیر گفت:
«من جهانگیر دوس ، استاد همهی گدایان هستم. از من هم گدایی میکنی؟!!
گفت:
«خودت گفتی گدایی کن از هر کسی که باشد!!!
پرسید: «آخر در نورهخانهی حمام که من لخت مادرزادم؟»
گفت: «خودت گفتی گدایی کن هرجا که باشد!!»
پرسید: «فعلاً مقداری نوره(واجبی) و موی زائد!! بدنم موجود است. قبول میکنی؟»
جوان دستش جلو آورد و گفت: «قبول میکنم!! خودت گفتی حاصل گدایی را قبول کن هرچه باشد!!»
جهانگیر دوس گفت:
«احسنت که یک روزه توانستی تمام درسهای من را یاد بگیری!»
🆔@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان