"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ «33»
(اى پيامبر!) بگو: همانا پروردگارم كارهاى زشت و زننده، چه آشكار و چه پنهان، و گناه و ستم و سركشى به ناحقّ و شريك قرار دادن چيزى براى خدا كه او دليلى بر حقّانيّت آن نازل نكرده، و نسبت دادن آنچه را نمىدانيد به خداوند، (همه را) حرام كرده است.
نکته ها
«فواحش» جمع «فاحِشَةً»، گناهى كه زشتى آن بر همهى افراد آشكار است، همچون زنا و چون در جاهليّت انجام پنهانى آن را روا مىداشتند، اين آيه حرمت آن را تأكيد مىنمايد.
«اثم»، گناهى است كه سقوط انسان را در پى داشته باشد و «بغى»، تجاوز به حقّ ديگران است. اين آيه، انواع گناهان اعتقادى و زبانى را در بر دارد.
در روايات، مراد از گناه باطنى، پذيرش ولايت رهبران ستمگر دانسته شده است. «1»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «كسى كه بدون علم و آگاهى حكمى صادر كند، فرشتگان آسمان و زمين او را لعن مىكنند». «2»
زراره از امام صادق عليه السلام پرسيد: حجّت خداوند بر بندگانش چيست؟ حضرت فرمودند: «أن يقولوا ما يعلمون و يقفوا عند ما لا يعلمون» «3» تنها آنچه را مىدانند بگويند و اگر نمىدانند، سكوت كرده و بازايستند.
پیام ها
1- تحريمهاى الهى، در مسير تربيت ورشد وتكامل انسان است. «حَرَّمَ رَبِّيَ»
2- حلالها بسيار است، ولى حرامها اندك و محدود كه موارد آن در قرآن و
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير نمونه.
«3». تفسير فرقان.
جلد 3 - صفحه 57
روايات بيان شده است. إِنَّما حَرَّمَ ... أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
3- گناه، گناه است و قبح ذاتى و عقلى دارد، گرچه مردم نفهمند. «وَ ما بَطَنَ»
4- مشركان، براى اعتقاد خود استدلالى ندارند. «لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً»
5- در تبليغ و نهى از منكر، ابتدا راههاى حلال و معروف ارائه شود، سپس نهى از منكرات و اعلام كارهاى حرام. (آيهى قبل حلالها را بيان كرد، اين آيه محرّمات را). قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ ... إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ
6- برهان و استدلال، نوعى افاضه و لطف الهى است كه بر عقل و جان القا مىشود. «ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً»
7- استناد هر چيز به خداوند بايد متّكى بر علم ودليل باشد. «ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً» آرى، هرگونه ادّعايى به خصوص در مورد هستى بايد با دليل و منطق باشد.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۳۳_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
با سلام محضر همراهان قرآنی بعلت مشکلی در اینترنت بوجود اومده بود مطالب بارگذاری امروز با تاخیر صورت پذیرفت
لذا از محضر تمامی همراهان قرآنی عذرخواهی و بر تمامی همراهان آرزوی توفیق دارم
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ «34»
و براى هر امّتى اجل و سرآمدى است. پس هرگاه اجلشان فرا رسيد، نه مىتوانند لحظهاى تأخير اندازند و نه پيشى گيرند.
نکته ها
بر اساس اين آيه از قرآن، نه تنها افراد، بلكه دولتها، ملّتها، امّتها و تمدّنها نيز سرآمد و أجلى دارند.
أجل چون فرو آيد از پيش و پس
پس و پيش نگذاردت يك نفس
پیام ها
1- به دنيا و عناوين آن مغرور نشويم و از حرامها پرهيز كنيم. إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ ... لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ
2- در هستى، هيچ تحوّلى، تصادفى و خارج از تدبير و نظم دقيق وحساب شدهى
جلد 3 - صفحه 58
الهى نيست. برامّتها نيز قوانينى حاكم است. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ»
3- فرصت و امكاناتى كه در دست ماست، رفتنى است، پس تا حدّ توان، صحيحترين استفاده را بكنيم. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ»
4- ستمگران، مهلت الهى را نشانهى لطف او بر خود ندانند. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ» زيرا زمان آنان هم سرخواهد آمد، چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً» «1»
5- مجاهدان راه خدا، به خاطر سلطهى طاغوتيان، گرفتار يأس نشوند. تلاش كنند، چون طاغوتها نيز رفتنى هستند. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ»
6- پيوسته گروههايى به قدرت مىرسند، آزمايش مىشوند و محو مىگردند. «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ»
«1». كهف، 59."
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۳۴_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا