eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
1.9هزار دنبال‌کننده
94 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ «82» كسانى كه ايمان آورده و ايمانشان را به ستم و شرك نيالودند، آنانند كه برايشان ايمنى (از عذاب) است و آنان هدايت يافتگانند. وَ تِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهِيمَ عَلى‌ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ «83» اين (نوع استدلال) حجّت ماست كه در برابر قومش به ابراهيم داديم، هر كس را كه بخواهيم (و شايسته بدانيم) به درجاتى بالا مى‌بريم. همانا پروردگارت حكيم و داناست (و بر اساس علم و حكمت مقام انسان‌ها را بالا مى‌برد). نکته ها آيات قبل درباره‌ى توحيد و شرك بود و اين آيات به منزله‌ى جمع‌بندى آيات گذشته است، چنانكه امام عليه السلام فرمود: مراد از ظلم در اين آيه شرك است. «1» در بعضى روايات مراد از ظلم را شك و ترديد گرفته‌اند. «2» البتّه شك گاهى غير اختيارى و مقدّمه‌ى تحقيق است، ولى گاهى جنبه بهانه و تشكيك دارد كه اين نوع دوّم، ظلم است. «3» امام باقر عليه السلام فرمود: اين آيه درباره حضرت على عليه السلام نازل شد كه لحظه‌اى در طول زندگى به سراغ شرك نرفت. «4» كلمه‌ى‌ «لَبْسٍ» به معناى پوشاندن است. بنابراين ايمان چون فطرى است، نابود شدنى نيست بلكه غبارهايى آن را مى‌پوشاند. «1». تفسير نورالثقلين. «2». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 2، ص 399. «3». تفسير راهنما. «4». بحار، ج 23، ص 367. جلد 2 - صفحه 502 پیام ها 1- آفت ايمان، ظلم و شرك و به سراغ رهبران غير الهى رفتن است. «آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ» 2- ايمان به تنهايى كافى نيست، تداوم لازم است. «لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ» 3- امنيّت و هدايت واقعى، در سايه‌ى ايمان و پرهيز از شرك است. آمَنُوا ... لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ‌ 4- تا ايمان خالص نباشد، دلهره است. وَ لَمْ يَلْبِسُوا ... بِظُلْمٍ‌ ... لَهُمُ الْأَمْنُ‌ 5- علم و حكمت دو شرط لازم براى تدبير و مديريّت است. «إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ» (با توجّه به اين‌كه كلمه‌ى «ربّ» در لغت به معناى مدير و مربّى آمده است) 6- موحّدى كه با برهان و دليل در برابر انحراف‌هاى جامعه بايستد، داراى درجاتى است. «دَرَجاتٍ» 7- درجات الهى، حكيمانه به افراد داده مى‌شود. «نَرْفَعُ دَرَجاتٍ‌ ... حَكِيمٌ‌»" ‏‏‏‏۸۲_۸۳_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
هدایت شده از مجله هفت آسمان
🍃انس با قرآن🍃 🔺 و شما برادران عزیز توجّه داشته باشید که نظام اسلامى و جامعه‌ى اسلامى با انس روزافزون با قرآن استحکام درونى پیدا میکند؛ ⚜و استحکام درونى آن چیزى است که جوامع را در راه‌هاى مطلوب خودشان و به‌ سوى مطلوبهاى خودشان قادر میسازد و قدرت برخورد با چالشها به جوامع میدهد. باید در درون مستحکم بود؛ 🔰 این استحکام درونى به برکت انس با قرآن حاصل میشود. انس با قرآن ایمان را تقویت میکند، ✅ توکّل به خدا را زیاد میکند، ✅اعتماد به وعده‌ى الهى را زیاد میکند، ✅ ترس و خوف از مشکلات مادّى را در انسان کم میکند، ✅انسانها را تقویّت روحى میکند، ✅اعتماد به نفس میدهد. ✨بیانات در دیدار قاریان و حافظان برتر شرکت‌کننده‌ در مسابقات بین‌المللى قرآن کریم‌ ‌-1393/04/08 eitaa.com/majalehaftaaseman ┅✧❁☀️❁✧┅
