"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ «109»
و با سختترين سوگندهايشان به خدا قسم ياد كردند كه اگر معجزه و نشانهاى برايشان بيايد، قطعاً به آن ايمان خواهند آورد. بگو: معجزات، تنها نزد خداست (و به دست اوست) و چه مىدانيد (بلكه ما مىدانيم) كه اگر معجزهاى هم بيايد، (باز هم) آنان ايمان نخواهند آورد.
نکته ها
گروهى از كفّار قريش، نزد پيامبر آمده، گفتند: تو هم مانند موسى و عيسى معجزاتى بياور تا به تو ايمان آوريم، حضرت پرسيد: چه كنم؟ گفتند: كوه صفا را تبديل به طلا كن، مردگان ما را زنده كن، خدا و فرشتگان را نشانمان بده و آنگاه سوگند ياد كردند كه در اين صورت
جلد 2 - صفحه 530
ايمان خواهند آورد. آيه نازل شد كه معجزه دست خداوند است و طبق حكمت انجام مىگيرد، نه هوسهاى مردم. «1»
معجزه به مقدار اتمام حجّت لازم است، نه به مقدار ارضاى تمايلات هر فرد. بگذريم كه برخى پيشنهادها مثل ديدن خدا خلاف عقل است و چنان نيست كه نظام هستى بازيچهى هوسهاى مشركان باشد.
پیام ها
1- مشركان مكّه، «اللّه» را قبول داشتند وبه آن سوگند ياد مىكردند. «أَقْسَمُوا بِاللَّهِ»
2- فريب سوگندهاى دروغين مخالفان را نخوريد. «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ»
3- برهانخواهى آرى، تسليم شدن در برابر هوسها هرگز. «إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ»
4- معجزات پيامبران، به دست خداست. «إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ»
5- لجاجت، درد بى درمانى است كه صاحبان آن، با ديدن هر نوع معجزه، باز هم ايمان نمىآورند. «لا يُؤْمِنُونَ»
«1». تفاسير مجمعالبيان و نمونه."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۰۹_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ «110»
همانگونه كه در آغاز ايمان نياوردند، اين بار نيز دلها و چشمهايشان را دگرگون و واژگون مىكنيم و آنان را در طغيانشان رها مىسازيم تا سرگردان بمانند.
پیام ها
1- وارونه شدن دل افراد لجوج، سنّت خداوند است. «وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ»
2- ايمان به خدا و رسالت نياز به قلب سالم دارد. «وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ»
جلد 2 - صفحه 531
3- گناه و لجاجت، ديد و بينش انسان را دگرگون مىسازد. «وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ»
4- كسى كه با ديدن معجزات اوليه ايمان نياورده، نبايد تقاضاى معجزات ديگرى كند. «لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ»
5- گرچه خداوند «مقلّب القلوب» است، ولى اين انسان است كه با انتخاب ايمان يا كفر زمينهى دگرگونى را فراهم مىكند. نُقَلِّبُ ... كَما لَمْ يُؤْمِنُوا
6- طغيان، ريشهى كفر است. لَمْ يُؤْمِنُوا ... طُغْيانِهِمْ
7- كسى را كه خداوند رها كند، سرگردان مىشود. نَذَرُهُمْ ... يَعْمَهُونَ
جلد 2 - صفحه 532"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۰_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَيْهِمُ الْمَلائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتى وَ حَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ «111»
و اگر ما فرشتگان را به سوى آنان نازل مىكرديم و مردگان با آنان سخن مىگفتند و همه چيز را (به گواهى صدق و اعجاز) دسته دسته در برابرشان گرد مىآورديم باز هم ايمان نمىآوردند، مگر آنكه خداوند بخواهد (به اجبار ايمان آورند)، ولى بيشترشان نادانى مىكنند.
نکته ها
گويا يكى از درخواستهاى مشركان، نزول فرشتگان و سخن گفتن مردگان با آنان بوده است، غافل از آنكه اين مشركان به قدرى لجوجند كه حتّى اگر امور غيبى مثل فرشتگان براى آنان محسوس شود باز هم ايمان نخواهند آورد. سعدى نيز مىگويد:
چون بود اصل گوهرى قابل
تربيت را در او اثر باشد
هيچ صيقل نكو نداند كرد
آهنى را كه بد گهر باشد
سگ به درياى هفتگانه مشوى
چون شود تر، پليدتر باشد
خر عيسى گرش به مكّه برى
چون بيايد هنوز خر باشد
«قبل» يا به معناى مقابل است، يا جمع قبيل، به معناى گروه و دسته.
در دو آيهى قبل، ادعاى دروغ مشركان مطرح شد كه مىگفتند: اگر معجزه بيايد ايمان مىآوريم، اينجا نمونه آن معجزات مطرح شده است.
شبيه اين آيه، در سورهى حجر آيات 14 و 15 آمده است: «وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ» اگر از آسمان درى باز شود و كفّار از آن بالا روند، باز هم گويند: چشم ما را جادو كردهاند.
جلد 2 - صفحه 533
پیام ها
1- براى دلهاى لجوج، هيچ آيه و نشانهاى زمينهساز ايمان نمىگردد. «ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا»
2- خدا اگر بخواهد، مىتواند به اجبار، همه را مؤمن سازد، ولى اين خلاف حكمت اوست. «ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ»
3- جهالت، عامل ايمان نياوردن به آيات الهى است. ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا ... وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 421.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 347."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۱_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ «112»
(اى پيامبر! اينان تنها در برابر تو به لجاجت نپرداختند، بلكه) ما اين گونه براى هر پيامبرى، دشمنى از شيطانهاى انس و جنّ قرار داديم. كه برخى از آنان حرفهاى دلپسند و فريبنده را به برخى ديگر مرموزانه القا مىكنند. البتّه اگر پروردگارت مىخواست، چنين نمىكردند. (ولى سنّت الهى بر آزادى انسانها مىباشد،) پس آنان را و آنچه به دروغ مىسازند به خود واگذار.
نکته ها
در دو آيهى قبل آمده بود: ما آنان را به حال خود رها كرديم، «نَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ» اينجا مىفرمايد: تو نيز آنان را به حال خود رها كن. «فَذَرْهُمْ»
سقوط انسان، از قبول وسوسهى شيطان شروع مىشود، «يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ» «1»
«1». ناس، 5.
جلد 2 - صفحه 534
آنگاه هر كه وسوسه در او اثر گذاشت از ياران شيطان مىشود، «إِخْوانَ الشَّياطِينِ» «1» و در نهايت خودش شيطان مىگردد. «شَياطِينَ الْإِنْسِ»
تضادّ و درگيرى، زمينه ساز تكامل اختيارى است. به همين جهت خداوند، جهان را عالم تزاحم و تضادّ اختيارى قرار داده است. «وَ كَذلِكَ»
پیام ها
1- از عوامل استقامت و پايدارى انسان، آگاهى از تاريخ و مشكلات ديگران است. «وَ كَذلِكَ»
2- مبارزه حقّ و باطل، در طول تاريخ وجود داشته است. «وَ كَذلِكَ»
3- رهبر جامعه، بايد براى مخالفتها آماده باشد. «وَ كَذلِكَ»
4- انتظار ريشهكن شدن مخالفان و بدخواهان را نداشته باشيم. «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا»
5- از سنّتهاى الهى روبرو شدن انبيا با مخالفان گوناگون است. «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا»
6- كفّار لجوج، شيطانند. شَياطِينَ الْإِنْسِ ...
7- شياطين انس و جنّ از طريق القاى به يكديگر، با هم ارتباط دارند. يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ ...
8- شياطين، روشهاى شيطنت را به يكديگر مىآموزند. «يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ»
9- مخالفان انبيا، تبليغات درون گروهى دارند. «يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ»
10- كلمات زيبا و فريبنده، مىتواند از عوامل اغفال انسان باشد. يُوحِي ... زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً
«1». اسراء، 27.
جلد 2 - صفحه 535
11- خداوند انسان را آزاد آفريده و دنيا را ميدان درگيرىها قرار داده است. «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ»
12- اختيار و آزادى بشر، در مسير رشد و تربيت اوست. «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ»
13- در نظام هستى، يك اراده حاكم است نه دو قدرت، يزدان و اهريمن در برابر هم نيستند و تلاشهاى انحرافى از قدرت و سلطهى الهى بيرون نيست. «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۲_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِتَصْغى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ «113»
و (شياطين، سخنان فريبندهى خود را بر مردم مىخوانند) تا گوش دل آنان كه به قيامت ايمان ندارند، به آن سخنان مايل شود و آن را بپسندند و آنان به دست آورند آنچه را به دنبال به دست آوردنش هستند.
نکته ها
«لِتَصْغى» از «صَغْو»، به معناى تمايل است، تمايلى كه از راه شنيدن حاصل مىشود.
«اقتراف»، به معناى تحصيل و كسب چيزى است.
پیام ها
1- وسوسهها و تبليغات، به تنهايى عامل انحراف نيست، بلكه گوش دادن و دل سپردن و جذب شدن، مؤثّر است. لِتَصْغى ... لِيَرْضَوْهُ
2- ايمان نداشتن به آخرت، سبب تسخير و نفوذ شيطان است. «لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۳_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلًا وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ «114»
جلد 2 - صفحه 536
پس (بگو:) آيا (با اين همه دلايل روشن) غير خدا را به داورى جويم؟ در حالى كه اوست كه كتاب آسمانى را به تفصيل به سوى شما نازل كرد، وكسانى كه به آنان كتاب دادهايم، (يهود و نصارى) مىدانند كه اين كتاب، از طرف پروردگارت به حقّ نازل گشته است، پس به هيچ وجه از ترديدكنندگان مباش.
نکته ها
«حكم» را برخى با «حاكم» يكى دانستهاند، امّا برخى گفتهاند: «حَكَم»، داورى است كه طرفين دعوا، او را انتخاب كرده باشند، ولى «حاكم»، هرگونه داور است. «1» در مجمعالبيان آمده است: حَكَم، كسى است كه به حقّ داورى كند، ولى حاكم، به هر قاضى گفته مىشود.
در آيه 111، سخن اين بود كه اگر مردگان هم با اينان حرف بزنند يا فرشتگان فرود آيند، ايمان نخواهند آورد. در اين آيه مىفرمايد: اهل كتاب، وحى بودن قرآن را مىدانند و تقاضاى معجزات ديگر، تنها بهانه است.
پيامبر صلى الله عليه و آله در راه خود ترديدى ندارد، لذا خطاب «فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ» هشدار به مسلمانان است كه نگران حقّانيت راه خود نباشند.
پیام ها
1- با وجود كتابى همچون قرآن، به سراغ داورى ديگران رفتن، نادرست و قابل توبيخ است. «أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَماً» (جز خداوند، كسى حقّ قانونگذارى و داورى ندارد)
2- خداوند، قرآن را به تفصيل نازل كرده است. «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلًا»
3- يكى از دلايل حقانيّت اسلام، بشارت انبياى گذشته در تورات و انجيل است. «الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ» چنانكه در آيهاى ديگر
«1». تفاسير نمونه و المنار.
جلد 2 - صفحه 537
مىفرمايد: «يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ» «1» اهل كتاب، پيامبر اسلام را همچون فرزندان خود مىشناختند.
4- رهبر بايد از قاطعيّتى ترديدناپذير در راه دعوت خود برخوردار باشد. فَلا تَكُونَنَ ...
5- مبادا به خاطر ايماننياوردن اهلكتاب، در شما ترديدى پيدا شود، زيرا آنان حقانيّت قرآن را خوب مىدانند و انكارشان به دليل لجاجت است. «يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ»
«1». بقره، 146؛ انعام، 20.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۴_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «115»
و كلام پروردگارت، در صداقت و عدالت به حدّ كمال و تمام رسيد. هيچ تغييردهندهاى براى كلمات او نيست و او شنواى داناست.
نکته ها
مراد از «كلمت» در اين آيه، به دليل آيهى قبل، آيات قرآن است ولى واژهى «كلمة» در فرهنگ قرآن و روايات، گاهى به معناى وعدهى حتمى آمده است، «وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا» «2» كه تحقّق وعدهى الهى را نسبت به بنىاسرائيل به خاطر صبرشان بيان مىكند.
گاهى به معناى دين آمده است، «كلمت اللّه» يعنى دين خدا، و گاهى به پيامبر و اولياى الهى اطلاق شده است، چنانكه دربارهى حضرت عيسى عليه السلام مىخوانيم: «كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ» «3»
در روايات نيز از قول ائمّه عليهم السلام آمده است كه ما كلمات الهى هستيم. «نحن الكلمات» «4»
«2». اعراف، 137.
«3». نساء، 171.
«4». بحار، ج 24، ص 174.
جلد 2 - صفحه 538
پیام ها
1- قرآن، آخرين كتاب آسمانى و اسلام، آخرين دين الهى است. «تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»
2- قرآن، معجزهاى كامل براى اثبات رسالت پيامبر اكرم است. «تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»
3- قرآن، پاسخگوى همهى نيازهاى هدايتى جوامع بشرى است. «تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»
4- اسلام، مكمّل اديان گذشته است. تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ ...
5- اتمام دين با بعثت رسول اكرم صلى الله عليه و آله، جلوهاى از ربوبيّت خداوند است. «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»
6- مبناى قوانين و سنّتهاى خداوند در نظام هستى، صدق و عدل است. «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا»
7- اخبار قرآن، صادق و احكامش بر عدل استوار است. «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا» در آيهى ديگر مىخوانيم: «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثاً» «1»
8- در قرآن، تحريف راه ندارد. «لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ»
9- خداوند نيازها را بسيار خوب مىداند و با توجّه به آن، قرآن را نازل كرده است. «وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»
«1». نساء، 87.
پانویس
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۵_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ «116»
و اگر از بيشتر افراد روى زمين اطاعت كنى، تو را از راه خداوند، منحرف و گمراه مىكنند. زيرا آنان جز از گمان پيروى نمىكنند وآنان، جز به حدس و گمان نمىپردازند.
جلد 2 - صفحه 539
نکته ها
«خَرْص» به معناى تخمين و حدس است. چون بعضى از تخمينها نادرست از آب در مىآيد، به معناى دروغ هم آمده است. «1»
پیام ها
1- راه هدايت و راه قرآن ملاك است، نه راه مردم و اكثريّت. وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ ... وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ...
2- اكثريّت، دليل حقانيّت نيست. ملاك، حقّ است نه عدد، پس در پيمودن راه حقّ از كمى افراد نهراسيد. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ...
3- جلب نظر اكثريّت، گاهى به قيمت نابودى و انحراف خود انسان تمام مىشود. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ (در راه خدا حركت كنيم هر چند خلاف رأى اكثريّت باشد)
4- اكثريّت، چنان جلوهاى دارد كه خدا پيامبر را هم از تبعيّت آن بر حذر مىدارد. «وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ» (انبيا بايد تابع وحى باشند، نه آراى مردم)
5- ريشهى ضلالتها، اعتماد به حدس وگمان است. «يُضِلُّوكَ- إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»
6- اكثريّتى كه به جاى حقّ، در پى حدس و هوس باشند، قابل پيروى نيستند. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ ... يَخْرُصُونَ
7- در انتخاب راه، دليل وبرهان لازم است، نه حدس وگمان. إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَ ... يَخْرُصُونَ
«1». تفسير نمونه.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 421.
پرش به بالا↑ تفسیر كشف الاسرار.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 347."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۶_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ «117»
قطعاً پروردگار تو، خود به كسانى كه از راه او گمراه مىشوند، داناتر است و او به هدايت يافتگان (نيز) آگاهتر است.
جلد 2 - صفحه 540
نکته ها
«مَهدىّ»، يعنى كسىكه از ابتدا به هدايت الهى راه يافته است، مانند امامان معصوم عليهم السلام امّا «مهتدى» كسى است كه پس از ضلالت، هدايت شده باشد. «1»
پیام ها
1- بشر نيز علم دارد، امّا تنها خدا اعلم است. «هُوَ أَعْلَمُ» (ضمير «هُوَ» ميان مبتدا و خبر نشانهى انحصار است.)
2- تربيت، نياز به آگاهى عميق دارد. رَبَّكَ ... أَعْلَمُ
3- با تظاهر و نفاق، خود و ديگران را مفريبيم، كه خدا همه را بهتر مىشناسد. هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُ ...
4- از اعلم پيروى كنيم، نه اكثريّت. وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ يُضِلُّوكَ ... إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ
«1». تفسير اطيبالبيان.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۷_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا