"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ «147»
(اى پيامبر!) اگر تو را تكذيب كردند پس بگو: پروردگارتان داراى رحمت گسترده است (امّا) عذاب او از قوم تبهكار، دفع نمىشود.
پیام ها
1- رهبر بايد آمادهى شنيدن تكذيب و تهمت از سوى برخى مردم باشد. فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ ...
2- با تكذيب كنندگان، بايد برخوردى خيرخواهانه كرد و اگر تأثير نداشت، از تهديد استفاده شود. «ذُو رَحْمَةٍ- لا يُرَدُّ بَأْسُهُ»
3- بيم و اميد، در كنار هم كارساز است. «ذُو رَحْمَةٍ، بَأْسُهُ»
4- درهاى رحمت الهى حتّى به روى مخالفان هم بسته نيست. «فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ»
5- رحمت خداوند، پيش از قهر اوست. ذُو رَحْمَةٍ ... بَأْسُهُ
6- گستردگى رحمت الهى، مانع كيفر كردن او نيست. «رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ ... وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ» هرچند كيفر او نيز در مسير تربيت انسان و از رحمت و ربوبيّت او سرچشمه مىگيرد.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 576
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۴۷جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ «148»
به زودى كسانى كه شرك ورزيدهاند، خواهند گفت: اگر خدا مىخواست، نه ما و نه پدرانمان شرك نمىآورديم و هيچ چيزى را (از سوى خود) حرام نمىكرديم. كسانى كه پيش از آنها بودند (نيز پيامبران قبلى را) اينگونه تكذيب كردند تا آنكه طعم قهر و عذاب مارا چشيدند. بگو: آيا براى شما دانشى هست؟ آن را براى ما آشكار كنيد! شما جز از گمان و خيال پيروى نمىكنيد و شما جز حدسزن و دروغگويانى بيش نيستيد.
نکته ها
در اين آيه يك خبر غيبى از آينده مطرح است كه مشركان چه خواهند گفت، «سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا» آن آينده به وقوع پيوست و آنچه پيشگويى شده بود آنان گفتند. «وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا» «1»
اين بهانه كه «اگر خدامىخواست، ما و پدرانمان مشرك نمىشديم» بارها توسّط مشركان مطرح شده است، چنانكه در آيه 35 سورهى نحل و آيه 20 سوره زخرف نيز آمده است.
سؤال: اين آيه سخن مشركان را نقل مىكند كه اگر خدا از شرك ما راضى نيست، چرا ما را از آن باز نمىدارد؟ پس شرك ما مورد رضاى خداست!
پاسخ: انجام هر كار از هر كسى، از مَدار قدرت خداوند بيرون نيست، ليكن اراده و مشيّت خداوند آن است كه انسان راه خود را آزادانه انتخاب كند. دولت كه آب و برق و گاز را به منزل ما مىآورد، اين امكانات، دليل راضى بودن دولت به سوءاستفاده ما نيست. خداوند به
«1». نحل، 35.
جلد 2 - صفحه 577
انسان عقل و وحى عطا كرده و راه حقّ و باطل را به او نشان داده و او را در انتخاب آزاد گذاشته، ولى اراده و اختيار، نشانهى راضى بودن او به خلاف ما نيست.
خداوند، خواهان ايمان اختيارى مردم است نه اجبار آنان به ايمان آوردن. در قرآن بارها آمده است كه: اگر خدا مىخواست، همه را هدايت مىكرد و پيامبر هم حقّ اكراه و اجبار مردم به ايمان را ندارد.
پیام ها
1- رهبران و انديشمندان دينى بايد خود را براى پاسخگويى به شبهات و بهانهجويىهاى آينده آماده كنند. «سَيَقُولُ»
2- فرستادن انبيا و كتب آسمانى براى آنست كه مردم با آزادى و اختيار، موحد شوند. پس منطق مشركان (كه اگر خدا مىخواست با قهر و قدرت مانع شرك ما مىشد) غلط است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا»
3- بدتر از گناه، توجيه آن است. مشركان، شرك خود را توجيه كرده و آن را مشيّت الهى مىدانستند. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا» (جبرگرايى، بهانهاى است براى فرار از مسئوليّت)
4- مشركان، انحراف خود را با تاريخ نياكان خود توجيه مىكردند. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا»
5- عقيده به جبر، از توجيهات بىاساس منحرفان است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا». شيطان هم كه رهبر منحرفان است، گمراهى خود را به خدا نسبت داد و چنين گفت: «رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي» «1»
6- مخالفان، همواره با اهرم جبر، به تكذيب پيامبران پرداختهاند. «كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
«1». حجر، 39.
جلد 2 - صفحه 578
7- قرآن از مخالفان هم تقاضاى حجّت و دليل مىكند. «قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ»
8- آنان كه به بهانهى سرنوشت، از مسئوليّت مىگريزند، منتظر چشيدن قهر خدا باشند. «ذاقُوا بَأْسَنا»
9- طرفداران جبر، منطق ندارند و در پى خيالاتند. «إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»
10- اگر به جاى علم و يقين، در پى ظن و گمان باشيم، گمراه خواهيم شد. «إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۴۸جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ «149»
بگو: دليل روشن و رسا تنها براى خداوند است، پس اگر مىخواست همهى شما را (به اجبار) هدايت مىكرد.
نکته ها
خداوند، با فطرت توحيدى كه در انسان قرار داده و با هدايت انبيا و عقل، حجّت را بر مردم تمام كرده و راه خير و شرّ و پايان نيك يا بد هر كدام را هم بيان نموده است.
براى خطاكاران هم راه توبه و جبران را باز گذاشته است. معجزههاى روشن انبيا وشيوهى نيكوى دعوت و استدلالهاى محكم آنان وسازگارى دين با فطرت وعقل، حجّت را برمردم تمام كرده است.
و با اين همه، مشركان جز گمان بى اساس، دليلى بر شرك خود ندارند و اگر راه غير خدا را بپويند، از خطاها، ضعفها، محدوديّتهاى علمى و فكرى و هوسها پيروى كردهاند.
در روايات آمده كه خداوند در قيامت به انسان مىفرمايد: راه حقّ را مىدانستى يا نمىدانستى؟ اگر بگويد: مىدانستم، مىپرسد: چرا عمل نكردى؟ و اگر بگويد: نمىدانستم، مىپرسد: چرا در پى ياد گرفتن نبودى، اين است حجّت بالغهى خدا بر مردم. «1»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 579
پیام ها
1- تنها خداست كه حجت بالغه دارد و همهى ما در پاسخ او عاجز و تهيدست و مقصّريم. «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ»
2- در راه خدا هيچ گونه ابهام و بهانهاى كه دستاويز مخالفان باشد نيست، نه در استدلال، نه در سابقه، نه در صفات پيامبر و نه در شيوهى برخورد با آنان. «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ»
3- مشيّت خداوند، بر هدايت آزادانه و ارادى انسان و آزادى و اختيار اوست. «فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ»
4- ارادهى خداوند، تخلّفناپذير است. «فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۴۹جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «150»
(اى پيامبر! به كسانى كه بهره بردن از حيوانات و زراعتها را نابجا بر خود حرام كردهاند) بگو: گواهان خود را كه گواهى دهند خداوند اين را حرام كرده، بياوريد. پس اگر شهادت دادند، تو همراه با آنها گواهى مده و از خواستههاى كسانى كه آيات مارا تكذيب كردند و كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، همانها كه براى پروردگارشان شريك قرار مىدهند، پيروى نكن.
نکته ها
اسلام، دين منطق و آزادى است، در دو آيهى قبل خداوند از مشركان پرسيد: آيا شما از چيزى اطّلاع داريد كه ما نداريم؟ «هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ»، در اينجا هم مىفرمايد: اگر گواه داريد بياوريد. «هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ»
در اين آيه، ابتدا مىفرمايد: اگر دليل و گواه دارند بياورند، سپس مىفرمايد: اگر هم شهادت
جلد 2 - صفحه 580
دادند، تو قبول نكن (چون صادقانه نيست).
«يَعْدِلُونَ» از «عدل» به معناى همتاست. پس «بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» يعنى براى خداوند، شريك و همتا و شبيه قرار مىدهند.
پیام ها
1- يكى از وظايف مبلّغان دينى، برخورد با بدعتهاست. قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ ... أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا
2- هر گواهى و شهادتى، اعتبار ندارد. «فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ»
3- مواظب باشيم شرايط و جوّ اجتماع، ما را به اشتباه نيافكند. «فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ» (تصديق كردن و همگام شدن با گواهان ناحق حرام است)
4- قوانين بشرى اگر برخاسته از هوسهاى كفّار باشد، قابل پيروى نيست. لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ...
5- انسانهاى با ايمان نبايد از سنّتهاى مشركان تقليد كنند. لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ...
6- مشركان، خداوند را خالق مىدانند ليكن در تدبير و مديريّت امور هستى براى او شريك قائلند. «وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۵۰جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «151»
بگو: بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده بخوانم: چيزى را با او شريك مگيريد، و به پدر و مادر نيكى كنيد، و فرزندانتان را از ترس تنگدستى نكشيد. ماييم كه به شما و آنان روزى مىدهيم، و به كارهاى زشت، چه آشكار وچه پنهان، نزديك نشويد، و نفسى را كه خداوند (كشتن آن را) حرام شمرده، جز به حقّ (مثل قصاص يا دفاع) نكشيد، اينهاست آنچه خداوند شمارا به آن توصيه فرموده، باشد كه تعقّل وانديشه كنيد.
جلد 2 - صفحه 581
نکته ها
در اين آيه و دو آيه بعد، به چند اصل مهم اشاره شده كه از مشتركات همهى اديان آسمانى است، در تورات هم (سِفر خروج، باب 20) مشابه اين دستورها آمده است.
دو نفر از سران مدينه به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدند. همين كه حضرت اين آيات را خواند، مسلمان شده و درخواست مبلّغ كردند. پيامبر نيز «مصعببن عمير» را همراهشان فرستاد. اين حركت زمينهساز مسلمان شدن مردم مدينه گشت.
قرآن در چهار آيه «1» نسبت به پدر و مادر سفارش كرده است و در هر چهار مورد همراه با مسألهى توحيد و نهى از شرك است. ضمناً اين آيه چون محرّمات را مىشمرد، پس ترك احسان به والدين هم حرام است.
پنج دستور اين آيه چنان به يكديگر پيوند دارند كه گويا يك دستورند. «وَصَّاكُمْ بِهِ» ضمير «بِهِ» مفرد است.
امام صادق عليه السلام فرمود: احسان به والدين، يعنى كارى نكنيم كه آنان وادار به درخواست و سؤالى از ما شوند. «2»
پیام ها
1- بيان احكام الهى براى مردم، يكى از وظايف انبياست. «أَتْلُ ما حَرَّمَ»
2- چون اصل در همه چيز، حلال بودن است، از اين رو حلالها شمارش نشده و
«1». بقره، 83، نساء، 36، انعام، 151 و اسراء، 23.
«2». كافى، ج 2، ص 157؛ بحار، ج 71، ص 39.
جلد 2 - صفحه 582
فقط محرّمات گفته شده است. «أَتْلُ ما حَرَّمَ»
3- محرمات دين، از سوى خداست و پيامبر از پيش خود چيزى را حرام نمىكند. «حَرَّمَ رَبُّكُمْ»
4- ممنوعيّت منكرات، جهت تكامل و تربيت انسان است. «حَرَّمَ رَبُّكُمْ»
5- چون شرك، ريشهى مفاسد است، در رأس محرّمات آمده است. «أَلَّا تُشْرِكُوا»
6- بعد از يكتاپرستى، احسان به والدين آمده است. «بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»
7- دستورهاى اين آيه همه در قالب نهى است، مگر نيكى به پدر و مادر كه در قالب امر است. يعنى نه تنها نيازاريد، بلكه احسان كنيد. «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»
8- فرزندكشى و سقط جنين از ترس فقر، عملى جاهلانه است، اگر خدا ضامن روزى است، چه ترسى از فقر؟ «نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ»
9- هم اصلاح جامعه از مفاسد لازم است، هم اصلاح روح از رذايل. «ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ»
10- برخى گناهان چنان خطرناك است كه نزديك آنها هم نبايد رفت. «لا تَقْرَبُوا»
11- دستورات الهى، مطابق عقل يا زمينه شكوفايى آن است. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۵۱جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «152»
به مال يتيم نزديك نشويد (و در آن تصرّفى نكنيد) مگر به نيكوترين (طريقهاى كه به صلاح او باشد) تا به حد بلوغ و رشد خود برسد. (در داد و ستدها) پيمانه و ترازو را با عدالت تمام دهيد. ما هيچكس را جز به اندازهى
جلد 2 - صفحه 583
توانش تكليف نمىكنيم. و هرگاه سخن مىگوييد (چه در قضاوت و چه در شهادت) عدالت را رعايت كنيد، هر چند (به زيان) خويشاوندتان باشد و به عهد و پيمان خدا وفا كنيد. اينها امورى است كه خداوند، شمارا به آن سفارش كرده است، باشد كه ياد كنيد و پند بگيريد.
نکته ها
خداوند، كارهاى خود را به نحو احسن انجام مىدهد: «أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» «1»، «أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» «2»، «نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ» «3» و ...، از ما هم خواسته كه كارهايمان به نحو احسن باشد، «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» «4» چه در تصرّفات و فعاليّتهاى اقتصادى، «إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» «5»، چه در گفتگو با مخالفان، «جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» «6»، چه در پذيرش سخنان ديگران، «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» «7» و چه بدىهاى مردم را با بهترين نحو جواب دادن، «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ» «8» كه در تمام اين موارد، كلمهى «احسن» به كار رفته است.
قوم حضرت شعيب، به خاطر كم فروشى گرفتار عذاب شدند. در قرآن نيز سه بار از كمفروشى نهى شده است.
كلمهى «كيل» هم به معناى پيمانه است و هم به معناى پيمانه كردن. كلمهى «قسط» هم مىتواند مربوط به «أَوْفُوا» باشد يعنى پرداخت، عادلانه باشد و هم مربوط به «كيل و ميزان» باشد، يعنى خود پيمانه و ترازو سالم باشد. البتّه نتيجه هر دو يكى است.
پیام ها
1- چون يتيم مدافعى ندارد و اموالش لغزشگاه است مواظب باشيم. «لا تَقْرَبُوا»
«1». مؤمنون، 14.
«2». تين، 4.
«3». زمر، 23.
«4». هود، 7.
«5». انعام، 152.
«6». نحل، 125.
«7». زمر، 18.
«8». مؤمنون، 96.
جلد 2 - صفحه 584
2- براى حفظ حقوق ايتام بايد بهترين طريقهى بهرهگيرى از اموال و دارايى او انتخاب شود. «بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ». جز كسانى كه اهليّت اقتصادى و تقواى كافى دارند، نبايد ديگران به مال يتيم نزديك شوند. لا تَقْرَبُوا ... إِلَّا
3- وقتى ايتام به رشد و تجربهى كافى رسيدند، سلطهى خود را از آنان برداريد. «حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ»
4- نظام اقتصادى جامعهى اسلامى بايد بر اساس قسط باشد. «بِالْقِسْطِ»
5- اگر اجراى عدالت در حدّ اعلى ممكن نيست، لااقلّ در حدّ توان و امكان مراعات كنيد. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»
6- هيچيك از دستورات و اوامر و نواهى الهى، فوق طاقت انسان نيست. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»
7- بدون قدرت، تكليفى نيست. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»
8- عدالت، هم در رفتار و هم در گفتار، يك اصل است. أَوْفُوا الْكَيْلَ ... وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا (در گواهىها، وصيّتها، قضاوتها، صدور حكمها، انتقادها و ستايشها، عدالت را مراعات كنيم.)
9- به پيمانهاى الهى (كه شامل فرمانهاى عقل و وحى و وجدان وفطرت مىشود) وفادار باشيم ( «عهد اللَّه» هم شامل پيمانى است كه خدا با انسان دارد و هم پيمانى كه انسان با خدا مىبندد) «بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا»
10- رابطهى خويشاوندى را بر ضابطهى حقّ و عدل، ترجيح ندهيم. «فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۵۲جز۸
@tafsir_qheraati ایتا