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنا وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى‌ وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ «84» و ما به او (ابراهيم)، اسحاق و يعقوب را بخشيديم و يكايك آنان را هدايت كرديم و نوح را پيش از آنان هدايت كرده بوديم. و از نسل او (ابراهيم)، داود و سليمان و ايّوب و يوسف و موسى و هارون را (نيز هدايت كرديم) و ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم. جلد 2 - صفحه 503 نکته ها در اين آيه و دو آيه‌ى بعد، در مجموع نام 17 نفر از پيامبران آمده است‌ در ضمير «ذُرِّيَّتِهِ» دو احتمال است: يكى آنكه ضمير به حضرت ابراهيم برگردد، چون آيات پيش درباره‌ى اوست و اكثر اين افراد از نسل اويند، روايت نيز همين را مى‌فرمايد. ديگر آنكه به نوح عليه السلام برگردد، چون ضمير به نام او نزديكتر است و از نسل او پيامبرانى همچون لوط بوده‌اند. پیام ها 1- فرزند صالح، هديه و موهبت الهى است. «وَهَبْنا- نَجْزِي» 2- سنّتِ هدايت و بعثت، همواره جريان داشته است. «وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ» 3- الطاف الهى بى‌حساب و كتاب به كسى داده نمى‌شود. «كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»" ‏‏‏‏۸۴_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيى‌ وَ عِيسى‌ وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ «85» و زكريّا، يحيى، عيسى و الياس را (نيز هدايت كرديم و) همه از شايستگانند. وَ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطاً وَ كلًّا فَضَّلْنا عَلَى الْعالَمِينَ «86» و اسماعيل و يَسَع و يونس و لوط را (نيز هدايت كرديم) و همه را بر جهانيان برترى داديم. وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «87» واز پدران وذرّيه وبرادرانشان، كسانى را (مورد لطف قرارداده وبه خاطر لياقتشان آنان را به نبوّت) برگزيديم و به راه راست هدايتشان كرديم. جلد 2 - صفحه 504 نکته ها برخى گمان كرده‌اند كه ذريّه تنها به نوه‌هاى پسرى گفته مى‌شود، در حالى كه حضرت عيسى كه پدر نداشت و تنها از طرف مادر به ابراهيم عليه السلام منسوب بود، در اين آيه از ذريّه حضرت ابراهيم به شمار آمده است. وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ‌ ... عِيسى‌ امام صادق و امام كاظم عليهما السلام به استناد همين آيه، اهل‌بيت عليهم السلام را كه از طرف مادر به پيامبر مى‌رسند، ذرّيه رسول اللّه و ابناء رسول اللّه دانسته‌اند. «1» فخررازى نيز در تفسير خود، اين نكته را پذيرفته است. در «تفسير المنار» هم حديثى از صحيح بخارى نقل شده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله كلمه‌ى ذريّه را درباره‌ى امام حسن عليه السلام به كار برده است. برخى خواسته‌اند از كلمه‌ى‌ «مِنْ» در «مِنْ آبائِهِمْ» استفاده كنند كه در ميان پدران انبيا افراد منحرف هم بوده‌اند ولى لحن آيات، در مقام برگزيدگى پدران براى نبوت است. نه در مقام كفر و ايمان آنان. «2» «1». تفسير نورالثقلين. «2». تفسير نمونه." ‏‏‏‏۸۵_۸۶_۸۷_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «88» آن هدايت خداست، هر كس از بندگانش را كه بخواهد به آن هدايت مى‌كند و اگر شرك ورزند، قطعاً آنچه انجام داده‌اند از دستشان خواهد رفت. پیام ها 1- هدايت واقعى، هدايت خداوند است. هدايت‌هاى ديگر، سراب است. «ذلِكَ هُدَى اللَّهِ» 2- هدايت، كار خداست. حتّى پيامبران، از خود راه هدايتى ندارند. «يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ» جلد 2 - صفحه 505 3- شرك، عامل محو و باطل شدن كارهاست. «لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ» 4- در سنّت الهى، تبعيض نيست. حتّى اگر پيامبران شرك ورزند، تنبيه مى‌شوند، چون اصالت با حقّ است، نه اشخاص. (با توجّه به اين‌كه آيات قبل مربوط به انبياست). «وَ لَوْ أَشْرَكُوا» 5- انبيا، معصومند و غبار شرك هرگز بر دامانشان نمى‌نشيند. در آيه، فرضِ شرك به عنوان فرض محال آمده است. «لَوْ» 6- در جهان‌بينى الهى، ارزش كارها در اخلاص آنهاست. اگر اخلاص نباشد، چيزى باقى نمى‌ماند. «وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ»" ‏‏‏‏۸۸_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ «89» آنان كسانى بودند كه كتاب آسمانى و حكومت و قضاوت و مقام نبوّت به آنان داديم. پس اگر اين مشركان به آنها كفر ورزند و نپذيرند (ناراحت نباش، چرا كه) ما گروهى ديگر را كه به آن كافر نيستند مى‌گماريم. نکته ها كلمه‌ى «حكم»، هم به معناى حكومت وزمامدارى است، هم به معناى قضاوت و داورى و هم به معناى درك و عقل. در مفردات‌راغب، معناى اصلى آن منع وجلوگيرى ذكر شده و چون عقل وقضاوت وحكومتِ صحيح مانع اشتباه وخلافند، به آنها حُكم اطلاق شده است. در تفسير المنار و روح المعانى از مفسّران نقل شده كه مراد از قومى كه كفر نمى‌ورزند و حقّ را پذيرفته و حمايت مى‌كنند ايرانيانند. «1» امام صادق عليه السلام فرمود: اصحاب صاحب اين امر، محفوظ هستند، اگر همه‌ى مردم از او دور «1». تفسير نمونه. جلد 2 - صفحه 506 شوند، خداوند اصحاب او را مى‌آورد. آنان همان كسانى هستند كه خداوند درباره‌ى آنان فرمود: فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا ... «1» پیام ها 1- پيامبران، حقّ حكومت و قضاوت دارند. «آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ» 2- نيكوكارى، صلاح پيشگى و راه يافتن به راه مستقيم، از اوصاف انبياست. نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ‌ .... كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ‌ .... هَدَيْناهُمْ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ‌ ... .. آتَيْناهُمُ الْكِتابَ‌ 3- هر مكتب طرفداران ومخالفانى دارد و ميان آنان نيز هم ريزش است و هم رويش. گاهى طرفدار، مخالف و يا مخالف، طرفدار مى‌شود. مسلمان، مرتدّ و كافر، مسلمان مى‌شود. «فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً» 4- با كفر گروهى، مكتب حقّ بى‌طرفدار نمى‌ماند. وقتى راه، حقّ و الهى باشد، آمد و رفت افراد نبايد در انسان اثر كند. «فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً» «1». غيبت نعمانى، ص 316." ‏‏‏‏۸۹_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرى‌ لِلْعالَمِينَ «90» آنان كسانى‌اند كه خداوند هدايتشان كرده، پس به هدايت آنان اقتدا كن. (اى پيامبر! به مردم) بگو: من بر اين (رسالت ودعوت) از شما مزدى طلب نمى‌كنم، اين قرآن جز تذكّرى براى جهانيان نيست. (و خواست من جز پندگرفتن اهل عالم نيست). نکته ها حرف «ه» در «اقْتَدِهْ»، ضمير نيست، بلكه «هاء» سَكت است و براى وقف به كار مى‌رود. نام و ياد و راه اولياى خدا بايد زنده بماند و نوآورى‌ها نبايد ارزش‌هاى پيشين را از ياد ببرد. «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ» جلد 2 - صفحه 507 پیام ها 1- پيروى از هدايت پيامبران، اقتدا به هدايت الهى است. «هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ» 2- ارزش انسان به خط فكرى و سيره‌ى عملى اوست. (فرمود: «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ»، و نفرموده: «بهم اقتَدِه»). 3- نسخ اديان گذشته، به معناى بطلان اصول و كليّات آنها نيست، خط كلّى انبيا بايد تداوم يابد. «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ» 4- موفّق‌ترين انسان بايد از كمالات و اخلاق نيك و روش استوار پيشينيان بهره‌مند شود. «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ» 5- اهداف تمام انبيا، يكى است. (زيرا اقتدا به انبيايى كه اهداف متضادّى دارند ممكن نيست). «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ» 6- دليل و نتيجه‌ى پيروى، بايد هدايت يافتگى باشد. «هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ» 7- مبلّغ نبايد به دنياطلبى، گرايش داشته و به آن متّهم شود. «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ» 8- يكى از تفاوت‌هاى پيامبران با ديگر مدّعيان آن است كه هدف پيامبران، مادّيات نيست. «لا أَسْئَلُكُمْ» 9- انبيا، مايه‌ى يادآورى انسان‌هاى فراموشكار و غافلند. «ذِكْرى‌» 10- اسلام، دين جهانى است. «ذِكْرى‌ لِلْعالَمِينَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 508" ‏‏‏‏۹۰_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) تفسير نور(10جلدى) ج‌2 508    أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‌ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى‌ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ «91» خداوند را آنگونه كه شايسته‌ى اوست نشناختند، چرا كه گفتند: خداوند بر هيچ بشرى، چيزى نازل نكرده است. بگو: كتابى را كه موسى آورد و نور و هدايت براى مردم بود، چه كسى نازل كرد؟ كتابى كه آن را ورق ورق كرده (و به دلخواه خود) بخشى را آشكار و بسيارى را پنهان مى‌سازيد، و آنچه را شما و پدرانتان نمى‌دانستيد، (از طريق همان كتاب آسمانى تورات،) به شما آموخته شد. (اى پيامبر!) بگو: خدا (بود كه آنها را نازل كرد)، سپس رهايشان كن تا در ياوه‌گويى‌هاى خود غوطه‌ور باشند. نکته ها گروهى از يهود با اين‌كه به نزول وحى بر حضرت موسى عقيده داشتند، امّا از سر لجاجت مى‌گفتند: خداوند بر هيچ پيامبرى كتابى نازل نكرده است. اين آيه مى‌فرمايد: حرف شما با عقيده شما تناقض دارد. اگر خداوند بر هيچكس وحى نمى‌فرستد، پس تورات را كه به آن عقيده داريد چه كسى نازل كرده است؟ پیام ها 1- فرستادن پيامبران و كتب آسمانى، لطفى از سوى خدا به بندگان است. كسانى كه آنان را انكار مى‌كنند، در واقع منكر لطف، رحمت و حكمت الهى‌اند. ما قَدَرُوا اللَّهَ‌ ... 2- به شبهاتى كه القا مى‌شود، بايد پاسخ داد. قالُوا ... قُلْ‌ جلد 2 - صفحه 509 3- تورات اصلى، نور و هدايت بوده است. «نُوراً وَ هُدىً» 4- در تورات مطالبى بوده كه علماى يهود آنها را كتمان كرده‌اند. «تُخْفُونَ كَثِيراً» 5- مبلّغان دينى بايد بدون مصلحت‌انديشى بى‌مورد، معارف و حقايق مكتب را براى مردم بيان كنند. ما قَدَرُوا اللَّهَ‌ ... تُخْفُونَ كَثِيراً 6- بدون وحى، دست انسان از معارف بسيارى كوتاه است. عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا ... 7- وظيفه‌ى انبيا، ابلاغ است، نه اجبار. «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» 8- احتجاج بايد به قدر ضرورت باشد نه بيشتر. اين آيه كه خود نوعى احتجاج است مى‌فرمايد: اكنون كه نمى‌پذيرند آنان را رها كن. «ذَرْهُمْ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا