ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَلِيماً «147»
اگر شكر گزاريد و ايمان آوريد، خداوند مىخواهد با عذاب شما چه كند؟ در حالى كه خداوند همواره حقّ شناس داناست.
پیام ها
1- كيفرهاى الهى، بر پايهى عدالت اوست، نه انتقام و قدرتنمايى. عامل عذاب، خود انسانهايند. «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ»
2- شناخت نعمتهاى او و شكر آنها، زمينهى قبول دعوت و ايمان است. «شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ»
3- ايمان به خداوند، بارزترين جلوهى شكرگزارى است. «إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ»
4- شكر، هم مايهى نجات از قهر، هم سبب دريافت لطف بيشتر است. «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ، كانَ اللَّهُ شاكِراً»
5- اگر شما شكر كنيد، خداوند هم نسبت به شما شاكر است. «كانَ اللَّهُ شاكِراً»
6- خداوند، با آنكه بى نياز است، ولى از بندهى كوچكش تشكّر مىكند. چرا ما شكر او را به جا نياوريم؟! «إِنْ شَكَرْتُمْ، كانَ اللَّهُ شاكِراً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220517-WA0046.
2.98M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۴۸
@tafsir_qheraati
لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً عَلِيماً «148»
خداوند، آشكار كردن گفتار بد را دوست نمىدارد، مگر از كسى كه به او ستم شده باشد و خداوند، شنواى داناست.
نکته ها
اين آيه به مظلوم، اجازه دادخواهى و فرياد مىدهد، نظير آيهى 41 سوره شورى كه مىفرمايد: «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ» و هركس پس از ستم ديدن، يارى جويد و انتقام گيرد، راه نكوهشى بر او نيست.
افشاى زشتىها را بارها قرآن منع كرده واز گناهان كبيره شمرده و وعده عذاب داده است.
از جمله آيه 19 سوره نور كه علاقه به افشاى زشتىهاى مؤمنان را گناه مىداند: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
در تعبير «مَنْ ظُلِمَ» چند احتمال است:
1. به معناى «ممّن ظلم» باشد، يعنى فرياد زدن كسى كه مورد ظلم قرار گرفته، جايز است.
2. به معناى «لمن ظلم»، يعنى فرياد به نفع مظلوم، هر چند خودش مظلوم نباشد.
3. به معناى «على من ظلم»، يعنى فرياد اعتراضآميز به مظلومى كه ساكت نشسته و ذلّت مىپذيرد. البتّه احتمال اوّل، نزديكترين احتمال است.
آنچه حرام است، افشاى عيوب مردم در برابر ديگران است، نه بازگويى عيوب افراد به خود آنان. چون پيامبر خدا فرموده است: مؤمن، آيينهى مؤمن است. «1»
امام صادق عليه السلام دربارهى اين آيه فرمودند: كسى كه افرادى را مهمان كند، ولى از آنان به صورت ناشايست پذيرائى كند، از كسانى است كه ستم كرده و بر مهمان باكى نيست كهدربارهى او چيز بگويند. «2»
«1». بحار، ج 74، ص 233.
«2». وسائل، ج 12، ص 289.
جلد 2 - صفحه 19
پیام ها
1- قانون كلّى و اصلى، حرمت افشاگرى و بيان عيوب مردم است، مگر در موارد خاص. «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ»
2- افشاى عيوب مردم، به هر نحو باشد حرام است. (با شعر، طنز، تصريح، تلويح، حكايت، شكايت و ...) «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ»
3- نشانهى جامعه اسلامى آن است كه مظلوم بتواند با آزادى كامل، عليه ظالم فرياد بزند. «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
4- غيبت مظلوم از ظالم جايز است. «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
5- اسلام، حامى ستمديدگان است. «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
6- سوء استفاده از قانون ممنوع است. ستمگران بدانند كه حرمت غيبت، راه ستمگرى را برايشان نمىگشايد. «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
7- تنها مظلوم، اجازهى غيبت از ظالم را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عيوب ديگرش. «1» «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
8- ظالم، در جامعهى اسلامى احترام ندارد، بايد محكوم و به مردم معرفى شود. لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ ... إِلَّا مَنْ ظُلِمَ
9- در تزاحم ارزشهاى انسانى، بايد اهم و مهم رعايت شود. ارزش دفاع از مظلوم، بيش از ارزش حيا وسكوت است. لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ ... إِلَّا مَنْ ظُلِمَ
10- در موارد جواز افشاى عيوب، از مرز حقّ تجاوز نكنيد، چون خداوند شنوا و داناست. «سَمِيعاً عَلِيماً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220518-WA0040.
