🔹 تحکیم بنیادهای نظریه ولایت فقیه در نجف اشرف (سال ۱۳۴۸ ه . ش) / بخش سوم
✔️ ولایت و وظیفهی حکومتی، ملازمهای با ولایت تکوینی و مقامات معنوی ندارد.
🔘 لازمۀ اثبات ولایت و حکومت برای امام علیه السلام این نیست که مقام معنوی نداشته باشد. برای امام مقامات معنوی هم هست که جدا از وظیفۀ حکومت است. و آن، مقام #خلافت کلی الهی است که گاهی در لسان ائمه، علیهم السلام، از آن یاد شده است. خلافتی است تکوینی که به موجب آن جمیع ذرات در برابر «ولیّ امر» خاضعند. از ضروریات مذهب ماست که کسی به مقامات معنوی ائمه علیهم السلام نمیرسد، حتی ملک مقرب و نبی مرسل. اصولاً رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام ـ طبق روایاتی که داریم ـ قبل از این عالم انواری بوده اند در ظل عرش؛ و در انعقاد نطفه و «طینت» از بقیۀ مردم امتیاز داشتهاند. و مقاماتی دارند الی ماشاءالله. چنانکه در روایات «معراج» جبرئیل عرض میکند: لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً، لاحْتَرَقْتُ. (اگر کمی نزدیکتر میشدم، سوخته بودم.) یا این فرمایش که إنَّ لَنا مَعَ اللهِ حالات لایَسَعُهُ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِیٌ مُرْسَلٌ. (ما با خدا حالاتی داریم که نه فرشتۀ مقرب آن را میتواند داشته باشد و نه پیامبر مرسل). این جزء #اصول مذهب ماست که ائمه علیهم السلام چنین مقاماتی دارند، قبل از آنکه موضوع #حکومت در میان باشد. چنانکه به حسب روایات این مقامات معنوی برای حضرت زهرا، سلام الله علیها، هم هست؛ با اینکه آن حضرت نه #حاکم است و نه #قاضی و نه #خلیفه. این مقامات سوای وظیفۀ حکومت است. لذا وقتی میگوییم حضرت زهرا علیها السلام، قاضی و خلیفه نیست، لازمهاش این نیست که مثل من و شماست؛ یا بر ما #برتری_معنوی ندارد.
🔘 عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته شأن و مقامی نیست؛ بلکه وسیلۀ انجام وظیفۀ اجرای احکام و برقراری نظام عادلانۀ اسلام است. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دربارۀ نفس حکومت و فرماندهی به ابن عباس فرمود: این کفش چهقدر میارزد؟ گفت: هیچ. فرمود: فرماندهی بر شما نزد من از این هم کم ارزشتر است؛ مگر اینکه به وسیلۀ فرماندهی و حکومت بر شما بتوانم حق (یعنی قانون و نظام اسلام) را برقرار سازم؛ و باطل (یعنی قانون و نظامات ناروا و ظالمانه) را از میان بردارم. پس، نفس حاکم شدنْ و فرمانروایی وسیلهای بیش نیست. و برای مردان خدا اگر این #وسیله به کار خیر و تحقق هدفهای عالی نیاید، هیچ ارزش ندارد. لذا در خطبۀ نهج البلاغه میفرماید: «اگر حجت بر من تمام نشده و ملزم به این کار نشده بودم، آن را (یعنی فرماندهی و حکومت را) رها میکردم». بدیهی است تصدی حکومتْ به دست آوردن یک وسیله است؛ نه اینکه یک #مقام_معنوی باشد؛ زیرا اگر مقام معنوی بود، کسی نمیتوانست آن را غصب کند یا رها سازد. هرگاه حکومت و فرماندهی #وسیلۀ اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانۀ اسلام شود، قدر و ارزش پیدا میکند؛ و متصدی آن صاحب ارجمندی و معنویت بیشتر میشود. بعضی از مردم چون دنیا چشمشان را پر کرده، خیال میکنند که ریاست و حکومت فی نفسه برای ائمه علیهم السلام شأن و مقامی است، که اگر برای دیگری ثابت شد دنیا به هم میخورد. حال آنکه نخست وزیر #شوروی یا #انگلیس و رئیس جمهور #امریکا حکومت دارند، منتها کافرند. کافرند، اما حکومت و نفوذ سیاسی دارند؛ و این حکومت و نفوذ و اقتدار سیاسی را وسیلۀ کامروایی خود از طریق اجرای قوانین و سیاستهای ضدانسانی میکنند.
🔘 ائمه و فقهای عادل موظفند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانۀ اسلام و #خدمت به مردم استفاده کنند. صِرف حکومت برای آنان جز رنج و زحمت چیزی ندارد؛ منتها چه بکنند؟ مأمورند انجام وظیفه کنند. موضوع «ولایت فقیه» مأموریت و انجام وظیفه است.
📚 کتاب ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی / تقریر بیانات مرحوم امام خمینی قدس سره در نجف اشرف / صص ۵۳ تا ۵۵
🌐 https://b2n.ir/u09934
@tafaqqoh