eitaa logo
تفقه
1.3هزار دنبال‌کننده
576 عکس
80 ویدیو
490 فایل
و ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِروا كافَّةً فَلَولَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُم طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا في الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرُونَ (التوبة/ ۱۲۲) @MehdiGhanbaryan @jargeh @tarikht @halqat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 تحلیل عرفانی از تفکیک آثار فرض و نفل در قرب الهی 🖊 حجة الاسلام و المسلمین دکتر سید احمد غفاری قره باغ دام عزه (عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران) 🌐 http://pfk.qom.ac.ir/article_1194_845bfaccf9a83932edfa869dfc3e9590.pdf سالکین اهل معرفت، بر حسب تفکیک میان و ، یا اهل هستند، و یا فرائضی‌اند و یا جامع هر دو قرب، و یا واجد مقام و هستند. در تفاوت میان قرب فرضی و نفلی، همین بس که در ، خداوند نموده و سمع و بصر عبد می‌شود؛ ولی در ، عبد نعت حقّ متعال می‌شود و عبد، سمع و بصر و ید حقّ تعالی می‌گردد؛ و همین وساطت برخاسته از قرب فرضِ ولیّ‌الله، سرّ قرار و عدم هلاکت عالَم امکان است. تفکیک فرض و نفل در کلام عرفای مسلمان، تا بدان‌جا پیش رفته که اتیان فرائض، مظهر عبودیّت، و اتیان نوافل، مظهر اجارت عبد تلقّی شده است. برخی از عرفا در منشأیابی برای برتری قرب فرض از قرب نفل، به واژه‌ی کلیدی و تعیین‌کننده‌ی و اشاره نموده‌اند؛ عبد در نافله اختیار عبودیّت الهی به جای عبودیّتِ امیال خویش نموده است؛ لیکن در فریضه، عبد حقّ انتخاب ندارد و مضطرّ و ناچار از عمل به فریضه است. در این نوشتار، به روش تحلیلی-پژوهشی، و به تفصیل به آراء عرفای اسلامی در باب تفکیک این دو نحوه تقرّب و آثار آن‌ها پرداخته‌ایم. ✔️ تازه‌های تحقیق از این سخنان، می‌توان به این مهم دست یافت که هر چه درجه و میزان تعبّد، در رابطه‌ی عبد و مولی شدیدتر و عمیق‌‌‌‌تر شود، شدّت می‌یابد و هر چه عبودیّت، شدّت یابد، از عالَم دنیا به عالَم آخرت ارتقاء یابد و با افزایش انکسار، به مقام و حضور یابد که مرویّ از نبی اکرم (ص) است «الدنیا حرام على أهل الآخرة و الآخرة حرام على أهل الدنیا و الدنیا و الآخرة حرامان على أهل اللّه‏» (أحسائی، ۱۴۰۵، ج ۴، ص ۱۱۹). به عبارت دیگر، همین عامل است که سیر عبد را به در سرعت می‌دهد و معنویّت عبد، حقیقتی غیر از این ارتقاء منازل و مقامات ندارد. صحیح است که عارف سالک می‌تواند به اذن الهی، هر آن چه کند را در پهنه‌ی خلقت إعمال کند، اما مرتبه‌ی مطلوب عارف و سالک، مقام و منزلی است که در آن، اراده‌ی انسان در اراده‌ی حضرت سبحان، شود و اراده‌ای برای سالک نماند تا خداوند، حرمت آن اراده را نگهدارد. این‌که انسان به مقامی برسد که خداوند چشم و گوش و زبان او شود، مقام بس والایی است، اما سالک حقیقی به دنبال آن است که گوش و چشم و زبانی برایش نماند و این است سرّ موجود در مناجات نفیس مولی العرفاء سید الشهداء (ع) در دعای عرفه که به پیشگاه خداوند عرض می‌کند: «إلهی أغنِنی بِتَدبیرِکَ عَن تَدبیری وَ بِاختیارِکَ عَن اختِیاری» و به همین دقیقه اشاره دارد آن چه از برخی عرفا و سالکین طریقت نقل شده است که از او پرسیدند: «ما تُریدُ؟» و پاسخ شنیدند: «أریدُ أَن لا أُریدُ» (نک: کاشانی، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۲۲۵). به همین دلیل، عرفای مسلمان، خلاف ادب در سلوک ‌دانند که از اذن الهی در در مخلوقات استفاده کنند و شعارشان «العبودیّة بذل الکلّیّة» است (گیلانی، ۱۳۴۳، ج ۲، ص ۲۵۷). آن چه در این نوشتار، به عنوان آثار تفکیک فرض و نفل ارائه شده است، در حقیقت تفصیل همین اجمال است؛ زیرا منشأ اعتقاد عرفای مسلمان به انفصال عبد از ربّ متعال در قُرب نوافل و تعبیر به در قُرب ، برخاسته از حیث «فرق بعد الجمعِ» سالک در قُرب نفلی و کلّی وی در قُرب فرضی است. تفکیک میان عبودیّت و نیز، ناشی از انفصال و وحدتی است که در اثر اوّلِ تفکیکات میان فرض و نفل، ظهور می‌یابد. هم‌چنین اثر سوّم، یعنی تفکیک این دو قُربات از حیث و اختیار نیز، از محرمیّت عبد در ورود به مقام در قُرب فرضی و عدم آن در قُرب نفلی سرچشمه می‌گیرد. @ghafari_ir @tafaqqoh