1.55M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۴۹
@tafsir_qheraati
إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا قَدِيراً «149»
«1». تفسير الميزان.
جلد 2 - صفحه 199
اگر كار نيكى را آشكارا يا پنهان انجام دهيد، يا از لغزش و بدى ديگران درگذريد، بدانيد كه قطعاً خداوند بخشاينده تواناست.
نکته ها
هرجا كه مظلوم در موضع قدرت قرار گرفت و عفوِ ظالم اثر تربيتى دارد، بايد عفو كرد و هرجا سكوت، موجب ذلّت مظلوم و تقويت ظلم است بايد فرياد زد.
انتقام و قصاص، «حقّ» است و عفو و گذشت، «فضل». به فرمودهى حضرت على عليه السلام، بخشودن دشمن، سپاس چيره شدن بر اوست. «اذا قدرت على عدوّك فاجعل العفو عنه شكراً للقدرة عليه» «1»
پیام ها
1- بايد نسبت به خوبىها مشوق بود و نسبت به بدىها، بخشاينده. إِنْ تُبْدُوا خَيْراً ... أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ
2- گاهى ظلم ستيزى وفرياد، ارزش است و گاهى عفو وبخشش. «تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ»
3- عفو از موضع قدرت، ارزشمند است. «عَفُوًّا قَدِيراً»
@tafsir_qheraati
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
AUD-20220519-WA0017.
3.07M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۵۰ و ۱۵۱
@tafsir_qheraati
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا «150»
قطعاً كسانى كه به خداوند و پيامبرانش كفر مىورزند و مىخواهند ميان خدا و پيامبرانش جدايى بيفكنند و مىگويند: به بعضى ايمان مىآوريم و به بعضى كافر مىشويم، و مىخواهند در اين ميانه راهى در پيش گيرند، (كه مطابق هوس باشد، نه عقل و استدلال).
«1». نهجالبلاغه، قصار 10.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 200
أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً «151»
به حقيقت كافر همينهايند و ما براى كافران عذاب خواركننده آماده ساختهايم.
نکته ها
آيه 150 به منزلهى مبتدا و آيهى 151 به منزلهى خبر آن است.
يهوديان و مسيحيان، به خاطر هوسها و تعصّبات جاهلانه و تنگ نظرىهاى بىدليل، برخى انبيا را قبول داشتند و به برخى كافر بودند.
پیام ها
1- نبوّت، يك جريان وسنّت دائمى الهى و همچون زنجير بهم پيوسته است. پس بايد به همهى اين جريان اعتقاد داشت. «يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ» (البته نسبت به «امامت» نيز عقيده به همهى امامان لازم است. پذيرش بعضى و انكار بعضى يا توقّف، به منزلهى كفر به همه ائمه است.)
2- خدا و رسول، جبههى واحدند و جدايى در كار نيست. «يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ»
3- كفر به خدا و رسولان، يا ايمان به خدا و كفر به همهى پيامبران، يا ايمان به خدا و كفر نسبت به بعضى انبيا، ممنوع است. راه حقّ، ايمان به خدا و همهى پيامبران است. «يَكْفُرُونَ، يُفَرِّقُوا، يَقُولُونَ، هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا»
4- همه اديان آسمانى بايد به رسميّت شناخته شوند. (البتّه در مرز تاريخى خود) «يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ»
5- پذيرش قوانين مخالف اسلام، نوعى تبعيض در دين و ممنوع است. «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ»
6- التقاط و راه جديدى در برابر راه انبيا گشودن، كفر است. «يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ»
7- جهنّم، هم اكنون نيز موجود و آفريده شده است. «أَعْتَدْنا»
@tafsir_qheraati
AUD-20220520-WA0010.
1.91M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۵۲
@tafsir_qheraati
وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «152»
جلد 2 - صفحه 201
و كسانى كه به خدا و پيامبرانش ايمان آورده و ميان هيچ يك از آنان جدايى نيفكندهاند، اينانند كه بزودى پاداششان را به آنان خواهد داد و خداوند، همواره بخشاينده و مهربان است.
پیام ها
1- بايد به خدا وتمام پيامبرانش ايمان داشت. با اينكه درجات انبيا وشعاع مأموريّت آنها متفاوت است، ولى ايمان به همه آنها ضرورى است. «آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ»
2- با اينكه هستى ما و توفيقات ما و تمام امكانات و ابزارهاى ما از اوست، ولى باز هم به ما پاداش مىدهد. «أُجُورَهُمْ»
@tafsir_qheraati
AUD-20220521-WA0009.
2.44M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۵۳
@tafsir_qheraati
يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبِيناً «153»
اهلكتاب از تو مىخواهند كه كتاب ونوشتهاى از آسمان برايشان فرود آورى، بىگمان از موسى بزرگتر از آن را خواستند كه گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان بده! پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فراگرفت، سپس بعد از آنكه معجزههاى روشن براى آنان آمد، گوسالهپرستى را پيش گرفتند، پس (از توبه) ما از آن (گناه) هم درگذشتيم و عفو كرديم و به موسى حجّتى آشكار داديم.
نکته ها
خواستهى يهود از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آن بود كه قرآن هم مانند تورات يكجا نازل شود و اين بهانهاى بيش نبود. خداوند در پاسخ آنان مىفرمايد: حتّى اگر قرآن را يكجا در نامهاى قابل لمس فرود آوريم، كافران آن را جادو مىپندارند، «وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ
جلد 2 - صفحه 202
بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» «1»
بهانههاى كفّار، براى ايمان نياوردن، شبيه به هم است. مشركان نيز همين تقاضا را از رسول خدا داشتند و مىگفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ» «2»
پیام ها
1- اعمال، افكار و اخلاق ناپسند نياكان، براى آيندگان سوءسابقه مىشود. فَقَدْ سَأَلُوا ...
2- بنىاسرائيل در پى حقّ نبودند. وگرنه پس از آن همه معجزات، چرا گوساله پرست شدند؟ «اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ»
3- از ايمان نياوردن كفّار، نگران وناراحت نباشيد، چون در برابر همه انبيا افراد لجوج بودهاند. «سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ»
4- خدا با چشم ديده نمىشود و درخواست ديدن او بدين صورت ظلم و ستمگرى است. «أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ»
5- انكار حقّ و انحراف فكرى، قهر خداوند را در همين دنيا به دنبال دارد. «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ»
6- رحمت الهى حتّى گناه گوساله پرستى را هم مىبخشايد. «فَعَفَوْنا»
7- انبيا مورد حمايت پروردگارند. «وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبِيناً»
@tafsir_qheraati
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا «155»
و به خاطر پيمان شكنى، و كفر آنان به آيات خدا و كشتن پيامبران به ناحقّ، و گفتن اين سخن كه بر دلهاى ما پرده افتاده است (آنان را عقوبت كرديم) بلكه خداوند بر دلهاى آنان به خاطر كفرشان مهر زد و جز اندكى، ايمان نمىآورند.
جلد 2 - صفحه 204
نکته ها
بنىاسرائيل زمان پيامبر صلى الله عليه و آله انبيا را نكشته بودند، ولى پدران و اجداد آنان مرتكب چنين جنايتى شده بودند. امّا بدان جهت كه فرزندان به كار اجداد خود راضى بودند، جنايات به آنان نيز نسبت داده شده است. «1»
پیام ها
1- پيمان شكنى، گناهى در رديف كفر، بلكه زمينه ساز آن است. «نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ»
2- ناسپاسى نعمت تا جايى است كه آزاد شدگان به دست انبيا، قاتل انبيا مىشوند. «قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ»
3- انسان با كفر ولجاجت، زمينهى سقوط خود را فراهم مىكند. طَبَعَ ... بِكُفْرِهِمْ
4- ايمان آوردن افراد اندك در برابر كفر اكثر مردم، دليل بر آن است كه انسان، قدرت انتخاب و تصميم دارد. پس دوستان، محيط و نظام فاسد، نبايد ارادهى انسان را در راه حقّ عوض كنند. «فَلا يُؤمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا»
«1». تفسير قمّى، ج 1، ص 157.
@tafsir_qheraati
AUD-20220522-WA0042.
3.05M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۵۴
@tafsir_qheraati
AUD-20220523-WA0012.
2.53M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۵۵
@tafsir_qheraati
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا «155»
و به خاطر پيمان شكنى، و كفر آنان به آيات خدا و كشتن پيامبران به ناحقّ، و گفتن اين سخن كه بر دلهاى ما پرده افتاده است (آنان را عقوبت كرديم) بلكه خداوند بر دلهاى آنان به خاطر كفرشان مهر زد و جز اندكى، ايمان نمىآورند.
جلد 2 - صفحه 204
نکته ها
بنىاسرائيل زمان پيامبر صلى الله عليه و آله انبيا را نكشته بودند، ولى پدران و اجداد آنان مرتكب چنين جنايتى شده بودند. امّا بدان جهت كه فرزندان به كار اجداد خود راضى بودند، جنايات به آنان نيز نسبت داده شده است. «1»
پیام ها
1- پيمان شكنى، گناهى در رديف كفر، بلكه زمينه ساز آن است. «نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ»
2- ناسپاسى نعمت تا جايى است كه آزاد شدگان به دست انبيا، قاتل انبيا مىشوند. «قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ»
3- انسان با كفر ولجاجت، زمينهى سقوط خود را فراهم مىكند. طَبَعَ ... بِكُفْرِهِمْ
4- ايمان آوردن افراد اندك در برابر كفر اكثر مردم، دليل بر آن است كه انسان، قدرت انتخاب و تصميم دارد. پس دوستان، محيط و نظام فاسد، نبايد ارادهى انسان را در راه حقّ عوض كنند. «فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا»
«1». تفسير قمّى، ج 1، ص 157
@tafsir_qheraati
AUD-20220524-WA0008.
3M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۵۶-۱۵۷-۱۵۸
@tafsir_qheraati
وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً «157»
و (عذاب ولعنت ما آنان را فرا گرفت، به خاطر) سخنى كه (مغرورانه) مىگفتند: «ما عيسى بن مريم، فرستادهى خدا را كشتيم» در حالى كه آنانعيسى را نه كشتند و نه به دار آويختند، بلكه كار بر آنان مشتبه شد (و كسى شبيه به او را كشتند) و كسانى كه دربارهى عيسى اختلاف كردند خود در شك بودند و جز پيروى از گمان، هيچ يك به گفتهى خود علم نداشتند و به يقين او را نكشتهاند.
بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «158»
بلكه خداوند او را به سوى خود بالا برد و خداوند عزيز و حكيم است.
«1». دّرالمنثور، ج 2 ص 238.
جلد 2 - صفحه 206
نکته ها
امام صادق عليه السلام درباره جملهى «وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ» فرمودند: غيبت حضرت قائم عليه السلام نيز همين طور است، همانا امّت آن را به خاطر طولانى شدن انكار مىكنند، برخى مىگويند: قائم متولّد نشده است، برخى مىگويند: متولّد شده ومرده است، وبرخى ديگر مىگويند: يازدهمين ما عقيم بوده و ... «1»
عوامل و نشانههاى مشتبه شدن امر و به دار آويختن شخصى ديگر به جاى حضرت عيسى به اين صورت بود:
1. مأموران دستگير كننده، رومى وغريب بودند وعيسى عليه السلام را نمىشناختند. (احتمالًا كسى كه بناى خيانت داشت و با گرفتن پول، عيسى را به مخالفان معرّفى كرد، خود گرفتار گشت.) «2»
2. اقدام براى دستگيرى عيسى، شبانه بود.
3. شخص دستگير شده، از خداوند شكايت كرد. كه اين شكايت با مقام نبوّت سازگار نيست.
4. همه انجيلهاى مسيحيان كه فدا شدن عيسى وبه دارآويختن او را با آب وتاب نقل كردهاند، سالها پس از عيسى نوشته شده وامكان خطا در آنها بسيار است.
5. گروههايى از مسيحيان مسأله صليب را قبول ندارند و در اناجيل هم تناقضاتى است كه موضوع را مبهم مىكند.
پیام ها
1- گاهى سقوط اخلاقى انسان تا آنجاست كه به پيامبركشى افتخار مىكند. «إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ»
2- در برابر ادّعاهاى باطل، صراحت لازم است. «ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ»
3- عيسى عليه السلام هم تولّدش، هم رفتنش از اين جهان بطور غيرطبيعى بود. عروج كرد تا ذخيرهاى براى آينده باشد. «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ»
4- معراج، براى غير از پيامبر اسلام هم بوده است. «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ»
«1». الغيبة طوسى، ص 170.
«2». تفسير فرقان.
جلد 2 - صفحه 207
5- عيسى، مهمان خداست. «رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ»
6- در آسمانها امكان زيستن انسان وجود دارد. «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ»
7- ارادهى الهى همه توطئهها را خنثى مىكند. «كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220525-WA0019.
2.32M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۵۹ و ۱۶۰
@tafsir_qheraati
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً «159»
و هيچ كس از اهل كتاب نيست مگر آنكه پيش از مرگش به او (مسيح) ايمان مىآورد و او روز قيامت، بر آنان گواه خواهد بود.
نکته ها
شايد معناى آيه اين باشد: قبل از مرگ مسيح عليه السلام، تمام اهلكتاب به او ايمان مىآورند.
چون طبق روايات شيعه وسنّى، عيسى عليه السلام در آخرالزمان از آسمان فرود آمده و پشت سر امام زمان عليه السلام نماز مىخواند و مدّتها زيسته، سپس از دنيا مىرود. آن روز، مسيحيان به او ايمان صحيح مىآورند، نه ايمانى كه او را پسر خدا بدانند. «1»
پیام ها
1- همهى كافران و منحرفان، در آستانهى مرگ كه پردهها كنار مىرود، به هوش مىآيند و ايمان مىآورند، ولى سودى ندارد. وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ ...
2- مرگ، يك سنّت قطعى براى همه است. حتّى براى عيسى كه قرنها در بهترين شرايط مهمان خدا و فرشتگان بوده است. «2» «قَبْلَ مَوْتِهِ»
3- انبيا، گواهان و شاهدان بر انسانهايند. «يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً
@tafsir_qheraati
فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيراً «160»
«1». تفسير الميزان.
«2». اگر مراد از «قبل موته» مرگ حضرت عيسى باشد.
جلد 2 - صفحه 208
و به خاطر ستمى كه يهوديان روا داشتند و به خاطر آن كه بسيارى از مردم را از راه خدا باز مىداشتند، ما چيزهاى پاك و دلپسندى را كه قبلًا برايشان حلال بود، بر آنان حرام كرديم.
نکته ها
شايد مراد از طيباتى كه بر يهود حرام شد، همان باشد كه در آيهى 146 انعام آمده است «وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ» اين تحريم در تورات كنونى نيز وجود دارد. «1»
حالات و اعمال فرد و جامعه، در برخوردارى از نعمتهاى الهى يا زوال آنها نقش اصلى دارد. در سورهى فجر آيه 17 مىخوانيم كه گاهى دليل محروميّت، بىتوجّهى به يتيمان است. «كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ» و در آيه 96 سورهى اعراف مىخوانيم: اگر اهل قريهها ايمان و تقوا داشته باشند از بركات آسمان بهرهمند مىشوند. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ» چنانكه در حديث مىخوانيم: كسانى كه محصولات كشاورزى آنان نامرغوب مىشود، به خاطر ظلمى است كه از آنان سرزده است. «2»
پیام ها
1- ظلم، زمينهى محروميّت از نعمتهاست. فَبِظُلْمٍ ... حَرَّمْنا
2- گاهى محروميّتهاى اقتصادى و تنگناهاى مادّى نشانهى قهر وكيفر الهى است. فَبِظُلْمٍ ... حَرَّمْنا
3- حرامها هميشه به خاطر رعايت مسائل بهداشتى نيست. فَبِظُلْمٍ ... حَرَّمْنا
4- گرچه مجازات اصلى در قيامت است، ولى كيفرهاى دنيوى حالت هشدار دارد وبراى خلافكاران، كيفر وبراى صالحان آزمايش است. فَبِظُلْمٍ ... حَرَّمْنا
5- بستن راه خدا به هر طريق (تحريف، كتمان، بدعت، فساد، انحراف و ...) عامل محروميّت از نعمتهاست. «وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»
@tafsir_qheraati
AUD-20220526-WA0032.
1.87M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۶۱
@tafsir_qheraati
وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً «161»
و به خاطر ربا گرفتن، كه از آن نهى شده بودند وخوردن مال مردم به ناحقّ (طيّبات را بر آنان حرام كرديم) و براى كافرانِ از ايشان عذاب دردناكى فراهم ساختهايم.
نکته ها
حكم تحريم ربا، در تورات «1» نيز آمده است. «2»
پیام ها
1- رباخوارى گرچه به ظاهر منبع درآمد و عامل كاميابى است، ولى در واقع زمينهى محروميّت وعذاب است. حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ ... أَخْذِهِمُ الرِّبَوا ... عَذاباً أَلِيماً
2- همهى اديان آسمانى، نسبت به روابط مالى انسانها و چگونگى دخل و خرج، سخن و حساسيّت دارند. أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ ... بِالْباطِلِ
3- تا ظلم و ربا و حرامخوارى، انسان را در مدار كفر قرار نداده، راه بازگشت آسان است. وگرنه اين گونه گناهان زمينهى كفر و عذاب است. أَخْذِهِمُ الرِّبَوا ... أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ
@tafsir_qheraati
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
سلام علیکم ایشان شوهر خواهر مدیریت و موسس محترم کانال هست ثواب تفسیر قرآن امروز را به روح مرحوم مغفو
خیلی ممنون از لطف شما
انشاءالله خداوند اموات همهی همگروهی های عزیز را بیامرزد
AUD-20220527-WA0040.
2.95M
تفسیرسوره نساء آیه ی۱۶۲
@tafsir_qheraati
لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْراً عَظِيماً «162»
ولى راسخان در علم از يهود و مؤمنان، به آنچه بر تو و آنچه پيش از تو نازل شده است ايمان دارند. و به ويژه برپا دارندگان نماز، و اداكنندگان زكات، و ايمان آورندگان به خدا و قيامتند. بزودى آنان را پاداش بزرگى خواهيم داد.
«1». تورات، سِفر تثنيه، فصل 23، جملات 19 و 20.
«2». تفسير نمونه.
جلد 2 - صفحه 210
نکته ها
از اينكه بارها در قرآن جملهى «وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ» آمده و يك بار هم عبارت «مِنْ بَعْدِكَ» نيامده است، خاتميّت دين اسلام را مىتوان فهميد.
در حديث آمده است: آنكه زكات نمىپردازد، نمازش قبول نيست. پيامبر صلى الله عليه و آله نمازگزارانى را كه زكات نپرداخته بودند، از مسجد بيرون مىكرد. به فرمودهى قرآن، نمازگزار واقعى بخيل نيست. «إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً، إِلَّا الْمُصَلِّينَ» «1»
پیام ها
1- در انتقاد بايد انصاف داشت. در اين آيه مؤمنانِ يهود از ظالمان و حرامخواران استثنا شدهاند. لكِنِ الرَّاسِخُونَ ... مِنْهُمْ
2- دانشى ارزشمند است كه ريشه ورسوخ در جان داشته باشد. «الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»
3- هدف و باورهاى مشترك مهم است، نه نژاد و قبيله و زبان. «الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ»
4- ايمان به همهى اصول در همهى اديان الهى لازم است. «بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ»
5- با آنكه نماز و زكات، در همهى اديان بوده است، ولى به خاطر اهمّيت آن دو جداگانه ذكر شدهاند. بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ ...
6- نماز از زكات جدا نيست و اهل نماز بايد اهل انفاقهاى مالى هم باشند. «الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ»
7- نماز جايگاه مخصوص دارد. (همهى جملات آيه با واو و نون آمده «الرَّاسِخُونَ، الْمُؤْمِنُونَ، الْمُؤْتُونَ»، ولى درباره نماز به جاى «مقيمون» كلمهى «الْمُقِيمِينَ» بكار رفته كه در زبان عربى، نشانهى برجستگى آن است.)
«1». معارج، 21- 22.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص:211
@tafsir_qheraati
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
AUD-20220528-WA0015.
1.57M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۶۳
@tafsir_qheraati
إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ عِيسى وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً «163»
(اى پيامبر!) ما به تو وحى كرديم، آن گونه كه به نوح و پيامبران پس از او وحى كرديم. و (همچنين) به ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، يعقوب، اسباط (/ فرزندان يعقوب)، عيسى، ايّوب، يونس، هارون و سليمان وحى كرديم و به داود، «زبور» داديم.
نکته ها
در تمام قرآن نام 26 نفر از پيامبران آمده است. نام يازده تن از آنان در اين آيه ذكر شده و نام بقيه آنان عبارت است از: آدم، ادريس، هود، صالح، لوط، يوسف، شعيب، ذىالكفل، موسى، الياس، يسع، زكريا، يحيى، عُزير و حضرت محمّد.
در حديث آمده: آنچه بر انبياى پيشين وحى شده بود، بر پيامبر اسلام وحى شده است. «1»
«اسباط» جمع «سِبط» به معناى نوه، عنوان فرزندانى از يعقوب است كه به پيامبرى رسيدند. «زبور» در لغت به معناى كتاب است، ولى در اصطلاح به كتاب حضرت داود گفته مىشود. «مزامير داود» از كتب عهد قديم (تورات) است و 150 فصل دارد كه هر كدام يك «مزمور» است.
با آنكه در تاريخ، بارها وحى الهى نازل شده است، چرا اهل كتاب، نبوّت پيامبر را نمىپذيرند و ميان او و ديگر انبيا فرق گذاشته، توقّعات اضافى دارند؟ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ ...
پیام ها
1- وحى و نبوّت، يك جريان و سنّت خلل ناپذير در تاريخ انسان است. أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ ...
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 212
2- بيان نمونههاى تاريخى از يك موضوع (مثل وحى بر پيامبران پيشين،) از شيوههاى اثبات مدعاست و آگاهى از آنها زمينهى پذيرش. أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ ...
3- هدف، شيوه و كلّيات محتواى اديان الهى، يكى است. زيرا سرچشمهى همه آنها خداوند است. إِنَّا أَوْحَيْنا ...
@tafsir_qheraati